Telegram Web Link
.

ڪَه نمڪ ریزد به‌خم، ڪَه بشڪند پیمانه را
محتسب تا چند در شور آورد میخانه را

هرڪجا شبها زسوز خویش ڪَفتم شمه‌اے
شمع را بڪَداختم، آتش زدم پروانه را




#هلالی‌_جغتایی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

ڪَفتی چہ ڪسی؟ در چہ خیالی؟ بہ ڪجایی؟

بی تاب توأم، محو توأم، خانہ خرابم ...




#بیدل_دهلوی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

جان من سنگدلی ،دل به تو دادن غلط است !

بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است




#وحشی_بافقی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

من فتنه ی زمانم و آن دوستان که داری

بی شک نگاه دارند از فتنه ی زمانت




#سعدی_جاان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

نگاه کن
چه پیر می‌شوند
رویاهایی که تو را نیافته
جهان را ترک می‌کنند...


#شمس_لنگرودی


@M_V_KHATOON
▫️

هر کسی دیده مرا ،
شاعر مجنون خوانده ...
تو بگو :
لیلیِ دیوانه شدن را بلدی..؟


#علی_لنگرودی


@M_V_KHATOON
▫️

این همه از
تاریکی بد نگویید
شما که فروش چراغتان
به لطف همین تاریکی ست...


#شمس_لنگرودی


@M_V_KHATOON
.

"دوستت دارم" را در دستانم می‌چرخانم،
از این دست به آن دست.
پس چرا هر وقت می‌خواهم
به دستت بدهم نیستی ؟
چرا اینجا نیستی تا
"دوستت دارم" را از جنس خاک کنم،
از جنس تنم
و با بوسه بپوشانمش بر تنت؟
بگذار "دوستت دارم" را از جنس نگاه کنم،
از جنس چشمانم
و تا صبح به نفسهای تو بدوزم ...




#عباس_معروفی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

باغ شکوفه‌ها که ریخت

پر از شکوفه ی خون باغ مهربانی شد
پر از کبوتر پیر:
میان باغی بالی شکست و باد گریست...
پرنده های اسیر!
میان رودی ماه اسیر می‌خشکید
کبوتری در باد:
میان دشتی رودی به ریگزار نشست
میان پنجره‌هایی زنان تنهایی
گرییدند
باغ شکوفه‌ها که ریخت...




#م_آزاد (محمد مشرف آزاد تهرانی)
📚دیار شب ،۱۳۳۴


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌‌‌‌ ⃝༺༅═┅──
.

این برگ‌های‌ زرد
بہ خاطر پاییز نیست
ڪہ از شاخہ می‌افتند
قرار است تو از این ڪوچہ بگذری
و آن‌ها پیشے می‌گیرند از یڪ دیگر
براے فرش ڪردن مسیرت…



#یغما_گلرویی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

تهران را از دور دیده ام
می‌گویند بزرگ است
خراسان دل آدم را می تکاند
شمال مجابت می‌کند احساسی شوی
از زبان یک نفر شنیده ام
کرمانشاه حرف ندارد
آذربایجان که بماند
خوزستان را رفته ام
با اروند حکایت ها داشته ام
شیراز شهرم از همه جا دلربا تر است
و تو ...
دیگر نمی‌خواهم چیزی را ببینم




#ایلیانوروزی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

گاهی که باران
موهای پریشان دخترکی زیبا
به نام زمین می‌شود

آفتاب به تماشا می‌ایستد و
با شعاع‌های نورش
گیسوان اش را شانه می‌کند

آنگاه رنگین کمان می‌آید
تا تل موی سر دخترک شود




#حمیدرضا_اقبالدوست


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

خوابیده‌ای؟
نه؟ بیداری؟
آیا تو آفتاب را
به شهر خواهی بُرد؟
تا کوچه‌های خفته در میانه‌ی باران
و حرف‌های نمور فاصله‌ها را
مشتعل کنی؟
تا دو سمت رود بدانند
که آتش همیشه نمی‌خوابد به زیر خاکستر.
«دستی همیشه منتظر دست دیگر است؛
چشمی همیشه هست که نمی‌خوابد.»




#خسرو_گلسرخی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

من چه کردم جز نشستن
گریه دیدن گریه کردن
وقتی باغ قصّه می‌سوخت
من چه بودم جز یه خرمن
کار من تقدیس آبه
ناله از دست سرابه
کار تو امّا قشنگه
ساختن باغ از یه سنگه




#زویا_زاکاریان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.‍ ‍

من شکوفایی گل‌های امیدم را
در رؤیاها می‌بینم،

و ندایی که به من می‌گوید:
"گر چه شب تاریک است
دل قوی دار،

سحر نزدیک است"
دل من در دل شب
خواب پروانه شدن می‌بیند …




#حمید_مصدق
شب بخیر 🌙


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2024/10/03 02:38:50
Back to Top
HTML Embed Code: