.
دستهاي تو
دستهاي تو
يادگاريهايي شگفتانگيزند
از سكونت ماه بر خاك
وقتي زندگي تاريك ميشود
به دستهاي تو فكر ميكنم
وقتي كارها گره ميخورند
درها باز نميشوند
به دستهاي تو فكر ميكنم
دستهاي سفيد تو
بالهاي منند
براي فرار از زمين در روز مبادا
به دستهاي سفيد تو فكر ميكنم!
#رسول_یونان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
دستهاي تو
دستهاي تو
يادگاريهايي شگفتانگيزند
از سكونت ماه بر خاك
وقتي زندگي تاريك ميشود
به دستهاي تو فكر ميكنم
وقتي كارها گره ميخورند
درها باز نميشوند
به دستهاي تو فكر ميكنم
دستهاي سفيد تو
بالهاي منند
براي فرار از زمين در روز مبادا
به دستهاي سفيد تو فكر ميكنم!
#رسول_یونان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
در زمانی که بر خاک غلطید
از تگرگِ سحرگاهی،
آن برگ،
زیرِ لب،
تند،
با باد میگفت:
زندهبادا،
زندگانی!
مرگ بر مرگ!
مرگ بر مرگ!
#شفیعی_کدکنی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
در زمانی که بر خاک غلطید
از تگرگِ سحرگاهی،
آن برگ،
زیرِ لب،
تند،
با باد میگفت:
زندهبادا،
زندگانی!
مرگ بر مرگ!
مرگ بر مرگ!
#شفیعی_کدکنی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
وقتي عاشقم
حس مي کنم سلطان زمانم
و مالک زمين و هر چه در آن است
سوار بر اسبم به سوي خورشيد مي رانم
وقتي عاشقم
نور سيالي مي شوم
پنهان از نظر ها
و شعر ها در دفتر شعرم
کشتزارهای گل ابريشم مي شوند
وقتي عاشقم
آب از انگشتانم فوران مي کند
و سبزه بر زبانم مي رويد
وقتي عاشقم
زماني مي شوم خارج ازهر زمان
#نزار_قبانی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
وقتي عاشقم
حس مي کنم سلطان زمانم
و مالک زمين و هر چه در آن است
سوار بر اسبم به سوي خورشيد مي رانم
وقتي عاشقم
نور سيالي مي شوم
پنهان از نظر ها
و شعر ها در دفتر شعرم
کشتزارهای گل ابريشم مي شوند
وقتي عاشقم
آب از انگشتانم فوران مي کند
و سبزه بر زبانم مي رويد
وقتي عاشقم
زماني مي شوم خارج ازهر زمان
#نزار_قبانی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
عشق یعنی چشمان زیبای تو!
آن لحظه که نگاهت با نگاهم تلاقی می کند
و انگار زمین باز میماند از چرخش!
عشق یعنی لبخند تو!
وقتی که بر لبانت نقش میبندد
و تمام غمهایم را فراموش میکنم.
عشق یعنی صدای تو!
وقتی که دوستت دارم را
در گوشم زمزمه میکنی
و روزم بهشت میشود
و عشق یعنی خود تو!
که مهربان ترین در دنیای منی...
#یاشار_عبدالملکی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
عشق یعنی چشمان زیبای تو!
آن لحظه که نگاهت با نگاهم تلاقی می کند
و انگار زمین باز میماند از چرخش!
عشق یعنی لبخند تو!
وقتی که بر لبانت نقش میبندد
و تمام غمهایم را فراموش میکنم.
عشق یعنی صدای تو!
وقتی که دوستت دارم را
در گوشم زمزمه میکنی
و روزم بهشت میشود
و عشق یعنی خود تو!
که مهربان ترین در دنیای منی...
#یاشار_عبدالملکی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
#برف_شبانه
بیصدا، شب تا سحر،
یارانِ خود را خواند و گِرد آورد،
جا به جا،
در راهها،
بر شاخهها،
بر بامها، گسترد!...
صبحگاهان،
شهرِ سرتا پا سیاه از
تیرگیهای گنهکاران
ناگهان! چون نوعروسی،
در پرندین پوششِ پاک سپیدِ تازه
سر بر کرد.
شهر، اینک دست نیروهای نورانیست.
در پس این چهرهی تابنده،
امّا
باطنی تاریک، دودآلود،
ظلمانیست.
گر بخواهد خویشتن را
زین پلیدی هم بپیراید؛
همّتی بیحرف، همچون برف،
میباید!
#فریدون_مشیری
📚#لحظه_ها_و_احساس
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
#برف_شبانه
بیصدا، شب تا سحر،
یارانِ خود را خواند و گِرد آورد،
جا به جا،
در راهها،
بر شاخهها،
بر بامها، گسترد!...
صبحگاهان،
شهرِ سرتا پا سیاه از
تیرگیهای گنهکاران
ناگهان! چون نوعروسی،
در پرندین پوششِ پاک سپیدِ تازه
سر بر کرد.
شهر، اینک دست نیروهای نورانیست.
در پس این چهرهی تابنده،
امّا
باطنی تاریک، دودآلود،
ظلمانیست.
گر بخواهد خویشتن را
زین پلیدی هم بپیراید؛
همّتی بیحرف، همچون برف،
میباید!
#فریدون_مشیری
📚#لحظه_ها_و_احساس
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
امروز به پایان می رسد
از فردا برایم چیزی نگو
من نمی گویم :
فردا روز دیگریست
فقط می گویم :
تو روز دیگری هستی
تو فردایی
همان که باید به خاطرش زنده بمانم...
#جبران_خلیل_جبران
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
امروز به پایان می رسد
از فردا برایم چیزی نگو
من نمی گویم :
فردا روز دیگریست
فقط می گویم :
تو روز دیگری هستی
تو فردایی
همان که باید به خاطرش زنده بمانم...
#جبران_خلیل_جبران
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
الان فقط نیاز دارم
بغلم کنی
حرکتی به قدمت خود بشریت
که معنایش
خیلی فراتر از تماس دو بدن است.
˙
#پائولو_کوئیلو
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
الان فقط نیاز دارم
بغلم کنی
حرکتی به قدمت خود بشریت
که معنایش
خیلی فراتر از تماس دو بدن است.
˙
#پائولو_کوئیلو
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
نزدیک توام ...
چون لمس ماه بر مخمل شب،
چون خیسی بغضی بر التهاب گونهها
چون ابدیت خندهات
در انعکاس آینه
نزدیک و بیتاب...
همچون عطش لبها به وقتِ نابِ
قرار بوسه و عشق...
نزدیکم به تـــو
که ،
آرامش دریایی بعدِ هر طوفان...
#سمیه_نادی
شـبتون ماه🌙
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
نزدیک توام ...
چون لمس ماه بر مخمل شب،
چون خیسی بغضی بر التهاب گونهها
چون ابدیت خندهات
در انعکاس آینه
نزدیک و بیتاب...
همچون عطش لبها به وقتِ نابِ
قرار بوسه و عشق...
نزدیکم به تـــو
که ،
آرامش دریایی بعدِ هر طوفان...
#سمیه_نادی
شـبتون ماه🌙
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨
بخندین، برقصین، ببوسین، عاشق شین، ما فقط همین یه بار زندگی می کنیم.
تا وقت هست بگردین و پیدا کنین اونی که دیدنش رگاتون رو پر از ذوق می کنه ...
شبتون خالی از انبوه نداشتن ها🌙
@M_V_KHATOON
بخندین، برقصین، ببوسین، عاشق شین، ما فقط همین یه بار زندگی می کنیم.
تا وقت هست بگردین و پیدا کنین اونی که دیدنش رگاتون رو پر از ذوق می کنه ...
شبتون خالی از انبوه نداشتن ها🌙
@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
دوباره انارهای سرخ
دوباره عطرنمناک خاک
دوباره زندگی
دوباره برگ
دوباره عشق
دلتون گرم به مهرومهربانی
شادیهاتون درفصل عاشقی های ناب وفصل رنگهای زیبا، بی پایان
درودهــااا، پاییزیتون دلپذیر
صبحتوندرخشان☀️
@M_V_KHATOON
دوباره انارهای سرخ
دوباره عطرنمناک خاک
دوباره زندگی
دوباره برگ
دوباره عشق
دلتون گرم به مهرومهربانی
شادیهاتون درفصل عاشقی های ناب وفصل رنگهای زیبا، بی پایان
درودهــااا، پاییزیتون دلپذیر
صبحتوندرخشان☀️
@M_V_KHATOON
▫️
زمین به دامنِ بانوی آفتاب آویختهست
و آفتاب به دامنِ بانوی کهکشان
و من بر ابریشم خیال تو
بر گیسوان تو آویختهام
مرا باز میدارند از تو
و پروا ندارند
از ستاره سرگردان بیمدار
که نظم آسمان را بر آشوبد آخر
#منوچهر_آتشی
روزتون به طراوت شبنم☀️
روزگارتون پرازعشق وآرامـش
@M_V_KHATOON
زمین به دامنِ بانوی آفتاب آویختهست
و آفتاب به دامنِ بانوی کهکشان
و من بر ابریشم خیال تو
بر گیسوان تو آویختهام
مرا باز میدارند از تو
و پروا ندارند
از ستاره سرگردان بیمدار
که نظم آسمان را بر آشوبد آخر
#منوچهر_آتشی
روزتون به طراوت شبنم☀️
روزگارتون پرازعشق وآرامـش
@M_V_KHATOON
.
اگر کاشف معدن صبح آمد،
صدا کن مرا.
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو، بیدار خواهم شد.
و آن وقت
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم،
و افتاد.
حکایت کن از گونههایی که من خواب بودم،
و تر شد.
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.
در آن گیروداری که چرخ زرهپوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست.
و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش استوا گرم،
تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید.
#سهراب_سپهری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
اگر کاشف معدن صبح آمد،
صدا کن مرا.
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو، بیدار خواهم شد.
و آن وقت
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم،
و افتاد.
حکایت کن از گونههایی که من خواب بودم،
و تر شد.
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.
در آن گیروداری که چرخ زرهپوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست.
و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش استوا گرم،
تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید.
#سهراب_سپهری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد
با سلامی که در آن نور ببارد لبخند
دست یکدیگر را بفشاریم به مهر
جام دلهامان را مالامال از یاری، غمخواری
بسپاریم به هم
بسراییم به آواز بلند
شادی روی تو،
ای دیده به دیدار تو شاد
باغ جانت همه وقت
از اثر صحبت دوست
تازه، عطر افشان، گلباران باد...
#فریدون_مشیری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد
با سلامی که در آن نور ببارد لبخند
دست یکدیگر را بفشاریم به مهر
جام دلهامان را مالامال از یاری، غمخواری
بسپاریم به هم
بسراییم به آواز بلند
شادی روی تو،
ای دیده به دیدار تو شاد
باغ جانت همه وقت
از اثر صحبت دوست
تازه، عطر افشان، گلباران باد...
#فریدون_مشیری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
روز به آفتاب عادت دارد،
شب به ستارگان و ماه
شاخساران به بهار
میوهها به تابستان
کشتیها به دریا
ماهیها به رود
پنجرهها به باز شدن ،
به کمی هوای تازه ...
بادبان گشوده به بادها عادت دارد
ارس به سیلهای دیوانه ،
آیینه به زیبایی
شانه به گیسو ..
انسان غریب به وطن عادت دارد
کوهها به مه
روزهای جدایی به من ،
من ، به تو ...
#عمران_صلاحی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
روز به آفتاب عادت دارد،
شب به ستارگان و ماه
شاخساران به بهار
میوهها به تابستان
کشتیها به دریا
ماهیها به رود
پنجرهها به باز شدن ،
به کمی هوای تازه ...
بادبان گشوده به بادها عادت دارد
ارس به سیلهای دیوانه ،
آیینه به زیبایی
شانه به گیسو ..
انسان غریب به وطن عادت دارد
کوهها به مه
روزهای جدایی به من ،
من ، به تو ...
#عمران_صلاحی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──