Telegram Web Link
.

باغبانا ز خزان بی‌خبرت می‌بینم
آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد

رهزن دهر نخفته‌ست مشو ایمن از او
اگر امروز نبرده‌ست که فردا ببرد

راه عشق ار چه کمینگاه کمانداران است
هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد




#حضرت_حافظ


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌‌‌‌ ⃝༺༅═┅──
.

مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
با خیال چشم مستت از می و مستی گذشتم

دامن گلچین پر از گل بود از باغ حضورت
من چو باد صبح از آنجا با تهی دستی گذشتم




#محمدرضا_شفیعی_کدکنی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌‌‌‌ ⃝༺༅═┅──
.

تا درون آمد غمش، از سینه بیرون شد نفس

نازم این مهمان که بیرون کرد صاحب‌خانه را




#فروغی_بسطامی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──


با لبی که کاربردِ اصلی‌اش بوسیدن است

چای می‌نوشيد و قلب استکان می‌ایستاد..!




#کاظم_بهمنی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅
──
.

اینجا که منم، قیمت "دل " هر دو جــهان است...

آنجا که تویی، در چه حســاب است "دل "ما...؟!




#صائب_تبریزی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

دور مرو سفر مجو، پیش تو است ماه تو

نعره مزن که زیر لب   می‌شنود ز تو دعا




#مولانای_جان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

در هوایت زنده‌ام،ای بستر آرامشم،،

آسمان آبی‌ات، دل را کبوتر می‌کند...




#نگار‌‌_حسینی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

در من امشب ترنم غزلی ست
دلم امشب ستاره باران است
واژه ها را خبر کنید ،
تا که با کوزه های خالی خویش
بشتابند سوی من
کامشب
در من است آنچه در دف باران ،
وآنچه در نای چشمه ساران است !
عشق پیدا شده ست .


#اسماعیل_خویی


@M_V_KHATOON
▫️

با این که همه چیز را از یاد برده‌ام
زنی را به خاطر می آورم
که گل سرش در باران می‌شکفت

به یادش
روی تمام پل‌های شهر آواز خواندم و گریستم


روی پل راه آهن ، بیشتر.


#جواد_گنجعلی


@M_V_KHATOON
▫️

در میان دریای آبی نگاهت
چون قایقی بی سرنشین آواره شده ام
کاش در این گستره بی پایان
ناخدا بودی

کاش در عمق تاریک این روزها
ساحل نور و آرامشم بودی


#نسیم_دادستان


@M_V_KHATOON
▫️

و
عشـــق...
چشمانِ گریان مردیست
که هرگز کسی اشکهایش را ندید


#فرهاد_فرهادی


@M_V_KHATOON
.

دست‌هاي تو
 دست‌هاي تو
يادگاري‌هايي شگفت‌انگيزند
از سكونت ماه بر خاك
وقتي زندگي تاريك مي‌شود
به دست‌هاي تو فكر مي‌كنم
وقتي كارها گره مي‌خورند
درها باز نمي‌شوند
به دست‌هاي تو فكر مي‌كنم
دست‌هاي سفيد تو
بال‌هاي منند
براي فرار از زمين در روز مبادا
به دست‌هاي سفيد تو فكر مي‌كنم!




#رسول_یونان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

در زمانی که بر خاک غلطید
از تگرگِ سحرگاهی،
آن برگ،
زیرِ لب،
تند،
با باد می‌‌گفت:
زنده‌بادا،
زندگانی!
مرگ بر مرگ!
مرگ بر مرگ!




#شفیعی_کدکنی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

وقتي عاشقم
حس مي کنم سلطان زمانم
و مالک زمين و هر چه در آن است
سوار بر اسبم به سوي خورشيد مي رانم

وقتي عاشقم
نور سيالي مي شوم
پنهان از نظر ها
و شعر ها در دفتر شعرم
کشتزارهای گل ابريشم مي شوند

وقتي عاشقم
آب از انگشتانم فوران مي کند
و سبزه بر زبانم مي رويد

وقتي عاشقم
زماني مي شوم خارج ازهر زمان




#نزار_قبانی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
2024/09/30 08:37:51
Back to Top
HTML Embed Code: