Telegram Web Link
.

همه ی وجودت را پر می کنند
و چنان پر می کنند و آن را می ربایند
که دیگر تو نمی مانی ،
که دیگر تو نمانده ای
که آن هارا بخواهی یا نخواهی
آن ها تو را از خودت بیرون رانده اند
و جایت را گرفته اند و خود تو شده اند
دیگر تو نیستی که درد را حس می کنی .
تو خود درد شده ای ...




#ابراهیم_گلستان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

سرِ جنگ دارم هر سال با پاييز!
با پاييزى كه هواى ِ دلبرانه اش بد جور هوايى ام مى كند
هواىِ تو مى افتد به دلم ...
دم و بازدم ام حتى اين روز ها فرق ميكند!
نفس هاى عميقى ميكشم و با " آه "،
حجم ريه هايى كه از نبودنت پر است را خالى ميكنم!
خدا كند،
يارى اگر داريد،
اگر هست!
قسمت ِ تان باشد ؛
همين پاييز
"خدا كند" امّا...




#علی_قاضی_نظام


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

آن‌قدر نگذاشتی ببوسمت که بوسه را هم ممنوع کردند .
حالا نفس‌هامان هم به شماره افتاده،مثل عشق سال‌های وبا
وای بر ما ...
به‌خاطر همه‌ی بوسه‌هایی که از هم دریغ کردیم !
از طرف من به تمام مردم دنیا بگو تا می‌توانید همدیگر را ببوسید .
نسل ما همه مردند در عصر یخبندان .
عصری که بوسیدن ، حکم جام شوکران را داشت
و چکاندن ماشه در دهان خویش ...
به همه‌ی دنیا بگو ما را نامهربانی‌‌ها کشت ؛
نه جنگ‌های صلیبی و طاعون و سل ...




#گابریل_گارسیا_مارکز


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

امشب می‌توانم غمگنانه‌ترین شعرها را
بسرایم
دوستش داشتم،
او هم گاهی دوستم داشت...
شب ستاره باران است
و او با من نیست همین و بس...
به دور دست کسی آواز می‌خواند.
به دور دست
جانم به از دست دادنش راضی نیست
گویی برای نزدیک کردنش،
نگاهم به جستجوی اوست
دلم او را می جوید و
او با من نیست...
جانم به از دست دادنش راضی نیست
خود اگر این واپسین دردی‌ست که از او به من می‌رسد
و این آخرین شعری که می‌نویسم برای او...




#پابلو_نرودا


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌‌‌‌ ⃝༺༅═┅──
.

خواب معجزه ا‌ست
تا چشم بر هَم می‌گذارم،
از راه می‌رسی؛
با هَمان لبخند
و تو معجزه‌ای
تا چشم باز می‌کنم،
برابرم نشسته‌ای؛
با همان لبخَند




#عباس_معروفی
شبتــون سراسر آرامش🌙


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌‌‌‌ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


امشب از خدا میخوام هیچوقت نیازمند و گرفتار آدما نباشید، نه تو پول، نه تو کار، نه تو عشق، نه توجه، نه دلسوزی و نه هیچ چیز دیگه ای......


شب همگی خوش🌙


@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از عمیق ترین گودال‌های لوت، معروف به دیواره ۴۰۰، کرمان

#اینجا_ایران_است


@M_V_KHATOON
▫️

من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هشیار است

در دلم چیزی هست،
مثل یک بیشهٔ نور
مثل خواب دم صبح


و چنان بی‌تابم،
که دلم می‌خواهد
بدوم تا ته دشت
بروم تا سر کوه..


#سهراب_سپهری
درود، صبحتـون بخير☀️
ایام بکامتون



@M_V_KHATOON
.

سلام بر طلوع
که تو را برای من به ارمغان می اورد
سلام بر نسیم صبح
که بر گونه هایت میرقصد
سلام بر پاییز که مرا بیشترعاشق تو میکند.

سلام بر مردمک چشمانت که نور چشمانِ من است
سلام برنگاهت که قلبم را می لرزاند.
سلام برتپش های
قلبِ مهربانت که برای من می تپد.
سلام بر لبانت که نام مرا می گوید.
سلام بر صدایت که امید را در قلبم بیدار میکند.
سلام بر دستانت که موهایم را نوازش میکند.
سلام بر شانه هایت که مامنِ خستگی های من است.

سلام بر تو که بهترین بهانه
برای باز کردن چشمانم هستی.
سلام بر عشق
طلوع چشمانت مبارک




#مینو_پناهپور  


  ‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

وسلامی ...
به صدایی که هنوز
محشری سمت تماشا باشد !
به درو پنجره و کوچه و شهر
به همین خانه که رویای تورا می بیند ؛
به ترانه به غزل
به غروب ؛
به نگاه گل و پروانه و شمع !
ودعایی که به هنگام سحرمی خوانند ؛
به بهارو به زمستان
وبه باران و مَه و مهر
که دراین ثانیه ها ...
تپش پاک شقایق هستند.




#عباس_جوخواست


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

نیازم به تو،
شبیه نیاز یک ملت است به انقلاب.
شبیه باران، برای تکه زمینی خشکیده!
و حتی خورشید برای گیاه...
نیازم به تو
از قاعده‌ی این حیات خارج است!

نفس کم آورده‌ام،
بگو
کجا پیدایت کنم...؟




#مهران_رمضانیان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

عاشقان گياهانند
كه ريشه هايشان فرو رفته است
در كف دست من
در استخوان كتف تو
در جمجمه شكسته من
و اين خاطرات من و توست
كه توت مي شود يك روز
انار مي شود گاهي
كه ديروز انگور شده بود
كه فردا زيتون و تلخ.



#بیژن_نجدی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

زاری در باغچه بس تلخ است
زاری بر چشمه‌ی صافی
زاری بر لقاحِ شکوفه بس تلخ است
زاری بر شراعِ بلندِ نسیم
زاری بر سپیدارِ سبزبالا بس تلخ است.

بر برکه‌ی لاجوردینِ ماهی و باد چه می‌کند این مدیحه‌گوی تباهی؟
مطربِ گورخانه به شهر اندر چه می‌کند
زیرِ دریچه‌های بی‌گناهی؟




#احمد_شاملو


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌‌‌‌ ⃝༺༅═┅──
.

من چه ساده بودم
که نفهمیدم
خوشبختی فقط ؛
گفتن یک " دوستت دارم " بود ؛
عمیق و بی خجالت...
و حتی بی انتظارِ جواب...
باید میگفتم
"دوستت دارم "
و فرار میکردم !
شاید به دنبالم می آمدی...




#چیستا_یثربی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
.

این برگ‌هاے زرد
بہ خاطر پاییز نیست
ڪہ از شاخہ می‌افتند
قرار است تو از این ڪوچہ بگذری
و آن‌ها
پیشے می‌گیرند از یڪدیگر
براے فرش ڪردن مسیرت..

گنجشڪ‌ها
از روے عادت نمی‌خوانند،
سرودے دسته‌ جمعے را تمرین می‌ڪنند
براے خوش‌آمد گفتن
بہ تو..

باران براے تو می‌بارد
و رنگین‌ڪمان
ایستادہ بر پنجه‌ے پاهایش
سرڪ ڪشیدہ از پس ڪوه
تا رسیدن تو را تماشا ڪند

نسیم هم مدام
می‌رود و بازمی‌گردد
با رویاے گذر از درز روسری
و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربه‌ ے ساعت‌ ها
براے تو می‌گردند
و من
بہ دور تو!




#یغما_گلرویی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
2024/09/28 06:12:12
Back to Top
HTML Embed Code: