Telegram Web Link
.

بیا و مرا ببر
دیگر نه آفتاب گُرگرفته
زبانم را روشن می‌کند
نه بال‌بال شب پره‌ای جانم را می‌شکافد
و نه شبنمی در قلبم آب می‌شود!
بیا دستم را بگیر
و خرده‌ریز این کلمات تباه شده را
از پیشم جمع کن •••




#شمس_لنگرودی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

صبح  یعنی جنگِ بینِ
شاخه های نسترن برسرِ
عطری که دائم میوزد
ازموی تو .
چشم ‌تو خورشید عالم تاب
و رویَت قرصِ‌ماه
کهکشانی ازستاره
در به در ،
در کوی تو . . .




#حسین_فروتن


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

یک کلبه‌ی خراب و کمی پنجره
یک ذره آفتاب و کمی پنجره
ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آیینه بود و آب و کمی پنجره
در این سیاه چال سراسر سوال
چشم و دلی مجاب و کمی پنجره
بویی ز نان و گل به همه می‌رسید
با برگی از کتاب و کمی پنجره
موسیقی سکوت شب و بوی سیب
یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره




#قیصر_امین_پور


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌‌‌‌ ⃝༺༅═┅──
.

به جنگ که فکر میکنم
زخمی می شوم.
به کویر که فکر می کنم
تَرَک برمی دارم.
به آسمان که فکر می کنم
پایین می افتم
و هر وقت به جنگل می اندیشم
گله ای از گوزن ها از رویم رد می شود.

جرأت فکر کردن به تو را ندارم.
"دریا" نام عمیقی برای یک معشوقه است
و من
هیچوقت شنا کردن بلد نبوده ام...




#بابک_زمانی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

زندگی تو،
زندگی توست؛
مگذار در مَحبس تاریکِ تسلیم بماند.

تردید نکن که نوری هست
شاید چندان نباشد که گفته‌اند
امّا آنقدر هست
که از پس تاریکی‌ات برآید.




#چارلز_بوکوفسکی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

دلم‌ می‌خواست‌ تو را
در عصرِ شمع‌ دوست‌ می‌داشتم‌!
در عصرِ هیزم‌ و بادبزن‌های‌ اسپانیایی‌
و نامه‌های‌ نوشته‌ شده‌ با پَر
و پیراهن‌های‌ تافته‌ی‌ رنگارنگ‌...




#نزار_اقبالی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌‌‌‌ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎼

از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه میل سخن داریم

آوار پریشانی است رو سوی که بگریزیم
هنگامه ی ویرانی است، خود را به که بسپاریم


#حسین_منزوی
آواز
#داریوش
#دیوار


@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

چشمهایم را می‌بندم
و از یک تا هزار می‌شمارم
اما چیزی عوض نمی‌شود
نه سرزمینم،
نه کلماتم،
حاال تو هی بنشین و سوزن‌دوزی کن
روی این پرده‌ها
برای خانه‌ای که نداریم
دلتنگی کن، بهانه بگیر
برای کسی که نمی‌دانی کیست...


به هم نگاه می‌کنیم
بی‌آنکه حرفی بزنیم
به خواب می‌رویم
بی‌آنکه یکدیگر را بوسیده باشیم.


#جواد_گنجعلی


@M_V_KHATOON
▫️

دلم میخواست چیز محکمی به او بگویم که بداند چقدردوستش دارم
گفتم:
تو مسیح ِمنی...


#عباس_معروفی
📚سمفونی مردگان


@M_V_KHATOON
▫️

تو را
ز وحشت طوفان
به سینه مے فشرم
عجب
سعادت غمناڪی...


#منوچهرآتشی


@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

این دنیا بی‌عشق به منزله‌ے
دنیاے مرده‌اے است و پیوسته ساعتے فرا می‌رسد ڪه انسان از زندان‌ها و ڪار و تلاش خسته می‌شود و چهره‌ے عزیز و قلبے را ڪه از مهربانے شڪفته باشد می‌خواهد.


#آلبر_کامو


@M_V_KHATOON
.

اگر می‌توانستم
سالِ دیگر ببینمت
ماه‌ها را می‌فشردم و گلوله میکردم
و هر یک را در گنجه‌ای می‌نهادم
مبادا شمارشان را از دست بدهم
اگر فقط چند قرن تاخیر میکردی
قرن‌ها را بر سر انگشت می‌شمردم
و از هم کم میکردم،
تا آن که پنجه‌اَم به دورترین
دیار فرو اُفتد
اگر یقین داشتم که
هر گاه جان سِپارم
تو به من خواهی پیوست
جانم را چون ...
پوستی اضافی می‌کَندم
و بی‌درنگ ابدیت را می‌گُزیدم




#امیلی_دیکنسون


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

من به تو مَحرَمم
مثل نگاه شبنم به پیراهنِ گل
یا...آرامشِ ماه روی سینه ی برکه
من به تو مَحرَمم
به اندازه ی یک بوسه در خلوت شعر...




#مجید_وادی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

چشمانم را در ویرانه خوابم گشودم:
مینو به همه زندگی‌ام پیچیده بود.
در رگ‌هایش، من بودم که می‌دویدم.
هستی‌اش در من ریشه داشت،
همه من بود.
کدامین باد بی‌پروا
دانه این مینو را به سرزمین خواب من آورد؟




#سهراب‌_سپهری


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

زخم سینه‌ات را باز کردم
نشستم به تماشای آسمان!

تو را نمی‌توان نوشت

چرا که مثل رودخانه‌ای طولانی در جریانی
و همزمان که آفتاب
بر پاهایت طلوع می‌کند
در سرت غروب کرده است

تو را نمی‌توان نوشت

تو زیبایی
و این هیچ ربطی به زیبایی‌ات ندارد

حرف نمی‌زنی!
چرا که می‌دانی
یک پرنده وقتی حرف می‌زند انسان است
وقتی سکوت می‌کند، آسمان

عصر، بر روح پله‌ها می‌نشینی
رنج چای را می‌نوشی
و بعد می‌گویی:
خدا نزدیک‌تر شده
آن‌قدر، که وقتی درخت را می‌تکانم
ابرها بر زمین می‌ریزند.




#گروس_عبدالملکیان
📚سه‌گانه خاورمیانه


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

تو از جهانی هستی
که گندم‌هایش
به امتداد سبز پیراهن تو چشم دوخته‌اند
تا دوباره سبز شوند.
از آن جهان که
نان‌هایش بوی قدم‌های تو را می دهند.
تو ترانه ای هستی
با واژه هایی روان و امیخته به عشق
تورا مدتهاست که زمزمه میکنم
تو نجوای زیبای درونم هستی
که تاکستان دلم را به رویش میرسانی
مقصد من
دنج ترین گوشه قلب توست
آنجا که عاشقانه ترین عصیان جهان در آن اتفاق می افتد
تو نام دیگر منی...!!




#شعله_نیکخواه


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

به او بگویید :
مرا بیاد داشته باشد
من همانم ڪه زیباترین خاطره ها را
با تو ، ساخته
بے شک ،
زیبا ترین شعرم را براے عشق بازیمان
سرودم
مرا در خاطرت بسپار
منے ڪه نامت را لاے چند خط شعر
عاشقانه برده ام




#پریناز_ارشد

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
2024/09/25 12:32:34
Back to Top
HTML Embed Code: