Telegram Web Link
.

"شب ڪه می‌شود"
... دلتنڪَی ...
مهمانِ ناخوانده‌ے قلبم می‌شود؛
تڪیه ڪَاهم....
نیمڪت خیال تو خواهد شد،
و قدم زدن در باغِ‌ خاطرات..!
" جانانم..!"
دیڪَر شیرینی
نڪَاهت را ندارم،
و قهوه‌ے تلخِ حسرت را،
با یڪ عالمه تنهایی مینوشم...!!




#سودابه_حسینی


‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

درختی پیر
شکسته، خشک،  تنها، گم ...
نشسته در سکوت وهمناک دشت
نگاهش دور
فسرده در غروب مرده دلگیر
و هنگامی که بر می گشت
کلاغی خسته سوی آشیان خویش
غم آور بر سر آن شاخه های خشک
فروغ واپسینِ خنده خورشید
شد خاموش ...




#هوشنگ_ابتهاج


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

از کجا شروع کنم؟
دلتنگی را به چه طریق می‌توان جمع کرد؟
من این راه را بلد نیستم.




#نیما_یوشیج


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

چشمان خیس‌ات را می‌بوسم نازنین
دلواپسِ آینده نباش.
این شب‌ها میگذرد
و می‌رسد روزی که
در آغوشِ هم از سَرِ شوق گریه سر می‌دهیم...




#علی_سلطانی
شب آرام🌙


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


خدایا؛
در سڪوت شب
ذهنم را آرام ڪن
و مرا در پناه خودت بـه دور از
هیاهوے این جهان بدار...

بیقرار بودم و تو قرارم دادے
الهی شبم را با یادت بخیر ڪن...

براتون یک حس قشنگ
یک نفس عطر خدا
دنیا دنیا آرزوهای خوب
و "آرامش" خواستارم...

شبتــون خوش دوستان🌙


@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

سپیده‌دم که صبا بوی لطف جان گیرد
چمن ز لطف هوا نکته برجنان گیرد

هوا ز نکهت گل در چمن تتق بندد
افق ز عکس شفق رنگ گلستان گیرد

به بزمگاه چمن رو که خوش تماشایی است
چو لاله کاسهٔ نسرین و ارغوان گیرد


#جناب_حافظ
لحظه هاتون در آرامش☀️


@M_V_KHATOON
.

بر آر از سینه جان شعر شورانگیز دلخواهی 
مگر آن ماه را سازی بدین افسانه افسونش 

نوایی تازه از ساز محبت در جهان سرکن
کزین آوا بیاسایی ز گردش های گردونش

به مهر آهنگ او روز و شبت را رنگ دیگر زن
که خود آگاهی از نیرنگ دوران و شبیخونش 

ز عشق آغاز کن تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش

به مهر آویز و جان را روشنایی ده که این آیین
همه شادی است فرمانش همه یاری است قانونش

غم عشق تو را نازم چنان در سینه رخت افکند
که غمهای دگر را کرد ازین خانه بیرونش

غرور حسنش از ره می برد ای دل صبوری کن
به خود بازآورد بار دگر شعر فریدونش




#فریدون_مشیری


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

بیا تا قدرِ یکدیگر بدانیم
که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم

غرض‌ها تیره دارد دوستی را
غرض‌ها را چرا از دل نرانیم؟

گهی خوشدل شوی از من که میرم
چرا مُرده‌پرست و خصمِ جانیم؟

چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد
همه عُمر از غمت در امتحانیم

کنون پندار مُردم، آشتی کن
که در تسلیم ما چون مُردگانیم

چو بر گورم بخواهی بوسه‌دادن
رُخم را بوسه ده که ااکنون همانیم




#مولانای_جان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
.

داریم دلی صاف‌تر از سینه‌ی صبح
در پاکی و روشنی، چو آیینه‌ی صبح

پیکارِ حسود با من، امروزی نیست
خفاش بُوَد دشمنِ دیرینه‌ی صبح




#رهی_معیری


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

رنجور عشق دوست چنانم ؛ که هر که دید

رحمت کند مگر دل نامهربان دوست




#سعدی_جاان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

شنیده ام که به شاهان عشق بخشی تاج

به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج




#استاد_شهریار


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

رنجور عشق دوست چنانم ؛ که هر که دید

رحمت کند مگر دل نامهربان دوست




#سعدی_جاان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

شنیده ام که به شاهان عشق بخشی تاج

به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج




#استاد_شهریار


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
2024/10/04 05:20:29
Back to Top
HTML Embed Code: