✨
امروز هم به پایان رسید...
الهی
اگر بد بودیم یاریمان کن،
تا فردایی بهتر داشته باشیم
خدایا به حق مهربانیت
نگذار کسی با ناامیدی و ناراحتی،
شب خود را به صبح برساند.
شبتون بخیر🌙
@M_V_KHATOON
امروز هم به پایان رسید...
الهی
اگر بد بودیم یاریمان کن،
تا فردایی بهتر داشته باشیم
خدایا به حق مهربانیت
نگذار کسی با ناامیدی و ناراحتی،
شب خود را به صبح برساند.
شبتون بخیر🌙
@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمایی از مهاجران دریاچه صورتی شیراز
جلوه‌ای از زیبایی‌های طبیعی استان فارس و حرکت فلامینگوها در دریاچه مهارلو در فاصله کمتر از ۳۰ کیلومتری جنوب کلانشهر شیراز
#اینجا_ایران_است
@M_V_KHATOON
جلوه‌ای از زیبایی‌های طبیعی استان فارس و حرکت فلامینگوها در دریاچه مهارلو در فاصله کمتر از ۳۰ کیلومتری جنوب کلانشهر شیراز
#اینجا_ایران_است
@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
زیبایی ها را چشم میبیند
ومهربانی ها را دل؛
چشم فراموش می کند
اما دل هرگز...
جاده ی زندگیتون پر از
عطر گلهای مهربانی و
مسیر زندگیتون غرق در آرامش
سلام، صبحتــون خجسته ، دلتون پیراسته ، قلبتون آراسته☀️
@M_V_KHATOON
زیبایی ها را چشم میبیند
ومهربانی ها را دل؛
چشم فراموش می کند
اما دل هرگز...
جاده ی زندگیتون پر از
عطر گلهای مهربانی و
مسیر زندگیتون غرق در آرامش
سلام، صبحتــون خجسته ، دلتون پیراسته ، قلبتون آراسته☀️
@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
به جستن شادی،
بار سفر نمی‌بندم،
حیران نمی‌شوم به افق‌های دور...
به جستن شادی،
نُک می‌زنم،
در خرده ریز پراکنده‌ی روشنایی،
که در غبار قدم‌هایم پنهان است...
#شمس_لنگرودی
روزتـون سرشار از دلدادگی و امید☀️
@M_V_KHATOON
به جستن شادی،
بار سفر نمی‌بندم،
حیران نمی‌شوم به افق‌های دور...
به جستن شادی،
نُک می‌زنم،
در خرده ریز پراکنده‌ی روشنایی،
که در غبار قدم‌هایم پنهان است...
#شمس_لنگرودی
روزتـون سرشار از دلدادگی و امید☀️
@M_V_KHATOON
.
يك صبحِ زود
يك صبحِ زودِ قشنگ خواهيم رفت
همان طرف هاى دورِ آشنا خواهيم رفت
مى‌گويند آنجا
كوچه‌هايى دارد عجيب،
غرقِ نور و سلام و تبسم وُ
هر چه شما بخواهيد!
مى‌گويند آنجا
نسترن ها نماز مى‌خوانند
آب، اهل آوازِ رفتن است
و ملائكى بى سوُال
پياله‌هاى پُر از مى را
بر چينه هاى ستاره چيده‌اند،
هوا خوش است و كلمات،
همه كلمات از هر چه گفتنِ بوسه آزادند!
#سيدعلى_صالحى
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
يك صبحِ زود
يك صبحِ زودِ قشنگ خواهيم رفت
همان طرف هاى دورِ آشنا خواهيم رفت
مى‌گويند آنجا
كوچه‌هايى دارد عجيب،
غرقِ نور و سلام و تبسم وُ
هر چه شما بخواهيد!
مى‌گويند آنجا
نسترن ها نماز مى‌خوانند
آب، اهل آوازِ رفتن است
و ملائكى بى سوُال
پياله‌هاى پُر از مى را
بر چينه هاى ستاره چيده‌اند،
هوا خوش است و كلمات،
همه كلمات از هر چه گفتنِ بوسه آزادند!
#سيدعلى_صالحى
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
... و به هنگامی که هَمگِنانِ من
عشق را
در رؤیای زیستن
اِصرار می‌کردند،
من ايستاده بودم
تا زمان
لَنگ‌لَنگان
از برابرم بگذرد
و اكنون
در آستانه‌ی ظلمت
زمان به ريشخند ايستاده است
تا مَن‌اَش از برابر بگذرم
و در سياهی فرو شَوَم
به دريغ و حسرت چَشم بر قَفا دوخته
آنجا كه تو ايستاده‌ای ...
#احمد_شاملو
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
... و به هنگامی که هَمگِنانِ من
عشق را
در رؤیای زیستن
اِصرار می‌کردند،
من ايستاده بودم
تا زمان
لَنگ‌لَنگان
از برابرم بگذرد
و اكنون
در آستانه‌ی ظلمت
زمان به ريشخند ايستاده است
تا مَن‌اَش از برابر بگذرم
و در سياهی فرو شَوَم
به دريغ و حسرت چَشم بر قَفا دوخته
آنجا كه تو ايستاده‌ای ...
#احمد_شاملو
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
ازمیان تمام چیزهایی که دیده‌ام
تنها تویی که می‌خواهم به دیدن‌اش ادامه دهم
از میان تمام چیزهایی که لمس کرده‌ام
تنها تویی که می‌خواهم به لمس کردن‌اش ادامه دهم.
خنده‌ی نارنج‌طعم‌ات را دوست دارم.
چه باید کنم ای عشق؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده است
هیچ نمی‌دانم عشق‌های دیگر چه سان‌اند؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زنده‌ام...
#پابلو_نرودا
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
ازمیان تمام چیزهایی که دیده‌ام
تنها تویی که می‌خواهم به دیدن‌اش ادامه دهم
از میان تمام چیزهایی که لمس کرده‌ام
تنها تویی که می‌خواهم به لمس کردن‌اش ادامه دهم.
خنده‌ی نارنج‌طعم‌ات را دوست دارم.
چه باید کنم ای عشق؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده است
هیچ نمی‌دانم عشق‌های دیگر چه سان‌اند؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زنده‌ام...
#پابلو_نرودا
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
هر بازدم ِ تو روح رؤیای من است
محرابه ی آتشکده در بوسه ی ِ تو
من آتش را به بوسه برگرداندم،
خاکستر بوسه را به آهی کوتاه،
تا با نفس تو مشتبه گردد.
در راسته ی عطر فروشان، امشب
در بین ِ هزار شیشه ی ِ
مشک و گلاب، می پرسم :
دستمال ِ عطر آگینی از نفس او چند ؟
#محمدعلی_سپانلو
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
هر بازدم ِ تو روح رؤیای من است
محرابه ی آتشکده در بوسه ی ِ تو
من آتش را به بوسه برگرداندم،
خاکستر بوسه را به آهی کوتاه،
تا با نفس تو مشتبه گردد.
در راسته ی عطر فروشان، امشب
در بین ِ هزار شیشه ی ِ
مشک و گلاب، می پرسم :
دستمال ِ عطر آگینی از نفس او چند ؟
#محمدعلی_سپانلو
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
دیروز
چون دو واژه به یک معنی
از ما دو نگاه
هر یک سرشار دیگری
اوج یگانگی
و امروز
چون دو خط موازی
در امتداد یک راه
یک شهر یک افق
بی نقطه ی تلاقی و دیدار
حتی در جاودانگی
#محمدرضا_شفيعى_كدكنى
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
دیروز
چون دو واژه به یک معنی
از ما دو نگاه
هر یک سرشار دیگری
اوج یگانگی
و امروز
چون دو خط موازی
در امتداد یک راه
یک شهر یک افق
بی نقطه ی تلاقی و دیدار
حتی در جاودانگی
#محمدرضا_شفيعى_كدكنى
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
با شاپرکها و کبوترهای خانه
آوازها با بغض خواندم تا بیایی
فکر شب و تاریکی جاده نباشی
مهتاب را اینجا کشاندم تا بیایی
#میترا_فرجی
@M_V_KHATOON
با شاپرکها و کبوترهای خانه
آوازها با بغض خواندم تا بیایی
فکر شب و تاریکی جاده نباشی
مهتاب را اینجا کشاندم تا بیایی
#میترا_فرجی
@M_V_KHATOON
▫️
مگر خوابِ اجل گیرد شب هجر توام، ورنه
حریف گریه و آه و فغان من که خواهد شد؟
#بابافغانی_شیرازی
@M_V_KHATOON
مگر خوابِ اجل گیرد شب هجر توام، ورنه
حریف گریه و آه و فغان من که خواهد شد؟
#بابافغانی_شیرازی
@M_V_KHATOON
▫️
زلفت به دست شانه و مشّاطه مبتلاست
ما را چه سود از این که شبِ دیگران خوش است!
#رفیع_مشهدی
@M_V_KHATOON
زلفت به دست شانه و مشّاطه مبتلاست
ما را چه سود از این که شبِ دیگران خوش است!
#رفیع_مشهدی
@M_V_KHATOON
.
در آسمان روشن چشمانش
بینم ستاره‌های تمنا را
در بوسه‌های پر شررش جویم
لذات آتشین هوس‌ها را
می‌خواهمش دریغا، می‌خواهم
می‌خواهمش به تیره، به تنهایی
می‌خوانمش به گریه، به بی‌تابی
می‌خوانمش به صبر، شكیبایی
لب تشنه می‌دود نگهم هردم
در حفره‌های شب، شبی بی‌پایان
او، آن پرنده، شاید می‌گرید
بر بام یک ستاره سرگردان
#فروغ_فرخزاد
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
در آسمان روشن چشمانش
بینم ستاره‌های تمنا را
در بوسه‌های پر شررش جویم
لذات آتشین هوس‌ها را
می‌خواهمش دریغا، می‌خواهم
می‌خواهمش به تیره، به تنهایی
می‌خوانمش به گریه، به بی‌تابی
می‌خوانمش به صبر، شكیبایی
لب تشنه می‌دود نگهم هردم
در حفره‌های شب، شبی بی‌پایان
او، آن پرنده، شاید می‌گرید
بر بام یک ستاره سرگردان
#فروغ_فرخزاد
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
شهريست پرظريفان و از هر طرف نگاري
ياران صلاي عشق است گر مي کنيد کاري
چشم فلک نبيند زين طرفه تر جواني
در دست کس نيفتد زين خوبتر نگاري
هرگز که ديده باشد جسمي ز جان مرکب
بر دامنش مبادا زين خاکيان غباري
چون من شکسته اي را از پيش خود چه راني
کم غايت توقع بوسيست يا کناري
مي بي غش است درياب وقتي خوش است بشتاب
سال دگر که دارد اميد نوبهاري
در بوستان حريفان مانند لاله و گل
هر يک گرفته جامي بر ياد روي ياري
چون اين گره گشايم وين راز چون نمايم
دردي و سخت دردي کاري و صعب کاري
هر تار موي حافظ در دست زلف شوخي
مشکل توان نشستن در اين چنين دياري
#جناب_حافظ
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
شهريست پرظريفان و از هر طرف نگاري
ياران صلاي عشق است گر مي کنيد کاري
چشم فلک نبيند زين طرفه تر جواني
در دست کس نيفتد زين خوبتر نگاري
هرگز که ديده باشد جسمي ز جان مرکب
بر دامنش مبادا زين خاکيان غباري
چون من شکسته اي را از پيش خود چه راني
کم غايت توقع بوسيست يا کناري
مي بي غش است درياب وقتي خوش است بشتاب
سال دگر که دارد اميد نوبهاري
در بوستان حريفان مانند لاله و گل
هر يک گرفته جامي بر ياد روي ياري
چون اين گره گشايم وين راز چون نمايم
دردي و سخت دردي کاري و صعب کاري
هر تار موي حافظ در دست زلف شوخي
مشکل توان نشستن در اين چنين دياري
#جناب_حافظ
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
.
شعر تویے، غزل تویی، شاعر مبتلا منم..
قصہ تویے، راز تویے، حُقه‌ٔ برمَلا منم..
معنے زندگے تویی ، ترجمه زبان عشق
ساحل آرام تویے، حادثہ و بلا منم....
#نگار_حسینی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
شعر تویے، غزل تویی، شاعر مبتلا منم..
قصہ تویے، راز تویے، حُقه‌ٔ برمَلا منم..
معنے زندگے تویی ، ترجمه زبان عشق
ساحل آرام تویے، حادثہ و بلا منم....
#نگار_حسینی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
چه می‌شود که شبی ای شکیبِ جادویی
عیـادتی هم از این جـانِ ناصبور کنی ...؟
نه از درنگ زِ تثبیتِ شب هــراسانم
اگر در آمدنت بیش از این قُصور کنی ...
#حسین_منزوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
چه می‌شود که شبی ای شکیبِ جادویی
عیـادتی هم از این جـانِ ناصبور کنی ...؟
نه از درنگ زِ تثبیتِ شب هــراسانم
اگر در آمدنت بیش از این قُصور کنی ...
#حسین_منزوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──