.
بخور هر دم مِیِ شیرینتر از جان
به هر تلخی که بهرِ ما چشـیدی
گزین کن هر چه میخواهی و بستان
چو ما را بر همه عالم گزیدی
#مولانای_جاان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
بخور هر دم مِیِ شیرینتر از جان
به هر تلخی که بهرِ ما چشـیدی
گزین کن هر چه میخواهی و بستان
چو ما را بر همه عالم گزیدی
#مولانای_جاان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
محبوبم!
دل من خسته بود، شما آمديد
ناگهان خستگى از دلم در آمد.
...من با صدایِ نفس کشیدنت
هم عاشقی می کنم...
حتی اگر آرام و بی صدا،
خودم را بگذارم در دستهات
و بروم! حتی وقتی از کنارت رد شوم،
برای پرت نشدنِ حواست
بویِ تنت را پُک بزنم
نه! تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم!
حتی با زندگی.
#عباس_معروفی
@M_V_KHATOON
محبوبم!
دل من خسته بود، شما آمديد
ناگهان خستگى از دلم در آمد.
...من با صدایِ نفس کشیدنت
هم عاشقی می کنم...
حتی اگر آرام و بی صدا،
خودم را بگذارم در دستهات
و بروم! حتی وقتی از کنارت رد شوم،
برای پرت نشدنِ حواست
بویِ تنت را پُک بزنم
نه! تو را با هیچ چیز عوض نمیکنم!
حتی با زندگی.
#عباس_معروفی
@M_V_KHATOON
▫️
تو را دوست دارم چون نان و نمک
چون لبان گر گرفته از تب
که نیمهشبان در التهاب قطرهای آب
بر شیر آبی بچسبد
تو را دوست دارم
چون لحظهی شوق، شبهه، انتظار و نگرانی
در گشودن بستهی بزرگی
که نمیدانی در آن چیست
تو را دوست دارم
چون سفر نخستین با هواپیما
بر فراز اقیانوس
چون غوغای درونم
لرزش دل و دستم
در آستانهی دیداری در استانبول
تو را دوست دارم چون گفتنِ «شکر خدا زندهام»
#ناظم_حکمت
@M_V_KHATOON
تو را دوست دارم چون نان و نمک
چون لبان گر گرفته از تب
که نیمهشبان در التهاب قطرهای آب
بر شیر آبی بچسبد
تو را دوست دارم
چون لحظهی شوق، شبهه، انتظار و نگرانی
در گشودن بستهی بزرگی
که نمیدانی در آن چیست
تو را دوست دارم
چون سفر نخستین با هواپیما
بر فراز اقیانوس
چون غوغای درونم
لرزش دل و دستم
در آستانهی دیداری در استانبول
تو را دوست دارم چون گفتنِ «شکر خدا زندهام»
#ناظم_حکمت
@M_V_KHATOON
▫️
زمان
در حال ردشدن از پل بود
تو ... در حال ردشدن از من
و خدا میداند برای ردشدن از تو
چه امتحان سختی پس دادم، آنروز
#لیلا_کردبچه
@M_V_KHATOON
زمان
در حال ردشدن از پل بود
تو ... در حال ردشدن از من
و خدا میداند برای ردشدن از تو
چه امتحان سختی پس دادم، آنروز
#لیلا_کردبچه
@M_V_KHATOON
.
کوشیدم بوی تو را
از سلولهای پوستم بیرون کنم
پوستم کنده شد
اما تو بیرون نشدی
کوشیدم تو را به آخر دنیا تبعید کنم
چمدانهایت را آماده کردم
برایت بلیط سفر خریدم
در اولین ردیف کشتی برایت جا رزرو کردم
وقتی کشتی حرکت کرد
اشک در چشمانم حلقه زد
تازه فهمیدم در اسکلهام
تازه فهمیدم آنکه به تبعید میرود منم
نه تو ...
#سعاد_الصباح
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
کوشیدم بوی تو را
از سلولهای پوستم بیرون کنم
پوستم کنده شد
اما تو بیرون نشدی
کوشیدم تو را به آخر دنیا تبعید کنم
چمدانهایت را آماده کردم
برایت بلیط سفر خریدم
در اولین ردیف کشتی برایت جا رزرو کردم
وقتی کشتی حرکت کرد
اشک در چشمانم حلقه زد
تازه فهمیدم در اسکلهام
تازه فهمیدم آنکه به تبعید میرود منم
نه تو ...
#سعاد_الصباح
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
.
من به مهماني دنيا رفتم
من به دشت اندوه
من به باغ عرفان
من به ايوان چراغانى دانش رفتم
رفتم از پله مذهب بالا
تا ته كوچه شك
تا هواي خنك استغنا
تا شب خيس محبت رفتم
من به ديدار كسي رفتم در آن سر عشق
چيزها ديدم در روي زمين...
#سهراب_سپهری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
من به مهماني دنيا رفتم
من به دشت اندوه
من به باغ عرفان
من به ايوان چراغانى دانش رفتم
رفتم از پله مذهب بالا
تا ته كوچه شك
تا هواي خنك استغنا
تا شب خيس محبت رفتم
من به ديدار كسي رفتم در آن سر عشق
چيزها ديدم در روي زمين...
#سهراب_سپهری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
کلمههای من
نوازشگرانه بر تو میبارید
دیرزمانی صدف آفتابی اندام تو را
دوست داشتهام
تا به آنجا که بیانگارم دارندهی دنیایی
از کوهها برای تو گلهای شاد میآرم
سنبل آبی ، فندق تاری
و سبدهای وحشیِ بوسه
میخواهم آن کنم
که بهار میکند با همه گیلاس بُنان
#پابلو_نرودا
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
کلمههای من
نوازشگرانه بر تو میبارید
دیرزمانی صدف آفتابی اندام تو را
دوست داشتهام
تا به آنجا که بیانگارم دارندهی دنیایی
از کوهها برای تو گلهای شاد میآرم
سنبل آبی ، فندق تاری
و سبدهای وحشیِ بوسه
میخواهم آن کنم
که بهار میکند با همه گیلاس بُنان
#پابلو_نرودا
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
من کنارت را ترک کردم
تا برای همیشە در کنارت بمانم
کی چنین نبودەام؟
باران نمیخوابد و
من نیز ، کی چنین نبودەام؟!
این خاکستر جنگل سوختەای است
کە در سوگ درخت خاطراتش
دست و پا میزند.
و گریە، برگ یادهایی را
در سایە روشن سایبان شب می شوید.
کە من کُشتگان و کُشتە ناشدەگانش
را شهادت میدهم...
#شیرکو_بیکس
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
من کنارت را ترک کردم
تا برای همیشە در کنارت بمانم
کی چنین نبودەام؟
باران نمیخوابد و
من نیز ، کی چنین نبودەام؟!
این خاکستر جنگل سوختەای است
کە در سوگ درخت خاطراتش
دست و پا میزند.
و گریە، برگ یادهایی را
در سایە روشن سایبان شب می شوید.
کە من کُشتگان و کُشتە ناشدەگانش
را شهادت میدهم...
#شیرکو_بیکس
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
وقتی تو نیستی
من فکر میکنم تو
آنقدر مهربانی
که توپهای کوچک بازی
تصویرهای صامت دیوار
و اجتماع شیشههای فنجانها، حتی
از دوری تو رنج میبرند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟
#حسین_منزوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
وقتی تو نیستی
من فکر میکنم تو
آنقدر مهربانی
که توپهای کوچک بازی
تصویرهای صامت دیوار
و اجتماع شیشههای فنجانها، حتی
از دوری تو رنج میبرند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟
#حسین_منزوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
ما را نیز لبخندی خواهد بود.
شاید در راه است
شاید لحظهای یادش رفته
شاید
شاید...
#محمود_درویش
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
ما را نیز لبخندی خواهد بود.
شاید در راه است
شاید لحظهای یادش رفته
شاید
شاید...
#محمود_درویش
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
گاهي از ميان تمام گزينه هاي روي ميز،"سكوت" را انتخاب كن
گاهي اين سكوتِ لعنتي
معجزه ميكند......
گاهي با همين سكوتت،
يك دنيا حرف ميزني...
گاهي با سكوت
زودتر به توافق ميرسي...
هميشه "جنگ"،
نميتواند پاسخِ مناسبي باشد...
#علی_قاضی_نظام
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
گاهي از ميان تمام گزينه هاي روي ميز،"سكوت" را انتخاب كن
گاهي اين سكوتِ لعنتي
معجزه ميكند......
گاهي با همين سكوتت،
يك دنيا حرف ميزني...
گاهي با سكوت
زودتر به توافق ميرسي...
هميشه "جنگ"،
نميتواند پاسخِ مناسبي باشد...
#علی_قاضی_نظام
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
هر شب
زیرِ سقف خاطرات
پشت ِ دیوار دلتنگی
با آرزوهایی تاول زده
نسیم یادت را
می آمیزم با ستارگان
و دل را گره می زنم به ضریح چشمانت
در حصارِ فاصله ها که مرهمی شود
بر عَضُلات تَرَک خورده احساس
#یاسمن_احمدی
شبتــون اهورایی🌙
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
هر شب
زیرِ سقف خاطرات
پشت ِ دیوار دلتنگی
با آرزوهایی تاول زده
نسیم یادت را
می آمیزم با ستارگان
و دل را گره می زنم به ضریح چشمانت
در حصارِ فاصله ها که مرهمی شود
بر عَضُلات تَرَک خورده احساس
#یاسمن_احمدی
شبتــون اهورایی🌙
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──