▫️
به جز او،
دلم نه کسی را میخواست
و نه کسی را میدید..
میتوانی بفهمی
چقدر غریب بودم در این جهان ؟
#فروغ_اسماعیلی_فر
@M_V_KHATOON
به جز او،
دلم نه کسی را میخواست
و نه کسی را میدید..
میتوانی بفهمی
چقدر غریب بودم در این جهان ؟
#فروغ_اسماعیلی_فر
@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
خدایا ؛
گاهی مرا در آغوش بگیر ...
وقتی در محاصره ی مشکلاتم و
تنها پناهگاهم تویی
وقتی تمام تلاشم را کرده ام ،
خسته ام و دلم کمی سکوت می خواهد ،
کمی آرامش ، کمی تسکین ...
بی خبر از راه برس و مرا بغل کن
باور کن آدمِ جا زدن نیستم !
اما ؛ از یک جایی به بعد ، بگو که
با هم درستش می کنیم ،
از یک جایی به بعد ، خودت برایم
معجزه کن !
#نرگس_صرافیان_طوفان
@M_V_KHATOON
خدایا ؛
گاهی مرا در آغوش بگیر ...
وقتی در محاصره ی مشکلاتم و
تنها پناهگاهم تویی
وقتی تمام تلاشم را کرده ام ،
خسته ام و دلم کمی سکوت می خواهد ،
کمی آرامش ، کمی تسکین ...
بی خبر از راه برس و مرا بغل کن
باور کن آدمِ جا زدن نیستم !
اما ؛ از یک جایی به بعد ، بگو که
با هم درستش می کنیم ،
از یک جایی به بعد ، خودت برایم
معجزه کن !
#نرگس_صرافیان_طوفان
@M_V_KHATOON
▫️
تو، اسارت من و آزادگیِ من !
تو، مثلِ شبِ برهنهی تابستانِ
تنِ ملتهب من !
تو سرزمین منی ...
در چشم های بلوطیِ تو
هاله های سبز ...!
تو بزرگ ...
زیبا ...
پیروز ...
تو، حسرتِ دور و نزدیک منی ...!
#ناظم_حکمت
@M_V_KHATOON
تو، اسارت من و آزادگیِ من !
تو، مثلِ شبِ برهنهی تابستانِ
تنِ ملتهب من !
تو سرزمین منی ...
در چشم های بلوطیِ تو
هاله های سبز ...!
تو بزرگ ...
زیبا ...
پیروز ...
تو، حسرتِ دور و نزدیک منی ...!
#ناظم_حکمت
@M_V_KHATOON
.
سلام ای شب معصوم!
سلام ای شبی که چشمهای گرگهای بیابان را
به حفرههای استخوانی ایمان و اعتماد بدل میکنی
ودر کنار جویبارهای تو، ارواح بیدها
ارواح مهربان تبرها را میبویند
من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرفها و صداها میآیم
و این جهان به لانهی ماران مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دار تو را میبافند.
سلام ای شب معصوم!
#فروغ_فرخزاد
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
سلام ای شب معصوم!
سلام ای شبی که چشمهای گرگهای بیابان را
به حفرههای استخوانی ایمان و اعتماد بدل میکنی
ودر کنار جویبارهای تو، ارواح بیدها
ارواح مهربان تبرها را میبویند
من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرفها و صداها میآیم
و این جهان به لانهی ماران مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که تو را میبوسند
در ذهن خود طناب دار تو را میبافند.
سلام ای شب معصوم!
#فروغ_فرخزاد
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
.
و حالا
از پس این همه نبودنت
ایستاده ام اینجا
در ابتدای رفتن تو
در انتهای خودم
درخت شده ام انگار
سایه سار خستگی پرنده های بسیار
بی ثقل دلچسب آشیانه ای اما
دست های آغوشم
جز به دیدار بعید تو
به هم نمی آیند
#پوریا_اشتری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
و حالا
از پس این همه نبودنت
ایستاده ام اینجا
در ابتدای رفتن تو
در انتهای خودم
درخت شده ام انگار
سایه سار خستگی پرنده های بسیار
بی ثقل دلچسب آشیانه ای اما
دست های آغوشم
جز به دیدار بعید تو
به هم نمی آیند
#پوریا_اشتری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
آرام باش؛ آرام...
حالا غزلی بخوان. غزلی بخوان برایم.
دلم برای صدایت تنگ شده است.
چه دراز زمانی است که تو را ندیده ام و صدایت را نشنیدهام.
#محمود_دولت_آبادی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
آرام باش؛ آرام...
حالا غزلی بخوان. غزلی بخوان برایم.
دلم برای صدایت تنگ شده است.
چه دراز زمانی است که تو را ندیده ام و صدایت را نشنیدهام.
#محمود_دولت_آبادی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
مرا در آغوش بگیر
پیش از آن که فرو بریزم
چون فنجانی که از انگشت می ریزد
تکه های مرا جمع کن
و یکی یکی به باد بسپار
من سبک شده ام
چون برگی بی ریشه
چون پری آواره
مرا محکم بگیر
مواظبم باش ...
#الیاس_علوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
مرا در آغوش بگیر
پیش از آن که فرو بریزم
چون فنجانی که از انگشت می ریزد
تکه های مرا جمع کن
و یکی یکی به باد بسپار
من سبک شده ام
چون برگی بی ریشه
چون پری آواره
مرا محکم بگیر
مواظبم باش ...
#الیاس_علوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
میخواهمات
مثلِ دعایِ عهد
که عبادتِ آهستهی مولیان و ملائک است.
میخواهمات
مثلِ بلوغ بنفشههای آخر اسفند
خاصه اگر باردارِ بارانِ فروردین باشند.
میخواهمات
مثلِ تخیلِ مهآلودِ نوزادی
که از بویِ بهشتِ اَزَل
در خواب میخندد...
#سیدعلی_صالحی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
میخواهمات
مثلِ دعایِ عهد
که عبادتِ آهستهی مولیان و ملائک است.
میخواهمات
مثلِ بلوغ بنفشههای آخر اسفند
خاصه اگر باردارِ بارانِ فروردین باشند.
میخواهمات
مثلِ تخیلِ مهآلودِ نوزادی
که از بویِ بهشتِ اَزَل
در خواب میخندد...
#سیدعلی_صالحی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
نه دوستت خواهم داشت
نه عاشقت خواهم شد...!
چرا که تو را، بیش از اینها
عزیز میشمارم...!
من...تو را به فراوانیِ
سالیانِ درازی که
زندگی خواهیم کرد،
عزتت خواهم داد...
آنگونه که نگذارم
هیچ علاقه ای، بی تو
در من نفس بکشد...!!
و هیچ معاشقه ای
بی تو در من جان گیرد..!
#حمید_رها
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
نه دوستت خواهم داشت
نه عاشقت خواهم شد...!
چرا که تو را، بیش از اینها
عزیز میشمارم...!
من...تو را به فراوانیِ
سالیانِ درازی که
زندگی خواهیم کرد،
عزتت خواهم داد...
آنگونه که نگذارم
هیچ علاقه ای، بی تو
در من نفس بکشد...!!
و هیچ معاشقه ای
بی تو در من جان گیرد..!
#حمید_رها
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
سپیدیهای دفترم را بخوان
آنچه نوشتهام چیزی نیست
جز بهانهای
تا سپیدیهای دفترم را دیده باشی
شعری نمیگفتم
چیزی نمینوشتم
اگر چشمان تو
سپیدیهای دفترم را میدید
صدای سکوت است
سپید
سکوت مهربان تجرّع شیر
در بهشت پاک گلوی نوزادی که میخوابد
و آغاز آرام زمستانی که آدمی را
دلتنگ نخستین بهارهایش میکند
سکوت بلند عشقهای ناگفته است
سپید
بر لب کتابها و ترانههای نانوشته
سپیدیهای دفترم را بخوان
سپیدیهای دفترم را به خاطر بسپار
سپیدیهای دفترم
شعر سپید من است.
#رضا_نظری_ایلخانی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
سپیدیهای دفترم را بخوان
آنچه نوشتهام چیزی نیست
جز بهانهای
تا سپیدیهای دفترم را دیده باشی
شعری نمیگفتم
چیزی نمینوشتم
اگر چشمان تو
سپیدیهای دفترم را میدید
صدای سکوت است
سپید
سکوت مهربان تجرّع شیر
در بهشت پاک گلوی نوزادی که میخوابد
و آغاز آرام زمستانی که آدمی را
دلتنگ نخستین بهارهایش میکند
سکوت بلند عشقهای ناگفته است
سپید
بر لب کتابها و ترانههای نانوشته
سپیدیهای دفترم را بخوان
سپیدیهای دفترم را به خاطر بسپار
سپیدیهای دفترم
شعر سپید من است.
#رضا_نظری_ایلخانی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
شب، قصه هايی دارد كه هيچ كس جز خالقش ، آن را نمی فهمد.
بعضيشان ؛ (روايت) دلتنگی...
بعضی ؛ روايت درد و رنج ...
و بعضی روايت خوشبختی است...!
#نزار_قبانی
شبتــون خـوش
دلتــون آرووم🌙
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
شب، قصه هايی دارد كه هيچ كس جز خالقش ، آن را نمی فهمد.
بعضيشان ؛ (روايت) دلتنگی...
بعضی ؛ روايت درد و رنج ...
و بعضی روايت خوشبختی است...!
#نزار_قبانی
شبتــون خـوش
دلتــون آرووم🌙
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──