.
تو خوب مطلقی،
من خوبها را با تو میسنجم
بدین سان بعد از این
خوبی، عیاری تازه خواهد یافت
#حسین_منزوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
تو خوب مطلقی،
من خوبها را با تو میسنجم
بدین سان بعد از این
خوبی، عیاری تازه خواهد یافت
#حسین_منزوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
به هوایِ چشم مستت، رهِ میکده نرفتم
چه کنم شرابِ جانی بِه از آن شرابِ مستی
#هاتف_اردبیلی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
به هوایِ چشم مستت، رهِ میکده نرفتم
چه کنم شرابِ جانی بِه از آن شرابِ مستی
#هاتف_اردبیلی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم
#سعدی_جاان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم
#سعدی_جاان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
▫️
نقل است که گفت:
یک روز دلم گم شده بود
گفتم: الهی دل من باز ده...
ندائی شنیدم که یا جُنید!
ما دل بدان ربودهایم تا با ما بمانی
تو باز میخواهی با غیر ما بمانی!
#عطار_نیشابوری
📚تذکرةالأولیاء
#ذکرجنیدبغدادی
@M_V_KHATOON
نقل است که گفت:
یک روز دلم گم شده بود
گفتم: الهی دل من باز ده...
ندائی شنیدم که یا جُنید!
ما دل بدان ربودهایم تا با ما بمانی
تو باز میخواهی با غیر ما بمانی!
#عطار_نیشابوری
📚تذکرةالأولیاء
#ذکرجنیدبغدادی
@M_V_KHATOON
▫️
من تورا
دوباره کی خواهم دید؟
ای پرنده ی مسافر
از کجا معلوم
که دوباره برگردی...
#رسول_یونان
@M_V_KHATOON
من تورا
دوباره کی خواهم دید؟
ای پرنده ی مسافر
از کجا معلوم
که دوباره برگردی...
#رسول_یونان
@M_V_KHATOON
▫️
به استخوانهایم رسیدهای
مثل درد
که گاهی راهش را از میان هر چه که پوشیدهام
باز میکند
و از پوستم میگذرد
حالا مرگ
مرا که تمام کند
تو را سالها دوست خواهد داشت.
#روزبه_سوهانی
@M_V_KHATOON
به استخوانهایم رسیدهای
مثل درد
که گاهی راهش را از میان هر چه که پوشیدهام
باز میکند
و از پوستم میگذرد
حالا مرگ
مرا که تمام کند
تو را سالها دوست خواهد داشت.
#روزبه_سوهانی
@M_V_KHATOON
▫️
از باد بپرس!...
همیشه ...
قد می کشیدم از چهار چوب نیاز
تا لمس آسمان سقوط
اما بر حذرم می داشت
دستان خاطر تو
آسمان پر از خواهش پرواز بود
و من پرده ی آویخته بر پنجره ی انتظار
#آرشید
@M_V_KHATOON
از باد بپرس!...
همیشه ...
قد می کشیدم از چهار چوب نیاز
تا لمس آسمان سقوط
اما بر حذرم می داشت
دستان خاطر تو
آسمان پر از خواهش پرواز بود
و من پرده ی آویخته بر پنجره ی انتظار
#آرشید
@M_V_KHATOON
.
چه جای ماه
که حتی شعاع فانوسی
در این سیاهی جاوید کورسو نزند.
به جز طنین قدمهای عابران ملول
صدای پای کسی
سکوت مرتعش شهر را نمیشکند.
به هیچ کوی و گذر
صدای خنده مستانهای نمیپیچد
کجا رها کنم این بار غم که بر دوش است؟
چراغ میکدهی آفتاب خاموش است!
#فریدون_مشیری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
چه جای ماه
که حتی شعاع فانوسی
در این سیاهی جاوید کورسو نزند.
به جز طنین قدمهای عابران ملول
صدای پای کسی
سکوت مرتعش شهر را نمیشکند.
به هیچ کوی و گذر
صدای خنده مستانهای نمیپیچد
کجا رها کنم این بار غم که بر دوش است؟
چراغ میکدهی آفتاب خاموش است!
#فریدون_مشیری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
به ماه گفتم ؛
- مادرم را ندیده ای ؟ ..
شبی که آمده بود
از گور بیرون
با دو بال ِ پروانه بر شانه ها
در حوالی ِ باغ ِ ابریشم ..
آیا ندیده ای
سراغ ِ مرا بگیرد ..
می خواهم دوباره برایش گریه کنم
در لالایی ِ یک بوسه
در لالایی ِ یک لبخند...
اینجا دنیا
تاریکخانه ی اشباح است
که در پشت ِ صورتک ها
هر یک به دیگری شلیک می کند .
#رجب_افشنگ
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
به ماه گفتم ؛
- مادرم را ندیده ای ؟ ..
شبی که آمده بود
از گور بیرون
با دو بال ِ پروانه بر شانه ها
در حوالی ِ باغ ِ ابریشم ..
آیا ندیده ای
سراغ ِ مرا بگیرد ..
می خواهم دوباره برایش گریه کنم
در لالایی ِ یک بوسه
در لالایی ِ یک لبخند...
اینجا دنیا
تاریکخانه ی اشباح است
که در پشت ِ صورتک ها
هر یک به دیگری شلیک می کند .
#رجب_افشنگ
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
سلام بر تو ای خیال گم شده من!...
سلام بر تو ای پیدا شده در کوچه های گمراهی دلم! ...
تو بگو تو را در کجا بجویم؟! ...
در میان کدام کشتی گم شده در اعماق دریای وجودم...
تو مسافر کدام سرزمینی؟! ...
دور از من و در منی...
اندکی تامل کن...تا از فیض وجودت شمع ها روشن کنم ...تا پروانه های خیالم به دور شمع وجودت به پرواز در آیند...
#زهرا_میرزایی(ارنواز)
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
سلام بر تو ای خیال گم شده من!...
سلام بر تو ای پیدا شده در کوچه های گمراهی دلم! ...
تو بگو تو را در کجا بجویم؟! ...
در میان کدام کشتی گم شده در اعماق دریای وجودم...
تو مسافر کدام سرزمینی؟! ...
دور از من و در منی...
اندکی تامل کن...تا از فیض وجودت شمع ها روشن کنم ...تا پروانه های خیالم به دور شمع وجودت به پرواز در آیند...
#زهرا_میرزایی(ارنواز)
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
من زخم های بی نظیری به تن دارم
اما تو مهربان ترینشان بودی،
عمیق ترینشان،
عزیز ترینشان،
بعد از تو ادم ها، تنها خراش های کوچکی
بودند بر پوستم که هیچ کدام شان
به پای تو نرسیدند
به قلبم نرسیدند
بعد از تو ادم ها، تنها خراش های کوچکی
بودند که تو را از یاد ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز می گردی
و هر بار عزیز تر از پیش،
هر بار عمیق تر
#غادة_السمان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
من زخم های بی نظیری به تن دارم
اما تو مهربان ترینشان بودی،
عمیق ترینشان،
عزیز ترینشان،
بعد از تو ادم ها، تنها خراش های کوچکی
بودند بر پوستم که هیچ کدام شان
به پای تو نرسیدند
به قلبم نرسیدند
بعد از تو ادم ها، تنها خراش های کوچکی
بودند که تو را از یاد ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز می گردی
و هر بار عزیز تر از پیش،
هر بار عمیق تر
#غادة_السمان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
در حباب کوچک
روشنائی خود را میفرسود
ناگهان پنجره پُر شد از شب
شب سرشار از انبوهِ صداهای تهی
شب مسموم از هرمِ زهرآلود تنفسها
شب...
#فروغ_فرخزاد
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
در حباب کوچک
روشنائی خود را میفرسود
ناگهان پنجره پُر شد از شب
شب سرشار از انبوهِ صداهای تهی
شب مسموم از هرمِ زهرآلود تنفسها
شب...
#فروغ_فرخزاد
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
دست در کوچه و بستر
حضور مأنوس دست تو را میجوید
بینجوای انگشتانت
جهان از هر سلامی خالیست...
#احمد_شاملو
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
دست در کوچه و بستر
حضور مأنوس دست تو را میجوید
بینجوای انگشتانت
جهان از هر سلامی خالیست...
#احمد_شاملو
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
گرسنگیام قدیمی است
به عشق که رسیدی
قوت مرا
با مشت و شتاب پیمانه کن
از بد حادثه به سراغ تو نیامدهام
از پیراهنت دستمالی میخواهم
که زخم عتیقم را ببندم
و از دهانت بوسهای
که جهانم را تازه کنم...
#حسین_منزوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
گرسنگیام قدیمی است
به عشق که رسیدی
قوت مرا
با مشت و شتاب پیمانه کن
از بد حادثه به سراغ تو نیامدهام
از پیراهنت دستمالی میخواهم
که زخم عتیقم را ببندم
و از دهانت بوسهای
که جهانم را تازه کنم...
#حسین_منزوی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──