This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
من از قبیلهی امّید
من از دیار رسیدن
من از ورای شبی که
به صبح و نور رسیده؛
به گوشِ خسته دلانی
که از امید، بریده
برای شبزدگانی
که یک طلوع ندیده؛
نوید میدهم آخر؛
شبِ سیاه، سر آید
پس از هزار زمستان
بهارِ خوشخبر آید
پس از سیاهی و ماتم
سپیدهی سحر آید
تمام میشود آخر
هر آنچه رنج کشیدیم
هر آنچه سخت دویدیم و
آخرش نرسیدیم ...
تمام میشود اندوه و
خنده میرسد از راه و
غصه میرود از جان و
صبح میشود این شب
و صبح میشود این شب ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@M_V_KHATOON
من از قبیلهی امّید
من از دیار رسیدن
من از ورای شبی که
به صبح و نور رسیده؛
به گوشِ خسته دلانی
که از امید، بریده
برای شبزدگانی
که یک طلوع ندیده؛
نوید میدهم آخر؛
شبِ سیاه، سر آید
پس از هزار زمستان
بهارِ خوشخبر آید
پس از سیاهی و ماتم
سپیدهی سحر آید
تمام میشود آخر
هر آنچه رنج کشیدیم
هر آنچه سخت دویدیم و
آخرش نرسیدیم ...
تمام میشود اندوه و
خنده میرسد از راه و
غصه میرود از جان و
صبح میشود این شب
و صبح میشود این شب ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@M_V_KHATOON
▫️
خود را چنان ز هجرِ تو گم کردهام که هست
مشکلتر از سراغِ توام جست و جوی خویش
#عرفى_شيرازى
@M_V_KHATOON
خود را چنان ز هجرِ تو گم کردهام که هست
مشکلتر از سراغِ توام جست و جوی خویش
#عرفى_شيرازى
@M_V_KHATOON
▫️
به خواب از آن نرود چشم خسته ام تا صبح
که همچو مرغ شب، افسانه گوی خویشتنم
#رهی_معیری
@M_V_KHATOON
به خواب از آن نرود چشم خسته ام تا صبح
که همچو مرغ شب، افسانه گوی خویشتنم
#رهی_معیری
@M_V_KHATOON
.
به یک پلک تو می بخشم تمام روزها و شبها را
که تسکین می دهد چشمت غم جانسوز تبها را
بخوان! با لهجه ات حسی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک نفس پرکن به هم نگذار لبها را
به دست آور دل من را چه کارت با دل مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحب ها را
دلیل دل خوشی هایم! چه بغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟... نمی فهمی سببهارا
بیا این بار شعرم را به آداب تو می گویم
که دارم یاد میگیرم زبان با ادب ها را
غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هر قدم یک دم نگاهی کن عقبها را
#نجمه_زارع
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
به یک پلک تو می بخشم تمام روزها و شبها را
که تسکین می دهد چشمت غم جانسوز تبها را
بخوان! با لهجه ات حسی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک نفس پرکن به هم نگذار لبها را
به دست آور دل من را چه کارت با دل مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحب ها را
دلیل دل خوشی هایم! چه بغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟... نمی فهمی سببهارا
بیا این بار شعرم را به آداب تو می گویم
که دارم یاد میگیرم زبان با ادب ها را
غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هر قدم یک دم نگاهی کن عقبها را
#نجمه_زارع
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
ستایشی زیبا از جود و کرم خدای مهربان، از زبان #شاه_نعمت_الله_ولی
هرکه جان در عشقِ جانان میدهد
عشقِ جانان کُشته را جان میدهد
مِی فراوان است و ساقی بس کریم
مِی به سرمستان فراوان میدهد
شاهد ما بس لطیف و نازک است
بوسه بر روی حریفان میدهد
آبرو گر قطره ای پیشش بریم
در عوض دریای عُمان میدهد
جود او بخشید عالم را وجود
لطف او پیوسته احسان میدهد
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
ستایشی زیبا از جود و کرم خدای مهربان، از زبان #شاه_نعمت_الله_ولی
هرکه جان در عشقِ جانان میدهد
عشقِ جانان کُشته را جان میدهد
مِی فراوان است و ساقی بس کریم
مِی به سرمستان فراوان میدهد
شاهد ما بس لطیف و نازک است
بوسه بر روی حریفان میدهد
آبرو گر قطره ای پیشش بریم
در عوض دریای عُمان میدهد
جود او بخشید عالم را وجود
لطف او پیوسته احسان میدهد
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
.
.میان جمع ام من،ولی دلم تنهاست
لبم چو گل خندان،دو دیده ام دریاست
لب از برون خندد، دل از درون گرید
ز برق چشمانم نشان غم پیداست
چگونه می خندد گلی که پژمرده
دل من است آن گل که از جفا مرده
زمن چه می پرسی که از چه می نالم
همیشه می گرید دلی که افسرده
#معینی_کرمانشاهی
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
.میان جمع ام من،ولی دلم تنهاست
لبم چو گل خندان،دو دیده ام دریاست
لب از برون خندد، دل از درون گرید
ز برق چشمانم نشان غم پیداست
چگونه می خندد گلی که پژمرده
دل من است آن گل که از جفا مرده
زمن چه می پرسی که از چه می نالم
همیشه می گرید دلی که افسرده
#معینی_کرمانشاهی
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
.
عقل و عشق و معرفت شد نردبان بام حق
لیک حق را در حقیقت نردبانی دیگرست
شب روان از شاه عقل و پاسبان آن سو شوند
لیک آن جان را از آن سو پاسبانی دیگرست
#مولانای_جاان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
عقل و عشق و معرفت شد نردبان بام حق
لیک حق را در حقیقت نردبانی دیگرست
شب روان از شاه عقل و پاسبان آن سو شوند
لیک آن جان را از آن سو پاسبانی دیگرست
#مولانای_جاان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
نمیدانم که را دیدم
که از خود می رود هوشـم ؛
جنون آهسته میگوید
مبارک باد در گوشـم ...
#صائب_تبریزی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
نمیدانم که را دیدم
که از خود می رود هوشـم ؛
جنون آهسته میگوید
مبارک باد در گوشـم ...
#صائب_تبریزی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
منم یا رب که جانان را ز ساعد بوسه میچینم
دعای صبحدم دیدی که چون آمد به کار آخر
#جناب_حافظ
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
منم یا رب که جانان را ز ساعد بوسه میچینم
دعای صبحدم دیدی که چون آمد به کار آخر
#جناب_حافظ
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
ای ز دل رفته که دی سوختی از ناز مرا
دارم اندیشه که عاشق نکنی باز مرا
#محتشم_کاشانی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
ای ز دل رفته که دی سوختی از ناز مرا
دارم اندیشه که عاشق نکنی باز مرا
#محتشم_کاشانی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
میهمان خستهای داری، در آغوشش بگیر
امشب ای آتش شب، مهماننوازیهای توست
#فاضل_نظری
شبتــون با آرامش خیال🌙
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
میهمان خستهای داری، در آغوشش بگیر
امشب ای آتش شب، مهماننوازیهای توست
#فاضل_نظری
شبتــون با آرامش خیال🌙
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──