Telegram Web Link
▫️

گاهی چنان بدم که مبادا ببینی‌ام

حتی اگر به
دیده‌ی رؤیا ببینی‌ام


#محمدعلی_بهمنی


@M_V_KHATOON
▫️

اگر در
خواب بینم پیرهن را بر تنت پیچان

تنم از رشگِ آن، بر بستر اندر پیچ و تاب افتد


#محتشم_کاشانی


@M_V_KHATOON
.

آهنگ جهان گردی سعدی به سرم نیست
چون خواجه ی شیرازم و فکر سفرم نیست

بگذار نگاهت کنم آهوی گریزان
مگریز که سودای شکارت به سرم نیست

کوهم... همه اندوهم از این درد که در شهر
جز سایه ی بی حوصله یار دگرم نیست

ای ساحل تنهایی من فکر خودت باش
بسپار به دریا که ز توفان حذرم نیست

ای یار... بگیر از دل سنگت خبرم را
چون آینه محو توام از خود خبرم نیست




#مهدی_مظاهری


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌‌‌‌ ⃝༺༅═┅──
.

رنگِ رؤیا زده‌ام، بر افقِ دیده و دل
تا تماشا کنم آن شاهدِ رؤیائی را

جان چه باشد که به بازارِ تو آرد عاشق
قیمت ارزان نکنی گوهرِ زیبائی را

دل به هجرانِ تو عمریست شکیباست ولی
بارِ پیری شکند پشتِ شکیبائی را




#استاد_شهریار


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌‌‌‌ ⃝༺༅═┅──
.

دل در خم آن زلف معنبر بنشست
جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست

من هم پی دل روم به هر حال که هست
مسکین چو به لب رسید پایش بشکست




#انوری


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

من گرفتار سیه‌چردهٔ شوخی شده‌ام
که به من دشمن و با مردم بیگانه صفاست

یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد
گو به یعقوب که فرزند تو در خانهٔ ماست




#ملک_الشعرای_بهار


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

من نشستم بِرَوی مِی بخری برگردی

ترسم این است مسلمان شده باشی جایی




#مهدی_فرجی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

مانعِ گریه نشد چشمِ مرا دیدنِ تو

تابِ خورشید کجا خشک کند دریا را




#قدسی‌_مشهدی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

چون ز شب نيمى بشد، مستان همه بى خود شدند!

ما بمانديم و شب و شمع و شراب آن نگار...




#مولانای_جاان
شب آرام🌙
زیبایے مهتــااب گسترده بر دشت امیدتون



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌‌‌‌ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖤

ندیده بودم زنی میکروفون دست بگیرد و در چنین صحنه متحیرکننده‌ای که ناخودآگاه شکل گرفته و شبیه سالن تئاتر روباز شده،
«موور» (آواز مرگ) بخواند😢

گویی همه چیز به قول عکاس‌ها
«استیج» شده. چند مرد روی دیواره‌ای نشسته‌اند، زنی با صدای مجذوب کننده اش مویه می‌کند اما هیچ صحنه آرایی در کار نیست و همه اجزای صحنه بدون هماهنگی کنار هم قرار گرفته‌اند.
این زن در سوگ عزیزان موور می‌آورد(در غرب کشور موور را نمی‌خوانند بلکه می‌آورند یا درست ترش این است که به جا می‌آورند).
دنگ کَر (خواننده موور) می‌گوید: «
دنگ هاوار هاواری مای-بینم یه کیه؟ یعنی صدای فریاد بلندی می‌آید، باید ببینم صدای کیست...
البته «هاوار»(hawar) به معنی یک فریاد بلند نیست، اگر بخواهم دقیق تر بگویم هاوار فریادی است که همراه خود اعتراض و تظلم خواهی و درخواست کمک دارد..

این زن بر سر جنازه هاوار سر می‌دهد اما دقت زیادی که میکنم اجزای صحنه چقدر شبیه روزگار ما است. هر یک درگوشه ای مقابل جنازه خاورِدرد
(خاور میانه) نشسته ایم و یکی با تحریر های غمناک موور می‌آورد: دنگ هاواری مای (صدای فریادی می‌آید..)


#میلاد_شیراوند
#معدن_طبس


@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


بعضی شب‌ها انگار که خدا حواسش پرت شده باشه و کیسه‌ی دل‌تنگی از دستش ول شده باشه رو سر شهر، کل شب‌ رو سیل دل‌تنگی با خودش می‌بره، هوا بویِ دل‌تنگی می‌گیره و میلِ گریه.

گنجشکا با دل‌تنگی می‌خوابن، رفتگرا با دل‌تنگی جارو می‌کشن، شب‌بوها با دل‌تنگی عطر می‌کنند.
و تو... دل‌تنگ می‌میری، دل‌تنگ دوباره زنده می‌شی، دل‌تنگ دوباره می‌میری...

بعضی شب‌ها، انگار که خدا حواسش پرت شده باشه دل‌تنگی به مغز استخون می‌رسه؛ به خودِخودِ ریشه‌ی دل

شب بخیر🌙


‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دره راگه
بهشت زمینی کمتر شناخته شده است چند هزار ساله در دل کویر کرمان و نزدیکی شهر رفسنجان وجود دارد که به مرگ معروف است

#اینجا_ایران_است


@M_V_KHATOON
2024/11/05 18:47:47
Back to Top
HTML Embed Code: