▫️
دلم از نام خزان میلرزد
زانکه من زادهی تابستانم!
شعر من آتش ِ پنهان ِمن است
روز و شب شعله کشد در جانم.
میرسد سردی ِ پاییز ِ حیات،
تاب ِ این سیل ِ بلاخیزم نیست
غنچهام غنچهی نشکفته به کام،
طاقت سیلی پاییزم نیست!
#فریدون_مشیری
شاعر دلاویزترین شعر جهان
در۳۰ شهریور ماه ۱۳۰۵ خورشیدی
در خیابان عین الدوله تهران
درخانهای که بوی میهن پرستی
و دوستدار شعر و ادب از آن به مشام میرسید به دنیا آمد......
یادش_گرامی🌹
@M_V_KHATOON
دلم از نام خزان میلرزد
زانکه من زادهی تابستانم!
شعر من آتش ِ پنهان ِمن است
روز و شب شعله کشد در جانم.
میرسد سردی ِ پاییز ِ حیات،
تاب ِ این سیل ِ بلاخیزم نیست
غنچهام غنچهی نشکفته به کام،
طاقت سیلی پاییزم نیست!
#فریدون_مشیری
شاعر دلاویزترین شعر جهان
در۳۰ شهریور ماه ۱۳۰۵ خورشیدی
در خیابان عین الدوله تهران
درخانهای که بوی میهن پرستی
و دوستدار شعر و ادب از آن به مشام میرسید به دنیا آمد......
یادش_گرامی🌹
@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎼
به فراخور سالروز درگذشت #پرویز_مشکاتیان
چهار مضراب شاد سهگاه
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴، نیشابور _ ۳۰ شهریور ۱۳۸۸ تهران) آهنگساز، موسیقیدان، استاد دانشگاه، پژوهشگر و نوازندهٔ سنتور اهل ایران بود.
#پرویز_مشکاتیان درجوار آرامگاه #عطار_نیشابوری به خاک سپرده شده است.
@M_V_KHATOON
به فراخور سالروز درگذشت #پرویز_مشکاتیان
چهار مضراب شاد سهگاه
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴، نیشابور _ ۳۰ شهریور ۱۳۸۸ تهران) آهنگساز، موسیقیدان، استاد دانشگاه، پژوهشگر و نوازندهٔ سنتور اهل ایران بود.
#پرویز_مشکاتیان درجوار آرامگاه #عطار_نیشابوری به خاک سپرده شده است.
@M_V_KHATOON
.
جان تو افسرد..
جسم تو فرسود...
روح تو پژمرد..
آخر، پر و بالی بزن، بشکن قفس را..!
آزاد باش این یک نفس را...
از این ملالآباد جانفرسا سفر کن...
پرواز کن...پرواز کن...
از تنگنای این تباهیها گذر کن...
از چاردیوار ملال خود بپرهیز...!
آفاق را آغوش بر روی تو باز است...
دستی برافشان..!
شوری برانگیز....!
در دامن آزادی و شادی بیاویز..!
از این نسیم نیمهشب، درسی بیاموز...
وز طبع خود، هر لحظه...
خورشیدی برافروز!...
اندوه بر اندوه افزودن روا نیست..!
دنیا همین یک ذره جا نیست...!
سر زیر بال خود مبر..!
بگذار و بگذر...
پا روی دل...
بگذار و بگذر...!
#فریدون_مشیری
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
جان تو افسرد..
جسم تو فرسود...
روح تو پژمرد..
آخر، پر و بالی بزن، بشکن قفس را..!
آزاد باش این یک نفس را...
از این ملالآباد جانفرسا سفر کن...
پرواز کن...پرواز کن...
از تنگنای این تباهیها گذر کن...
از چاردیوار ملال خود بپرهیز...!
آفاق را آغوش بر روی تو باز است...
دستی برافشان..!
شوری برانگیز....!
در دامن آزادی و شادی بیاویز..!
از این نسیم نیمهشب، درسی بیاموز...
وز طبع خود، هر لحظه...
خورشیدی برافروز!...
اندوه بر اندوه افزودن روا نیست..!
دنیا همین یک ذره جا نیست...!
سر زیر بال خود مبر..!
بگذار و بگذر...
پا روی دل...
بگذار و بگذر...!
#فریدون_مشیری
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
.
دستِ خونآلود را
در پیشِ چشم خلق پنهان میکنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جانِ انسان میکنند
#فریدون_مشیری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
دستِ خونآلود را
در پیشِ چشم خلق پنهان میکنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جانِ انسان میکنند
#فریدون_مشیری
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم
پر و بالی تکاندم، خسته از پرواز برگشتم
به سویت آمدم تا خود بگویم راز عشقم را
دل از شرمندگی پر بود و بیابراز برگشتم
مرا چون موج، دوری از تو ممکن نیست ای ساحل
هزاران بار ترکت کردم امّا باز برگشتم
نه مثل ساحران پستم نه چون پیغمبران والا
عصا انداختم بیسحر و بیاعجاز برگشتم
دل از بیهودهگردیهای سابق کندم و چون گرد
به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم
#سجاد_سامانی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم
پر و بالی تکاندم، خسته از پرواز برگشتم
به سویت آمدم تا خود بگویم راز عشقم را
دل از شرمندگی پر بود و بیابراز برگشتم
مرا چون موج، دوری از تو ممکن نیست ای ساحل
هزاران بار ترکت کردم امّا باز برگشتم
نه مثل ساحران پستم نه چون پیغمبران والا
عصا انداختم بیسحر و بیاعجاز برگشتم
دل از بیهودهگردیهای سابق کندم و چون گرد
به دامان تو ای پایان و ای آغاز برگشتم
#سجاد_سامانی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
ای دوست، فتاد با تو حالی دل را
مگذار ز لطف خویش خالی ، دل را
زیبد به جمالِ خود بیارایی دل
زیرا که تو بس لایقِ حالی دل را
#عراقی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
ای دوست، فتاد با تو حالی دل را
مگذار ز لطف خویش خالی ، دل را
زیبد به جمالِ خود بیارایی دل
زیرا که تو بس لایقِ حالی دل را
#عراقی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
مقیم بر سر راهش نشستهام چون گرد
بدان هوس که بدین رهگذار بازآید
دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار بازآید
#جناب_حافظ
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
مقیم بر سر راهش نشستهام چون گرد
بدان هوس که بدین رهگذار بازآید
دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار بازآید
#جناب_حافظ
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
پــرده ى یأس نمی داد امان،
تا ببینم که چه زیباست جهان
دست در دامـــن امید زدم،
یافتـم زندگی جـاویــــدان
#فريدون_مشيرى
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
پــرده ى یأس نمی داد امان،
تا ببینم که چه زیباست جهان
دست در دامـــن امید زدم،
یافتـم زندگی جـاویــــدان
#فريدون_مشيرى
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
گهی از دل، گهی از دیده، گاه از جان تو را جویم
نمیدانم تو را ای یار، هر جایی، کجا جویم
#صائب_تبریزی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
گهی از دل، گهی از دیده، گاه از جان تو را جویم
نمیدانم تو را ای یار، هر جایی، کجا جویم
#صائب_تبریزی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
خواستمت امشب بگویم با منی دیوانه باش
تا سحر بر آن تنت، آواز دل را سر دهم
#سعید_عبداللهی_آرپناهی
شبتــون دلآرام🌙
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
خواستمت امشب بگویم با منی دیوانه باش
تا سحر بر آن تنت، آواز دل را سر دهم
#سعید_عبداللهی_آرپناهی
شبتــون دلآرام🌙
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──