✨
پروردگارا ؛
وعـده دادے ڪه شــب را برای
آرامـش ما آفریدے ،
پس آرامشے از جنس سـڪوت
پروازِ فرشـتگان براے عزیزم
عطا ڪن ...
شبتــون پر از آرامش🌙
@M_V_KHATOON
پروردگارا ؛
وعـده دادے ڪه شــب را برای
آرامـش ما آفریدے ،
پس آرامشے از جنس سـڪوت
پروازِ فرشـتگان براے عزیزم
عطا ڪن ...
شبتــون پر از آرامش🌙
@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
دیدن طلوع هر صبح
یعنی:
فرصتے دوبارہ ڪہ
خدا بهت هدیہ دادہ
توڪل ڪن بر خودش و
یڪ روز جدید رو آغاز ڪن.
درود و ارادت بر یکایک دوستان جان؛
یاران همیشه مهربان
اول هفته تون به خیر و نیکی☀️
@M_V_KHATOON
دیدن طلوع هر صبح
یعنی:
فرصتے دوبارہ ڪہ
خدا بهت هدیہ دادہ
توڪل ڪن بر خودش و
یڪ روز جدید رو آغاز ڪن.
درود و ارادت بر یکایک دوستان جان؛
یاران همیشه مهربان
اول هفته تون به خیر و نیکی☀️
@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
سپید تر از سپیده
بر شقیقهی
صبح ایستاده ای
و از جیبِ خویش
خورشید میپراکنی !
#سلمانهراتی
روز و روزگارتون خوش
خوبیهاتون مستدام!☀️
@M_V_KHATOON
سپید تر از سپیده
بر شقیقهی
صبح ایستاده ای
و از جیبِ خویش
خورشید میپراکنی !
#سلمانهراتی
روز و روزگارتون خوش
خوبیهاتون مستدام!☀️
@M_V_KHATOON
.
شنبه ها اول صبح
قهوه هاطعم غزل میگیرند
غزلی که بلبم میشیند
وبه ذهن همه ی خاطرها
شنبه ها اول صبح
زندگی بوی تورا میگیرد
بوی عطر گلها
بوی قاصدکی که بلبش
اسم تورا
یک بغل رزسپیدکرده که باخود ببرد
شنبه هااول صبح
زندگی بوی هرلحظه وصال
بوی گلهای سپید عطرشقایق دارد
#مصطفی_شیری
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
شنبه ها اول صبح
قهوه هاطعم غزل میگیرند
غزلی که بلبم میشیند
وبه ذهن همه ی خاطرها
شنبه ها اول صبح
زندگی بوی تورا میگیرد
بوی عطر گلها
بوی قاصدکی که بلبش
اسم تورا
یک بغل رزسپیدکرده که باخود ببرد
شنبه هااول صبح
زندگی بوی هرلحظه وصال
بوی گلهای سپید عطرشقایق دارد
#مصطفی_شیری
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
.
-تابستان؟
به اشتیاق کودکانه میماند، به جسارتِ زمین، به سماجتِ آفتاب، به سبزینگیِ برگ، به رویش هزار بارهی گیاه.
تابستان به صدای عبور آرامِ آب میماند، به آوای شبانهی جیرجیرکها، به وزش باد از میان برگها، به سرخوشیِ کفشدوزکها، شاپرکها، زنبورها...
تابستان، به آغوش مادرانه میماند، گرم است و پناه دهنده، سبز است و امیدبخش، ژرف است و لطیف...
تابستان آرام است، انگار دخترکی عروسکهاش را در گرمای یک بعد از ظهر داغ، زیر سایهی درخت نارون نشانده، چای ریخته و مادرش را به مهمانیِ کودکانهاش دعوت کرده.
همینقدر ساده،
همینقدر آرام،
همینقدر صمیمی
همینقدر خوب.
#نرگس_صرافیان_طوفان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
-تابستان؟
به اشتیاق کودکانه میماند، به جسارتِ زمین، به سماجتِ آفتاب، به سبزینگیِ برگ، به رویش هزار بارهی گیاه.
تابستان به صدای عبور آرامِ آب میماند، به آوای شبانهی جیرجیرکها، به وزش باد از میان برگها، به سرخوشیِ کفشدوزکها، شاپرکها، زنبورها...
تابستان، به آغوش مادرانه میماند، گرم است و پناه دهنده، سبز است و امیدبخش، ژرف است و لطیف...
تابستان آرام است، انگار دخترکی عروسکهاش را در گرمای یک بعد از ظهر داغ، زیر سایهی درخت نارون نشانده، چای ریخته و مادرش را به مهمانیِ کودکانهاش دعوت کرده.
همینقدر ساده،
همینقدر آرام،
همینقدر صمیمی
همینقدر خوب.
#نرگس_صرافیان_طوفان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
ما! بی ریشه تر از همیشه
تهی از عشق
تهی از بوسه های به هوای سفر و راه دور و سفره ای نان
تهی از سفر های به ذوق بازگشت و بوسه و جرعه ای خواب
تهی از شوق پرواز و پرستو و بر هم زدن خوابِ پلنگ های خفته در سینه هامان
بیگانه تر از همیشه
پای به کوچه مه آلود گذاشتیم
و در سایه های غلیظ خود گم شدیم ...
ما! بر سر قرارمان نخواهیم رسید ....!
#نیکی_فیروزکوهی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
ما! بی ریشه تر از همیشه
تهی از عشق
تهی از بوسه های به هوای سفر و راه دور و سفره ای نان
تهی از سفر های به ذوق بازگشت و بوسه و جرعه ای خواب
تهی از شوق پرواز و پرستو و بر هم زدن خوابِ پلنگ های خفته در سینه هامان
بیگانه تر از همیشه
پای به کوچه مه آلود گذاشتیم
و در سایه های غلیظ خود گم شدیم ...
ما! بر سر قرارمان نخواهیم رسید ....!
#نیکی_فیروزکوهی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
آخر من کجا خبر داشتم ... !
یک تو قرار است از آسمان و زمین
سر و کله اش وسط زندگیام پیدا بشود
و بشود جان من !؟
تو آمدی و نگاهت ،
صدایت ،
دستانت ،
شدهاند تمام من ... !
تو آمدی و من
میان بودن تو گم شدهام
و ایکاش که دیگر پیدا نشوم ...!
تو آمدی
و شدهای جان من
و کیست که نداند
آدم فقط یک جان دارد ؟!
میخواهمت جان من...
#سیما_امیرخانی
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
آخر من کجا خبر داشتم ... !
یک تو قرار است از آسمان و زمین
سر و کله اش وسط زندگیام پیدا بشود
و بشود جان من !؟
تو آمدی و نگاهت ،
صدایت ،
دستانت ،
شدهاند تمام من ... !
تو آمدی و من
میان بودن تو گم شدهام
و ایکاش که دیگر پیدا نشوم ...!
تو آمدی
و شدهای جان من
و کیست که نداند
آدم فقط یک جان دارد ؟!
میخواهمت جان من...
#سیما_امیرخانی
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
.
دوستم داشته باش
و هر بار، به اسم کوچکم صدا بزن
مرا "حواصیل" بخوان
پرنده ای که بارها از کوچ جامانده ...!
یا " رضاییه "
دریاچه ای که هر روز
دلش بیشتر شور میزند ...
تک " درخت سپیدار " باغچه ی پدربزرگ
آخرین " فشنگ " سرباز خسته از جنگ
یا تکه " ابری " سیاه
که لک کرده دامان آبی آسمان را ...
اسم های زیادی دارم
ولی تو بی هیچ نگرانی
مرا بارها صدا بزن !
تنهایی ، شهرت من است
و این نام های کوچک !
اصلیت ام را پنهان نمی کند ...
#حمید_جدیدی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
دوستم داشته باش
و هر بار، به اسم کوچکم صدا بزن
مرا "حواصیل" بخوان
پرنده ای که بارها از کوچ جامانده ...!
یا " رضاییه "
دریاچه ای که هر روز
دلش بیشتر شور میزند ...
تک " درخت سپیدار " باغچه ی پدربزرگ
آخرین " فشنگ " سرباز خسته از جنگ
یا تکه " ابری " سیاه
که لک کرده دامان آبی آسمان را ...
اسم های زیادی دارم
ولی تو بی هیچ نگرانی
مرا بارها صدا بزن !
تنهایی ، شهرت من است
و این نام های کوچک !
اصلیت ام را پنهان نمی کند ...
#حمید_جدیدی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
کاش من و تو
دو جلد از یک رمان عاشقانه بودیم.
تنگ در آغوش هم
خوابیده در قفسههای کتابخانهای روستایی!
گاهی تو را
گاهی مرا،
تنها به سبب
تشدید دلتنگی هایمان
به امانت می بردند
#جواد_گنجعلی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
کاش من و تو
دو جلد از یک رمان عاشقانه بودیم.
تنگ در آغوش هم
خوابیده در قفسههای کتابخانهای روستایی!
گاهی تو را
گاهی مرا،
تنها به سبب
تشدید دلتنگی هایمان
به امانت می بردند
#جواد_گنجعلی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
▫️
در عشق سلیمانم، من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم هم مرد پری خوانم
زان رنگ چه بیرنگم، زان طره چو آونگم
زان شمع چو پروانه، یا رب چه پریشانم
گفتم که مها جانی، امروز دگر سانی!
گفتا که بر او منگر، از دیدهی انسانم
منسوب به #مولانای_جاان
@M_V_KHATOON
در عشق سلیمانم، من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم هم مرد پری خوانم
زان رنگ چه بیرنگم، زان طره چو آونگم
زان شمع چو پروانه، یا رب چه پریشانم
گفتم که مها جانی، امروز دگر سانی!
گفتا که بر او منگر، از دیدهی انسانم
منسوب به #مولانای_جاان
@M_V_KHATOON
▫️
نگارا، وقتِ آن آمد که یکدم ز آنِ من باشی
دلم بیتو به جان آمد،
بیا، تا جانِ من باشـی
دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدارِ من باشی
مرا جان، آن زمان باشد
که تو جانانِ من باشـی
#عراقی
@M_V_KHATOON
نگارا، وقتِ آن آمد که یکدم ز آنِ من باشی
دلم بیتو به جان آمد،
بیا، تا جانِ من باشـی
دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدارِ من باشی
مرا جان، آن زمان باشد
که تو جانانِ من باشـی
#عراقی
@M_V_KHATOON