Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مزارع چای شهر فومن و جنگل مه گرفته‌ی ییلاقات ماسال

#اینجا_ایران_است


@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

صبح شد
قاصدک شعف نوید آورده
چشم بگشای
بال بر گیر زِ بستر
زمین جای سبک بالان نیست!
اوج گیر بر ساحتِ آفاق
خورشید در آغوش گرمت بِگُداز
تا دهد مژده نسیم
عطر گل و
خمیازه کشد لاله ی سرخ
در آغوش دل انگیز صبا
و بِرَخشَد کوکب
در عرصه ی چشمان سیاه


#ع_قاصدک
موج موج آرامش
تقدیم زندگیتان باد☀️



@M_V_KHATOON
.

بہ آفتاب سلامے دوبارہ خواهم داد
صبح را با تمام وجود
نفس خواهم ڪشید
خستگے ام را در
رختخواب رخوت خواهم پیچید
ڪفش‌هایم را بہ صبح هاے
تازہ آشنا خواهم ڪرد
من هم صدا با همہ پرنده‌ها
بہ خوشبختے لبخند خواهم زد
آغوشم را از آرامش
صبح پُر مےڪنم
تا آغاز شوم مانند روزهاے آفتابے




#فروغ_فرخزاد


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

از تمامی رودهایی که به چشم دیده‌ام
رودخانه تویی
از سراسر جاده‌هایی که عبور کرده‌ام
جاده تویی
چرا که هیچ رودخانه‌ای از دور غرقم نکرد
چرا که هیچ جاده ندیده‌ام
نرفته در آفاقش گم شوم.

از تمامی بال‌هایی که به دوش برده‌ام
پروبالم تویی
پیشاپیشم می‌روی
و من ، پی بال‌ها می‌دوم.




#شمس_لنگرودی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

تو عشق بودی
این را، از بوی تنت فهمیدم
شاید هم خیلی دیر
به تو رسیدم
خیلی دیر..

اما مگر قانون این نبود
که هر آنچه دیر می‌آید
عاقبت روزی به خانه‌ی ما
خواهد رسید؟

عادت کرده‌ایم
به نداشتن‌ها و شاید به اندوه

آری
تو عشق بودی
این را، از رفتنت فهمیدم

وگرنه استانبول
هرگز این چنین ، سرسنگین نبود




#جمال_ثریا


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

زهی شکوه قامت بلند عشق
که استوار ماند در هجوم هر گزند

نگاه کن
هنوز آن بلنددور
آن سپیده آن شکوفه زار انفجار نور
کهربای آرزوست
سپیده‌ای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار
بیفتی از نشیب راه و باز
رو نهی بدان فراز ...




#هوشنگ_ابتهاج


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

من اگه جای بزرگ علوی بودم،
معمای چشم‌هاشو
واسه خودم نگه می‌داشتم و،
از دست‌هاش،
مینوشتم و می‌نوشتم و می‌نوشتم...
انقدر که کلمه کم بیاد..

اسمشم نمیذاشتم  «دستهایش»
میذاشتم «تنها معجزه‌ی دائمی انسان»...

بعدشم جلد دو همینو درباره بغل گرفتن مینوشتم :
از اون لحاظ
که دست‌ها و آغوش خیلی خاص و مهمن.... خیلی....




#علی_سید_صالحی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

در تو عشق می جوشد،
بی‌آنکه ردش را بشناسی،
بی‌آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده...
شاید نخواهی،
شاید هم بخواهی و ندانی،
نتوانی که بدانی...




#محمود_دولت_آبادی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

آمدم با غزلے سادہ ولے تڪراری
لطف دارے تو اگر دل بہ دلم بسپاری

آمدم تا ڪہ بگویم چقدر... خشڪیدم!
آسمانا! تو بر این خاڪ دلم مے باری؟!

من همہ درد خودم را بہ تو گفتم جانا!
اینڪہ درمان بڪنے یا نڪنی ، مختاری!


#محمدعلی_بهمنی


@M_V_KHATOON
▫️

ڪنار تو هر لحظه گويم به خـويش

ڪه
خوشبختی بی‌كران با من است...


#فریدون_مشیری


@M_V_KHATOON
▫️

گفتمش :
جانِ دلِ آرام..،ربودی عقلم..!

گفت :
که شیدا شده را بر سخن
عقل، چکار ؟


#ح_پرندوار


@M_V_KHATOON
▫️

دلم یک
دوست میخواهد که اوقاتی که دلتنگم

بگوید خانه را ول کن بگو من کِی، کجا باشم؟


#سعید_صاحب‌_علم


@M_V_KHATOON
.

من که با صاعقه‌ای می‌شکنم داس چرا؟
بر دل از جور شما این همه آماس چرا؟

خودِ بارانم و تو پاک‌ترم می‌خواهی
آب را غسل نده، این همه وسواس چرا؟

خسته‌ام! سنگ نزن، هی نشکن روح مرا
شده‌ام عاشق یک آینه‌نشناس چرا؟

گفته بودی که تماشاگر باغ دلمی
لک شده دست تو از شاخه‌ی گیلاس چرا؟

از درختان دلم عشق بچین، نوبری است
فرصتی نیست بیا، کشتن احساس چرا؟




#مهدی_اخوان_ثالث


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

#مرا_آهسته‌تر_بشکن

چه کردی با خودت جانا
چه می‌خواهی ز جان من

بیا این سر خلاصم کن
ولی دل را دگر نشکن

من آن‌جوری که می‌گویی
رفیق نیمه ره بودم !!!؟

به جبر زندگی دردم
چه می‌دانی از این دشمن!

قضاوت کن ولی با دل
نه با افکار در تردید

دگر جایی برای زخم
ندارد جان من این تن

هنوزم دوستت دارم
ولی کو راه برگشتی

همه پل‌ها شکست از کین
مرا آهسته‌تر بشکن




#حمید_رضا_یگانه


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

عشق کی همگام باشد با هوس
ﭘﺨﺘﻪ ﮐﯽ ﺑﺎ ﺧﺎﻡ ﮔﺮﺩﺩ ﻫﻤﻨﻔﺲ

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻛﻔﺮ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﭼﻪ ﻛﺎر
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻭﺯﺥ ﻭ ﺭﺿﻮﺍﻥ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ

ﻋﺸﻖ ﺳﺎﺯﺩ ﭘﺎﻛﺒﺎﺯﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻜﺎﺭ
ﮐﯽ ﺑﻪ ﺩﺍﻡ ﺁﺭﺩ ﭘﻠﻴﺪ ﻭ ﻧﺎﺑﻜﺎﺭ




#مولانای_جاان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
.

روی زیبای تو با ماه یکایک می زد
سر گیسوی تو با باد کشاکش می کرد

سنبل زلف تو هرلحظه پریشان می شد
خاطر خسته ی عشاق مشوش می کرد




#عبید_زاکانی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
2024/10/02 12:28:34
Back to Top
HTML Embed Code: