This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
امید چونان پرندهای ست
كه در روح آشيان دارد
و آواز سر می دهد با نغمه ای بیكلام
و هرگز خاموشی نمی گزيند
و شيرين ترين آوايی ست كه
در تندباد حوادث به گوش می رسد
و توفان بايد بسی سهمناک باشد
تا بتواند اين مرغک را
كه بسيار قلب ها را گرمی بخشيده
از نفس بيندازد
من آن را در سردترين سرزمين شنيدهام
و بر روی غريب ترين درياها
با اين حال هرگز در اوج تنگ دستی
خرده نانی از من نخواسته است...
#امیلی_دیکنسون #امریکا
ترجمه: #آتوسا_حصارکی
نقاشی #پل_هدلی
@M_V_KHATOON
امید چونان پرندهای ست
كه در روح آشيان دارد
و آواز سر می دهد با نغمه ای بیكلام
و هرگز خاموشی نمی گزيند
و شيرين ترين آوايی ست كه
در تندباد حوادث به گوش می رسد
و توفان بايد بسی سهمناک باشد
تا بتواند اين مرغک را
كه بسيار قلب ها را گرمی بخشيده
از نفس بيندازد
من آن را در سردترين سرزمين شنيدهام
و بر روی غريب ترين درياها
با اين حال هرگز در اوج تنگ دستی
خرده نانی از من نخواسته است...
#امیلی_دیکنسون #امریکا
ترجمه: #آتوسا_حصارکی
نقاشی #پل_هدلی
@M_V_KHATOON
▫️
زنی که دوستت داشته را رها میکنی
و بعد او را در هزار زن می جویی
و پیدا نمیکنی!.
#نزار_قبانی
@M_V_KHATOON
زنی که دوستت داشته را رها میکنی
و بعد او را در هزار زن می جویی
و پیدا نمیکنی!.
#نزار_قبانی
@M_V_KHATOON
.
شعار نیستم ...
که تاریخ مصرفم تمام شود ...
شعرم .تو نخوانیام فرزندت می خواندم !
#محمدعلی_بهمنی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
شعار نیستم ...
که تاریخ مصرفم تمام شود ...
شعرم .تو نخوانیام فرزندت می خواندم !
#محمدعلی_بهمنی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
من تو را
به غایت پروانه شدن
به نهایت افسانه شدن
به لحظه ی آن وَجدِ بی بَدیلِ وِصال
به امید شِکفتنی سبز
در آغوشِ عاشقانه های سپید،
انتظار می کشم...!
#زری_محمدپور
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
من تو را
به غایت پروانه شدن
به نهایت افسانه شدن
به لحظه ی آن وَجدِ بی بَدیلِ وِصال
به امید شِکفتنی سبز
در آغوشِ عاشقانه های سپید،
انتظار می کشم...!
#زری_محمدپور
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
تو در ضمیر منی
چگونه از تو گریزم
که ناگزیر منی
تمام هستیم از توست
سرفرازی نیز
مرا ز هر دو جهان، جمله بی نیازی نیز
به روز حادثه تنها ، تو دستگیر منی
#حمید_مصدق
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
تو در ضمیر منی
چگونه از تو گریزم
که ناگزیر منی
تمام هستیم از توست
سرفرازی نیز
مرا ز هر دو جهان، جمله بی نیازی نیز
به روز حادثه تنها ، تو دستگیر منی
#حمید_مصدق
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
به من دل ببند ما هنوز
عمقِ سبزِ بهاران را نزیسته ایم
ما هنوز به اوجِ شعر
به لحظه ی نفس گیرِ رسیدن
نرسیده ایم ..
دوستم داشته باش
سر بر شانه ی حوصله که بگذارم
تو را کنارِ هر واژه
به صراحتِ میسرایم ...
#نیکى_فیروزکوهی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
به من دل ببند ما هنوز
عمقِ سبزِ بهاران را نزیسته ایم
ما هنوز به اوجِ شعر
به لحظه ی نفس گیرِ رسیدن
نرسیده ایم ..
دوستم داشته باش
سر بر شانه ی حوصله که بگذارم
تو را کنارِ هر واژه
به صراحتِ میسرایم ...
#نیکى_فیروزکوهی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آنها را با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم.
#حسین_پناهی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آنها را با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم.
#حسین_پناهی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
عمیق بود و بی پایان
می شد در آن غرق شد و زندگی کرد !
سیاه چاله ای ناشناخته
که مرا به هر کجا می خواست می برد.
چشمانش را می گویم
تماشاخانه ای دراماتیک
که هر اتفاقی را میخواستی در آن میدیدی !
از اعجاز تا تنهایی
از سکوت تا شیدایی
از جنون تا رسوایی
داستان غریبی داشت
چه نستعلیق می رقصید چشمانش !
#رضا_غلامی
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
عمیق بود و بی پایان
می شد در آن غرق شد و زندگی کرد !
سیاه چاله ای ناشناخته
که مرا به هر کجا می خواست می برد.
چشمانش را می گویم
تماشاخانه ای دراماتیک
که هر اتفاقی را میخواستی در آن میدیدی !
از اعجاز تا تنهایی
از سکوت تا شیدایی
از جنون تا رسوایی
داستان غریبی داشت
چه نستعلیق می رقصید چشمانش !
#رضا_غلامی
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
.
شب است
و آسمان با ستاره ها
بہ دور ماه
محفل شور و نور
بر پا ڪرده اند
و من اینجا روی زمین، تنها
باکور سوی نور فانوس
بہ دنبالت مےگردم.
#محمدسامی_جلالی
شبتــون خوش🌙
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
شب است
و آسمان با ستاره ها
بہ دور ماه
محفل شور و نور
بر پا ڪرده اند
و من اینجا روی زمین، تنها
باکور سوی نور فانوس
بہ دنبالت مےگردم.
#محمدسامی_جلالی
شبتــون خوش🌙
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──