.
مرگم باد
اگر دمى کوتاه آیم
از تکرار
این پیش پا افتاده ترین سخن
که "دوستت دارم"....
#احمد_شاملو
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
مرگم باد
اگر دمى کوتاه آیم
از تکرار
این پیش پا افتاده ترین سخن
که "دوستت دارم"....
#احمد_شاملو
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
همینکه دوستم داری،
همینکه عاشقم هستی،
همینکه خط ب خط مرا شعر میکنی،
دلم قرص است...
دلم خوش است...
با عشق تو ، از پس
تمام نبودنی های دنیایم برمی آیم.
#فرزانه_طالبی_پور
شـبتون ستاره بارون🌙
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
همینکه دوستم داری،
همینکه عاشقم هستی،
همینکه خط ب خط مرا شعر میکنی،
دلم قرص است...
دلم خوش است...
با عشق تو ، از پس
تمام نبودنی های دنیایم برمی آیم.
#فرزانه_طالبی_پور
شـبتون ستاره بارون🌙
✤┅┄𝓜 ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨
خداوند هیچ تاریکی را
بی پایان نخواهد گذاشت
باید صبور بود.
شبتـان در پناه خـدا🌙
@M_V_KHATOON
خداوند هیچ تاریکی را
بی پایان نخواهد گذاشت
باید صبور بود.
شبتـان در پناه خـدا🌙
@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
چه زيباست صبح،وقتی روی لبهايمان
ذكر مهربانی به شكوفه مینشيند
و با عشق، روزمان آغاز میشود.
خدايا...
روزمان را سرشار از آرامش
عشق و محبت کن
من از زیباییهای زندگی سپاسگزارم
صبحتـون گلباران☀️
@M_V_KHATOON
چه زيباست صبح،وقتی روی لبهايمان
ذكر مهربانی به شكوفه مینشيند
و با عشق، روزمان آغاز میشود.
خدايا...
روزمان را سرشار از آرامش
عشق و محبت کن
من از زیباییهای زندگی سپاسگزارم
صبحتـون گلباران☀️
@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️
شد وقت آنکه مرغ سحر نغمه سر کند
گل با نسیم صبح، سر از خواب بر کند
باد صبا به دایگی ابر و آفتاب
طفل شکوفه را به چمن خشک و تر کند
#ملک_الشعرا_بهار
اول هفته تون سرشـار از موفقیت☀️
@M_V_KHATOON
شد وقت آنکه مرغ سحر نغمه سر کند
گل با نسیم صبح، سر از خواب بر کند
باد صبا به دایگی ابر و آفتاب
طفل شکوفه را به چمن خشک و تر کند
#ملک_الشعرا_بهار
اول هفته تون سرشـار از موفقیت☀️
@M_V_KHATOON
.
ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینهی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت صبح ستاره باران
بازآ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
ای جویبار جاری زین سایه برگ مگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بیشماران
گفتی به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمهی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست آواز باد و باران
#شفیعی_کدکنی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینهی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت صبح ستاره باران
بازآ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
ای جویبار جاری زین سایه برگ مگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بیشماران
گفتی به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمهی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست آواز باد و باران
#شفیعی_کدکنی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
شبِ فراق که داند که تا سحَر چند است
مگر کسی که به زندانِ عشق در بند است
قسم به جانِ تو گفتن طریقِ عزت نیست
به خاکِ پای تو، وآن هم عظیم سوگند است
که با شکستنِ پیمان و برگرفتنِ دل
هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
چه دستها که ز دستِ تو بر خداوند است
ز ضعف طاقتِ آهم نماند و ترسم خلق
گمان برند که سعدی ز دوست خرسند است...
#سعدی_جاان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
شبِ فراق که داند که تا سحَر چند است
مگر کسی که به زندانِ عشق در بند است
قسم به جانِ تو گفتن طریقِ عزت نیست
به خاکِ پای تو، وآن هم عظیم سوگند است
که با شکستنِ پیمان و برگرفتنِ دل
هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
چه دستها که ز دستِ تو بر خداوند است
ز ضعف طاقتِ آهم نماند و ترسم خلق
گمان برند که سعدی ز دوست خرسند است...
#سعدی_جاان
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
بيستون را عشق كندو شهرتش فرهاد برد
عشق تعريف من است از درد من فرهاد مرد
بيستون را عشق كندو تيشه بر قلبم سپرد
ارى ان شيرين عاشق هم ز درد عشق مرد
#وحشى_بافقى
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
بيستون را عشق كندو شهرتش فرهاد برد
عشق تعريف من است از درد من فرهاد مرد
بيستون را عشق كندو تيشه بر قلبم سپرد
ارى ان شيرين عاشق هم ز درد عشق مرد
#وحشى_بافقى
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
رفت و از گریهی توفانیام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت
بُوَد آیا که ز دیوانهی خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت
#هوشنگ_ابتهاج
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
رفت و از گریهی توفانیام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت
بُوَد آیا که ز دیوانهی خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت
#هوشنگ_ابتهاج
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.
گاه می خندم به حالم ، گاه می گِریَم به خود
این چنین با آن خیالت ، عشق بازی می کنم
#راحم_تبریزی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
گاه می خندم به حالم ، گاه می گِریَم به خود
این چنین با آن خیالت ، عشق بازی می کنم
#راحم_تبریزی
✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──