Telegram Web Link
.

از ایمانم دو سه ذره بیش نمانده، ولی هنوز هم کلمه‌ی "از خدا رسیده" را دوست دارم. حس خوبی میدهد شنیدنش. حس دیده شدن. به حساب آمدن. جایی در یادی بودن...
و من هروقت جایی این کلمه را میشنوم یاد آهنگ "مرهم"ِ گوگوش میفتم. یادِ "رفتم برای گریه. رفتم برای فریاد/ مرهم، مراد من بود، کعبه تو رو به من داد"... گمانم "از خدا رسیده" چنین چیزی باشد. این‌که برای چیز دیگری رفته باشی ولی یکی بهترش را بدهند...

با آخرین ذره‌های ایمانم، برایتان "از خدا رسیده" آرزو میکنم...




#حمید_باقرلو


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

تو را به خاطر دوست داشتن
دوست می دارم...
برای اشکی که خشک شد
و هیچ وقت نریخت.
لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت.
دوست می دارم...!
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم...!
برای پشت کردن به آرزوهای محال،
به خاطر نابودی توهم و خیال.
دوست می دارم...!
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم...!
تو را به خاطر دود لاله های وحشی
به خاطر گونۀ زرین آفتاب گردان
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که ندیده ام
دوست می دارم...!
تو را برای لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شیرین خاطره ها
دوست می دارم...!
تو را به اندازۀ همۀ کسانی که نخواهم دید
دوست می دارم...!
اندازه قطرات باران،
اندازۀ ستاره های آسمان
دوست می دارم...!
تو را به اندازه خودت،
اندازه آن قلب پاکت ‌دوست می دارم...
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم...!
تو را به جای همۀ کسانی که نمی شناخته ام
دوست می دارم...!
تو را به جای تمام کسانی
که دوست نمی دارم
دوست می‌دارم...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎


#پل_الوار


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

دوستانت را حفظ کن و نیازت را به آن‏ها مدام در گوششان زمزمه کن، مهربانانه دوستشان داشته باش. زمان را برای گفتن یک متأسفم، مرا ببخش، متشکّرم و دیگر مهرواژه ‏هایی که می‏دانی از دست مده. هیچکس تو را به خاطر افکار پنهانت به یاد نمی‏آورد، پس از خداوند خرد و تواناییِ بیان احساساتت را طلب کن تا دوستانت بدانند حضورشان تا چه حد برای تو عزیز است.




#گابریل_گارسیا_مارکز


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

سکوت
انتهای محبت به کسی‌ است که از او خشمی به دل داریم، اما توانِ از دست دادنش را نداریم...




#رولو_می


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

پنجشنبه ها، می نشینم گوشه ای
و برای دلی که؛
هر دم از دوری ات می میرد
فاتحه میخوانم
کاش بیایی و با خنده ات
ختم دردهایم باشی...




#پروانه_حسینی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

آه ای عزیز دور
آیا تو در پناه کدامین در،
یا در پسِ کدام درخت ایستاده‌ای؟
آیا به شهر غربت من پا نهاده‌ای؟




#نادر_نادرپور


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

عشق چیز عجیب نیست
شاید همان پیامهای پنهانی باشد
بارها ، بارها
برای خداحافظی آخر در شعر هایمان
می نگاشتیم
تصوری از آن در تصوراتمان حک می کردیم
و هر بار دلمان نیامد که ارسال کنیم




#مهسا_ميرزاده


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

آخرِ هفته که شد ؛
دلت را به دلِ خیابان بزن
با بیخیالیِ جاده همراه شو ...
فراموش کن هفته ات چطور گذشت ،
مهم نیست شنبه قرار است چه اتفاقاتی بیفتد ،
و مهم نیست چقدر مشغله رویِ هم تلنبار شده
روزهایِ رفته را به بادِ فراموشی بسپار
و روزهایِ نیامده را به خدا ...
چای ات را کمی آرام تر و سرخوش تر از همیشه بنوش ،
جوری که سقفِ دنیا هم اگر ریخت ؛
آب در دلِ لحظه هایت تکان نخورَد .
آدم نیاز دارد گاهی عینِ خیالش نباشد .
آدم نیاز دارد برای یک روز هم که شده ؛
به خاطرِ خودش نفس بکشد .




#نرگس_صرافیان_طوفان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──


شب شد؛
ماه را بوسیده‌ام
خیال پریشانم را شانه زده‌ام
گلدان های شمعدانی را
به نوازشی آرام خوابانده‌ام
منتظرت می‌مانم
تا چون هر شب
با صدای
" شبت بخیر ماه من"
رویای تو را به آغوش بگیرم




#فریدون_مشیری
شبتون بهشت 🌙


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

اگه از عمق وجودمون به این باور
برسیم که خدا کنارمونه و پشت و پناهمون
چقدر زندگی زیباتر میشه، چون:
یکی هست که همیشه دستتو میگیره و میشه مرهم زخم های دلت

شبتون در پناه و نگاه مهربان خدا🌙


@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

باید کسی باشد
چکه‌ ، چکه ، باران شود
خنکای گلوی صبح را ببارد
بروبد ستاره های شب پیشن را
من قلمی تازه بردارم از ابری سپید بنویسم
باران فقط با تو
قدم فقط با تو
زندگی فقط با تو


#حجت_فرهنگدوست
آدینتون دلچسب☀️


@M_V_KHATOON
.

ای کاش روزی
ای کاش امروز
ای کاش فردا
همین فردا آفتابِ آزادی
از غبار غم به در می آمد
می آمد بر بلندای کوه می نوشت
که این کُشته
خود کُشنده ی دیگری بوده است.

من تردید نخواهم کرد
هیچ درنگی جایز نیست
پس این تاج را برگیرید و
مرا با ترانه هایم به خاک بسپارید...




#شیرکو_بیکس


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
.

گیرم که در باورتان به خاک نشسته‌ام
و ساقه‌های جوانم از ضربه‌های تبرهاتان زخم‌داراست
با ریشه چه می‌کنید
گیرم که بر سر این بام 
بنشسته در کمین پرنده‌ای
پرواز را علامت ممنوع می‌زنید
با جوجه‌های نشسته در آشیانه چه می‌کنید
گیرم که می‌زنید
گیرم که می‌بُرید
گیرم که می‌‌کشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید.!




#شهریار_دادور
پ.ن: شعر فوق که در اکثر منابع، با نام
#خسرو_گلسرخی انتشار یافته، در واقع متعلق به #شهریار_دادور - شاعر مقیم سوئد - برگرفته از مجموعه شعر ارتفاع قله ی نام و ننگ میباشد.


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
2024/09/30 08:38:12
Back to Top
HTML Embed Code: