Telegram Web Link
.

_و آفتاب جلوه گر
زیبایی چشمانی ست که هر طلوع مرا
به عمق شُکوه خود می خواند
خورشیدیست که می درخشد
بر پهنه ی دریای بیکران عشق
و مرغکان احساسم
از گرمای تابش او
سر از گریبان سکوت و خواب بر میدارند
و رقص کنان می پیچند میان موج ها
و در قلب من
ترانه شوق و سرمستی سر می دهند
ترانه ایی از عشق
ترانه ایی از شور و خواستن
ترانه ی دوست داشتن.




#باران_مقدم


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

دل روشنی دارم ای عشق
صدایم کن از هر کجا می توانی
صدا کن مرا از صدف های سرشار باران
صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن
صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو...
بگو پشت پرواز مرغان عاشق چه رازی است؟
بگو با کدامین نفس
می توان تا کبوتر سفرکرد؟
بگو با کدامین افق
می توان تا شقایق خطر کرد؟




#محمدرضا_عبدالملکیان 


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
 .

ابری نیست
بادی نیست
می‌نشینم لب حوض
گردش ماهی‌ها
روشنی، من، گل، آب
پاکی خوشه زیست؛

مادرم ریحان می‌چیند
نان و ریحان و پنیر
آسمانی بی‌ابر
اطلسی‌هایی تر
رستگاری نزدیک، لای گل‌های حیاط
نور در کاسه مس چه نوازش‌ها می‌ریزد
نردبان از سر دیوار بلند صبح را روی زمین می‌آرد
پشت لبخندی پنهان هر چیز
روزنی دارد دیوار زمان
که از آن چهره من پیداست
چیزهایی هست که نمی‌دانم  
می‌دانم سبزه‌ای را بکنم خواهم مرد؛

می‌روم بالا تا اوج
من پر از بال و پرم  
راه می‌بینم در ظلمت
من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست ...




#سهراب_سپهری


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

من هرگز،
ضرورتِ اندوه را انكار نمى‌كنم؛
چرا كه مى‌دانم هيچ چيز مثل اندوه روح را تصفيه نمى‌كند و الماسِ عاطفه را صيقل نمى‌دهد؛

امّا ميدان دادن به آن را نيز هرگز نمى‌پذيرم؛ چرا كه غم،
حريص است و بيشترخواه،
و مرزناپذير،
طاغى و سركش و بَدلِگام...




#نادر_ابراهیمی
📚چهل نامۀ کوتاه به همسرم


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

من از قبیله‌ی امّید
من از دیار رسیدن
من از ورای شبی که
به صبح و نور رسیده؛
به گوشِ خسته دلانی
که از امید، بریده
برای شب‌زدگانی
که یک طلوع ندیده؛
نوید می‌دهم آخر؛
شبِ سیاه، سر آید
پس از هزار زمستان
بهارِ خوش‌خبر آید
پس از سیاهی و ماتم

سپیده‌ی سحر آید
تمام می‌شود آخر
هر آنچه رنج کشیدیم
هر آنچه سخت دویدیم و
آخرش نرسیدیم ...
تمام می‌شود اندوه و
خنده می‌رسد از راه و
غصه می‌رود از جان و
صبح می‌شود این شب

و صبح می‌شود این شب ...


#نرگس_صرافیان_طوفان

‌‌‌‌‌‌‌‌
@M_V_KHATOON
▫️

خود را چنان ز
هجرِ تو گم کرده‌ام که هست

مشکل‌تر از سراغِ توام جست و جوی خویش


#عرفى_شيرازى


@M_V_KHATOON
▫️

پیش رویت ،
دگران صورت بر دیوارند


#سعدی_جاان


@M_V_KHATOON
▫️

به خواب از آن نرود چشم خسته ام تا صبح
‎‌‌‎‌‌
که همچو
مرغ شب، افسانه گوی خویشتنم


#رهی_معیری


@M_V_KHATOON
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

چو خیال تو درآید به دلم
رقص‌کنان

چه خیالات دگر مست درآید به میان


#مولانای_جاان


@M_V_KHATOON
.

به یک پلک تو می بخشم تمام روزها و شبها را
که تسکین می دهد چشمت غم جانسوز تبها را

بخوان! با لهجه ات حسی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک نفس پرکن به هم نگذار لبها را

به دست آور دل من را چه کارت با دل مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحب ها را

دلیل دل خوشی هایم! چه بغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟... نمی فهمی سببهارا

بیا این بار شعرم را به آداب تو می گویم
که دارم یاد میگیرم زبان با ادب ها را

غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هر قدم یک دم نگاهی کن عقبها را




#نجمه_زارع


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═
┅──
.

ستایشی زیبا از جود و کرم خدای مهربان، از زبان
#شاه_نعمت_الله_ولی

هرکه جان در عشقِ جانان می‌دهد
عشقِ جانان کُشته را جان می‌دهد

مِی فراوان است و ساقی بس کریم
مِی به سرمستان فراوان می‌دهد

شاهد ما بس لطیف و نازک است
بوسه بر روی حریفان می‌دهد

آبرو گر قطره ای پیشش بریم
در عوض دریای عُمان می‌دهد

جود او بخشید عالم را وجود
لطف او پیوسته احسان می‌دهد


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
.

.میان جمع ام من،ولی دلم تنهاست
لبم چو گل خندان،دو دیده ام دریاست

لب از برون خندد، دل از درون گرید
ز برق چشمانم نشان غم پیداست
      
چگونه می خندد گلی که پژمرده
دل من است آن گل که از جفا مرده

زمن چه می پرسی که از چه می نالم
همیشه می گرید دلی که افسرده




#معینی_کرمانشاهی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜‌ ⃝༺༅═┅──
.

عقل و عشق و معرفت شد نردبان بام حق
لیک حق را در حقیقت نردبانی دیگرست

شب روان از شاه عقل و پاسبان آن سو شوند
لیک آن جان را از آن سو پاسبانی دیگرست




#مولانای_جاان


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

نمیدانم که را دیدم
که از خود می رود هوشـم ؛

جنون آهسته میگوید
مبارک باد در گوشـم ...




#صائب_تبریزی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

من بودم و مجالِ شگفتی برای عشق

تو بودی و تحملِ سختِ بهای عشق




#افشین_یداللهی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

منم یا رب که جانان را ز ساعد بوسه می‌چینم

دعای صبحدم دیدی که چون آمد به کار آخر




#جناب_حافظ


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
.

ای ز دل رفته که دی سوختی از ناز مرا

دارم اندیشه که عاشق نکنی باز مرا




#محتشم_کاشانی


‌‌‌‌✤┅┄𝓜̲͓̅̽ ⃝༺༅═┅──
2024/10/01 10:11:44
Back to Top
HTML Embed Code: