Telegram Web Link
.
باران که می‌بارد،
زمین پر می‌شود از عطر حضور تو،
و خیالت بار دیگر به سرم میزند.
زیبا نیست!؟
پاییز باشد،
باران بی‌امان ببارد
و تو را ببینم که آنسوی خیابان در انتظارم ایستاده‌ای!؟
همه جا می‌توان بوی تو را احساس کرد!
حتی خیابانی که هرگز قدم نزده‌ایم...

#مهران_رمضانیان

🍁 | @Mehran_rmzn
وز سینه جدا مشو که جانی

#مولانا
🍁 | @Mehran_rmzn
هَمیشه در جانم بودی،
در لَبانم، در چشمانم، در سَرم،
رنج و اشتیاقم بودی،
و آن چیزِ شگفتی که انسان به یاد می‌آورد تا زندگی کند و بازگردد .
قدرتِ عجیبی دارم که تاکنون
همانندش را نیافتم،
قدرت رویا پَردازی و تصورت،
هنگامی که منظره‌ای یا واژه‌ای را بِشنوم و با خودم از آن حرف بزنم
جوابِ تو را در گوشم می‌شنوم،
گویی کنارِ من ایستاده‌ای
و دستت در دستِ من است .

#غسان_کنفانی

🍁 | @Mehran_rmzn
در پی آن‌همه خون،
که بر این خاک چکید،
ننگ‌مان باد این جان!
شرم‌مان باد این نان!
ما نشستیم و تماشا کردیم!

#فریدون_مشیری

🍁 | @Mehran_rmzn
در نور شمع ، زن تری.
در آفتاب صبح ؛
که چشم باز میکنی !
فرشته تر ...

#عباس_معروفی

🍁 | @Mehran_rmzn
sobhe azadi.mp3
@EGHMAA
صبح آزادی ❤️

• تنظیم اختصاصی مجله هنری اغما

🍁 | @Mehran_rmzn
گمان می‌کردم دوست داشتن را از یاد برده‌ام!
باران بی‌صدا میبارد،
و پاییز را می‌توان در درختان کاج جستجو کرد!
اما در دورترین فاصله‌ام به تو
در جایی که به زبان مردمانش بیگانه بودم،
بی آنکه بدانم،
دوستت داشتم...!

#مهران_رمضانیان

🍁 | @Mehran_rmzn
سلام بر تو که چشم تو گاهواره روز
سلام برتو که دست تو آشیانه مهر

سلام بر تو که روی تو روشنایی ماست
سلام بر تو که از نور داشتی پیغام..

#هوشنگ_ابتهاج

🍁 | @Mehran_rmzn
به "مرز" دلتنگی رسیده‌ام.
صدای شلیک گلوله می آید!
می‌دانم
دو قدم مانده به تو
خواهم مُرد...!

#مهران_رمضانیان

🍁 | @Mehran_rmzn
رو به روى آفتابِ روى تو
ذرّه ام، گردم، غبارم
هـيچ
هـيچ...

#قيصر_امين‌پور

🍁 | @Mehran_rmzn
اینجا هنوز کسی‌ است که به‌اندازه‌ی هزاران ‌نفر نیست و جایش روی تمام صندلی‌ها خالی‌ست، کسی‌ که هر پاییز پای تمام درختان شهر «شد خزانِ» تازه‌ای خواهد کاشت. و کسی ‌که تو را دیده باشد پاییزهای سختی خواهد داشت

#لیلا_کردبچه

🍁 | @Mehran_rmzn

بنده عشق تو در عشق کجا سرد شود
چون صلاح دل و دین آتش سوزان باشد🔥

#مولانا

🍁 | @Mehran_rmzn

دلخوش باش
به باریکه‌‌ی نوری که از بین چین های پرده،
روی تخت تابیده
به کتاب نیمه‌کاره‌ی روی میز...
به داغی فنجانت در هوای سرد
دلخوش باش؛
به دو صندلی که هنوز روبه‌رو‌ی هم‌اند
به تنظیم کردن زنگ ساعت برای صبح فردا..
به دفترچه‌ی کوچکی
که رویاهایت را نگه‌میدارد!
که معنیِ همین ریزریز های ساده
شاید
‘زندگی ادامه دارد’ باشد .

#مژده_خردمندان

🍁 | @Mehran_rmzn
ریشه ام در بهار
است و برگ هایم در پاییز
نه سبز می شوم، نه زرد...
این روز ها حال درختی را دارم
که فصل ها را نفهمیده!

#بابک_زمانی

🍁 | @Mehran_rmzn
چه جای صحبتِ
سال وُ مه وُ بهار وُ خزان
که دل گرفته اَم از روزگـار دور از تُـو !

#حسین_منزوی

🍁 | @Mehran_rmzn
ما راه میرفتیم و زندگی نشستن بود
ما می دویدیم و زندگی راه رفتن بود
ما می خوابیدیم و زندگی دویدن بود
نه انسان هیچگاه،
برای خود مامن خوبی نبوده است.

#حسین_پناهی

🍁 | @Mehran_rmzn
باید شکست
هر چه شود سدِ راهِ وصل ...

#اخوان_‌ثالث

🍁 | @Mehran_rmzn
اینجا زندگی‌ام
میان امید و ناامیدی در نوسان است.
هم‌زمان آرزو دارم بمیرم
و آرزو دارم که زندگی کنم.
گاهی اوقات به زندگی نظم می‌دهم و گاهی هرج‌و‌مرج است که زندگی‌ام را می‌بلعد؛
اکنون که می‌نویسم دومی بر جریان روزهایم غلبه دارد،
شاید به همین دلیل دارم برایت می‌نویسم...

#آلخاندرا_پیثارنیک

🍁 | @Mehran_rmzn
2024/10/07 14:27:11
Back to Top
HTML Embed Code: