Telegram Web Link
هیچ پایانی به راستی پایان نیست.
در هر سرانجام، مفهوم یک آغاز نهفته است.
چه کسی می تواند بگوید تمام شد و دروغ نگفته باشد؟

#نادر_ابراهیمی

❄️ | @Mehran_rmzn
«اما باید یک چیزی بهت بگویم.
اگر می‌خواهی زندگی‌ات را بسازی
مجبوری طاقتت را بیشتر کنی.»

#هاروکی_موراکامی

❄️ | @Mehran_rmzn
محبوب من!
اما زنده ماندن بی شما
دشوار است...

#محمد_صالح_علاء

❄️ | @Mehran_rmzn
.
دیوانه کننده نیست؟
که هر روز پای پنجره‌ی خانه‌ات بایستم و تو را صدا بزنم!
پرده کنار برود،
پنجره باز شود و ...!
و قبل از دیدنت، فیلم به انتهایش برسد!
کاش بتوان زندگی را در قسمت بعد ادامه داد.
مثلا پنجره باز شود،
تو را ببینم.
ببینم.
و باز تو را ببینم...
و هیچ گاه به انتها نرسد...!

#مهران_رمضانیان

❄️ | @Mehran_rmzn
آنقدر
در عشقِ او غرقم
که پیدا نیستم

#معینی_کرمانشاهی

❄️ | @Mehran_rmzn
اگر معاشرت با دیگران تو را آزرده می‌کند، همیشه قدری از تنهایی ات را با خود به جمع ببر.
یعنی بیاموز آنچه می‌اندیشی را فوراً ابراز نکنی،
چیزی که می‌شنوی را زیاد جدی نگیری و از دیگران بیش از اندازه انتظار نداشته باشی.

#آشوپنهاور

❄️ | @Mehran_rmzn
تمام آدم‌های دیگر به‌ تدریج از نظر من غایب شده‌اند. تنها تو را می‌توانم ببینم.

#فرانتس_کافکا

❄️ | @Mehran_rmzn
قهوه خوشمزه است،
خوشمزگی‌اش به همان تلخ بودنش است
وقتی می‌خوریم تلخی‌اش را تحویل نمی‌گیریم
اما می‌گوییم چسبید...
زندگی هم روزهای تلخش بد نیست،
مثل قهوه می‌ماند؛ تلخ است اما لذتبخش،
تلخی‌هایش را تحویل نگیر و بخند...

#رومن‌_پولانسکی

❄️ | @Mehran_rmzn
کسی سوال میکند
بخاطر چه زنده ای؟
و من برای زندگی تو را بهانه می‌کنم..

#نیما_یوشیج

❄️ | @Mehran_rmzn
هر صبح
رو به آینه می ایستم
و خیالت را شانه میزنم...
این لبخند
و این چشم ها
که در آینه پیداست،
اتفاقی نیست!
تو اینجایی..
اما کمی دورتر...

#مهران_رمضانیان

❄️ | @Mehran_rmzn
من سراپا همه زخمم؛
تو سراپا همه انگشتِ نوازش باش

#حسین_منزوی

❄️ | @Mehran_rmzn
تو آنجایی؛
و آنجا نمی‌داند
که
چه‌قدر خوشبخت است

#ناظم_حکمت

❄️ | @Mehran_rmzn
صورتم را در دست‌هايم گذاشتم و به اين فكر كردم كه نبايد بيش از حد دست و پا بزنم.
دانستم كه خيلی چيزها به اختيار آدم نيست، زندگی خواب‌های گذشته است كه تعبير می‌شود. زندگی تاب‌خوردن خيال در روزهايی است كه هرگز عمرمان به آن نمی‌رسد.
زندگی آغاز ماجراست.

📘 پیکر فرهاد
👤 #عباس_معروفی

❄️ | @Mehran_rmzn
من هرگز در زندگی به‌اندازه‌ی الان که خودم را به‌تمامی به تو سپرده‌ام، احساس امنیت نکرده‌ام

#آلبر_کامو

❄️ | @Mehran_rmzn
نگاه کردم و در خود همه تو را دیدم...

#عراقی
❄️ | @Mehran_rmzn
کجا به گرمی آغوشِ او بود خورشید...؟!

#رهی_معیری

❄️ | @Mehran_rmzn
.
آن روز همه چیز را بهانه کردم تا بماند!
از قحطی آب گفتم
از برق
از اقتصاد مرده
از سیاست یخ زده و ...
حتی خودم را به مریضی زدم. چشمانم را بستم تا لمس دستانش را دوباره احساس کنم! صدای در را که شنیدم، چشم باز کردم، رفته بود...!
خیال می‌کردم باید همین نزدیکی باشد. به خیابان رفتم و تمام روز را دویدم...!
اما نبود.
مگر آدم
چقدر برای رفتن میتواند عجله داشته باشد....؟

#مهران_رمضانیان

❄️ | @Mehran_rmzn
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گفتم چگونه می‌کشی و زنده می‌کنی؟
با یک نگاه کشت و نگاه دگر نکرد

#امیرخسرو_دهلوی

❄️ | @Mehran_rmzn
دارم هی پا به پای نرفتن صبوری می‌کنم.
صبوری می‌کنم تا تمام کلمات عاقل شوند.
صبوری می‌کنم تا ترنم نام تو در ترانه کامل‌تر شود.
صبوری می‌کنم تا طلوع تبسم، تا سهم سایه، تا سراغِ همسایه...
صبوری می‌کنم تا مَدار، مُدارا، مرگ...
تا مرگ، خسته از دق‌الباب نوبتم
آهسته زیر لب... چیزی، حرفی، سخنی بگوید
مثلاً وقت بسیار است و دوبار باز خواهم گشت!

هِه! مرا نمی‌شناسد مرگ
یا کودک است هنوز / و یا شاعران ساکتند!

حالا برو ای مرگ، برادر، ای بیم ساده‌ی آشنا
تا تو دوباره بازآیی
من هم دوباره عاشق خواهم شد.

#سید_علی_صالحی

❄️ | @Mehran_rmzn
2024/11/20 04:24:49
Back to Top
HTML Embed Code: