برایم بنویس
هروقت و هرچقدر
که دوست داشتی
تنهایم نگذار عزیزم
آدم همیشه نیرومند نیست
هرچقدر هم فکر کند تواناست
ممکن است نتواند
بر رنجهایش چیره شود
وقتهایی که آدم خود را
بیچارهترین حس میکند
فقط نیروی عشق است
که میتواند او را نجات دهد.
#آلبر_کامو
❄️ | @Mehran_rmzn
هروقت و هرچقدر
که دوست داشتی
تنهایم نگذار عزیزم
آدم همیشه نیرومند نیست
هرچقدر هم فکر کند تواناست
ممکن است نتواند
بر رنجهایش چیره شود
وقتهایی که آدم خود را
بیچارهترین حس میکند
فقط نیروی عشق است
که میتواند او را نجات دهد.
#آلبر_کامو
❄️ | @Mehran_rmzn
اگه میخوای بدونی که یه نفر رو برای زندگیت دوست داری
چشمات رو ببند و تصور کن
بعد از ظهر خسته از راه میرسی و ماشین رو داری پارک میکنی و میفهمی که اون تو خونه منتظرته
اگه این فکر خوشحالت میکنه
اون آدم زندگیته
🎥 The Good Fight
#دیالوگ
❄️ | @Mehran_rmzn
چشمات رو ببند و تصور کن
بعد از ظهر خسته از راه میرسی و ماشین رو داری پارک میکنی و میفهمی که اون تو خونه منتظرته
اگه این فکر خوشحالت میکنه
اون آدم زندگیته
🎥 The Good Fight
#دیالوگ
❄️ | @Mehran_rmzn
همیشه
کسی را برای دوست داشتن
انتخاب کن که
اونقدر قلبش بزرگ باشه
که نخوای
برای اینکه توی قلبش جا بگیری
بارها و بارها خودت را کوچک کنی
#آل_پاچينو
❄️ | @Mehran_rmzn
کسی را برای دوست داشتن
انتخاب کن که
اونقدر قلبش بزرگ باشه
که نخوای
برای اینکه توی قلبش جا بگیری
بارها و بارها خودت را کوچک کنی
#آل_پاچينو
❄️ | @Mehran_rmzn
و بهای عشق ، دوست داشتن است
دوستت می دارم
ای كه بودن ات
مرگ را به تاخير
می اندازد....
#سابير_هاكا
❄️ | @Mehran_rmzn
دوستت می دارم
ای كه بودن ات
مرگ را به تاخير
می اندازد....
#سابير_هاكا
❄️ | @Mehran_rmzn
زمان آدمها را دگرگون میکند اما تصویری را که از آنها داریم، ثابت نگه میدارد. هیچ چیزی دردناکتر از این تضاد میان دگرگونی آدمها و ثبات خاطره نیست.
#مارسل_پروست
❄️ | @Mehran_rmzn
#مارسل_پروست
❄️ | @Mehran_rmzn
هزاران سرباز کوچک می میرند
با عشقهایی بزرگ در دلهاشان ...!
جنگ اما
تمام نمی شود .
ژنرال بزرگی باید بمیرد
با قلبی از عشق تهی
برای پایانِ این همه
خونریزی !
#رویا_شاه_حسین_زاده
❄️ | @Mehran_rmzn
با عشقهایی بزرگ در دلهاشان ...!
جنگ اما
تمام نمی شود .
ژنرال بزرگی باید بمیرد
با قلبی از عشق تهی
برای پایانِ این همه
خونریزی !
#رویا_شاه_حسین_زاده
❄️ | @Mehran_rmzn
تو نه دوری تا انتظارت کشم
نه نزدیکی تا دیدارت كنم
و نه از آنِ منی تا قلبم آرام گیرد
و نه من، محروم از توام تا فراموشت کنم
تو در میانهیِ همه چیزی ...
#محمود_دوریش
❄️ | @Mehran_rmzn
نه نزدیکی تا دیدارت كنم
و نه از آنِ منی تا قلبم آرام گیرد
و نه من، محروم از توام تا فراموشت کنم
تو در میانهیِ همه چیزی ...
#محمود_دوریش
❄️ | @Mehran_rmzn
اینجا سرزمینِ ماست،
از سپیده دَم عمر اینجا بودهایم،
اینجا بازی کردهایم
عاشق شدهایم
و شعر نوشتهایم
ما ریشه داریم در آبراهش
چون گیاهان دریا،
ریشه داریم در تاریخش،
در نانِ نازکش،
در زیتونش،
در گندمِ زردگونش،
ریشه داریم در وجدانش،
ماندگاریم در آذار و نیسانش.
#نزار_قبانی
❄️ | @Mehran_rmzn
از سپیده دَم عمر اینجا بودهایم،
اینجا بازی کردهایم
عاشق شدهایم
و شعر نوشتهایم
ما ریشه داریم در آبراهش
چون گیاهان دریا،
ریشه داریم در تاریخش،
در نانِ نازکش،
در زیتونش،
در گندمِ زردگونش،
ریشه داریم در وجدانش،
ماندگاریم در آذار و نیسانش.
#نزار_قبانی
❄️ | @Mehran_rmzn
تنهایی چیز عجیبیست، گاهی آنقدر در آن غرق میشوی که حضور مداوم و همیشگی کسی برایت قابل تحمل نیست. سر میگذاری بر دامنِ تمام لحظههایش، همراه دلتنگیهایت و عزیز ثانیههایی میشود که جز او کسی راه به قلب کوچکت ندارد.
تنهایی از آدم شخص دیگری میسازد تا آنجا که پس از مدتی ترس از دست دادن و خراب شدن غار امن این دوستی دیرینه تمام وجودت را دربرمیگیرد.
صحبت از عادت نیست، حرف از آرامش و امنیتیست که دچارش میشوی و شاید در هیچ کجای دیگر، دستهایت به آن نرسد.
#حاتمه_ابراهیمزاده
❄️ | @Mehran_rmzn
تنهایی از آدم شخص دیگری میسازد تا آنجا که پس از مدتی ترس از دست دادن و خراب شدن غار امن این دوستی دیرینه تمام وجودت را دربرمیگیرد.
صحبت از عادت نیست، حرف از آرامش و امنیتیست که دچارش میشوی و شاید در هیچ کجای دیگر، دستهایت به آن نرسد.
#حاتمه_ابراهیمزاده
❄️ | @Mehran_rmzn
𝐖𝐡𝐞𝐧 𝐚 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭 𝐢𝐬 𝐭𝐫𝐮𝐞, 𝐭𝐡𝐞𝐫𝐞'𝐬 𝐧𝐨 𝐧𝐞𝐞𝐝 𝐟𝐨𝐫 𝐰𝐨𝐫𝐝𝐬 𝐜𝐚𝐮𝐬𝐞 𝐞𝐯𝐞𝐧 𝐢𝐧 𝐬𝐢𝐥𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐜𝐚𝐧 𝐛𝐞 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐝.
وقتی قلبی صادق باشه، هيچ حرفی لازم نيست. چون عشق رو حتی ميشه تو سکوت شنيد.
❄️ | @Mehran_rmzn
وقتی قلبی صادق باشه، هيچ حرفی لازم نيست. چون عشق رو حتی ميشه تو سکوت شنيد.
❄️ | @Mehran_rmzn
به بهانهای که نمیدانم چیست!
اما زیباست،
دوستت دارم... 💙
#حمید_رها
❄️ | @Mehran_rmzn
به بهانهای که نمیدانم چیست!
اما زیباست،
دوستت دارم... 💙
#حمید_رها
❄️ | @Mehran_rmzn
تجربه به ما میآموزد که عشق آن نیست که به هم خیره شویم؛ عشق آن است که هر دو به یک سو بنگریم.
#آنتوان_دوسنتاگزوپری
❄️ | @Mehran_rmzn
#آنتوان_دوسنتاگزوپری
❄️ | @Mehran_rmzn
صبح یعنی پرواز ، قد کشیدن در باد
چه کسی میگوید : پشت این
ثانیه ها تاریک است؟
گام اگر برداریم !
روشنی نزدیک است ...
#سهراب_سپهری
❄️ | @Mehran_rmzn
چه کسی میگوید : پشت این
ثانیه ها تاریک است؟
گام اگر برداریم !
روشنی نزدیک است ...
#سهراب_سپهری
❄️ | @Mehran_rmzn
مامان بزرگم آخر همهی تلفنهایش میگفت:
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتان را بشنوم...
ما هم که جوان و جاهل،
چه میدانستیم صدا با دل آدم چه میکند...
#علی_غفاری
❄️ | @Mehran_rmzn
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتان را بشنوم...
ما هم که جوان و جاهل،
چه میدانستیم صدا با دل آدم چه میکند...
#علی_غفاری
❄️ | @Mehran_rmzn
انسانها دو دستهاند: بعضی از آنها را هر چقدر که بیشتر میشناسی بزرگتر میشوند و بعضیها را هر چقدر که بیشتر میشناسی، حقیرتر!
#دنی_دیدرو
❄️ | @Mehran_rmzn
#دنی_دیدرو
❄️ | @Mehran_rmzn
فکر میکنی یه نقاش تا کجا میتونه برای تابلوهایی که میکشه ایده پیدا کنه؟ من یکی رو میشناختم، خوبم میشناختم...
یه نقاش که حرف اول رو تو شهر میزد. هر چی از نقاشیاش بگم کم گفتم...
ولی کم کم همه چی عوض شد. دیگ هیچ ایدهای برای نقاشیاش نداشت. تنها ایدهای که داشت این بود که جلوی یه پنجره بشینه و تمام روزش رو صرف کشیدن یه پنجره کنه. فرقیم نمیکرد کجا نشسته باشه. خونه باشه، بیمارستان یا یه قطار، فقط پنجرهش جور باشه...همیشه برام سوال بود. یه پنجره مگه چی داره...؟ یه قاب که هیچ تصویری رو نشون نمیداد!
پنجره میتونه ایدهی جالبی باشه اگه بشه منظرهی اون بیرون رو با زیبایی و ظرافت خاص خودش نمایش داد. ولی درک یه قاب خالی از پنجره برام خیلی سخت بود.
کم کم طرفداراشو از دست داد به غیر چند نفر...
اونام آدمایی بودن که دقیقهها یا حتی ساعتها به تابلوهاش خیره میشدن و اشک میریختن. منم یه گوشه فقط تماشاشون میکردم و با تعجبی که داشتم بیشتر رفیق میشدم.
چنباری هم ازش پرسیدم ولی هر دفه یجورایی دست به سرم میکرد. یادمه یبار ازش پرسیدم. اونم با خنده گفت: از ارتفاع میترسم...!
آخ که چقدر رو اعصاب بود. دلم میخاست یه شب بیفتم سر تابلوهاش و تمومشونو پاره کنم...
به نظرم هرچی که آزارت میده باید در اولین فرصت کٙلکِش رو بکنی. هرچی زمان بهشون بدی، قویتر و پُرروتر میشن و بیشتر آزارت میدن... ترجیح دادم زیاد بهش فکر نکنم تا اینکه یه روز خودم رو جلوی یه پنجره دیدم. از دو متری بهش خیره بودمو جرات نزدیک شدن بهش رو نداشتم. درست شبیه رفیقِ نقاشم شده بودم. من میترسیدم. میفهمی؟ خیلیم میترسیدم. از پنجره، از درختای اون بیرون، از اون آدمایی که داشتن دور میشدن. از چمدون، از رفتن...
من ترس داشتم. اونم ترس از ارتفاع...
ارتفاعی که آدما با رفتنشون تو خاطراتت درست میکنن و یه عمر لبهی پرتگاه نگهت میدارن...
#مهران_رمضانیان
❄️ | @Mehran_rmzn
یه نقاش که حرف اول رو تو شهر میزد. هر چی از نقاشیاش بگم کم گفتم...
ولی کم کم همه چی عوض شد. دیگ هیچ ایدهای برای نقاشیاش نداشت. تنها ایدهای که داشت این بود که جلوی یه پنجره بشینه و تمام روزش رو صرف کشیدن یه پنجره کنه. فرقیم نمیکرد کجا نشسته باشه. خونه باشه، بیمارستان یا یه قطار، فقط پنجرهش جور باشه...همیشه برام سوال بود. یه پنجره مگه چی داره...؟ یه قاب که هیچ تصویری رو نشون نمیداد!
پنجره میتونه ایدهی جالبی باشه اگه بشه منظرهی اون بیرون رو با زیبایی و ظرافت خاص خودش نمایش داد. ولی درک یه قاب خالی از پنجره برام خیلی سخت بود.
کم کم طرفداراشو از دست داد به غیر چند نفر...
اونام آدمایی بودن که دقیقهها یا حتی ساعتها به تابلوهاش خیره میشدن و اشک میریختن. منم یه گوشه فقط تماشاشون میکردم و با تعجبی که داشتم بیشتر رفیق میشدم.
چنباری هم ازش پرسیدم ولی هر دفه یجورایی دست به سرم میکرد. یادمه یبار ازش پرسیدم. اونم با خنده گفت: از ارتفاع میترسم...!
آخ که چقدر رو اعصاب بود. دلم میخاست یه شب بیفتم سر تابلوهاش و تمومشونو پاره کنم...
به نظرم هرچی که آزارت میده باید در اولین فرصت کٙلکِش رو بکنی. هرچی زمان بهشون بدی، قویتر و پُرروتر میشن و بیشتر آزارت میدن... ترجیح دادم زیاد بهش فکر نکنم تا اینکه یه روز خودم رو جلوی یه پنجره دیدم. از دو متری بهش خیره بودمو جرات نزدیک شدن بهش رو نداشتم. درست شبیه رفیقِ نقاشم شده بودم. من میترسیدم. میفهمی؟ خیلیم میترسیدم. از پنجره، از درختای اون بیرون، از اون آدمایی که داشتن دور میشدن. از چمدون، از رفتن...
من ترس داشتم. اونم ترس از ارتفاع...
ارتفاعی که آدما با رفتنشون تو خاطراتت درست میکنن و یه عمر لبهی پرتگاه نگهت میدارن...
#مهران_رمضانیان
❄️ | @Mehran_rmzn
غیر تو به هیچ چیز فکر نمیکنم.
نه انتظار شنیدن سوت قطاری از جنوب را میکشم،
و نه انتظار رسیدن نامهای ناشناس!
نه آخرین زنگ کلاس مرا شاد میکند،
و نه نمره بیست ریاضی!
نه دیکتاتوری هست که مرا به بحث بیاورد.
نه انتخابی
و نه یک رای، که مرا به خیابان بکشاند.
کاری به آسمان آبی ندارم.
کاری به باران و برفش هم ندارم.
تو اینجایی
و آغوشت مرا گرم میکند.
دیگر چه میخواهم...!؟
#مهران_رمضانیان
❄️ | @Mehran_rmzn
نه انتظار شنیدن سوت قطاری از جنوب را میکشم،
و نه انتظار رسیدن نامهای ناشناس!
نه آخرین زنگ کلاس مرا شاد میکند،
و نه نمره بیست ریاضی!
نه دیکتاتوری هست که مرا به بحث بیاورد.
نه انتخابی
و نه یک رای، که مرا به خیابان بکشاند.
کاری به آسمان آبی ندارم.
کاری به باران و برفش هم ندارم.
تو اینجایی
و آغوشت مرا گرم میکند.
دیگر چه میخواهم...!؟
#مهران_رمضانیان
❄️ | @Mehran_rmzn