آنجا كه عشق
خيمه زَنَد،
جایِ عقل نيست.

#سعدی

❄️ | @Mehran_rmzn

چو گل در باغِ حسنش خوش بخندم
چو صبح از آفتابش خوش برآیم...!

#مولوی

❄️ | @Mehran_rmzn

آنجا درختی بود چسبیده به آسمان،
زیر سایه‌ای خنک،
برایت شعر می‌ خواندم.

شانه به موهایت میزدم
و نگاهی که به دنبال  چشم‌هایت میگشت...!

عشق بود،
دو فنجان چای نیز،
و صدای پرنده ای آشنا!

چقدر خوابت را ببینم؟
چقدر دیگر؟

#مهران_رمضانیان️

❄️ | @Mehran_rmzn

هر صبح، چون زبان تر و خشک برگ ها
از نیش ناگهانی زنبور آفتاب
آماس می کند
تهران چو کرم پیر
در پیله ای تنیده ز ابریشم غبار
بیدار می شود
دردی نهفته در دلش احساس می کند
هر ظهر، چون زبان تب آلود برگ ها
طعم شراب تلخ و گس آفتاب را
احساس می کند
من همچو کرم پیر
در پیله ای تنیده ز ابریشم خیال
از هوش می روم
شعری نگفته در دلم آماس می کند!

#نادر_نادرپور

❄️ | @Mehran_rmzn

همین که هستی دوستت دارم.
حتی سایه ات را!
که هرگز به آن نمیرسم ...

📘 بابا لنگ‌ دراز
👤 #جین_وبستر

❄️ | @Mehran_rmzn

چیزی نیست!
فقط جنگ تمام شده است.
فرمانده‌هان باغچه را آب می دهند.
و دوستان سربازم، خاک شده‌اند.
خبر داری بازگشته‌ام‌‌؟
بوی خاک می‌دهم.
و چشمانی که از رنگ افتاده‌اند...

نمی‌دانم مرا در خاطرت هست یا نه؟
پیر شده‌ام!
تکه لباسی نو،
که آب رفته است...

بر خشت به خشت آن سلول تاریک
بارها نام تو را نوشته‌ام!

نترس!
من فقط آمده‌ام
دوستت داشته باشم...

#مهران_رمضانیان

❄️ | @Mehran_rmzn

هر صبح
ز روی تو
هم خانه ی خورشیدم

#فروغی_بسطامی

❄️ | @Mehran_rmzn

و می‌خواستم پناهگاه همیشه استوار تو باشم تا هرگز احساس بی‌پناهی نکنی.
چرا که به تجربه دریافته بودم بی‌پناهی، چه اندوه عمیق و جانکاهی با خود به همراه دارد...

#رومانف

❄️ | @Mehran_rmzn

و در انتها
ما به هم خواهیم رسید.

کلاغ‌ها راه خانه را خواهند یافت...!
قصه تمام می‌شود.

عشق می‌ماند
و آغوشی قد ما دو نفر...

#مهران_رمضانیان

❄️ | @Mehran_rmzn

- خیالِ تو،
با رقصِ خورشیدِ صبح،
مرا تا دلِ روزها می‌کشد ..

#فریبا_روزبه

❄️ | @Mehran_rmzn

رابطه
ارزشِ جنگیدن رو داره
ولی تو
نمی‌تونی تنها کسی باشی که می‌جنگه...!

❄️ | @Mehran_rmzn

نمی دانی چقدر خسته ام
در من زنی
تمام راههای رسیدن به تو را
یک نفس دویده است!

#طوبا_آذرگشب

❄️ | @Mehran_rmzn

گاهی باید یاد گرفت همیشه دلی که برایت می‌تپد ماندگار نیست ؛ باید یاد گرفت که قدر بعضی از لحظه‌ها را بیشتر دانست ؛ باید یاد گرفت گاهی ممکن است آنقدر تنها شوی که هیچ چشمی اتفاقی هم تو را نبیند ...

#ژوان_هریس

❄️ | @Mehran_rmzn

گفت تو دیگر آزادی!
و من به صدای پرنده‌ها فکر کردم.
به انقلابی که به آزادی می‌رسید.
به کارونی که به بی راهه می‌رفت.
به بیروت!
به خورشید فکر کردم.
و به کابلی که این همه خواهان دارد.
به تمام این‌ها فکر کردم،
و دلم خواست در آغوشت بمیرم.
اسیر بمیرم...!

#مهران_رمضانیان

❄️ | @Mehran_rmzn

بی تو این دیده
کجا میل به دیدن دارد،
قصه‌یِ عشق مگر
بی تو شنیدن دارد؟!

#شهریار

❄️ | @Mehran_rmzn

این را بدان که همیشه عاشقت هستم
گاهی تو را فراموش میکنم چنان که تپش
قلبم را فراموش میکنم،
اما قلبم همواره می تپد...!

#ارنست_همینگوی

❄️ | @Mehran_rmzn

.
اسیر خیال تو بودن راحت نیست!
چهار دیوارِ اتاق تصویر تو را دارد!
و چشمانِ کم سوی من مجبور به دیدن است.
می‌لرزم!
زمستان شده است...
و یافتن زمستان در سپیدی موها
ساده‌تر از تقویم‌هاست...

#مهران_رمضانیان

❄️ | @Mehran_rmzn

همیشه غایبِ من، همیشه حاضری
مثل بغض
بر سینه‌ام نشسته‌ای
مثل ابر در آسمانم،
مثل وهم در جانم،
زمان را شکسته‌ای
همیشه غایبِ من ،
همیشه حاضری،
تا پلک می‌زنم
سرازیر می‌شوی

#عباس_معروفی

❄️ | @Mehran_rmzn