Telegram Web Link
حالا که می‌خواهی با دیگران بروی چتر و بارانی یادت نرود ؛ هوا سرد است و من نگرانم آنکه اکنون با توست مثل من تو را لای بارانی‌اش جا ندهد ...

#نزار_قبانی

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
بیا که هر دو به نوعی
به "شانه "
محتاجیم
دوباره مویِ تو و
حالِ من
پریشان است...!

#جواد_منفرد

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
وجودم‌
از تمنایِ‌ تو
سرشـار است

#فريدون_مشيری

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
برای همه‌ی ما
همه‌ی روزها
فراموش می‌شوند
به جز
همان یک‌روز
که نشانی آن‌را
به هیچکس نگفته‌ایم

#محمدرضا_عبدالملکیان

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
صبح است
و حیاتی که مرا با تو طلوع است...

#هما_كشتگر

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
باید ﺷﻌﺮﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﮔﻔﺖ
ﺁﻫﻨﮕﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﻧﻮﺍﺧﺖ
ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﭼﻮﺑﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻍﻫﺎ ﺭﺍ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎیﻣﺎﻥ ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻧﺪ
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎﯾﺪﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺳﺎﺧﺖ
ﻫﯿﭻ ﺑﺎﺩﯼ
ﻻﻧﻪﯼ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺮﺟﺎﯾﺶﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﺩ..

#رسول_یونان

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
گر بیایی دهمت "جان"
ور نیایی کُشدم "غم"،
من که بایست بمیرم !
چه بیایی ، چه نیایی...

#سعدی

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
دلتنگم
و خیال تو
پونه‌ای خشک است در دستانم
که هر چه بیشتر خُردش می‌کنم
عطرش بیشتر
زندگی را برمی دارد...

#رسول_پیره

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
هم‌زمان در دو مکان زندگی می‌کنم
این‌جا که منم و آن‌جا که تویی...

#مارگارت_آتوود

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
ببین! کوهستان آسمان را می‌بوسد
و امواج دریا، یکدیگر را به سینه می‌فشرند
و هیچ گُلی بخشیده نخواهد شد
اگر گل دیگری را خوار بشمارد
و آفتاب زمین را در آغوش می‌گیرد
بگو تمام این عشق و نوازش ها
چه ارزشی دارند
اگر تو معشوق من نباشی؟

#پرسی_شلی

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
ای سر زلف تو مجموع پریشانی‌ها...

#شهریار
🍃🌸 | @Mehran_rmzn
عاشق گریختن نتواند
که دست شوق
هر جا که می‌رود
متعلق به دامن است...

#سعدی

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
سکوتت از شب تاریک‌تر است.
من هم
کودک ترسوی این خانه‌ام.
تنهایم که بگذاری،
صدای گریه‌هایم،
مردم این شهر را بیدار می‌کند...!

#مهران_رمضانیان

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
‏دل بی عشق
می گردد خراب
آهسته ‏آهسته

#صائب‌_تبریزی

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
صبح ها
بیشتر از نور،
تو را می‌خواهم...

#معصومه_صابر

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
پدرم عقیده داشت که
یک زن نیرومند می‌تونه
از یک مرد هم قویتر باشه،
مخصوصا اگر توی دلش عشق هم باشه....
فکر می‌کنم یک زن عاشق،
تقریبا نابود نشدنیه....

#جان_اشتاین_بک

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
من از پنجره‌ام
جشن غروب را دیده‌ام سرِ تپه‌های دور.
گاه مثل یک سکه
یک تکه آفتاب میان دست‌های من می‌سوخت.
تو را از ته دل به یاد می‌آوردم،
دلی فشرده به غم، غمی که آشنای توست.

#پابلو_نرودا

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
و تو از میان هزاران نقشِ تهی
گویی مرا می‌نگری

#سهراب_سپهری

🍃🌸 | @Mehran_rmzn
لبه‌ی تمام شعرهایم ایستاده‌ای
خودم هم نخواهم
کافیست  یادت در خاطرم دلبری کند،
پایت سر میخورد
و نقش شعرهایم میشوی ...!

#مهران_رمضانیان

🍃🌸 @Mehran_rmzn
2024/09/28 19:28:02
Back to Top
HTML Embed Code: