آه، ای شباهت دور!
ای چشم های مغرور !
این روزها که جرأت دیوانگی کم است
بگذار باز هم به تو برگردم !
بگذار دست کم
گاهی تو را به خواب ببینم!
بگذار در خیال تو باشم!
بگذار ...
بگذریم!
این روزها
خیلی برای گریه دلم تنگ است !
#قیصر_امین_پور
❄️ | @Mehran_rmzn
ای چشم های مغرور !
این روزها که جرأت دیوانگی کم است
بگذار باز هم به تو برگردم !
بگذار دست کم
گاهی تو را به خواب ببینم!
بگذار در خیال تو باشم!
بگذار ...
بگذریم!
این روزها
خیلی برای گریه دلم تنگ است !
#قیصر_امین_پور
❄️ | @Mehran_rmzn
دلم می‌خواست تو را
در عصر شمع دوست می‌داشتم!
در عصر هیزم و بادبزن‌های اسپانیایی
و نامه‌های نوشته‌شده با پَر
و پیراهن‌های تافته‌ی رنگارنگ!
نه در عصر دیسکو
و ماشین‌های فراری
و شلوارهای جین‌ِ تنگ...
#نزار_قبانی
❄️ | @Mehran_rmzn
در عصر شمع دوست می‌داشتم!
در عصر هیزم و بادبزن‌های اسپانیایی
و نامه‌های نوشته‌شده با پَر
و پیراهن‌های تافته‌ی رنگارنگ!
نه در عصر دیسکو
و ماشین‌های فراری
و شلوارهای جین‌ِ تنگ...
#نزار_قبانی
❄️ | @Mehran_rmzn
تواناییِ زندگی در لحظه اکنون و داشتن رضایت خاطر در لحظه‌ی حال را بسیاری از مردم ندارند !
وقتی در حال خوردن سوپ هستید به دِسِر فکر نکنید ، وقتی در حال خواندن کتاب هستید دقت کنید ، ببینید افکار شما کجا هستند ...
هنگام مسافرت به جای اینکه فکر کنید هنگام برگشتن به خانه چه کارهایی باید انجام شود ، در همان مسافرت باشید .
اجازه ندهید لحظه اکنون که غیر قابل وصف است از دست برود ؛ همه دارایی شما لحظه حال است !
#وین_دایر
❄️ | @Mehran_rmzn
تواناییِ زندگی در لحظه اکنون و داشتن رضایت خاطر در لحظه‌ی حال را بسیاری از مردم ندارند !
وقتی در حال خوردن سوپ هستید به دِسِر فکر نکنید ، وقتی در حال خواندن کتاب هستید دقت کنید ، ببینید افکار شما کجا هستند ...
هنگام مسافرت به جای اینکه فکر کنید هنگام برگشتن به خانه چه کارهایی باید انجام شود ، در همان مسافرت باشید .
اجازه ندهید لحظه اکنون که غیر قابل وصف است از دست برود ؛ همه دارایی شما لحظه حال است !
#وین_دایر
❄️ | @Mehran_rmzn
.
مرا صدا بزن!
آنگونه که تمام شهر مرا بشنوند
میدانی؟
تو که بخوانی‌ام شعر می‌شوم،
به زیبایی چشمانت...
آن وقت
همه مرا تکرار می‌کنند!
در خیابان
در کوچه
در کلاس‌های درس
شاید هم قاب شدم به دیوار خانه‌ای...
شهرت از این زیباتر!؟
که دوست داشتنت سرم بیاورد...؟
#مهران_رمضانیان
❄️ | @Mehran_rmzn
مرا صدا بزن!
آنگونه که تمام شهر مرا بشنوند
میدانی؟
تو که بخوانی‌ام شعر می‌شوم،
به زیبایی چشمانت...
آن وقت
همه مرا تکرار می‌کنند!
در خیابان
در کوچه
در کلاس‌های درس
شاید هم قاب شدم به دیوار خانه‌ای...
شهرت از این زیباتر!؟
که دوست داشتنت سرم بیاورد...؟
#مهران_رمضانیان
❄️ | @Mehran_rmzn
به فلک می‌رسد از
روی چو خورشیدِ تو نور
قل هو الله احد
چشم بد از روی تو دور...!
#سعدی
❄️ | @Mehran_rmzn
روی چو خورشیدِ تو نور
قل هو الله احد
چشم بد از روی تو دور...!
#سعدی
❄️ | @Mehran_rmzn
هرکسی که فکر می‌کند "باغبانی" در بهار آغاز می‌شود و در پاییز خاتمه می‌یابد؛ از بهترین بخش سال غافل مانده است: زمستان و زمانی که رؤیای باغ، در اندیشه‌ی باغبان شکل می‌گیرد!
#ژوزفین_نوس
❄️ | @Mehran_rmzn
#ژوزفین_نوس
❄️ | @Mehran_rmzn
آدم یک روز چشم‌هایش را می‌بندد و دست‌هایی را رها می‌کند !
با چشم‌های بسته دست‌های دیگری را می‌گیرد !
با چشم‌های بسته سعی می‌کند همه چیز را فراموش کند !
با چشم‌های بسته حرف می‌زند، می‌خندد، راه می رود !
و در آخر با چشم‌های بسته سقوط می کند !
پس از آن چشم‌هایش را باز می‌کند ،
با چشم‌های باز راه می‌رود اما دیگر سقوط
نمی کند ،
با چشم‌های باز کم حرف می‌زند، کم می‌خندد ،
و همه چیز را مو به مو به یاد می‌آورد ...
اما با چشم‌های باز دیگر می‌ترسد که دست‌هایی را بگیرد، می‌ترسد ...
#روزبه_معین
❄️ | @Mehran_rmzn
با چشم‌های بسته دست‌های دیگری را می‌گیرد !
با چشم‌های بسته سعی می‌کند همه چیز را فراموش کند !
با چشم‌های بسته حرف می‌زند، می‌خندد، راه می رود !
و در آخر با چشم‌های بسته سقوط می کند !
پس از آن چشم‌هایش را باز می‌کند ،
با چشم‌های باز راه می‌رود اما دیگر سقوط
نمی کند ،
با چشم‌های باز کم حرف می‌زند، کم می‌خندد ،
و همه چیز را مو به مو به یاد می‌آورد ...
اما با چشم‌های باز دیگر می‌ترسد که دست‌هایی را بگیرد، می‌ترسد ...
#روزبه_معین
❄️ | @Mehran_rmzn
.
دیوانه کننده نیست؟
که هر روز پای پنجره‌ی خانه‌ات بایستم و تو را صدا بزنم!
پرده کنار برود،
پنجره باز شود و ...!
و قبل از دیدنت، فیلم به انتهایش برسد!
کاش بتوان زندگی را در قسمت بعد ادامه داد.
مثلا پنجره باز شود،
تو را ببینم.
ببینم.
و باز تو را ببینم...
و هیچ گاه به انتها نرسد...!
#مهران_رمضانیان
❄️ | @Mehran_rmzn
دیوانه کننده نیست؟
که هر روز پای پنجره‌ی خانه‌ات بایستم و تو را صدا بزنم!
پرده کنار برود،
پنجره باز شود و ...!
و قبل از دیدنت، فیلم به انتهایش برسد!
کاش بتوان زندگی را در قسمت بعد ادامه داد.
مثلا پنجره باز شود،
تو را ببینم.
ببینم.
و باز تو را ببینم...
و هیچ گاه به انتها نرسد...!
#مهران_رمضانیان
❄️ | @Mehran_rmzn
مرا از حبس آغوشت چه اصراری به آزادی؟
برای ماهیان تُنگ، آزادی گرفتاریست…
#سعید_صاحب_علم
❄️ | @Mehran_rmzn
برای ماهیان تُنگ، آزادی گرفتاریست…
#سعید_صاحب_علم
❄️ | @Mehran_rmzn
از پنجره به پیاده‌روی مملو از جمعیت
نگاه کرد. گفت می‌بینی؟
لباس‌هایی هستند که راه می‌روند
دروغ می‌گویند عاشق می‌شوند، می‌میرند.
کمتر لباسی آن بیرون است
که درونش انسان وجود داشته‌باشد
به راستی که این دنیا یک رختکن بزرگ است.
#رومن_گاری
❄️ | @Mehran_rmzn
نگاه کرد. گفت می‌بینی؟
لباس‌هایی هستند که راه می‌روند
دروغ می‌گویند عاشق می‌شوند، می‌میرند.
کمتر لباسی آن بیرون است
که درونش انسان وجود داشته‌باشد
به راستی که این دنیا یک رختکن بزرگ است.
#رومن_گاری
❄️ | @Mehran_rmzn
آه‌ها،
بادند و با باد می‌روند...
اشک‌ها،
آب‌اند و به دریا می‌پیوندند...
اما به من بگو
عشق
وقتی فراموش می‌شود
به کجا می‌رود؟
#گوستاو_آدولفو_بکر
❄️ | @Mehran_rmzn
بادند و با باد می‌روند...
اشک‌ها،
آب‌اند و به دریا می‌پیوندند...
اما به من بگو
عشق
وقتی فراموش می‌شود
به کجا می‌رود؟
#گوستاو_آدولفو_بکر
❄️ | @Mehran_rmzn
عطر تنت،
سینه‌ام را آکنده از رایحه‌ی شام می‌کند:
رایحه‌ی هلو، انجیر، بادام و آب
حال تو به من بگو:
چگونه در این سوز سرمای زمستان
اینچنین بوی بهار را
از لبانت استشمام می‌کنم؟
#نزار_قبانی
❄️ | @Mehran_rmzn
سینه‌ام را آکنده از رایحه‌ی شام می‌کند:
رایحه‌ی هلو، انجیر، بادام و آب
حال تو به من بگو:
چگونه در این سوز سرمای زمستان
اینچنین بوی بهار را
از لبانت استشمام می‌کنم؟
#نزار_قبانی
❄️ | @Mehran_rmzn