✍ #داستان_کوتاه
هنوز چهار تا ایستگاه مونده بود.خودم تو مترو بودم ولی انگار گوشم تو بازار بود. هندزفری ، شارژر ، جوراب نانو ، لواشک...بغل دستیم با ناهارش سیر ترشی خورده بود. اینو وقتی فهمیدم که رو کرد به دست فروش و گفت جوراب نانو چند؟ نفسم در نمی اومد، احساس خفگی می کردم. سه تا ایستگاه مونده بود برسم که خیلی ها پیاده شدن، جا بود برای نشستن ولی جای من خوب بود. درست رو به روی در همون جایی که دو سال آخر دانشگاه با کسی که دوسش داشتم _ دوسم داشت_ این مسیر رو می اومدیم. تمام مسیر رو زیر بار نگاه آدم های خسته و کلافه ی شهر می گفتیم و می خندیدیم. یه دست به میله ی کنار و یه دست به میله ی در...تا هر چقدر هم شلوغ شد کسی نیاد طرفش ، تنه به تنه نشه با کسی... که از قدیم گفتن مالِ ت رو سفت بچسب.که مالِ من بود. تمام خنده هاش، تمام گریه هاش، تمام رویاهاش، تمام غصه هاش.
گوشی یه نفر زنگ خورد و از فکر و خیال در اومدم. گفت جانم عزیز دلم ، رفتی سونوگرافی؟ دختره؟الو ... الو تو مترو ام آنتن نمیده... پیاده شدم خودم می گیرمت. چقدر خوشحال شدم از خوشحالیش...دو تا ایستگاه مونده بود به مقصد که یه پسر بچه ی شیطون میون این همه آدم فال حافظ رو گرفت جلوی من و گفت یکی بردار... گفتم نمی خوام ، سه بار گفتم نمی خوام ولی... ولی برداشتم. به یاد همون روزایی که دو تایی فال میخریدیم تا از تو چند بیت خودمون رو به هم وصل کنیم. که حافظ عاقد نبود! ایستگاه بعد باید پیاده می شدم. اون طرف قطار صدای جر و بحث می اومد. چند تا آدم که چشماشون پرده نداشت، که سر تا پاشون با هر چیزی شل میشد، به شل بودن گره ی روسری یکی اعتراض کرده بودن. سر و صدا که خوابید صلوات فرستادن و من دلم رفت اونجایی که نباید می رفت. اونجایی که من بودم و اون بود و تاریکی...که شب تر از همیشه بود. برق رفته بود و نمی اومد. شمع آب شده بود و به من می گفت می ترسم. که به خدا قسم نمی ترسید. فقط بغل می خواست. برق که اومد صلوات فرستاد و تُند تُند من رو بوسید.چه ترکیب فوق العاده ای بود.خدا خوشحال شد از اینکه مخلوقش، مخلوقی رو که دوست داره می بوسه. با دلش می بوسه نه به خاطر یه امضا. قطار ایستاد. بالاخره رسیدم .ایستگاهی که اولین بار دیدمش سوار شدم و حالا ایستگاهی بودم که آخرین بار دیدمش... اونم اومده بود. از دور واسم دست تکون داد. دست تکون دادم. قرار بود از جایی که تموم کردیم دوباره شروع کنیم.
👤حسین حائریان
@Limoshirin 〽
هنوز چهار تا ایستگاه مونده بود.خودم تو مترو بودم ولی انگار گوشم تو بازار بود. هندزفری ، شارژر ، جوراب نانو ، لواشک...بغل دستیم با ناهارش سیر ترشی خورده بود. اینو وقتی فهمیدم که رو کرد به دست فروش و گفت جوراب نانو چند؟ نفسم در نمی اومد، احساس خفگی می کردم. سه تا ایستگاه مونده بود برسم که خیلی ها پیاده شدن، جا بود برای نشستن ولی جای من خوب بود. درست رو به روی در همون جایی که دو سال آخر دانشگاه با کسی که دوسش داشتم _ دوسم داشت_ این مسیر رو می اومدیم. تمام مسیر رو زیر بار نگاه آدم های خسته و کلافه ی شهر می گفتیم و می خندیدیم. یه دست به میله ی کنار و یه دست به میله ی در...تا هر چقدر هم شلوغ شد کسی نیاد طرفش ، تنه به تنه نشه با کسی... که از قدیم گفتن مالِ ت رو سفت بچسب.که مالِ من بود. تمام خنده هاش، تمام گریه هاش، تمام رویاهاش، تمام غصه هاش.
گوشی یه نفر زنگ خورد و از فکر و خیال در اومدم. گفت جانم عزیز دلم ، رفتی سونوگرافی؟ دختره؟الو ... الو تو مترو ام آنتن نمیده... پیاده شدم خودم می گیرمت. چقدر خوشحال شدم از خوشحالیش...دو تا ایستگاه مونده بود به مقصد که یه پسر بچه ی شیطون میون این همه آدم فال حافظ رو گرفت جلوی من و گفت یکی بردار... گفتم نمی خوام ، سه بار گفتم نمی خوام ولی... ولی برداشتم. به یاد همون روزایی که دو تایی فال میخریدیم تا از تو چند بیت خودمون رو به هم وصل کنیم. که حافظ عاقد نبود! ایستگاه بعد باید پیاده می شدم. اون طرف قطار صدای جر و بحث می اومد. چند تا آدم که چشماشون پرده نداشت، که سر تا پاشون با هر چیزی شل میشد، به شل بودن گره ی روسری یکی اعتراض کرده بودن. سر و صدا که خوابید صلوات فرستادن و من دلم رفت اونجایی که نباید می رفت. اونجایی که من بودم و اون بود و تاریکی...که شب تر از همیشه بود. برق رفته بود و نمی اومد. شمع آب شده بود و به من می گفت می ترسم. که به خدا قسم نمی ترسید. فقط بغل می خواست. برق که اومد صلوات فرستاد و تُند تُند من رو بوسید.چه ترکیب فوق العاده ای بود.خدا خوشحال شد از اینکه مخلوقش، مخلوقی رو که دوست داره می بوسه. با دلش می بوسه نه به خاطر یه امضا. قطار ایستاد. بالاخره رسیدم .ایستگاهی که اولین بار دیدمش سوار شدم و حالا ایستگاهی بودم که آخرین بار دیدمش... اونم اومده بود. از دور واسم دست تکون داد. دست تکون دادم. قرار بود از جایی که تموم کردیم دوباره شروع کنیم.
👤حسین حائریان
@Limoshirin 〽
به امید قربانی شدن تمام غمها ، ناکامیها و نا امیدیها
ظهور شادی و آبادانی در زندگی و کسب و کارها
تحول درونی و عاقبت بخیریها
🌸 عید قربان مبارک 🌸
@Limoshirin 〽
ظهور شادی و آبادانی در زندگی و کسب و کارها
تحول درونی و عاقبت بخیریها
🌸 عید قربان مبارک 🌸
@Limoshirin 〽
عید است بیا به خانه ام قهر مباش
مغرورترین آدم این شهر مباش
قربان تو گردم همگی می خندند
عیدانه بده و تلخ چون زهر مباش
@Limoshirin 〽
مغرورترین آدم این شهر مباش
قربان تو گردم همگی می خندند
عیدانه بده و تلخ چون زهر مباش
@Limoshirin 〽
ما تنها کار مفیدی که روز عید قربان انجام میدیم، از خونه بیرون نمیریم.
مبادا گوشت واسمون بیارن و خونه نباشیم
@Limoshirin 〽
مبادا گوشت واسمون بیارن و خونه نباشیم
@Limoshirin 〽
🟡 مدیر حوزه علمیه قم : هیچگاه اجازه نمیدهیم حجاب از سر زنان ما برداشته شود.
🔹 تمام سعی ما این است که زنان غربی را هم حجاب دار کنیم
مجتهد زاده مدیر حوزه علمیه قم بیان داشت:
🔹امروز دشمن از جریان براندازی بیم و هراس دارد و بنا به فرموده مقام معظم رهبری دشمن از ترس به وسط میدان آمده و سطل آشغالها را میسوزاند طبیعی است دشمن باید بترسد چرا که هیچگاه اجازه نمیدهیم حجاب از سر زنان ما برداشته شود و ضمن آنکه تمام سعی و تلاش ما این است که زنان غربی هم حجابدار کنیم./ ایرنا
@Limoshirin 〽
🔹 تمام سعی ما این است که زنان غربی را هم حجاب دار کنیم
مجتهد زاده مدیر حوزه علمیه قم بیان داشت:
🔹امروز دشمن از جریان براندازی بیم و هراس دارد و بنا به فرموده مقام معظم رهبری دشمن از ترس به وسط میدان آمده و سطل آشغالها را میسوزاند طبیعی است دشمن باید بترسد چرا که هیچگاه اجازه نمیدهیم حجاب از سر زنان ما برداشته شود و ضمن آنکه تمام سعی و تلاش ما این است که زنان غربی هم حجابدار کنیم./ ایرنا
@Limoshirin 〽
تعطیلات عید قربان در کشورهای اسلامی چند روز است؟
عربستان ۱۶ روز،ترکیه و قطر ۱۰روز و... ایران ۱ روز
+ بنظرم اونطور که باید و شاید به عید قربان بها ندادیم؛ الان اگه احمدی نژاد بود قدر یه عید نوروز تعطیل میکرد این عید عزیز رو 😁
@Limoshirin 〽
عربستان ۱۶ روز،ترکیه و قطر ۱۰روز و... ایران ۱ روز
+ بنظرم اونطور که باید و شاید به عید قربان بها ندادیم؛ الان اگه احمدی نژاد بود قدر یه عید نوروز تعطیل میکرد این عید عزیز رو 😁
@Limoshirin 〽
امروز مهلت شش ماه ایران برای حل اختلاف برای سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی با چهار کشور کانادا، اوکراین، بریتانیا و سوئد به پایان رسید.
در همین زمینه انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز PS752 در توییتی نوشت که با تمام شدن این مهلت، «انتظار میرود پرونده جنایت شلیک به هواپیمای مسافربری، با تلاش انجمن خانوادهها و اقدامِ دولتهای کانادا، اوکراین، بریتانیا و سوئد، پس از ۲۸ ژوئن ۲۰۲۳ به دیوان بینالمللی دادگستری لاهه ارجاع شود».
@Limoshirin 〽
در همین زمینه انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز PS752 در توییتی نوشت که با تمام شدن این مهلت، «انتظار میرود پرونده جنایت شلیک به هواپیمای مسافربری، با تلاش انجمن خانوادهها و اقدامِ دولتهای کانادا، اوکراین، بریتانیا و سوئد، پس از ۲۸ ژوئن ۲۰۲۳ به دیوان بینالمللی دادگستری لاهه ارجاع شود».
@Limoshirin 〽
🟡 سازمان ثبت احوال ایران: در ۱۲ استان کشور به ازای هر دو ازدواج یک طلاق ثبت شده است
آمار سازمان ثبت احوال حاکی است که در ١٢ استان کشور به ازای هر دو ازدواج حداقل یک طلاق ثبت شده است. چنین ارقامی در نسبت تعداد ازدواجها و طلاقها در ایران بیسابقه است.
خبرگزاری رکنا در همین زمینه روز چهارشنبه هفتم تیرماه گزارش داد که نسبت طلاق به ازدواج در استانهایی چون البرز، مازندران، سمنان، تهران و مرکزی بحرانیتر از سایر نقاط کشور است.
@Limoshirin 〽
آمار سازمان ثبت احوال حاکی است که در ١٢ استان کشور به ازای هر دو ازدواج حداقل یک طلاق ثبت شده است. چنین ارقامی در نسبت تعداد ازدواجها و طلاقها در ایران بیسابقه است.
خبرگزاری رکنا در همین زمینه روز چهارشنبه هفتم تیرماه گزارش داد که نسبت طلاق به ازدواج در استانهایی چون البرز، مازندران، سمنان، تهران و مرکزی بحرانیتر از سایر نقاط کشور است.
@Limoshirin 〽
پاورچین بیا
تنهاییم را سرشار کن از عشق
معمار لبخند کهنه ام باش
چشمانم را نور ببخش
و بگذار با تو
اورست عشق را به تسخیر دراورم
این روزها
عجیب
هوای با تو بودن دارم
انقدر که ارامم را روی ارامش نیست
@Limoshirin 〽
تنهاییم را سرشار کن از عشق
معمار لبخند کهنه ام باش
چشمانم را نور ببخش
و بگذار با تو
اورست عشق را به تسخیر دراورم
این روزها
عجیب
هوای با تو بودن دارم
انقدر که ارامم را روی ارامش نیست
@Limoshirin 〽
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگه برای اون چیزی که میخواستی تلاش کردی و میکنی اما هنوز نشده بدون هنوز به آخر مسیرت نرسیدی
پس با همه ی وجودت ادامه بده
@Limoshirin 〽
پس با همه ی وجودت ادامه بده
@Limoshirin 〽
🟡 زمینلرزهای به شدت ۴ ریشتر کنگ هرمزگان را لرزاند
🔹زمینلرزهای به شدت چهار ریشتر در ساعت ۱۲ و ۳۷ دقیقه و ۳۶ ثانیه بندر کنگ در غرب بندرعباس را لرزاند.
🔹این زمین لرزه در عمق ۱۱ کیلومتری زمین و فاصله ۱۴ کیلومتری کنگ، ۲۱ کیلومتری بندرلنگه و ۵۲ کیلومتری جزیره تنب بزرگ به وقوع پیوست.
🔹بندر کنگ در فاصله حدود ۱۷۰ کیلومتری غرب بندرعباس واقع شده است.
@Limoshirin 〽
🔹زمینلرزهای به شدت چهار ریشتر در ساعت ۱۲ و ۳۷ دقیقه و ۳۶ ثانیه بندر کنگ در غرب بندرعباس را لرزاند.
🔹این زمین لرزه در عمق ۱۱ کیلومتری زمین و فاصله ۱۴ کیلومتری کنگ، ۲۱ کیلومتری بندرلنگه و ۵۲ کیلومتری جزیره تنب بزرگ به وقوع پیوست.
🔹بندر کنگ در فاصله حدود ۱۷۰ کیلومتری غرب بندرعباس واقع شده است.
@Limoshirin 〽
🟡 گرانترین گاو جهان دوباره رکورد شکست؛ بیش از ۲۰۰ میلیارد تومان !
🔺یک گاو سفید بزرگ با ثبت قیمتی استثنایی در یک حراجی به گرانترین گاو دنیا تبدیل شد. جالب اینکه رکورد قبلی گرانترین گاو دنیا هم به همین گاو سفید مربوط میشد!
@Limoshirin 〽
🔺یک گاو سفید بزرگ با ثبت قیمتی استثنایی در یک حراجی به گرانترین گاو دنیا تبدیل شد. جالب اینکه رکورد قبلی گرانترین گاو دنیا هم به همین گاو سفید مربوط میشد!
@Limoshirin 〽