Telegram Web Link
تهران
چهارراه کالج
دبیرستان البرز
سال ۱۳۰۹ش.
@kultur
روی کرد نصرانی سوی زاده زهرا
کای صفات یزدانی از جمال تو پیدا
شعر از صامت بروجردی
@kultur
فراخوان
سومین کنفرانس بین المللی تشیع اسماعیلی

@kultur
دویست سال دیپلماسی و مذاکره
پشت و روی مذاکرات بر سر توافق الجزایر

https://sharghdaily.com/fa/Main/Detail/279246/پسر-می%E2%80%8Cخواست-قرارداد-پدر-را-اصلاح-کند

1975 و برجام هر دو توانستند یک پیروزی برای ایران محسوب شوندفرض کنید شط‌العرب به نتیجه نمی‌رسید چه خطری ایران را تهدید می‌کرد. آیا ایران برای 170 کیلومتر در 50 کیلومتر زمین گرفتن می‌خواست جنگ کند

اگر 75 اتفاق نمی‌افتاد مخاطرات حیاتی برای ایران نداشت و راه‌حل‌های دیگری جایگزین می‌کردیم که برای عراق ایجاد زیان می‌کرد؛ بنابراین از این لحاظ حل مسئله به سود هر دو بود اما درباره برجام و تأخیر بیشتر از این، یعنی همه به لبه مرز رسیده بودند و تا آخرین ذرات همدیگر را دوشیده بودند که برجام امضا شد و مخاطره‌‌آمیز بود. ما زیر فصل هفت منشور ملل متحد بودیم و در شط‌العرب چنین مخاطره‌ای نبود. مخالفان زود فراموش می‌کنند که چه مخاطراتی ایران را تهدید می‌کرد. به‌عنوان یک نوستالژی و خاطره جالب و ارزنده در گذشته، امیدوارم هیچ‌گاه به‌ خاطر از دست دادنش افسوس نخوریم بلکه به خاطر زنده‌کردن و بهره‌مند‌شدن از آن بتوانیم به نسل‌های آینده بگوییم از چنین مخاطره بزرگی بیرون
@kultur
"پاپ" در موصل؛ جایگاه "خلیفه" داعش

بازگشت از موصل و می‌شد به راه
تا فرود آمد به بیشه و مرج‌گاه
قصد آن مه کرد اندر خیمه او
عقل کو و از خلیفه خوف کو

@kultur
روز جهانی زن
@kultur
انتشار یافت:
علم و علمای بخارای شریف
@kultur
اثر هنرمند مجسمه ساز عراقی محمد غنی حکمت
از
قهرمانه؛ دخت صاحب خان ایرانی
کسی که بغداد را از دستبرد حرامیان ( چهل دزد) با ریختن روغن داغ( نفت) در کوزه هایی که پنهان شده بودند، نجات داد.

بغداد - میدان کهرمانه
@kultur
برانگیخن "یتیم مکه" و رحمه للعالمین به هدایت گمگشتگان گرامی باد

هان! ای دل ِ عبرت‌بین! از دیده عبر کن! هان!
ایوان ِ مدائن را آیینه‌ی عبرت دا
تا سلسله‌ی ایوان بگسست مدائن را
در سلسله شد دجله، چون سلسله شد پیچان
این است همان درگَه کو رازِ شهان بودی
دیلم مَلِک ِ بابِل، هندو شه ِ ترکستان
این است همان صفّه کز هیبت ِ او بردی
بر شیر ِ فلک حمله شیر ِ تن ِ شادروان
کسری و ترنج ِ زر، پرویز و تره‌ی زرّین
بر باد شده یک‌سر، با خاک شده یک‌سان
پرویز به هر خوانی زرّین‌تره گستردی
کردی زِ بساط ِ زر، زرّین‌تره را بستان
پرویز کنون گم شد! زآن گم‌شده کم‌تر گو
زرّین تره کو برخوان؟ رو «کَم تَرَکوا» برخوان
گفتی که کجا رفتند آن تاج‌وران اینک؟
ز ایشان شکم ِ خاک است آبستن ِ جاویدان
گر زاد ِ ره ِ مکه تحفه‌ست به هر شهری
تو زاد ِ مدائن بَر تحفه ز پی ِ شروان
@kultur
انتخاب کتابخوانان
@kultur
Forwarded from Deleted Account
در آستانه زادروز اختر چرخ ادب "پروین"
و به یاد تهیدستان و مادران روی در نقاب خاک کشیده
دختری خرد، بمهمانی رفت
در صف دخترکی چند، خزید
آن یک افکند بر ابروی گره
وین یکی جامه بیکسوی کشید
این یکی، وصلهٔ زانوش نمود
وان، به پیراهن تنگش خندید
آن، ز ژولیدگی مویش گفت
وین، ز بیرنگی رویش پرسید
گر چه آهسته سخن میگفتند
همه را گوش فرا داد و شنید
گفت خندید به افتاده، سپهر
زان شما نیز بمن میخندید
ز که رنجد دل فرسودهٔ من
باید از گردش گیتی رنجید
چه شکایت کنم از طعنهٔ خلق
بمن از دهر رسید، آنچه رسید
نیستید آگه ازین زخم، از آنک
مار ادبار شما را نگزید
درزی مفلس و منعم نه یکی است
فقر، از بهر من این جامه برید
مادرم دست بشست از هستی
دست شفقت بسر من نکشید
چشمهٔ بخت، که جز شیر نداشت
موزهٔ سرخ مرا رنگ پرید
جامهٔ عید نکردم در بر
این ره و رسم قدیم فلک است
که توانگر ز تهیدست برید
من کجا بوسهٔ مادر دیدم
اشک بود آنکه ز رویم بوسید
خرم آن طفل که بودش مادر
روشن آن دیده که رویش میدید
مادرم گوهر من بود ز دهر
زاغ گیتی، گهرم را دزدید

@kultur
2024/09/24 04:26:19
Back to Top
HTML Embed Code: