بانک اطلاعات رجال
منطقه ما به رغم مانایی تاریخش، نا آشنا، غریب، پیچیده و پُر مسئله است. دنیای خارج از آن، بدان وابسته، اما در شناخت آن کم دانش مانده است. دنیای درون آن نیز، صرفنظر از تنیدگیها و
این بنیادی ترین پرسشی بود که ذهن ما را طی دو دهه تلاش در شناخت تاریخ منطقه، اعم از جهان ایرانیش یا محیط هندی آن، قلمرو عربش یا جغرافیای ترک پراکنده اش، به خود معطوف داشته بود.
«منطقه ما»، قلمرویی بهم پیوسته از اقوام و طوایفی است که تنوع آنها بر زیبایی آن افزوده است. با این همه، اگر نظامی درون منطقه ای در پی بلوغ اندیشه ها شکل نگیرد، بیم از آن است که این تنوع بهم تنیده اسباب تزاحمات سختی را به دنبال آورد. نزاعات نژادی، قومی، مذهبی، دینی، طائفی، حتی محلی و زبانی همگی در این جغرافیا آزموده شده و شوربختانه نتایج تلخی را بر جای نهاده اند.
ایجاد «یک شبکه درون منطقه ای» از عناصری که توان ساخت جامعه و محیط خود را دارند، بهمراه رهگیری «تاثیر قدرت جذاب» یا همان عناصر کاریزماتیک شخصیتهایی که تاریخ مدرن ما را ساخته و می سازند، می تواند «قدم نخستین» در مسیر «همگرایی درون منطقه ای» باشد.
http://rijaldb.com/
@kultur
منطقه ما به رغم مانایی تاریخش، نا آشنا، غریب، پیچیده و پُر مسئله است. دنیای خارج از آن، بدان وابسته، اما در شناخت آن کم دانش مانده است. دنیای درون آن نیز، صرفنظر از تنیدگیها و
این بنیادی ترین پرسشی بود که ذهن ما را طی دو دهه تلاش در شناخت تاریخ منطقه، اعم از جهان ایرانیش یا محیط هندی آن، قلمرو عربش یا جغرافیای ترک پراکنده اش، به خود معطوف داشته بود.
«منطقه ما»، قلمرویی بهم پیوسته از اقوام و طوایفی است که تنوع آنها بر زیبایی آن افزوده است. با این همه، اگر نظامی درون منطقه ای در پی بلوغ اندیشه ها شکل نگیرد، بیم از آن است که این تنوع بهم تنیده اسباب تزاحمات سختی را به دنبال آورد. نزاعات نژادی، قومی، مذهبی، دینی، طائفی، حتی محلی و زبانی همگی در این جغرافیا آزموده شده و شوربختانه نتایج تلخی را بر جای نهاده اند.
ایجاد «یک شبکه درون منطقه ای» از عناصری که توان ساخت جامعه و محیط خود را دارند، بهمراه رهگیری «تاثیر قدرت جذاب» یا همان عناصر کاریزماتیک شخصیتهایی که تاریخ مدرن ما را ساخته و می سازند، می تواند «قدم نخستین» در مسیر «همگرایی درون منطقه ای» باشد.
http://rijaldb.com/
@kultur
در پاییز غمزده افغانستان، غم اسناد براتعلی فدایی هروی هم آمد.
خدایش رحمت کناد
ای مرغ پرشکسته! از اين دام ابتلا
کس بیوقوف، جان سلامت بدر نکرد
@kultur
خدایش رحمت کناد
ای مرغ پرشکسته! از اين دام ابتلا
کس بیوقوف، جان سلامت بدر نکرد
@kultur
پرفسور برت فراگنر از میان ما رفت
خاطرات سه سال همکاری با آن دریای دانش در مطالعات ایرانشناسی طی مسئولیت "خانه ایران" در برلین هیچگاه از خاطرم زدوده نخواهد شد.
یادش گرامی
https://m.youtube.com/watch?v=TSDeLaWb4Xk&feature=youtu.be
https://youtu.be/MHAamMgd5yo
@kultur
خاطرات سه سال همکاری با آن دریای دانش در مطالعات ایرانشناسی طی مسئولیت "خانه ایران" در برلین هیچگاه از خاطرم زدوده نخواهد شد.
یادش گرامی
https://m.youtube.com/watch?v=TSDeLaWb4Xk&feature=youtu.be
https://youtu.be/MHAamMgd5yo
@kultur
کاری مشترک و سه زبانه که به لطف دوست عزیز محمد احمد شرقاوی امروز توسط دار ورد در اردن هاشمی باز نشر شد.
مجموعه ای نفیس از تصاویر، اسناد و نقشه های تاریخی مربوط اماکن مقدس در حجاز قبل از تخریب وهابیان در ابتدای قرن گذشته.
@kultur
مجموعه ای نفیس از تصاویر، اسناد و نقشه های تاریخی مربوط اماکن مقدس در حجاز قبل از تخریب وهابیان در ابتدای قرن گذشته.
@kultur
روزی از استادی ادیب پرسیدم چرا مجسمه فردوسی در میدان رو به کوه دماوند در شرق شهر و یا جبال البرز در شمال آن نیست و بی جهت، نگاهش به جنوب میدان است. آنگاه مثال آوردم : در تاشکند و سمرقند جهت مجسمه امیر تیمور سوی خراسان ما است.
یعد گلایه مندانه گفتم چقدر به این دقایق بی توجهی.
تاملی فرموده؛ گفتند آن زمان که مجسمه را برافراشتند تمام دوایر حاکمیتی در ضلع جنوبی میدان بود. از این رو شاید فردوسی را آن بالا بدان سو گذاشتند تا این ابیات شاهنامه را خطاب به اهل دیوان خواند که
هان ای اهل شهر بدانید :
سر ناکسان را برافراشتن
وز ایشان امید بهی داشتن
سر رشته خویش گم کردن است
به جیب اندرون مار پروردن است
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است
@kultur
یعد گلایه مندانه گفتم چقدر به این دقایق بی توجهی.
تاملی فرموده؛ گفتند آن زمان که مجسمه را برافراشتند تمام دوایر حاکمیتی در ضلع جنوبی میدان بود. از این رو شاید فردوسی را آن بالا بدان سو گذاشتند تا این ابیات شاهنامه را خطاب به اهل دیوان خواند که
هان ای اهل شهر بدانید :
سر ناکسان را برافراشتن
وز ایشان امید بهی داشتن
سر رشته خویش گم کردن است
به جیب اندرون مار پروردن است
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است
@kultur
Forwarded from اتچ بات
□ یک مشکل بزرگ برای تحلیلگران درک معانی کلمات است. گویی برخی کلمات و مفاهیم را بدون محاسبه می گویند و پیوسته از بزرگ و کوچک، دانشمند و کم دانش آن را تکرار می کنند.
□ "حکومت فراگیر" در تصور بسیاری از آنها "تقسیم قدرت" است در دور میز و میان قدرتمندان و جمعیت های غالب و بزرگان قوم.
□ این گروه از افراد که سخن از فراگیری حکومت دارند چون فقط قدرتمندان و بزرگان را می شناسند و مناسباتشان را با آنها ساخته اند، آنان شناختی از قدرت مردم ندارند.
□ این گروه تحلیلگران نکوشیده اند با جامعه افغانستان ارتباط برقرار کنند و قدرت را از بالا به پایین دیده اند. لذا الان به همان تله و تور خود افتاده اند. قدرتی برآمده که کم قدرت های دیگر بر سر میز نشین عهد سابق را تاب رویارویی با آن نیست.
□ چون شاخص محاسبه برای این گروه از نظریه پردازان فقط قدرت فرد بوده و نه جمع، صحبت از یک حکومت *مشارکتی* ندارند که اساسش با توزیع قدرت میان جمع است و به جای آن فقط می گویند *فراگیر* که همانا در برگیرنده سهم صاحبان قدرت است و نه ذات قدرت.
□ اگر بخواهیم حکومت مشارکتی را معنا کنیم باید بگونه ای توصیف کنیم که یک *نظام پارلمانی* از آن مستفاد شود.
□ به واقع *خواندن مردم که ذات قدرت هستند به ایفای نقش مشارکتی مهمترین دستاورد* برای خروج از بحران افغانستان در برابر قدرت غالب است. مکانیسم تقسیم و نه توزیع قدرت سبب کم رنگ شدن نقش مردم شده است.
□ البته این هم درست است که بزرگان و قدرتمندان رای مردم را می خرند اما همان هم بهتر از آنچه است تا درون یک جمع ۵۰ تا ۱۰۰ نفره توافقات دور میز حاصل گردد.
□ اندک اندک مردم افغانستان در یک روند مشارکتی نرخ رای خود را "گران" می کنند و این در نهایت به نفع آن جامعه است که اجازه می دهد بسته به واحد *نفر*، هویت مذهبی، قومی یا زبانی مجموعه نفرات عیان شود و بدین سان *قدرت توزیع* گردد.
□ در نگاه صاحب این قلم، باید پیوسته از *توزیع قدرت در یک نظام مشارکتی* سخن گفت نه توافق یا تقسیم قدرت در یک نظام فراگیر.
@kultur
□ "حکومت فراگیر" در تصور بسیاری از آنها "تقسیم قدرت" است در دور میز و میان قدرتمندان و جمعیت های غالب و بزرگان قوم.
□ این گروه از افراد که سخن از فراگیری حکومت دارند چون فقط قدرتمندان و بزرگان را می شناسند و مناسباتشان را با آنها ساخته اند، آنان شناختی از قدرت مردم ندارند.
□ این گروه تحلیلگران نکوشیده اند با جامعه افغانستان ارتباط برقرار کنند و قدرت را از بالا به پایین دیده اند. لذا الان به همان تله و تور خود افتاده اند. قدرتی برآمده که کم قدرت های دیگر بر سر میز نشین عهد سابق را تاب رویارویی با آن نیست.
□ چون شاخص محاسبه برای این گروه از نظریه پردازان فقط قدرت فرد بوده و نه جمع، صحبت از یک حکومت *مشارکتی* ندارند که اساسش با توزیع قدرت میان جمع است و به جای آن فقط می گویند *فراگیر* که همانا در برگیرنده سهم صاحبان قدرت است و نه ذات قدرت.
□ اگر بخواهیم حکومت مشارکتی را معنا کنیم باید بگونه ای توصیف کنیم که یک *نظام پارلمانی* از آن مستفاد شود.
□ به واقع *خواندن مردم که ذات قدرت هستند به ایفای نقش مشارکتی مهمترین دستاورد* برای خروج از بحران افغانستان در برابر قدرت غالب است. مکانیسم تقسیم و نه توزیع قدرت سبب کم رنگ شدن نقش مردم شده است.
□ البته این هم درست است که بزرگان و قدرتمندان رای مردم را می خرند اما همان هم بهتر از آنچه است تا درون یک جمع ۵۰ تا ۱۰۰ نفره توافقات دور میز حاصل گردد.
□ اندک اندک مردم افغانستان در یک روند مشارکتی نرخ رای خود را "گران" می کنند و این در نهایت به نفع آن جامعه است که اجازه می دهد بسته به واحد *نفر*، هویت مذهبی، قومی یا زبانی مجموعه نفرات عیان شود و بدین سان *قدرت توزیع* گردد.
□ در نگاه صاحب این قلم، باید پیوسته از *توزیع قدرت در یک نظام مشارکتی* سخن گفت نه توافق یا تقسیم قدرت در یک نظام فراگیر.
@kultur
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
اقتدای عراق به مقتدا
چند روز دیگر بر محور مقتدی صدر، نخست وزیری تازه بر عراق حکم خواهد راند. دوره او - هر که باشد - مرحله ای تاریخ ساز خواهد شد. عراق به واسطه چنین نخست وزیری که اقتدایش به مقتدا صدر است، چند گام بلند بر می دارد و سپس ناگهان می ایستد. دلیل ساده است: مقتدی به اپوزیسیون خود تبدیل می گردد و به نقد و نفی و طعن هرآنچه روی داده می پردازد.
این روش، معمول ترین شیوه زمامداری در عراق است. شاید بنای آن را هارون الرشید خلیفه بغداد هزار و یک شب نهاد. او همه قلمرو عباسی را در اختیار خاندان ایرانی برمکی نهاد اما در یک فراز و بر سر بهانه ای آنان را برانداخت. حاصل کار هارون جدال در خانواده و بیت بود. دو بردار بر هم شوریدند و الحاصل غروب عصر طلایی خاندان عبابسه بدینسان بر شد.
برای کسانی که به این سخن باور ندارند، حجتی بیش از مطالعه تاریخ وزارات عراق نمی توان ارائه داد. اینجا سخن از رابطه سفاح و ابوسلمه حمدانی یا مامون و فضل بن سهل نیست که سرنوشتی قریب داشتند بلکه اشاره به نمونه ای تازه است که برگزیده می شود و سپس برانداخته خواهد شد.
آنچه این نوبت در تاریخ عراق خود را نشان خواهد داد از جنس عصر هزار و یکشب است. این نخست وزیر پیش رو به اقتدای مقتدی بر صدر می نشیند و به اعتزال صدر، از صدارت می افتد.
هر آنچه پیش خواهد آمد از ماهیتی مشابه با نزاع دو برادر پس از هارون در "بیت" عباسی خبر می دهد.
بالنهایه: °بیش نتوان نبشت اما به انتظار می توان نشست".
@kultur
چند روز دیگر بر محور مقتدی صدر، نخست وزیری تازه بر عراق حکم خواهد راند. دوره او - هر که باشد - مرحله ای تاریخ ساز خواهد شد. عراق به واسطه چنین نخست وزیری که اقتدایش به مقتدا صدر است، چند گام بلند بر می دارد و سپس ناگهان می ایستد. دلیل ساده است: مقتدی به اپوزیسیون خود تبدیل می گردد و به نقد و نفی و طعن هرآنچه روی داده می پردازد.
این روش، معمول ترین شیوه زمامداری در عراق است. شاید بنای آن را هارون الرشید خلیفه بغداد هزار و یک شب نهاد. او همه قلمرو عباسی را در اختیار خاندان ایرانی برمکی نهاد اما در یک فراز و بر سر بهانه ای آنان را برانداخت. حاصل کار هارون جدال در خانواده و بیت بود. دو بردار بر هم شوریدند و الحاصل غروب عصر طلایی خاندان عبابسه بدینسان بر شد.
برای کسانی که به این سخن باور ندارند، حجتی بیش از مطالعه تاریخ وزارات عراق نمی توان ارائه داد. اینجا سخن از رابطه سفاح و ابوسلمه حمدانی یا مامون و فضل بن سهل نیست که سرنوشتی قریب داشتند بلکه اشاره به نمونه ای تازه است که برگزیده می شود و سپس برانداخته خواهد شد.
آنچه این نوبت در تاریخ عراق خود را نشان خواهد داد از جنس عصر هزار و یکشب است. این نخست وزیر پیش رو به اقتدای مقتدی بر صدر می نشیند و به اعتزال صدر، از صدارت می افتد.
هر آنچه پیش خواهد آمد از ماهیتی مشابه با نزاع دو برادر پس از هارون در "بیت" عباسی خبر می دهد.
بالنهایه: °بیش نتوان نبشت اما به انتظار می توان نشست".
@kultur
Telegram
attach 📎
خراسان!
موضوع انطباق مفهوم خراسان تاریخی به عنوان یک اقلیم فرهنگی و تمدنی به جغرافیای سیاسی - فارغ از اینکه پیشنهاد چه کسی باشد - تهدید جدی امنیت منطقه آسیای مرکزی است.
در حقیقت هنر بیان باید آن باشد که اینگونه تعابیر اقلیمی ( خراسان)، زبانی ( آذربایجان و کردستان) و قومی ( بلوچستان) را در سطح فرهنگ و ادب و سبک زیست و هنر و معماری و موسیقی و ... محدود نگاه داشته شود.
اکنون دانسته یا نادانسته تاجیکها و فارسی زبانان افغان به سوی واژه خراسان می روند. تصور آنان چنین است که تنها چیزی که می تواند همبستگی آنان در برابر سایر اقوام و به ویژه طالبان پشتون به دنبال آورد یک گزاره تاریخی است. اما غافل از آنکه آنها نمی دانند عامه مردمی که در شمال آن کشور و منطقه ماورالنهر زندگی می کنند مثل قرن ۷ هجری یک قوم و قبیله نیستند. مخلوطی هستند در هم تنیده. این افراد و مردمان کنونی در شمال افغانستان از جهت دانش و فهم اجتماعی مانند استاد پدرام ادیب و سیاستمدار و یا فرزانه خوش سخن جناب بدخشانی شاعر و فرهیخته نیستند. مردمانی ساده دل هستند که وقتی خراسان زاده شود به جای ارتباط با تصور تمدنی و فرهنگی که امثال پدرام و بدخشانی ها دارند، به سوی تبلیغات و تعلیمات *ولایت خراسان داعش* توجه نشان خواهند داد و در سودا و رویای ولایت خراسان خلافت داعش سر خود را می دهند و جانبازی می کنند.
بنظر می رسد چنین اندیشه هایی به گسترش افراط به سوی آسیای مرکزی می انجامد. این ایده ها در استمرار هم به درگیری طالبان و تاجیکستان که نماد خراسانیان را دارد منتهی می شود.
تاجیکان تاجيکستان عاقل تر بودند.
*چرا* ؟
چون می توانستند بعد از فروپاشی از واژه خراسان برای کشور خود استفاده کنند اما می دانستند چنین اطلاقی نه بخارا و سمرقند و نه بلخ و بدخشان ( قسمت افغانستان ) را باز نمی گرداند بلکه هویت یکپارچه آنان را هم زایل می کند.
امید که اندیشه "واگرایی در پی واگرایی" و "تجزیه در پی تجزیه" در منطقه ما جای خود را به هم پذیری و مشارکت جمعی با رعایت حقوق اقليتها دهد.
برای مطالعه اندیشه استاد پدرام و بدخشانی نگاه کنید به
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/179699
@kultur
موضوع انطباق مفهوم خراسان تاریخی به عنوان یک اقلیم فرهنگی و تمدنی به جغرافیای سیاسی - فارغ از اینکه پیشنهاد چه کسی باشد - تهدید جدی امنیت منطقه آسیای مرکزی است.
در حقیقت هنر بیان باید آن باشد که اینگونه تعابیر اقلیمی ( خراسان)، زبانی ( آذربایجان و کردستان) و قومی ( بلوچستان) را در سطح فرهنگ و ادب و سبک زیست و هنر و معماری و موسیقی و ... محدود نگاه داشته شود.
اکنون دانسته یا نادانسته تاجیکها و فارسی زبانان افغان به سوی واژه خراسان می روند. تصور آنان چنین است که تنها چیزی که می تواند همبستگی آنان در برابر سایر اقوام و به ویژه طالبان پشتون به دنبال آورد یک گزاره تاریخی است. اما غافل از آنکه آنها نمی دانند عامه مردمی که در شمال آن کشور و منطقه ماورالنهر زندگی می کنند مثل قرن ۷ هجری یک قوم و قبیله نیستند. مخلوطی هستند در هم تنیده. این افراد و مردمان کنونی در شمال افغانستان از جهت دانش و فهم اجتماعی مانند استاد پدرام ادیب و سیاستمدار و یا فرزانه خوش سخن جناب بدخشانی شاعر و فرهیخته نیستند. مردمانی ساده دل هستند که وقتی خراسان زاده شود به جای ارتباط با تصور تمدنی و فرهنگی که امثال پدرام و بدخشانی ها دارند، به سوی تبلیغات و تعلیمات *ولایت خراسان داعش* توجه نشان خواهند داد و در سودا و رویای ولایت خراسان خلافت داعش سر خود را می دهند و جانبازی می کنند.
بنظر می رسد چنین اندیشه هایی به گسترش افراط به سوی آسیای مرکزی می انجامد. این ایده ها در استمرار هم به درگیری طالبان و تاجیکستان که نماد خراسانیان را دارد منتهی می شود.
تاجیکان تاجيکستان عاقل تر بودند.
*چرا* ؟
چون می توانستند بعد از فروپاشی از واژه خراسان برای کشور خود استفاده کنند اما می دانستند چنین اطلاقی نه بخارا و سمرقند و نه بلخ و بدخشان ( قسمت افغانستان ) را باز نمی گرداند بلکه هویت یکپارچه آنان را هم زایل می کند.
امید که اندیشه "واگرایی در پی واگرایی" و "تجزیه در پی تجزیه" در منطقه ما جای خود را به هم پذیری و مشارکت جمعی با رعایت حقوق اقليتها دهد.
برای مطالعه اندیشه استاد پدرام و بدخشانی نگاه کنید به
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/179699
@kultur
روزنامه اعتماد
نوشدارو، بازگشت به تاريخ است
زهرا حاتمي
(Culture - Art & Diplomacy) pinned «خراسان! موضوع انطباق مفهوم خراسان تاریخی به عنوان یک اقلیم فرهنگی و تمدنی به جغرافیای سیاسی - فارغ از اینکه پیشنهاد چه کسی باشد - تهدید جدی امنیت منطقه آسیای مرکزی است. در حقیقت هنر بیان باید آن باشد که اینگونه تعابیر اقلیمی ( خراسان)، زبانی ( آذربایجان…»
Forwarded from اتچ بات
وبینار «دیپلماسی کتب هنری» در فرهنگستان هنر
این وبینار عصر دوشنبه، 4 بهمن 1400، به دبیری میثم یزدی برگزار شد و در آن، سیدعلی موجانی، رایزن سابق فرهنگی ایران در آلمان، و احمد شاکری، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به سخنرانی پرداختند.
یزدی، دبیر این نشست، با ذکر اینکه سلسله نشستهای دیپلماسی هنر مسئلهمحور است و با توجه به همزمانی نمایشگاه مجازی کتاب تهران و رونمایی مرقع ایران و هند توسط فرهنگستان هنر، در این جلسه، به دیپلماسی کتب هنری پرداخته میشود.
سیدعلی موجانی، رایزن سابق فرهنگی ایران در آلمان، نیز با بیان اینکه بحثش ناظر بر نسخههای کهن و جدید هنری نیست، گفت: در این نشست، به مفهوم کتاب هنری بهصورت کلی خواهم پرداخت.
او افزود: اینکه از چه زمانی نگارگری و کتابآرایی به مسئله تبدیل شد و این مسئله سبب شد هنرمندان به آمادهکردن و پردازش کتاب و تبدیلکردن آثار مکتوب به آثار قابلاعتنا از لحاظ نفاست و ارزشهای هنری بپردازند، دلایلی مختلف دارد که در این نشست، آن را بسط و توضیح خواهیم داد.
او در ادامه، به مفهوم ایرانهراسی و اینکه کتب هنری میتوانند یکی از روشهای ایجاد نگاه متفاوت به ایران باشند پرداخت و گفت این سنّت از گذشته وجود داشته و باید این روزها از آن بیشتر و بهینهتر استفاده کنیم.
در این نشست، احمد شاکری، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نیز به صنعت نشر پرداخت و گفت آنچه این روزها درگیر آنیم تصویرسازی است و کتب هنری یکی از مسیرها و ابزارهاییاند که میتوانیم برای نمایش تصویر درست و دلخواه فرهنگ و جامعهمان از آن استفاده کنیم.
@kultur
https://www.honar.ac.ir/uploads/music/mojani1.mp3
این وبینار عصر دوشنبه، 4 بهمن 1400، به دبیری میثم یزدی برگزار شد و در آن، سیدعلی موجانی، رایزن سابق فرهنگی ایران در آلمان، و احمد شاکری، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به سخنرانی پرداختند.
یزدی، دبیر این نشست، با ذکر اینکه سلسله نشستهای دیپلماسی هنر مسئلهمحور است و با توجه به همزمانی نمایشگاه مجازی کتاب تهران و رونمایی مرقع ایران و هند توسط فرهنگستان هنر، در این جلسه، به دیپلماسی کتب هنری پرداخته میشود.
سیدعلی موجانی، رایزن سابق فرهنگی ایران در آلمان، نیز با بیان اینکه بحثش ناظر بر نسخههای کهن و جدید هنری نیست، گفت: در این نشست، به مفهوم کتاب هنری بهصورت کلی خواهم پرداخت.
او افزود: اینکه از چه زمانی نگارگری و کتابآرایی به مسئله تبدیل شد و این مسئله سبب شد هنرمندان به آمادهکردن و پردازش کتاب و تبدیلکردن آثار مکتوب به آثار قابلاعتنا از لحاظ نفاست و ارزشهای هنری بپردازند، دلایلی مختلف دارد که در این نشست، آن را بسط و توضیح خواهیم داد.
او در ادامه، به مفهوم ایرانهراسی و اینکه کتب هنری میتوانند یکی از روشهای ایجاد نگاه متفاوت به ایران باشند پرداخت و گفت این سنّت از گذشته وجود داشته و باید این روزها از آن بیشتر و بهینهتر استفاده کنیم.
در این نشست، احمد شاکری، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نیز به صنعت نشر پرداخت و گفت آنچه این روزها درگیر آنیم تصویرسازی است و کتب هنری یکی از مسیرها و ابزارهاییاند که میتوانیم برای نمایش تصویر درست و دلخواه فرهنگ و جامعهمان از آن استفاده کنیم.
@kultur
https://www.honar.ac.ir/uploads/music/mojani1.mp3
Telegram
attach 📎