I saw an extremely inappropriate picture today.
Need I remind that August 2021 is neither August 1941 nor December 1943.
The Iranian people have shown-including during JCPOA talks-that their destiny can never be subject to decisions in foreign embassies or by foreign powers.
https://twitter.com/JZarif/status/1425529099561353228?s=08
@kultur
Need I remind that August 2021 is neither August 1941 nor December 1943.
The Iranian people have shown-including during JCPOA talks-that their destiny can never be subject to decisions in foreign embassies or by foreign powers.
https://twitter.com/JZarif/status/1425529099561353228?s=08
@kultur
روزهای سرنوشت ساز برای وزیر تازه
۱. کدام سیاست: بازگشت به مناسبات قرن نوزده؟
۲. کدام الگو: امیرکبیر؟
۳. کدام جایگزین: همسایگان، نیروی سوم، راه ابریشم، دنیای لاتینی، قاره سیاه؟
"وزارت امور خارجه نیمی از دولت است"
و
"ما متحدی نداریم"
@kultur
۱. کدام سیاست: بازگشت به مناسبات قرن نوزده؟
۲. کدام الگو: امیرکبیر؟
۳. کدام جایگزین: همسایگان، نیروی سوم، راه ابریشم، دنیای لاتینی، قاره سیاه؟
"وزارت امور خارجه نیمی از دولت است"
و
"ما متحدی نداریم"
@kultur
(Culture - Art & Diplomacy)
I saw an extremely inappropriate picture today. Need I remind that August 2021 is neither August 1941 nor December 1943. The Iranian people have shown-including during JCPOA talks-that their destiny can never be subject to decisions in foreign embassies…
Twitter
Russian Embassy, IRI
1/2 Taking into account the ambiguous reaction to our photo, we would like to note that it does not have any anti-Iranian context . We were not going to offend the feelings of the friendly Iranian people.
این تصویر القای ایران منفعل و قدرتهای موثر خارجی، را معنا می داد. این همان تصوری است که سابقه تاریخی ایران و خاطرات تلخ ایرانیان بیش از هر تصویر دیگری آماده مواجه با آن است. اگر قصد تقویت این نگاه با استعانت از کاتالیزور آن باور دیرین «کار کار انگلیسیهاست» باشد تا حد زیادی در این تلاش موفق بوده اند، لیکن خطای راهبردی این نگاه آنجاست که هرچند زمام سیاست خارجی در دست دولت است اما در نهایت مردم هوشیار ایران با تجارب گذشته به عنوان پایه دیپلماسی عمومی، نقشی موثری دارند و باردیگر نشان دادند جهتهای اصلی تاریخ بهدست آنان تعیین میشود چنانکه دستکم در ماجرای قتل گریبایدوف بر اثر بینزاکتی وی تاریخ رقم دیگری خورد، دولت روسیه تزاری آن روزگار تا مدتها دریافت که نمیتوان با ذهن و روح یکملت بیمحابا بازی کند. البته دولتمردان روسیه کنونی به خوبی میداند که صاحبان صندلی خالی داخل کادر عکس بر اثر کدام بیمبالاتی از ایران رانده شدند.
* براساس متن سهند ایرانمهر با اندکی تغییر *
@sahandiranmehr
@kultur
* براساس متن سهند ایرانمهر با اندکی تغییر *
@sahandiranmehr
@kultur
Forwarded from اتچ بات
امام جهان ناتوان گشته بود
سراسر به خون تر آغشته بود .....
دوست عزیز، دکتر حسن انصاری در آمریکا با تفحص از متن نسخه های خطی انتقال یافته از یمن طی دهه هفتاد توسط وزارتخارجه متن 7 قطعه مرثیه حسینی که در بیهق طی سالهای 400 تا 499 هجری قمری، هزار سال پیش تقریبا، سرایش شده است را بدست آوردند. دوست فاضل دیگر، دکتر ابوالفضل خطیبی این سروده را با کمک متون وصالی نموده و قابل دسترس ساختند. سندی بر افتخار اجداد ایرانی ما درباب ارادت به اهل بیت ( ع). دریغم آمد به اشتراک نگذارم
قطعه اول:
از اين سو عزيزان آلِ رسول / دلِ مرتضی يادگارِ بتول
حسينِ علي سرفرازِ جهان / امانِ زمين وامام زمان
و زان سو صف کفر و قومِ شقاق / اصول ضلال و رؤوسِ نفاق
از اين سو صفي برکشيده ز نور / و زان سو ستمکارقومی کفور
بر آلِ نبی تير کرده خدنگ/ همه دل بر آلِ پيمبر چو سنگ
بهکردارِ گبر و مسلمان بهنام / به کینِ نياکان کشيده حسام
که بودهست زینسان نگونسارتر؟! / به داغِ شقاوت سزاوارتر؟!
قطعه دوم:
چو از رزمگه کَرب بنشست باز/ بهنزدیکِ قاسم شد آن سرفراز
برو زار بگریست چندی امام / بنالید بر وی عليه السّلام
همیگفت با ديده وَز جان غم / مقدّمترينِ عزيزانِ عمّ
به عمِّ تو بود سخت دشوار کار / که بيند ترا کشتۀ روزگار
نبخشودشان پس هرگز خدای / نگونسار بادا به هر دو سرای
قطعه سوم:
دل مهتران را به تیر خدنگ / بخَستند و کوتاه شد [کارِ]جنگ
بر آن زار بگریست پروين و ماه / فروريز اشک و برآورده آه
همیبازگوی[وای و اندر کنار / شب و روز کن [مر]همی حالِ زار
قطعه چهارم:
به شمشیر [و] با زه شد آن بیهمال / برو بر گذشته کم از بيست سال
همی زار بگریست بر وی شمال / همیکَند موی از هلاکش هلال
امامِ جهان چون چنان ديد نور / بجوشيد مردِ صبورِ وقور
بیالود بر رخ عقيق يمن / بر آن نازنین سرفرازِ زَمَن
بناليد بر وی پدر زار زار / همیگفت با کُشتۀ کارزار:
عزيزا! کريما! [مِها!] سرورا! / روانا! جوانا! کَرَمپرورا!
به فنّا به فنّا به فنّا سرا! / مر آل نبي را کو آن افسرا؟!
کرا بود فرزند چون تو ذَکَر / ایا ديده و جان و روح پدر
قطعه پنجم درباره مقتل خود حضرت:
امامِ جهان ناتوان گشته بود / سراسر به خونِ تر آغشته بود
چو بفتاد مهرِ منوّر ز پای / تو گفتی که شهر اندرآمد ز جای
همه جای چون نوحهگر گشت پاک، / بر و سينه هريک، همیکرد چاک
ملايک هم از هفتمين آسمان / خروشان شده يکسره زين غمان
برافکنده گیتی ردای سیاه / شده سخت بی نور خُرشيد و ماه
ز اين يار کردش سنان لعين / ......................................../.( ناخواما)
دليری بر آلِ رسولِ خدای / ز کفر و نفاقست و تاريکرای
قطعه ششم:
ز اولادِ زهرا ده و هفت تن / سر آوردشان روزْ تيغِ فتن
به يک جایبر جمله کشته شدند / ز روی جهان برنَوَشته شدند
چگونه همیکرد خواهد نگاه / به روی محمّد بدان حشرگاه
کنون از حقيقت خبر يافتی / رسيدی بدانچ کو بشتافتی
جزايش ببر ما زین ببست / به فردوس زو هيچ دعوت مبست ( نامشخص؟)
قطعه هفتم در مورد گذر کردن حضرت زينب بر کشتگان:
چو زينب گذر کرد بر کشتگان / بر آن پاکدينان و آزادگان،
غري
وان همیگفت: يا ويلتاه! / إلی الله شکوای من، محنتاه!
رسولانِ کَربَل جهان را ببين! / حسينِ علي را نگون بر زمين
عزيزانِ ديگر شده خاکسار / به دشت بلا بر همه بر فگار
سر از تن جدا و تن از دست و پای / ز کُشته بيار[ا]ست بر دشت جای
همه رویبوسندگانِ ترا / دل و جان و دو ديدگانِ ترا
ز پرده به بیرون کشند آشکار / به چنگالِ ديوان شده چون شکار
@kultur
سراسر به خون تر آغشته بود .....
دوست عزیز، دکتر حسن انصاری در آمریکا با تفحص از متن نسخه های خطی انتقال یافته از یمن طی دهه هفتاد توسط وزارتخارجه متن 7 قطعه مرثیه حسینی که در بیهق طی سالهای 400 تا 499 هجری قمری، هزار سال پیش تقریبا، سرایش شده است را بدست آوردند. دوست فاضل دیگر، دکتر ابوالفضل خطیبی این سروده را با کمک متون وصالی نموده و قابل دسترس ساختند. سندی بر افتخار اجداد ایرانی ما درباب ارادت به اهل بیت ( ع). دریغم آمد به اشتراک نگذارم
قطعه اول:
از اين سو عزيزان آلِ رسول / دلِ مرتضی يادگارِ بتول
حسينِ علي سرفرازِ جهان / امانِ زمين وامام زمان
و زان سو صف کفر و قومِ شقاق / اصول ضلال و رؤوسِ نفاق
از اين سو صفي برکشيده ز نور / و زان سو ستمکارقومی کفور
بر آلِ نبی تير کرده خدنگ/ همه دل بر آلِ پيمبر چو سنگ
بهکردارِ گبر و مسلمان بهنام / به کینِ نياکان کشيده حسام
که بودهست زینسان نگونسارتر؟! / به داغِ شقاوت سزاوارتر؟!
قطعه دوم:
چو از رزمگه کَرب بنشست باز/ بهنزدیکِ قاسم شد آن سرفراز
برو زار بگریست چندی امام / بنالید بر وی عليه السّلام
همیگفت با ديده وَز جان غم / مقدّمترينِ عزيزانِ عمّ
به عمِّ تو بود سخت دشوار کار / که بيند ترا کشتۀ روزگار
نبخشودشان پس هرگز خدای / نگونسار بادا به هر دو سرای
قطعه سوم:
دل مهتران را به تیر خدنگ / بخَستند و کوتاه شد [کارِ]جنگ
بر آن زار بگریست پروين و ماه / فروريز اشک و برآورده آه
همیبازگوی[وای و اندر کنار / شب و روز کن [مر]همی حالِ زار
قطعه چهارم:
به شمشیر [و] با زه شد آن بیهمال / برو بر گذشته کم از بيست سال
همی زار بگریست بر وی شمال / همیکَند موی از هلاکش هلال
امامِ جهان چون چنان ديد نور / بجوشيد مردِ صبورِ وقور
بیالود بر رخ عقيق يمن / بر آن نازنین سرفرازِ زَمَن
بناليد بر وی پدر زار زار / همیگفت با کُشتۀ کارزار:
عزيزا! کريما! [مِها!] سرورا! / روانا! جوانا! کَرَمپرورا!
به فنّا به فنّا به فنّا سرا! / مر آل نبي را کو آن افسرا؟!
کرا بود فرزند چون تو ذَکَر / ایا ديده و جان و روح پدر
قطعه پنجم درباره مقتل خود حضرت:
امامِ جهان ناتوان گشته بود / سراسر به خونِ تر آغشته بود
چو بفتاد مهرِ منوّر ز پای / تو گفتی که شهر اندرآمد ز جای
همه جای چون نوحهگر گشت پاک، / بر و سينه هريک، همیکرد چاک
ملايک هم از هفتمين آسمان / خروشان شده يکسره زين غمان
برافکنده گیتی ردای سیاه / شده سخت بی نور خُرشيد و ماه
ز اين يار کردش سنان لعين / ......................................../.( ناخواما)
دليری بر آلِ رسولِ خدای / ز کفر و نفاقست و تاريکرای
قطعه ششم:
ز اولادِ زهرا ده و هفت تن / سر آوردشان روزْ تيغِ فتن
به يک جایبر جمله کشته شدند / ز روی جهان برنَوَشته شدند
چگونه همیکرد خواهد نگاه / به روی محمّد بدان حشرگاه
کنون از حقيقت خبر يافتی / رسيدی بدانچ کو بشتافتی
جزايش ببر ما زین ببست / به فردوس زو هيچ دعوت مبست ( نامشخص؟)
قطعه هفتم در مورد گذر کردن حضرت زينب بر کشتگان:
چو زينب گذر کرد بر کشتگان / بر آن پاکدينان و آزادگان،
غري
وان همیگفت: يا ويلتاه! / إلی الله شکوای من، محنتاه!
رسولانِ کَربَل جهان را ببين! / حسينِ علي را نگون بر زمين
عزيزانِ ديگر شده خاکسار / به دشت بلا بر همه بر فگار
سر از تن جدا و تن از دست و پای / ز کُشته بيار[ا]ست بر دشت جای
همه رویبوسندگانِ ترا / دل و جان و دو ديدگانِ ترا
ز پرده به بیرون کشند آشکار / به چنگالِ ديوان شده چون شکار
@kultur
Telegram
attach 📎
(Culture - Art & Diplomacy) pinned « امام جهان ناتوان گشته بود سراسر به خون تر آغشته بود ..... دوست عزیز، دکتر حسن انصاری در آمریکا با تفحص از متن نسخه های خطی انتقال یافته از یمن طی دهه هفتاد توسط وزارتخارجه متن 7 قطعه مرثیه حسینی که در بیهق طی سالهای 400 تا 499 هجری قمری، هزار سال پیش تقریبا،…»
ای قوم درین عزا بگریید
بر کشته کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند
امروز درین عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل باشک چون در
بر گوهر مرتضا بگریید
با نعمت عافیت بصد چشم
بر اهل چنین بلا بگریید
دل خسته ماتم حسینید
ای خسته دلان هلا بگریید
در ماتم او خمش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید
تا روح که متصل بجسم است
از تن نشود جدا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید
من می گویم شما بگریید
بر دنیی کم بقا بخندید
بر عالم پرعنا بگریید
بسیار درو نمی توان بود
بر اندکی بقا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت
یکدم ز سر صفا بگریید
اشک از پی چیست تا بریزید
چشم از پی چیست تا بگریید
در گریه بصد زبان بنالید
در پرده بصد نوا بگریید
تا شسته شود کدورت از دل
یکدم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود
کردید بسی خطا بگریید
وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابرگه دعا بگریید
#سیف_فرغانی
@kultur
بر کشته کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند
امروز درین عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل باشک چون در
بر گوهر مرتضا بگریید
با نعمت عافیت بصد چشم
بر اهل چنین بلا بگریید
دل خسته ماتم حسینید
ای خسته دلان هلا بگریید
در ماتم او خمش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید
تا روح که متصل بجسم است
از تن نشود جدا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید
من می گویم شما بگریید
بر دنیی کم بقا بخندید
بر عالم پرعنا بگریید
بسیار درو نمی توان بود
بر اندکی بقا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت
یکدم ز سر صفا بگریید
اشک از پی چیست تا بریزید
چشم از پی چیست تا بگریید
در گریه بصد زبان بنالید
در پرده بصد نوا بگریید
تا شسته شود کدورت از دل
یکدم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود
کردید بسی خطا بگریید
وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابرگه دعا بگریید
#سیف_فرغانی
@kultur
هر چند زکار خود خبردار نهایم
بیهوده تماشاگر گلزار نهایم
بر حاشیهٔ کتاب چون نقطهٔ شک
بی کارنهایم اگر چه در کار نهایم
بوسعید بوالخیر
@kultur
بیهوده تماشاگر گلزار نهایم
بر حاشیهٔ کتاب چون نقطهٔ شک
بی کارنهایم اگر چه در کار نهایم
بوسعید بوالخیر
@kultur