تجمع اعتراضی سراسری بازنشستگان مخابرات تبریز آذربایجان شرقی مقابل ساختمان مرکزی شرکت در #دوشنبه_اعتراض
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
وریشە مرادی زندانی سیاسی محبوس در اوین در پیامی از زندان، ضمن محکوم کردن حکم اعدام شریفە محمدی فعال کارگری، صدور چنین احکامی را "گواه روشنی بر زنستیزی جمهوری اسلامی" دانستە است.
در پیام وریشه مرادی کە امروز دوشنبە ١٨ تیر آمدە است:
«شریفه جان خبر حکم ناعادلانهی اعدامت، آن هم یک روز پیش از انتخابات گواه روشنی است بر زن ستیزی حکومت جمهوری اسلامی و پیامی است به آحاد جامعه و به ویژه به ما زنان که در خیزش ژن ژیان "ئازادی" قدرت با هم بودنمان را شکوه دوباره بخشیدیم و پارادوکسی است در وعدههای دولت جدید به مطالبات زنان.
رفیق جان، هر دو نیک میدانیم دار اعدام هیچ گاه ضمانتی برای تداوم نظامهای استبدادی نبوده است. تو نه اولین و نه آخرین زنی هستی که با شکنجه فشار برای اعتراف اجباری پروندهسازی و ادعاهای بیپایه و اساس مواجه شدهای این را بدان که دیوارهای زندان نمیتواند مانعی باشد، برای همدلی ما، زیرا هم زخمان را جز پناه یکدگر بودن التیامی نیست.
از طرف وریشه مرادی از زندان اوین تهران به شریفه محمدی در زندان لاکان رشت تیر ۱۴۰۳»
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
در پیام وریشه مرادی کە امروز دوشنبە ١٨ تیر آمدە است:
«شریفه جان خبر حکم ناعادلانهی اعدامت، آن هم یک روز پیش از انتخابات گواه روشنی است بر زن ستیزی حکومت جمهوری اسلامی و پیامی است به آحاد جامعه و به ویژه به ما زنان که در خیزش ژن ژیان "ئازادی" قدرت با هم بودنمان را شکوه دوباره بخشیدیم و پارادوکسی است در وعدههای دولت جدید به مطالبات زنان.
رفیق جان، هر دو نیک میدانیم دار اعدام هیچ گاه ضمانتی برای تداوم نظامهای استبدادی نبوده است. تو نه اولین و نه آخرین زنی هستی که با شکنجه فشار برای اعتراف اجباری پروندهسازی و ادعاهای بیپایه و اساس مواجه شدهای این را بدان که دیوارهای زندان نمیتواند مانعی باشد، برای همدلی ما، زیرا هم زخمان را جز پناه یکدگر بودن التیامی نیست.
از طرف وریشه مرادی از زندان اوین تهران به شریفه محمدی در زندان لاکان رشت تیر ۱۴۰۳»
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
جاریام رودم
نوترم از نو
با نوايی كز دل نوتر شدن جاریست
گرچه جای قطرههای ديگری در جان من خالیست
جاریام رودم
بشنو آهنگ سرودم
بودنم چون با شدن هموند و همراه است
پس دل دريايیام را با شتابی در خور وحدت
میسپارم دست كوهابی كه میكوبد
بیمهابا سر به هر بن بست و میشويد
ساحل آزادگی را از كم و بيشاش
تا بكوبد سر به هر سختی
عامل گنديدگی، مانداب، بدبختی
در مرام رود و دريا نيست
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
نوترم از نو
با نوايی كز دل نوتر شدن جاریست
گرچه جای قطرههای ديگری در جان من خالیست
جاریام رودم
بشنو آهنگ سرودم
بودنم چون با شدن هموند و همراه است
پس دل دريايیام را با شتابی در خور وحدت
میسپارم دست كوهابی كه میكوبد
بیمهابا سر به هر بن بست و میشويد
ساحل آزادگی را از كم و بيشاش
تا بكوبد سر به هر سختی
عامل گنديدگی، مانداب، بدبختی
در مرام رود و دريا نيست
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
گزارشی از عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت آذر کروندی در زندان اوین
آذر_کروندی_موسی زاده (کوروندی)، زندانی سیاسی محبوس در زندان #اوین، علیرغم حال نامساعد جسمی از اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی مناسب محروم مانده است.
وی از بیماری قلبی رنج میبرد. این زندانی حدودا ۶۰ ساله که به درمان تخصصی نیاز دارد، از اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی مناسب محروم مانده است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
آذر_کروندی_موسی زاده (کوروندی)، زندانی سیاسی محبوس در زندان #اوین، علیرغم حال نامساعد جسمی از اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی مناسب محروم مانده است.
وی از بیماری قلبی رنج میبرد. این زندانی حدودا ۶۰ ساله که به درمان تخصصی نیاز دارد، از اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی مناسب محروم مانده است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#کتاب
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
5ـ زندگی مشترك آزاد
بخش پنجم
اولین گامی كه جهت زندگی به جامعهی انسانی میگذاریم، باید در مورد زندگی مشترك باشد. هیچ حوزهای از حیات نمیتواند به اندازهی حوزهی زندگی مشترك دارای خصوصیت اساسی و تعیین كننده باشد. محسوب نمودن رابطهی اقتصادی و دولتی بعنوان رابطهی اساسی، یك اعتقاد جزمی جامعهشناسی مدرنیته میباشد. نتیجتا هم اقتصاد و هم دولت باید همانند ابزار حیات مشترك باشند. اشكال حیات مشترك نباید در خدمت اقتصاد، دولت و دین باشند. برعكس دولت، دین و اقتصاد باید در خدمت حیات مشترك باشند. لیكن مقولهای مغایر با این تمامی جامعهشناسی مدرنیته را در بر گرفته است.
به اقتضای تمامی این بازگویی، اولین حوزهای كه باید علم آن وضع گردد، حوزهی زندگی مشترك میباشد. بیهوده نیست كه تمامی متولوژیها و ادیان اعصار اولیهای كه ابتدایی تلقی میشوند، همیشه از این حوزه آغاز نمودهاند؛ این امر با حقیقت اجتماعی در پیوند میباشد. وضع علمی كه پیرامون زندگی مشترك و بویژه زن صورت گیرد، اولین گام صحیحی خواهد بود كه به حوزهی جامعهشناسی برداشته خواهد شد. نهتنها در جامعهشناسی بلكه در تمامی حوزههای هنری و فلسفی نیز اولین گام پیرامون این رابطه باید برداشته شود. حتی لزومی به گفتن نیست كه اولویت اخلاق و دین به مثابه یك شاخهی فلسفه باید در این حوزه باشد. اخلاق و دین به اندازهی كافی ارتباط خویش را با این حوزه برقرار نمودهاند.
فرجام سخن اینكه ورشكستگی قدرت هژمونیك و نیروهای استثماری در عصر ما بیشتر از هرجایی در فروپاشی موجود در زندگی مشترك رؤیتپذیر گشته است. تاریخ رابطهی زن و مرد به آستانهی بیسطحترین، بیمعنی گشتهترین استهلاكی رسیده كه نه با آن بسر میشود و نه بدون آن. آنها كه انقلاب آغازین را با تكیه بر تحلیل این وضعیت كائوتیك انجام نمیدهند، شانس دیگری بغیر از تداوم كائوس ندارند. آنها كه بصورت شخصی و جمعی قصد اقدامی نوین را دارند، تنها اگر این حوزه را بصورت علمی، هنری و فلسفی بنیاد كار قرار دهند، میتوانند بسوی زندگی مشترك آزاد گام بردارند. این اولین گامهای اقدام آنگونه كه بسیار تصور میشود، گامهای منفرد و ویژه مابین دو نفر نبوده، بلكه اولین گامهای جهانی در ارتباط با جامعهی دموكراتیك سوسیالیستی است كه ایجاد خواهد شد.
سوسیالیست بودن قبل از هرچیز ناچارا باید مرتبط با رسیدن به سطح آزادی در زندگی مشترك باشد. باید یك شیوهی حیاتِ مشابه با اشكال حیات بزرگ اصولی و دشوار را اساس كار قرار دهیم كه در سرآغاز شیوههای حیات متولوژیك و دینی كهن به آنها برمیخوریم. برساخت سوسیالیستی زندگی مشترك، تنها با گذار از ماهیت و اشكال ازدواج خانگی نظامهای تمدن و مدرنیتهی كاپیتالیستی میتواند تحقق یابد. ارتباط چندانی با حیث جنسی كه نظام آن را مرسوم كرده، «بازیهای ازدواج»، نسلگرایی (از نظر تكثیر) و «سر بر یك بالین گذاشتن تا به پیری» ندارد. بویژه با اجماعهای جنسی روزانه كه تماما بصورت یك بیماری روزانه درآوردهاند نیز ارتباطی ندارد. همچنانكه عدم وجود اجماع جنسی روزانه در هیچ یك از جانداران دیگر و برعكس وجود یك بنیان چرخهای برای آن اثباتی است بر اینكه حیث جنسی موجود در نوع انسان به شیوهی اجتماعی برساخته شده است. ولع و افراط جنسی در ارتباط با برساخت اجتماعی و قدرت هژمونیك میباشد. جنسیتگرایی مردانه كه بر زنان تحمیل میشود با تمام اشكالش بصورت اِعمال قدرت خویش را نمایان میسازد. جنسیتگرایی اینچنینی نهتنها خوشبختی ببار نمیآورد بلكه تماما سرچشمهی یك بیماری و عدم خوشبختی بوده، زوال و مرگ زودرس میباشد. بنیهی هیچ زن و یا مردی دارای ساختاری نیست كه بتواند با چنین نوعی از حیث جنسی همخوانی نشان دهد. بویژه آن نوع از جنسیتگرایی كه كاپیتالیسم از طریق تبلیغات بدان دامن میزند، تماما مرتبط با هژمونی ایدئولوژیك بوده و در راستای تحقق قانون سود بیشینه هدفمند میباشد. میتوان گفت كه هیچ نوع از روابطی به اندازهی جنسیتگرایی اجتماعی قادر به حمل بار نظام نیست. بنابراین تنها با رد كردن چنین شیوهای از حیات و گذار از آن میتوان كاپیتالیست ستیز گشت.
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
5ـ زندگی مشترك آزاد
بخش پنجم
اولین گامی كه جهت زندگی به جامعهی انسانی میگذاریم، باید در مورد زندگی مشترك باشد. هیچ حوزهای از حیات نمیتواند به اندازهی حوزهی زندگی مشترك دارای خصوصیت اساسی و تعیین كننده باشد. محسوب نمودن رابطهی اقتصادی و دولتی بعنوان رابطهی اساسی، یك اعتقاد جزمی جامعهشناسی مدرنیته میباشد. نتیجتا هم اقتصاد و هم دولت باید همانند ابزار حیات مشترك باشند. اشكال حیات مشترك نباید در خدمت اقتصاد، دولت و دین باشند. برعكس دولت، دین و اقتصاد باید در خدمت حیات مشترك باشند. لیكن مقولهای مغایر با این تمامی جامعهشناسی مدرنیته را در بر گرفته است.
به اقتضای تمامی این بازگویی، اولین حوزهای كه باید علم آن وضع گردد، حوزهی زندگی مشترك میباشد. بیهوده نیست كه تمامی متولوژیها و ادیان اعصار اولیهای كه ابتدایی تلقی میشوند، همیشه از این حوزه آغاز نمودهاند؛ این امر با حقیقت اجتماعی در پیوند میباشد. وضع علمی كه پیرامون زندگی مشترك و بویژه زن صورت گیرد، اولین گام صحیحی خواهد بود كه به حوزهی جامعهشناسی برداشته خواهد شد. نهتنها در جامعهشناسی بلكه در تمامی حوزههای هنری و فلسفی نیز اولین گام پیرامون این رابطه باید برداشته شود. حتی لزومی به گفتن نیست كه اولویت اخلاق و دین به مثابه یك شاخهی فلسفه باید در این حوزه باشد. اخلاق و دین به اندازهی كافی ارتباط خویش را با این حوزه برقرار نمودهاند.
فرجام سخن اینكه ورشكستگی قدرت هژمونیك و نیروهای استثماری در عصر ما بیشتر از هرجایی در فروپاشی موجود در زندگی مشترك رؤیتپذیر گشته است. تاریخ رابطهی زن و مرد به آستانهی بیسطحترین، بیمعنی گشتهترین استهلاكی رسیده كه نه با آن بسر میشود و نه بدون آن. آنها كه انقلاب آغازین را با تكیه بر تحلیل این وضعیت كائوتیك انجام نمیدهند، شانس دیگری بغیر از تداوم كائوس ندارند. آنها كه بصورت شخصی و جمعی قصد اقدامی نوین را دارند، تنها اگر این حوزه را بصورت علمی، هنری و فلسفی بنیاد كار قرار دهند، میتوانند بسوی زندگی مشترك آزاد گام بردارند. این اولین گامهای اقدام آنگونه كه بسیار تصور میشود، گامهای منفرد و ویژه مابین دو نفر نبوده، بلكه اولین گامهای جهانی در ارتباط با جامعهی دموكراتیك سوسیالیستی است كه ایجاد خواهد شد.
سوسیالیست بودن قبل از هرچیز ناچارا باید مرتبط با رسیدن به سطح آزادی در زندگی مشترك باشد. باید یك شیوهی حیاتِ مشابه با اشكال حیات بزرگ اصولی و دشوار را اساس كار قرار دهیم كه در سرآغاز شیوههای حیات متولوژیك و دینی كهن به آنها برمیخوریم. برساخت سوسیالیستی زندگی مشترك، تنها با گذار از ماهیت و اشكال ازدواج خانگی نظامهای تمدن و مدرنیتهی كاپیتالیستی میتواند تحقق یابد. ارتباط چندانی با حیث جنسی كه نظام آن را مرسوم كرده، «بازیهای ازدواج»، نسلگرایی (از نظر تكثیر) و «سر بر یك بالین گذاشتن تا به پیری» ندارد. بویژه با اجماعهای جنسی روزانه كه تماما بصورت یك بیماری روزانه درآوردهاند نیز ارتباطی ندارد. همچنانكه عدم وجود اجماع جنسی روزانه در هیچ یك از جانداران دیگر و برعكس وجود یك بنیان چرخهای برای آن اثباتی است بر اینكه حیث جنسی موجود در نوع انسان به شیوهی اجتماعی برساخته شده است. ولع و افراط جنسی در ارتباط با برساخت اجتماعی و قدرت هژمونیك میباشد. جنسیتگرایی مردانه كه بر زنان تحمیل میشود با تمام اشكالش بصورت اِعمال قدرت خویش را نمایان میسازد. جنسیتگرایی اینچنینی نهتنها خوشبختی ببار نمیآورد بلكه تماما سرچشمهی یك بیماری و عدم خوشبختی بوده، زوال و مرگ زودرس میباشد. بنیهی هیچ زن و یا مردی دارای ساختاری نیست كه بتواند با چنین نوعی از حیث جنسی همخوانی نشان دهد. بویژه آن نوع از جنسیتگرایی كه كاپیتالیسم از طریق تبلیغات بدان دامن میزند، تماما مرتبط با هژمونی ایدئولوژیك بوده و در راستای تحقق قانون سود بیشینه هدفمند میباشد. میتوان گفت كه هیچ نوع از روابطی به اندازهی جنسیتگرایی اجتماعی قادر به حمل بار نظام نیست. بنابراین تنها با رد كردن چنین شیوهای از حیات و گذار از آن میتوان كاپیتالیست ستیز گشت.
سطحی كه در مناسبات زندگی مشترك توسعه داده شود به اندازهای كه علمی، هنری و فلسفی باشد، به همان اندازه راه بر جامعهی سوسیالیستی خواهد گشود. تحقق سوسیالیسم در مناسبات زندگی مشترك قبل از هرچیز دارای یك ارزش اصولی و عملی غیرقابل اغماض است. غیر از رابطهای از این نوع، راهی دیگر وجود ندارد كه به سوسیالیسم ختم شود. اگر وجود داشته باشد نیز، این روابط روابطی غیرمستقیم و بسیار باز برای خطاها میباشند. درك زندگی مشترك سوسیالیستی بصورت رابطهای مابین دو نفر برخوردی ناكافی است. بدون شك اشكال زندگی مشترك میتوانند بصورت نمونههای محسوس دوگانه وجود داشته باشند اما نمیتوان تنها به آن نمونه كاهشدهی نمود. زندگی مشترك، حیث ذاتی حیاتی است كه از طریق زیبایی، اخلاق و نیروی بزرگ معنا بیشتر بصورت انتزاعی زیسته میشود.
مردان و زنان مرتبط با حیات سوسیالیستی اگر حیات آزاد را بصورت كیهانی و جمعی ایجاد نمایند، بصورت منفرد نیز میتوانند شانس حیات صحیح و زیبا را به دست آورند. در تمامی جنبشهای بزرگ تاریخی میتوان این واقعیت را مشاهده نمود. این مقولهای حائز اهمیت است كه هم حیات فردی با بازیهای روزانهی ازدواج همسان دانسته نشده و به همان میزان نیز با اشكال نامطلوب گشتهترِ خارج از ازدواج همسان تلقی نگردند. علیرغم اینكه تمامی پتانسیل كیهانی بودن و جمعی بودن اجتماعی در حیات منفرد نهان است، در اشكال غیر از بازیهای ازدواج و ازدواج منفرد تمدن و مدرنیته نفی كیهانی بودن و جمعی بودن تحقق مییابد. بدون انجام این تمایز، حیات آزاد جزئی ([در مقابل كیهانی]) سوسیالیستی قابل تحقق نیست. مرد و بویژه زنی كه در چارچوب روابط سوسیالیستی قرار دارد، با علمی بودن، زیبایی بودن، اخلاقی بودن و فلسفی بودن كه در وجود خویش میپروراند، دارای نیروی جاذبهی عظیمی است. شخصیتهای اینچنین مرد و زن هم در مسئلهی حیات اجتماعی شكست نخورده، هم با موجودیت خویش حیات اجتماعی را برمیسازند. چون در اتحاد منفردشان احترام و اعتماد وجود دارد، جایی برای بیماریهای نظام از قبیل حسودی، هوسبازی ، تطمیع نشدن و بیزاری وجود ندارد. چون همدیگر را به مُلك تبدیل نمینمایند، با ادعای متقابل حقوق (درحقوق بورژوازی این مصداق دارد) با همدیگر برخورد نمینمایند. توازن موجود در نیروی معنیشان در وضعیتی است كه میتواند حیات همگان را در یك شخص و حیات شخص را در میان همگان تأمین نماید.
جنبشهای جامعهی تاریخی تنها از طریق شخصیتهایی كه اینچنین معنا كسب نمودهاند به پیروزی واصل میشوند. این شخصیتها به معنای كامل كلمه باید همیشه بصورت سوسیالیست شناخته شده، از آنها یاد شده و انتظارشان برود.
به هنگام توسعهی جامعهی سوسیالیستی، توجه به برخی تجربههای مهم تاریخی در مورد اجرای نظریهی زندگی مشترك آزاد، حائز اهمیت است. مسیحیت در این مورد شیوهی حیاتی راهب و راهبهها را شرطی برای كادرهایش قرار داده است. این عمل در توسعهی تمدن اروپا نقش مهمی داشته است. مسیحیت موارد منفی جامعهی جنسیتگرا را از طریق این اجرای این عمل از طریق كادرهایش بسیار محدود نموده است. لگام زدن بر فشار غریزهی جنسی بر روی ذهنیت از طریق جنبهی روحانی نقش مهمی در توسعهی اجتماعی شدن ایفا نموده، اما نتوانسته راهگشای توسعهی دیالكتیكیای شود كه زندگی مشترك آزاد را میسر میگرداند؛ به همین سبب چیزی كه در مقابل آن بصورت واكنشی توسعه یافت، انفجار جنسیتگرایی اجتماعی مدرنیتهی كاپیتالیستی بود. زندگی تكهمسری مالكیتگرای مدرن، بعنوان یك شیوهی حیات در مقابل فرهنگ راهبـ راهبه یك منتهیالیه دوم و قطبی دیگر را بوجود آورد. در بنیان بحران موجود در زندگی تكهمسری مدرنیستی، فرهنگ راهب و راهبگی مسیحیت نهفته است. هر دو فرهنگ نیز در گذار از جامعهی جنسیتگرا به بنبست رسیدهاند. واقعیت مذكور در بحران فرهنگ جنسیتگرای موجود در جامعهی غرب نهفته است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
مردان و زنان مرتبط با حیات سوسیالیستی اگر حیات آزاد را بصورت كیهانی و جمعی ایجاد نمایند، بصورت منفرد نیز میتوانند شانس حیات صحیح و زیبا را به دست آورند. در تمامی جنبشهای بزرگ تاریخی میتوان این واقعیت را مشاهده نمود. این مقولهای حائز اهمیت است كه هم حیات فردی با بازیهای روزانهی ازدواج همسان دانسته نشده و به همان میزان نیز با اشكال نامطلوب گشتهترِ خارج از ازدواج همسان تلقی نگردند. علیرغم اینكه تمامی پتانسیل كیهانی بودن و جمعی بودن اجتماعی در حیات منفرد نهان است، در اشكال غیر از بازیهای ازدواج و ازدواج منفرد تمدن و مدرنیته نفی كیهانی بودن و جمعی بودن تحقق مییابد. بدون انجام این تمایز، حیات آزاد جزئی ([در مقابل كیهانی]) سوسیالیستی قابل تحقق نیست. مرد و بویژه زنی كه در چارچوب روابط سوسیالیستی قرار دارد، با علمی بودن، زیبایی بودن، اخلاقی بودن و فلسفی بودن كه در وجود خویش میپروراند، دارای نیروی جاذبهی عظیمی است. شخصیتهای اینچنین مرد و زن هم در مسئلهی حیات اجتماعی شكست نخورده، هم با موجودیت خویش حیات اجتماعی را برمیسازند. چون در اتحاد منفردشان احترام و اعتماد وجود دارد، جایی برای بیماریهای نظام از قبیل حسودی، هوسبازی ، تطمیع نشدن و بیزاری وجود ندارد. چون همدیگر را به مُلك تبدیل نمینمایند، با ادعای متقابل حقوق (درحقوق بورژوازی این مصداق دارد) با همدیگر برخورد نمینمایند. توازن موجود در نیروی معنیشان در وضعیتی است كه میتواند حیات همگان را در یك شخص و حیات شخص را در میان همگان تأمین نماید.
جنبشهای جامعهی تاریخی تنها از طریق شخصیتهایی كه اینچنین معنا كسب نمودهاند به پیروزی واصل میشوند. این شخصیتها به معنای كامل كلمه باید همیشه بصورت سوسیالیست شناخته شده، از آنها یاد شده و انتظارشان برود.
به هنگام توسعهی جامعهی سوسیالیستی، توجه به برخی تجربههای مهم تاریخی در مورد اجرای نظریهی زندگی مشترك آزاد، حائز اهمیت است. مسیحیت در این مورد شیوهی حیاتی راهب و راهبهها را شرطی برای كادرهایش قرار داده است. این عمل در توسعهی تمدن اروپا نقش مهمی داشته است. مسیحیت موارد منفی جامعهی جنسیتگرا را از طریق این اجرای این عمل از طریق كادرهایش بسیار محدود نموده است. لگام زدن بر فشار غریزهی جنسی بر روی ذهنیت از طریق جنبهی روحانی نقش مهمی در توسعهی اجتماعی شدن ایفا نموده، اما نتوانسته راهگشای توسعهی دیالكتیكیای شود كه زندگی مشترك آزاد را میسر میگرداند؛ به همین سبب چیزی كه در مقابل آن بصورت واكنشی توسعه یافت، انفجار جنسیتگرایی اجتماعی مدرنیتهی كاپیتالیستی بود. زندگی تكهمسری مالكیتگرای مدرن، بعنوان یك شیوهی حیات در مقابل فرهنگ راهبـ راهبه یك منتهیالیه دوم و قطبی دیگر را بوجود آورد. در بنیان بحران موجود در زندگی تكهمسری مدرنیستی، فرهنگ راهب و راهبگی مسیحیت نهفته است. هر دو فرهنگ نیز در گذار از جامعهی جنسیتگرا به بنبست رسیدهاند. واقعیت مذكور در بحران فرهنگ جنسیتگرای موجود در جامعهی غرب نهفته است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
ای برگهای سبز
دست مرا شفا بدهید
تا بوتههای نور و طراوت را
در غارهای وحشت و خاموشی
به رشد آفتابی خویش
یاری کنم
ای آبهای
روشن
چشم مرا شفا بدهید
تا از سرابهای فریبآور
سرچشمه های روشن پاکی را
جاری کنم
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
دست مرا شفا بدهید
تا بوتههای نور و طراوت را
در غارهای وحشت و خاموشی
به رشد آفتابی خویش
یاری کنم
ای آبهای
روشن
چشم مرا شفا بدهید
تا از سرابهای فریبآور
سرچشمه های روشن پاکی را
جاری کنم
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
فاطمه قلیپور، روزنامهنگار در تبریز، در حساب کاربری ایکس خود با انتشار بخشی از گزارش خود نوشته است: به دلیل انتشار این خبر (درگیری در هیات عزاداری با قمه) به پلیس فتا احضار شدهام.
او دو ساعت پیش خبر از رفتن خود به اداره پلیس داده است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
او دو ساعت پیش خبر از رفتن خود به اداره پلیس داده است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
زاد روز مینو مجیدی است، زنی شجاع و آزاداندیش که در روزهای نخست خیزش ۱۴۰۱ جان شیرینش را از دست داد.
مینو مجیدی، روز بیست و نهم شهریور با شلیک گلولههای ساچمهای در جریان خیزش سراسری در کرمانشاه کشته شد. مهسا پیرایی، فرزند مینو در برنامه اسپیس خانوادههای دادخواه میگوید:«بدن مادرم از پشت سر تا کمر گلولهباران بود، آنچنانکه بیش از ۱۶۷ گلوله ساچمهای به مادرم شلیک شده بود.
ا
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
مینو مجیدی، روز بیست و نهم شهریور با شلیک گلولههای ساچمهای در جریان خیزش سراسری در کرمانشاه کشته شد. مهسا پیرایی، فرزند مینو در برنامه اسپیس خانوادههای دادخواه میگوید:«بدن مادرم از پشت سر تا کمر گلولهباران بود، آنچنانکه بیش از ۱۶۷ گلوله ساچمهای به مادرم شلیک شده بود.
ا
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
زهره دادرس شهروند گیلک اهل رشت و فعال حقوق زنان امروز ٢٠ تیر ۱۴۰۳ در رویه ای غیرقانونی بدون دریافت هیچگونه احضاریهای در منزل پدری خود توسط ماموران حکومت ایران مورد ربایش قرار گرفت و بازداشت شد.
همچنین امروز به دیگر فعالان زنان در گیلان طی تماسی اعلام شد برای اجرای حکم حبس خود به اجرای احکام دادگاه انقلاب احضار شدند. زهره دادرس و ده تن دیگر از فعالان حقوق زنان مجموعاً به بیش از ۶۰ سال حبس محکوم شدهاند. این احکام از سوی دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی ایران در رشت به اتهاماتی همچون “تشکیل گروه به قصد برهم زدن امنیت کشور، اجتماع و تبانی، عضویت در گروههای معاند نظام و تبلیغ علیه نظام” صادر شده است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
همچنین امروز به دیگر فعالان زنان در گیلان طی تماسی اعلام شد برای اجرای حکم حبس خود به اجرای احکام دادگاه انقلاب احضار شدند. زهره دادرس و ده تن دیگر از فعالان حقوق زنان مجموعاً به بیش از ۶۰ سال حبس محکوم شدهاند. این احکام از سوی دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی ایران در رشت به اتهاماتی همچون “تشکیل گروه به قصد برهم زدن امنیت کشور، اجتماع و تبانی، عضویت در گروههای معاند نظام و تبلیغ علیه نظام” صادر شده است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
سی نفر دیگر به اعتصاب غذا پیوستند
اعتصاب ۸۵ نفر از زندانیان اوین ؛در اعتراض به حکم اعدام #شریفه_محمدی
این تعداد از ۵۵ نفر اکنون به ۸۵ نفر افزایش پیدا کرده است
سی نفر از بند زنان اوین!
بیست و پنج نفر از بند چهار اوین!
سی نفر از بند هشت اوین!
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
اعتصاب ۸۵ نفر از زندانیان اوین ؛در اعتراض به حکم اعدام #شریفه_محمدی
این تعداد از ۵۵ نفر اکنون به ۸۵ نفر افزایش پیدا کرده است
سی نفر از بند زنان اوین!
بیست و پنج نفر از بند چهار اوین!
سی نفر از بند هشت اوین!
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این قطره های خون
که بر زمین می چکند
این دانه های اشک
که سیلاب می شوند
از یاد نمی روند
پنهان نمی شوند
در گستره تاریکی
ذرات نور می شوند
در دست مبارزان
فانوس راه می شوند
در تند باد حادثه
خاموش نمی شوند
برمی خیزند و فریاد می شوند
می ستیزند با ستمگران
پیش می روند و پیروز می شوند!
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
که بر زمین می چکند
این دانه های اشک
که سیلاب می شوند
از یاد نمی روند
پنهان نمی شوند
در گستره تاریکی
ذرات نور می شوند
در دست مبارزان
فانوس راه می شوند
در تند باد حادثه
خاموش نمی شوند
برمی خیزند و فریاد می شوند
می ستیزند با ستمگران
پیش می روند و پیروز می شوند!
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت زادروز جاوید نام مینو مجیدی یاد و خاطرش گرامی می داریم
مینو مجیدی بانوی کُرد ساکن شهر کرمانشاه در خیزش ۱۴۰۱ ایران در روز ۲۹ شهریور در کرمانشاه با شلیک گلوله مأموران سپاهی جمهوری اسلامی ایران کشتهشد.
مراسم خاکسپاری او به صحنهٔ اعتراض مردم بر ضد جمهوری اسلامی تبدیل شد؛ به نحوی که در مراسم خاکسپاری وی مردم و عزاداران به اعتراض و شعار علیه حکومت جمهوری اسلامی برخاستند و شعارِ «زن، زندگی، آزادی» سر دادند.
همچنین در کنار آرامگاه او، دخترش با موهای تراشیده و حجابِ برداشته، تصویری از خود منتشر کرد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
مینو مجیدی بانوی کُرد ساکن شهر کرمانشاه در خیزش ۱۴۰۱ ایران در روز ۲۹ شهریور در کرمانشاه با شلیک گلوله مأموران سپاهی جمهوری اسلامی ایران کشتهشد.
مراسم خاکسپاری او به صحنهٔ اعتراض مردم بر ضد جمهوری اسلامی تبدیل شد؛ به نحوی که در مراسم خاکسپاری وی مردم و عزاداران به اعتراض و شعار علیه حکومت جمهوری اسلامی برخاستند و شعارِ «زن، زندگی، آزادی» سر دادند.
همچنین در کنار آرامگاه او، دخترش با موهای تراشیده و حجابِ برداشته، تصویری از خود منتشر کرد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
خبر
بازداشت و احضار فعالان حقوق زنان و فعالان مدنی گیلان؛ اجرای حکم بیش از ۶۰ سال زندان!
صبح روز بیستم تیرماه، زهره دادرس، فعال حقوق زنان بدون احضار و اطلاع قبلی با هجوم ماموران امنیتی به خانهاش بازداشت شد. همچنین زهرا دادرس نیز پس از حضور در شعبهی اجرای احکام، بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شد.
در خبرها آمده است که همزمان با این بازداشتها، طی تماسهای تلفنی، به فروغ سمیعنیا، جلوه جواهری، متین یزدانی، یاسمین حشدری، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، سارا جهانی و هومن طاهری نیز اعلام شده است که جهت اجرای حکم، خود را تا شنبه به زندان لاکان رشت معرفی کنند.
پیشتر در خردادماه ۱۴۰۳ حکم بیش از ۶۰ سال زندان این ده تن در دادگاه تجدیدنظر گیلان تایید شده بود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
بازداشت و احضار فعالان حقوق زنان و فعالان مدنی گیلان؛ اجرای حکم بیش از ۶۰ سال زندان!
صبح روز بیستم تیرماه، زهره دادرس، فعال حقوق زنان بدون احضار و اطلاع قبلی با هجوم ماموران امنیتی به خانهاش بازداشت شد. همچنین زهرا دادرس نیز پس از حضور در شعبهی اجرای احکام، بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شد.
در خبرها آمده است که همزمان با این بازداشتها، طی تماسهای تلفنی، به فروغ سمیعنیا، جلوه جواهری، متین یزدانی، یاسمین حشدری، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، سارا جهانی و هومن طاهری نیز اعلام شده است که جهت اجرای حکم، خود را تا شنبه به زندان لاکان رشت معرفی کنند.
پیشتر در خردادماه ۱۴۰۳ حکم بیش از ۶۰ سال زندان این ده تن در دادگاه تجدیدنظر گیلان تایید شده بود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#کتاب
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
5ـ زندگی مشترك آزاد
بخش ششم
راهحل اسلامی نیز در مورد موضوع مذكور موفقیت كسب نكرده است. اسلام كه برعكس حیات راهبـ راهبه اولویت را به ارضای جنسی میدهد، تصور نموده كه از طریق داشتن زنان و جاریههای پرشمار خواهد توانست مسئله را حل نماید. دستورالعمل تشكیل حرم در اسلام به نوعی در نقش فاحشهخانهای میباشد كه خصوصی گشته است. تفاوت آن با فاحشهخانه این است كه به برخی اشخاص اختصاص داده شده است؛ ماهیتا بینشان تفاوتی وجود ندارد. این عملِ اجتماعی جنسیتگرا در عقب ماندن جامعهی شرق از جامعهی غرب نقشی تعیین كننده ایفا نموده است. لگام زدن بر جنسیتگرایی از طرف مسیحیت راهگشای مدرنیته گشته، تشویق اسلام به ارضای افراطی جنسیتگرا نیز سبب شده تا عقبماندهتر از جامعهی قدیمی گشته و دچار هزیمت در برابر جامعهی مدرنیتهی غربی گردند. نقش جنسیتگرایی اجتماعی در شكست خوردن زن و مرد شرقی در برابر زن و مرد غربی، بسیار مهم است. جنسیتگرایی بسیار بیشتر از چیزی كه تصور میرود، بر روی توسعهی اجتماعی تأثیر دارد. باید بر روی نقش جنسیتگرایی در بیشتر شدن تفاوت میان جوامع شرق و غرب با اهمیت لازمه تأمل نمود. نگرش جنسیتگرای اسلام هم در برده شدن عمیق زن و هم در قدرتگرا گشتن مرد در مقایسه با جنسیتگرایی موجود در تمدن غرب بسیار بیشتر سبب بروز نتایج منفی شده است.
به هنگام توسعهی صورت عملی زندگی مشترك آزاد، موارد مهمی وجود دارند كه در قطب زنان و مردان باید بدان توجه شود. در مورد كارهایی كه هر زن دارای شانس زندگی آزاد و یا خواهان كسب شانس مزبور قبل از هر چیز باید انجام دهد را میتوانیم اینگونه بیان نماییم:
آ ) زن باید از همان اول بداند رابطهی جنسی كه با مرد ایجاد مینماید تنها محدود به یك ارضای بیولوژیك نبوده و با یك پنجهی نیرو و قدرتی همطراز خوابیدن با پلنگ در قفس آن روبرو خواهد بود. بویژه حالتی مشابه گرسنگی و اسارت پلنگی كه در قفس است، میتواند سبب استفادهی مرگبارتر مرد از پنجههایش شود. زن نیك باید بداند بعد از اینكه با رابطهی زناشویی سنتی در قفس قرار گرفت، به آسانی زنده بیرون نخواهد آمد و نتیجتا یا جان خویش را از دست خواهد داد و یا تبدیل به پلنگ مادهای خواهد شد كه كاملا تسلیم گشته است. تیپ زنی كه به پلنگ ماده تبدیل شده، نمود زنی است كه مردگونه گشته، چندشآور و كریه است. غریزهی جنسی میان مرد هژمونیك و زن مردگونهای كه تماما تسلیم او شده، نقشی اساسی را در تحقق این چندشآوری و كراهت ایفا مینماید. مردان با غرور از روز «برداشتن» باكرهگی زنان لذت میبرند، دلیل نهفته در پس این امر ارضای غریزی (پدیدهی بیولوژیك) نیست، بلكه نقش این رابطه در تشكیل مناسبات قدرتـ برده میباشد. «برداشتن»، سرآغاز محكوم نمودن بیحد و مرز زنان به بردگی است. قدرت، راهگشای ایجاد عاطفهی ارباب میشود كه این نیز به معنی اثبات مردانگی است. بعدها این روش بر روی مردان جوان نیز بكار رفت. نهاد بردگی بر هر دو جنس نیز اجرا گردید. اینكه زنان به اندازهی مردان در پی رابطهی جنسی نیستند، در پیوند با نهاد بردگی میباشد. عمل جنسی كه مدرنیتهی كاپیتالیستی بصورت نامحدود آن را افزایش داده است، وسیعترین ابزار بردگی است كه بر نوع انسان تحمیل شده است؛ راهگشای فرصت قدرت و استثمار نامحدود میگردد. برخورد گمانآمیز بسیاری از ادیان با این رابطه معنای مهمی داشته و در ارتباط با راهگشایی آن بر دونمایگی، كراهت و خروج از حقیقت میباشد.
بـ ) زنان باید با علم بر اینكه در صورت قرار نداشتن در وضعیت زناشویی مساوی، مرد مقابل در هر حوزهی جامعهی مردسالار همانند یوزپلنگی كه هر لحظه آمادهی حملهور شدن بر شكارش است عمل خواهد كرد، باید شیوهی عمل خویش را تعیین نماید. هنگامی كه یوزپلنگ نر فرصت بیابد، یعنی هنگامی كه از موانع اجتماعی موجود بر سر راهش در این موضوع گذار كرد، قطعا پنجهای بسوی زن خواهد انداخت. مرد قدرتگرا در این لحظه بدون شناختن هیچ هنجار اخلاقی و وجدانی در پی شكار زن برخواهد آمد. نه پوشش دینی و نه حقوق نمیتوانند در برابر این مانع گردند. زنان باید با دانستن این وضعیت وارد حوزهی اجتماعی شوند، به عبارت صحیحتر بدون وجود یك خوددفاعی ضمانتدار، نباید وارد حوزههای اجتماعی فاقد امنیت گردند.
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
5ـ زندگی مشترك آزاد
بخش ششم
راهحل اسلامی نیز در مورد موضوع مذكور موفقیت كسب نكرده است. اسلام كه برعكس حیات راهبـ راهبه اولویت را به ارضای جنسی میدهد، تصور نموده كه از طریق داشتن زنان و جاریههای پرشمار خواهد توانست مسئله را حل نماید. دستورالعمل تشكیل حرم در اسلام به نوعی در نقش فاحشهخانهای میباشد كه خصوصی گشته است. تفاوت آن با فاحشهخانه این است كه به برخی اشخاص اختصاص داده شده است؛ ماهیتا بینشان تفاوتی وجود ندارد. این عملِ اجتماعی جنسیتگرا در عقب ماندن جامعهی شرق از جامعهی غرب نقشی تعیین كننده ایفا نموده است. لگام زدن بر جنسیتگرایی از طرف مسیحیت راهگشای مدرنیته گشته، تشویق اسلام به ارضای افراطی جنسیتگرا نیز سبب شده تا عقبماندهتر از جامعهی قدیمی گشته و دچار هزیمت در برابر جامعهی مدرنیتهی غربی گردند. نقش جنسیتگرایی اجتماعی در شكست خوردن زن و مرد شرقی در برابر زن و مرد غربی، بسیار مهم است. جنسیتگرایی بسیار بیشتر از چیزی كه تصور میرود، بر روی توسعهی اجتماعی تأثیر دارد. باید بر روی نقش جنسیتگرایی در بیشتر شدن تفاوت میان جوامع شرق و غرب با اهمیت لازمه تأمل نمود. نگرش جنسیتگرای اسلام هم در برده شدن عمیق زن و هم در قدرتگرا گشتن مرد در مقایسه با جنسیتگرایی موجود در تمدن غرب بسیار بیشتر سبب بروز نتایج منفی شده است.
به هنگام توسعهی صورت عملی زندگی مشترك آزاد، موارد مهمی وجود دارند كه در قطب زنان و مردان باید بدان توجه شود. در مورد كارهایی كه هر زن دارای شانس زندگی آزاد و یا خواهان كسب شانس مزبور قبل از هر چیز باید انجام دهد را میتوانیم اینگونه بیان نماییم:
آ ) زن باید از همان اول بداند رابطهی جنسی كه با مرد ایجاد مینماید تنها محدود به یك ارضای بیولوژیك نبوده و با یك پنجهی نیرو و قدرتی همطراز خوابیدن با پلنگ در قفس آن روبرو خواهد بود. بویژه حالتی مشابه گرسنگی و اسارت پلنگی كه در قفس است، میتواند سبب استفادهی مرگبارتر مرد از پنجههایش شود. زن نیك باید بداند بعد از اینكه با رابطهی زناشویی سنتی در قفس قرار گرفت، به آسانی زنده بیرون نخواهد آمد و نتیجتا یا جان خویش را از دست خواهد داد و یا تبدیل به پلنگ مادهای خواهد شد كه كاملا تسلیم گشته است. تیپ زنی كه به پلنگ ماده تبدیل شده، نمود زنی است كه مردگونه گشته، چندشآور و كریه است. غریزهی جنسی میان مرد هژمونیك و زن مردگونهای كه تماما تسلیم او شده، نقشی اساسی را در تحقق این چندشآوری و كراهت ایفا مینماید. مردان با غرور از روز «برداشتن» باكرهگی زنان لذت میبرند، دلیل نهفته در پس این امر ارضای غریزی (پدیدهی بیولوژیك) نیست، بلكه نقش این رابطه در تشكیل مناسبات قدرتـ برده میباشد. «برداشتن»، سرآغاز محكوم نمودن بیحد و مرز زنان به بردگی است. قدرت، راهگشای ایجاد عاطفهی ارباب میشود كه این نیز به معنی اثبات مردانگی است. بعدها این روش بر روی مردان جوان نیز بكار رفت. نهاد بردگی بر هر دو جنس نیز اجرا گردید. اینكه زنان به اندازهی مردان در پی رابطهی جنسی نیستند، در پیوند با نهاد بردگی میباشد. عمل جنسی كه مدرنیتهی كاپیتالیستی بصورت نامحدود آن را افزایش داده است، وسیعترین ابزار بردگی است كه بر نوع انسان تحمیل شده است؛ راهگشای فرصت قدرت و استثمار نامحدود میگردد. برخورد گمانآمیز بسیاری از ادیان با این رابطه معنای مهمی داشته و در ارتباط با راهگشایی آن بر دونمایگی، كراهت و خروج از حقیقت میباشد.
بـ ) زنان باید با علم بر اینكه در صورت قرار نداشتن در وضعیت زناشویی مساوی، مرد مقابل در هر حوزهی جامعهی مردسالار همانند یوزپلنگی كه هر لحظه آمادهی حملهور شدن بر شكارش است عمل خواهد كرد، باید شیوهی عمل خویش را تعیین نماید. هنگامی كه یوزپلنگ نر فرصت بیابد، یعنی هنگامی كه از موانع اجتماعی موجود بر سر راهش در این موضوع گذار كرد، قطعا پنجهای بسوی زن خواهد انداخت. مرد قدرتگرا در این لحظه بدون شناختن هیچ هنجار اخلاقی و وجدانی در پی شكار زن برخواهد آمد. نه پوشش دینی و نه حقوق نمیتوانند در برابر این مانع گردند. زنان باید با دانستن این وضعیت وارد حوزهی اجتماعی شوند، به عبارت صحیحتر بدون وجود یك خوددفاعی ضمانتدار، نباید وارد حوزههای اجتماعی فاقد امنیت گردند.
جـ ) باید نیك بداند هدف اساسی مدرنیتهی كاپیتالیستی بویژه هم از طریق روشهای خشك كه نمایانگر نیروی پول و قدرت بوده و هم از طریق روشهای نرمِ بازتاب دهندهی نیروی هنر و بویژه ادبیات، مملو از به بردگی كشاندن زنان میباشد. مدرنیته در برابر زنان چه با روش پول و قدرت و چه با وعدههای فراوان عشقی نیروی یورشگری را تشكیل میدهد كه بارها بیشتر از مردان جامعهی قدیمی میباشد. طلب حیات آزاد از طرف زنان در برابر این نیروی وحشتناك مردسالار در موضوع پول و عشق، معنایی فراتر از یك خیال بیهوده را با خود ندارد. زن هر اندازه با صداقت تمام و رفتارهای زیبا برخورد نموده و در پی زندگی مشترك آزاد باشد، در برابر مرد مقبولِ مدرنیته به خُسران دچار خواهد شد. یعنی هر راهی منجر به بردگی مدرن زنان خواهد شد.
د ) اگر زن علیرغم وجود تمامی این جامعهی مردسالار بر آزاد ماندن ابرام ورزد، در آنصورت مجبور است یا یك تنهایی بزرگ را در پیش بگیرد و یا دشواریهای نوعی از پیكارگری را تقبل نماید كه هر لحظهاش مملو از مبارزهای سوسیالیستی خواهد گذشت. تنهایی مصداقی است بر وضعیت مارژینال و حیات سوسیالیستی نیز نیازمند حیات الههگی همسان فرهنگ الههگی كهن میباشد. باید به این خصوصیت الههها توجه نمود كه با مرد انسان ازدواج نمیكردند. با نگاهی به تاریخ میبینیم كه وقتی مرد اله شد نیز اثر چندانی از الههی زن بر جای نماند. چیزی كه باقی میماند، درآمدن به حالت زن فرشته است. ولی زن فرشته نیز اندكی نمایانگر زن بیتوانی است كه نیروی جنسیتی خویش را از دست داده است. نقش چنین زنی در جامعه از پیك آنسوتر نمیرود. نگارههای اینانا و آفرودیت كه در متولوژی آمده، تیپ متفاوتی از زن میباشند. نمایانگر نگارههای زنی است كه هنوز زیبایی، جاذبهی جنسیتی و توان فیزیكی خویش را از دست ندادهاند. عنصری كه زنِ ایناناـ آفرودیت به مثابه الههی عشق در آن حیات مشترك را بجوید، عنصری است كه با او زندگی مشترك آزاد را تشكیل دهد. باید نیك دانسته شود كه چنین عنصری عموما تنها در مرد پرومتهواری میتواند وجود داشته باشد كه نیمهخدا و نیمهانسان است. این عنصر و یا عموما مرد در تاریخ و روزگار ما تنها میتواند بعنوان یك نگاره تصور شود. محسوسیت یافتن آن از طریق یك جنگجویی فوقالعاده امكانپذیر میباشد؛ بدون شكست دادن خدایان بینقابی كه از طریق نیروی وحشتناك مدرنیتهی كاپیتالیستی مجهز شدهاند، تحقق نخواهد یافت. محسوسیت بخشیدن مذكور غیرممكن نیست اما دشوار است. سوسیالیست بودن اندكی نیز با محسوسیت بخشیدن به انگارهی ایناناـ آفرودیت و پرومته ممكن میگردد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
د ) اگر زن علیرغم وجود تمامی این جامعهی مردسالار بر آزاد ماندن ابرام ورزد، در آنصورت مجبور است یا یك تنهایی بزرگ را در پیش بگیرد و یا دشواریهای نوعی از پیكارگری را تقبل نماید كه هر لحظهاش مملو از مبارزهای سوسیالیستی خواهد گذشت. تنهایی مصداقی است بر وضعیت مارژینال و حیات سوسیالیستی نیز نیازمند حیات الههگی همسان فرهنگ الههگی كهن میباشد. باید به این خصوصیت الههها توجه نمود كه با مرد انسان ازدواج نمیكردند. با نگاهی به تاریخ میبینیم كه وقتی مرد اله شد نیز اثر چندانی از الههی زن بر جای نماند. چیزی كه باقی میماند، درآمدن به حالت زن فرشته است. ولی زن فرشته نیز اندكی نمایانگر زن بیتوانی است كه نیروی جنسیتی خویش را از دست داده است. نقش چنین زنی در جامعه از پیك آنسوتر نمیرود. نگارههای اینانا و آفرودیت كه در متولوژی آمده، تیپ متفاوتی از زن میباشند. نمایانگر نگارههای زنی است كه هنوز زیبایی، جاذبهی جنسیتی و توان فیزیكی خویش را از دست ندادهاند. عنصری كه زنِ ایناناـ آفرودیت به مثابه الههی عشق در آن حیات مشترك را بجوید، عنصری است كه با او زندگی مشترك آزاد را تشكیل دهد. باید نیك دانسته شود كه چنین عنصری عموما تنها در مرد پرومتهواری میتواند وجود داشته باشد كه نیمهخدا و نیمهانسان است. این عنصر و یا عموما مرد در تاریخ و روزگار ما تنها میتواند بعنوان یك نگاره تصور شود. محسوسیت یافتن آن از طریق یك جنگجویی فوقالعاده امكانپذیر میباشد؛ بدون شكست دادن خدایان بینقابی كه از طریق نیروی وحشتناك مدرنیتهی كاپیتالیستی مجهز شدهاند، تحقق نخواهد یافت. محسوسیت بخشیدن مذكور غیرممكن نیست اما دشوار است. سوسیالیست بودن اندكی نیز با محسوسیت بخشیدن به انگارهی ایناناـ آفرودیت و پرومته ممكن میگردد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
بگذار که بر شاخه ی این
صبح دلاویز نشینم
وز عشق سرودی بسرایم
آنگاه به صد شوق
پر گیرم از این بام و
به سوی تو بیایم ....
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
صبح دلاویز نشینم
وز عشق سرودی بسرایم
آنگاه به صد شوق
پر گیرم از این بام و
به سوی تو بیایم ....
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
پرونده سازی علیه رعنا کورکور
رعنا کورکور، خواهر زندانی سیاسی مجاهد کورکور، در بازداشتگاه اطلاعات پاکدشت زندانی است. او در تاریخ ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳ توسط مأموران امنیتی بازداشت و با اتهامات تحریک و اغوای مردم به کشت و کشتار مواجه شده است. نگار کورکور، خواهر دیگر او، اعلام کرده که رعنا به دلیل فعالیت در فضای مجازی تحت پیگرد قرار گرفته و پس از انتشار پستهایی درباره انتخابات بازداشت شده است. خانواده رعنا تحت فشار زیادی هستند و از وضعیت او بیخبرند. رعنا متاهل و دارای دو فرزند خردسال است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
رعنا کورکور، خواهر زندانی سیاسی مجاهد کورکور، در بازداشتگاه اطلاعات پاکدشت زندانی است. او در تاریخ ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳ توسط مأموران امنیتی بازداشت و با اتهامات تحریک و اغوای مردم به کشت و کشتار مواجه شده است. نگار کورکور، خواهر دیگر او، اعلام کرده که رعنا به دلیل فعالیت در فضای مجازی تحت پیگرد قرار گرفته و پس از انتشار پستهایی درباره انتخابات بازداشت شده است. خانواده رعنا تحت فشار زیادی هستند و از وضعیت او بیخبرند. رعنا متاهل و دارای دو فرزند خردسال است.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#کتاب
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
5ـ زندگی مشترك آزاد
بخش پایانی
مواردی كه مردِ خواهان زندگی مشترك آزاد قبل از هرچیز باید انجام دهد را بصورت خلاصهوار اینگونه میتوان شمرد:
آ ) باید بداند زنی كه در مقابل این مرد قرار داده میشود، زنی است كه تحت هژمونی پنج هزار سالهی تمدن و كاپیتالیسم پانصد سالهاش، او را دچار همه نوع شرطی شدن بردگی كردهاند. تنها چارهی زن مزبور این است كه در مقابل مرد پلنگ مانند، مادهای پلنگ مانند گردد. تمامی استراتژی و تاكتیكهای حیات او چنان برساخته شده تا هر لحظه اینگونه عمل نماید. اگر برعكس آن را بخوانیم، او نیز قفسی دارد كه میخواهد با سلیقهی خویش مرد شریك را در آن گرفتار آورد. اگر مرد در پی زندگی مشترك آزاد باشد، رهاییاش از استراتژی و تاكتیكهای چنین زنی، حداقل به اندازهی مورد زن برده دشوار میباشد. رهایی از استراتژی و تاكتیكهایی كه این زن بعنوان بردگی متقابل تحمیلشان مینماید، برای مرد سوسیالیستی كه در پی زندگی مشترك آزاد است، یك حوزهی اولویتدار جنگ بوده و بدون پیروزی در این مورد قادر نخواهند بود حتی به مبارزهی جامعهی سوسیالیستی گام نیز بگذارد.
بـ ) مرد متأهل، باید بداند در برابر تأثیرات یك نهاد بردگی قرار دارد كه حداقل به اندازهی بردگی زن میباشد. این مرد جهت گذار از تأثیرات منفی نهاد مزبور باید در مكان خانه همیشه به دنبال حیات سوسیالیستی بگریزد. با زن برده بصورت بردهوار و اشتباه میتوان زیست. گذار از فرهنگ فاحشهخانهی خصوصی گشته، نیازمند موفقیت در كسب فرهنگ زندگی مشترك آزاد میباشد.
جـ ) باید در مقابل فرهنگ جنسیتگرای اغواگر مدرنیتهی كاپیتالیستی، مبارزهی نفسی را مستمرا و با موفقیت انجام داد. استراتژی و تاكتیكهایی كه برای به تسلیمت گرفتن مرد طرح گشتهاند، دست كم به اندازهی اسارت زن مستهلك كننده است. نباید فراموش كرد كه مرد در مدرنیتهی كاپیتالیستی از یك طرف به یك مردانگی تبدیل شده كه از نظر بیولوژیك مبالغه شده است و از طرف دیگر با تمامی فرهنگ اجتماعیاش او را به حالت زنگونه درآوردهاند. مرد بیولوژیكی كه بصورت افراطی جنسیتگراست از یك طرف بصورت پلنگ درآورده شده و از طرف دیگر به گربهای با فرهنگ زنگونه (زن بردهگونه) درآورده میشود. بدون گذار از این مردانگی كه مدرنیته آن را تحمیل مینماید، نمیتوان سوسیالیست شد و در راه جامعهی سوسیالیستی مبارزه نمود.
د ) جهت مبارزهی مشترك آزاد در برابر تمامی این مؤلفههای منفی، حداقل به اندازهی مبارزه در راه ایجاد زن آزاد، نیاز به مبارزه برای ایجاد مرد آزاد وجود دارد. مردانگی آزاد از طریق گذار از شخصیت مردی میسر میگردد كه جامعهی مرد سالار او را به بردگی كشانده است. باید در واقعیت اجتماعی خویش به مراتبی عرفانی برسیم كه هنوز هم مصداق دارند. عبارتی میگوید «مرد به دنیا نمیآییم، مرد میشویم»، بر همان منوال میتوان گفت «بعنوان مرد تمدن به دنیا میآییم اما میتوان مرد آزاد نیز گشت». در عصر ما تنها از طریق علم، فلسفه و هنر مدرنیتهی دموكراتیك میتوان انگارهی مردانگی پرومته را محسوسیت بخشید. باید با اهمیت لازمه درك شود كه متولوژی، دین، فلسفه، علم و هنر جهت حیات بوده و نقش سرآمد آنها تحقق و برساختن همسرگزینی آزاد بوده؛ بدین ترتیب اخلاق این مورد و زیبایی شناسی آن طرح گشته و توسعه داده شود. ازدواجهای معاصر كنونی تداوم فرهنگ هیرارشیك خاندانی (این فرهنگ حدودا هفت هزار ساله است) بوده و بعنوان حوزهی تولید ارزشهای اساسی جامعهی دولتگرا و مملو از گنجاندن بیشینهی تجاوز به شخصیت زن و مرد به شیوهی هنجار و ناموس میباشد. عدم تحقق عشق، طلاقهای رایج و فروپاشی خانواده بعنوان نتیجهی فرهنگ تجاوزی با هدف قدرت و استثمار كه بر شخصیتها بار شده است، قابل درك هستند. جامعهی آزاد و سوسیالیست تنها از طریق شخصیتهایی قابل تحقق است كه در برابر فرهنگ تجاوز هر لحظهشان با فلسفه، علم، اخلاق و زیبایی تجهیز شده است. آشكار است كه زندگیهای مشترك آزادی كه بر این اساس توسعه داده شوند، برای فرد و جامعه همیشه زیبایی، درستی و نیكی را ببار خواهد آورد.
تنها از طریق زندگی مشترك آزاد، شخصیت سوسیالیست آن و مبارزهی اجتماعیاش قادر خواهیم بود حیات معجزهوار و سحرآمیزی كه مدرنیتهی كاپیتالیستی آن را فروپاشانده ساخته و با همدیگر در آن بسر بریم. بدین جهت باید كودكان و بویژه كودكان دختر را از همان اوان كودكی در نهادهای مدرنیتهی دموكراتیك و از طریق ذهنیت آزاد آموزش داده و وارد عمل شدن از طریق مبارزهی اجتماعی سوسیالیست و دموكراتیك را بعنوان شیوهی حیات خویش پذیرفته، آن را بر دیگران تعمیم داده و معمول نماییم.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
5ـ زندگی مشترك آزاد
بخش پایانی
مواردی كه مردِ خواهان زندگی مشترك آزاد قبل از هرچیز باید انجام دهد را بصورت خلاصهوار اینگونه میتوان شمرد:
آ ) باید بداند زنی كه در مقابل این مرد قرار داده میشود، زنی است كه تحت هژمونی پنج هزار سالهی تمدن و كاپیتالیسم پانصد سالهاش، او را دچار همه نوع شرطی شدن بردگی كردهاند. تنها چارهی زن مزبور این است كه در مقابل مرد پلنگ مانند، مادهای پلنگ مانند گردد. تمامی استراتژی و تاكتیكهای حیات او چنان برساخته شده تا هر لحظه اینگونه عمل نماید. اگر برعكس آن را بخوانیم، او نیز قفسی دارد كه میخواهد با سلیقهی خویش مرد شریك را در آن گرفتار آورد. اگر مرد در پی زندگی مشترك آزاد باشد، رهاییاش از استراتژی و تاكتیكهای چنین زنی، حداقل به اندازهی مورد زن برده دشوار میباشد. رهایی از استراتژی و تاكتیكهایی كه این زن بعنوان بردگی متقابل تحمیلشان مینماید، برای مرد سوسیالیستی كه در پی زندگی مشترك آزاد است، یك حوزهی اولویتدار جنگ بوده و بدون پیروزی در این مورد قادر نخواهند بود حتی به مبارزهی جامعهی سوسیالیستی گام نیز بگذارد.
بـ ) مرد متأهل، باید بداند در برابر تأثیرات یك نهاد بردگی قرار دارد كه حداقل به اندازهی بردگی زن میباشد. این مرد جهت گذار از تأثیرات منفی نهاد مزبور باید در مكان خانه همیشه به دنبال حیات سوسیالیستی بگریزد. با زن برده بصورت بردهوار و اشتباه میتوان زیست. گذار از فرهنگ فاحشهخانهی خصوصی گشته، نیازمند موفقیت در كسب فرهنگ زندگی مشترك آزاد میباشد.
جـ ) باید در مقابل فرهنگ جنسیتگرای اغواگر مدرنیتهی كاپیتالیستی، مبارزهی نفسی را مستمرا و با موفقیت انجام داد. استراتژی و تاكتیكهایی كه برای به تسلیمت گرفتن مرد طرح گشتهاند، دست كم به اندازهی اسارت زن مستهلك كننده است. نباید فراموش كرد كه مرد در مدرنیتهی كاپیتالیستی از یك طرف به یك مردانگی تبدیل شده كه از نظر بیولوژیك مبالغه شده است و از طرف دیگر با تمامی فرهنگ اجتماعیاش او را به حالت زنگونه درآوردهاند. مرد بیولوژیكی كه بصورت افراطی جنسیتگراست از یك طرف بصورت پلنگ درآورده شده و از طرف دیگر به گربهای با فرهنگ زنگونه (زن بردهگونه) درآورده میشود. بدون گذار از این مردانگی كه مدرنیته آن را تحمیل مینماید، نمیتوان سوسیالیست شد و در راه جامعهی سوسیالیستی مبارزه نمود.
د ) جهت مبارزهی مشترك آزاد در برابر تمامی این مؤلفههای منفی، حداقل به اندازهی مبارزه در راه ایجاد زن آزاد، نیاز به مبارزه برای ایجاد مرد آزاد وجود دارد. مردانگی آزاد از طریق گذار از شخصیت مردی میسر میگردد كه جامعهی مرد سالار او را به بردگی كشانده است. باید در واقعیت اجتماعی خویش به مراتبی عرفانی برسیم كه هنوز هم مصداق دارند. عبارتی میگوید «مرد به دنیا نمیآییم، مرد میشویم»، بر همان منوال میتوان گفت «بعنوان مرد تمدن به دنیا میآییم اما میتوان مرد آزاد نیز گشت». در عصر ما تنها از طریق علم، فلسفه و هنر مدرنیتهی دموكراتیك میتوان انگارهی مردانگی پرومته را محسوسیت بخشید. باید با اهمیت لازمه درك شود كه متولوژی، دین، فلسفه، علم و هنر جهت حیات بوده و نقش سرآمد آنها تحقق و برساختن همسرگزینی آزاد بوده؛ بدین ترتیب اخلاق این مورد و زیبایی شناسی آن طرح گشته و توسعه داده شود. ازدواجهای معاصر كنونی تداوم فرهنگ هیرارشیك خاندانی (این فرهنگ حدودا هفت هزار ساله است) بوده و بعنوان حوزهی تولید ارزشهای اساسی جامعهی دولتگرا و مملو از گنجاندن بیشینهی تجاوز به شخصیت زن و مرد به شیوهی هنجار و ناموس میباشد. عدم تحقق عشق، طلاقهای رایج و فروپاشی خانواده بعنوان نتیجهی فرهنگ تجاوزی با هدف قدرت و استثمار كه بر شخصیتها بار شده است، قابل درك هستند. جامعهی آزاد و سوسیالیست تنها از طریق شخصیتهایی قابل تحقق است كه در برابر فرهنگ تجاوز هر لحظهشان با فلسفه، علم، اخلاق و زیبایی تجهیز شده است. آشكار است كه زندگیهای مشترك آزادی كه بر این اساس توسعه داده شوند، برای فرد و جامعه همیشه زیبایی، درستی و نیكی را ببار خواهد آورد.
تنها از طریق زندگی مشترك آزاد، شخصیت سوسیالیست آن و مبارزهی اجتماعیاش قادر خواهیم بود حیات معجزهوار و سحرآمیزی كه مدرنیتهی كاپیتالیستی آن را فروپاشانده ساخته و با همدیگر در آن بسر بریم. بدین جهت باید كودكان و بویژه كودكان دختر را از همان اوان كودكی در نهادهای مدرنیتهی دموكراتیك و از طریق ذهنیت آزاد آموزش داده و وارد عمل شدن از طریق مبارزهی اجتماعی سوسیالیست و دموكراتیك را بعنوان شیوهی حیات خویش پذیرفته، آن را بر دیگران تعمیم داده و معمول نماییم.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel