Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تجمع اعتراضی کارگری بازنشستگان رفسنجان شرکت مس مقابل دفتر صندوق بازنشستگی، در اعتراض به بی عدالتی در پرداخت حقوق شان!
شنبه ۲ تیر ۱۴۰۳

#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
مژگان افتخاری، مادر ژینا امینی با انتشار تصویری از این نماد انقلاب «زن، زندگی، آزادی» با ابراز دلتنگی نوشت: «به انتظار تصویر تو، این دفتر خالی تا چند تا چند ورق خواهد خورد؟»

#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم
 بیا ای چشم روشن بین که خورشیدی عجب زادم
 
 الا ای صبح آزادی به یاد آور در آن شادی
کزین شب های ناباور مَنَت آواز می دادم


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکشنبه ۳تیر ۱۴۰۳

#بازنشستگان_فولاد 

فولادی داد بزن، حقتو فریاد بزن
وعده وعید کافیه ، سفره ما خالیه


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
شکیلا منفرد، فعال مدنی، پس از تحمل حبس، به مرخصی کوتاه‌مدت اعزام شد
شکیلا_منفرد، فعال مدنی و زندانی سیاسی که به اتهام‌های “فعالیت تبلیغی علیه نظام” و “توهین به مقدسات” به حبس محکوم شده بود، روز شنبه دوم تیرماه ۱۴۰۳ از زندان اوین به مرخصی کوتاه‌مدت اعزام شد.

خانم منفرد در شهریور ۱۳۹۹ بازداشت و پس از مدتی با وثیقه آزاد شده بود. اما بعد از برگزاری دادگاه و صدور حکم حبس، مجدداً به زندان منتقل شد.

او در مجموع به شش سال حبس تعزیری و چهار ماه کار اجباری محکوم شده بود. همچنین در پرونده‌های دیگری که در دوران حبس برای او تشکیل شده بود، به احکام حبس و تبعید و مجازات‌های تکمیلی دیگر نیز محکوم شده بود.

#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
#کتاب

برگرفته از کتاب "مسئله‌ی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"

4ـ سوسیالیسم و كاپیتالیسم
بخش دوم
سوسیالیسم علمی علی‌رغم تمامی ادعای علمی بودن و انتقادی بودنش همانگونه كه آزمون‌های بسیاری و بویژه سوسیالیسم رئالِ روسیه و چین نشان دادند، قادر نگشت از طریق ساختارهای فرهنگ مادی مدرنیته‌ی كاپیتالیستی (نهادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) نیروی گذار از جهان ذهنیت و علمی آن را تماما نشان دهد. نمی‌توان ادعا نمود كه انقلاب‌های سوسیالیستی تماما شكست خورده و نتیجه‌ای از آن‌ها حاصل نشده است. این انكار ناپذیر است كه انقلاب‌های مزبور میراث بزرگی را برجای گذاشته و هنوز هم یك عنصر غیر قابل اغماض حیات روزانه و امیدوارترین نیروی جهان ذهنیت می‌باشند، اما قادر نگشتند بصورت قاطع تفاوت تمدن و مدرنیته‌ی آلترناتیو خویش را نشان داده و تحكیم بخشند؛ به تناسب مهمی در درون مدرنیته‌ی كاپیتالیستی مستحیل گشتند. در روزگار ما به اندازه‌ی كافی روشن شده است كه این مسئله تقدیر نبوده و در ارتباط با مسائلی است كه سوسیالیسم بوجود آمده در مقطع كاپیتالیستی قادر به حل آن نشد.
مباحث مرتبط با جامعه كه همگام با كاپیتالیسم صنعتی انجام داده می‌شوند، حائز اهمیت می‌باشند. در این دوره به تدریج سعی می‌شود تا اتوپیاهای سوسیالیستی بر بنیادی علمی و یك خط‌مشی عملی قرار داده شوند، اما در بنیاد تمامی آن‌ها اندیشه‌ی روشنگری نهفته است، اندیشه‌ای كه از گذشته بصورت ریشه‌ای گسسته است. شكل گرفتن اندیشه‌ی روشنگری به شكل گسست ریشه‌ای با گذشته و نه بصورت گذار دیالكتیكی از آن، مقطع دویست ساله‌ی بعدی را به شكلی قوی تحت تأثیر قرار داده است. هر پدیده چنان مورد بررسی قرار گرفته كه انگار به تازگی ایجاد و یا انجام داده شده و پیوندی با گذشته و سنت ندارد. حتی هر چیز مرتبط با گذشته را به موضوع ارزیابی‌های منفی تبدیل نمودند. به اقتضای پارادایم نوین، اگرچه این موضع دلایل قابل درك داشت اما آشكار بود كه واقعیت اجتماعی را با تحریف بازتاب خواهد داد. بدون شك ظرفیت حقیقت‌پروری اندیشه‌ی روشنگری از بسیاری از جهات (و نه تماما) بالاتر از اعصار ماقبل خویش می‌باشد. اگر آنگونه نمی‌بود، قادر به ایجاد عصر نوین نیز نمی‌گشت، اما تنها به صرف اینكه اینگونه است بدان معنی نیست كه كل حقیقت را دربرمی‌گیرد. اما ادعای تمامی پیش‌فرض‌های آن بدینگونه بود. مسائل نیز از این ادعا سرچشمه می‌گیرند. می‌توان هگل را فیلسوف بزرگ اندیشه‌ی روشنگری عنوان كرد اما خود هگل آن را رَویزه نمود. جایگاه برحق را به تاریخ اجتماعی اختصاص داد و فلسفه‌ی علمی خویش را با چنان قدرتی مطرح كرد كه هنوز (از یك نظر) از آن گذار صورت نگرفته است.
كارل ماركس كه از افكار هگل تغذیه نمود، تصور كرد كه با ماتریالیسم خواهد توانست از جنبه‌ی قوی و افراطی ایده‌آلیستی موجود در فلسفه‌ی هگل گذار نماید و در این كار رویكردی صادقانه اختیار نمود. چیزی كه در اینجا مسئله است، عدم توان درك این مسئله است كه تمایز ایده‌آلیسم‌ـ ماتریالیسم چندان مهم نبوده و ماهیتا هر دو نیز خصوصیات متافیزیكی ایده‌آلیست را در خویش می‌پرورانند. تصور شد كه دو فلسفه‌ی متضاد وضع شده‌اند. در این موضوع ماركس بیشتر از هگل تحت تأثیر خط‌مشی روشنگری‌مدار است. ماركس گذشته چنان محسوب می‌نماید كه نه‌تنها از آن گذار صورت گرفته بلكه حتی دیگر مصداق ندارد؛ آن را همچون یك مسئله و ظاهر سایه‌مانند ارزیابی نموده است. قادر به درك این نشده كه گذشته، «زمان حال»ی است با تمامی توان خویش! در این موضوع نامجهزتر از هگل می‌باشد. می‌توان گفت كه در سال‌های واپسین حیات خود (1883-1880) متوجه این نقص و خطای خویش و اهمیت هم پدیده‌ی دولتی كه آن را روساخت می‌نامند و هم جامعه‌ی كمونال قدیمی شده بود. علاقه‌ی او به جامعه‌ی شرق افزایش یافته و برخی از اندیشه‌هایش را تصحیح نمود. اما خط‌مشی روشنگری‌مدار در طول تاریخ رئال سوسیالیسم بر ماركسیسم حاكم گشت. خطای اساسی تاریخ مذكور این است: این اعتقاد بوجود آمد كه جامعه‌ی نوین و یا كمونیسم تماما بر روی كاپیتالیسم، به شكل گذار از جامعه‌ی كاپیتالیستی بوجود خواهد آمد و حتی تحت عنوان «سوسیالیسم علمی» ارزشی در سطح علمی به آن عطف شد.
🔳 تجمع اعتراضی کوردهای روژهلات مقابل لانهٔ جاسوسی جمهوری اسلامی در لندن

❑ شماری از شهروندان کورد اهل روژهلات در روز ۲۶ ماه می، با برگزاری تجمع مقابل لانهٔ جاسوسی جمهوری اسلامی در لندن جنایات این حکومت و سرکوب آزادیخواهان را محکوم کردند.

❑ آنها با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضامین «نه به اعدام»، «مرگ بر جمهوری اسلامی»، «ژن، ژیان، ئازادی» و «مرگ بر خامنه‌ای» پیوسته علیه رژیم جمهوری اعدام اسلامی شعار سر


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
یقین دارم
که ایامی نه چندان دور،
در این ویرانه‌ی استبداد زده
گلبوته های عشق
می روید...

وما سر مست از آزادی
و عشق
کنار هم
زمین خشک را آباد میسازیم؛
پرستوها دوباره لانه میسازند
صدای خنده و شادی
فضای باغ را پر میکند
بهاران زنده میگردد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
مادر زنده یاد   عرشیا_امامقلی_زاده نوجوان جانباخته جلفا بر مزار زنده یاد یلدا_آقافضلی همراه با مادر او
 


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
تداوم بازداشت و بلاتکلیفی سرین کرتیس در ندامتگاه مرکزی کرج
#سرین_کرتیس (بدیعی)، معروف به “شاهزاده سرین”، شهروند دو تابعیتی ایرانی-نیوزیلندی علیرغم گذشت بیش از نود روز از زمان دستگیری، کماکان به صورت بلاتکلیف در #ندامتگاه_مرکزی_کرج بسر میبرد.

بر اساس اطلاعات دریافتی آقای بدیعی که در تاریخ ششم فروردین ماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی در کرج بازداشت شده بود، چندی بعد از دستگیری به یک سلول انفرادی در سالن ۱۲ ندامتگاه مرکزی کرج منتقل شده بود. او نهایتا اواخر خردادماه، به بند عمومی این زندان انتقال یافت.

#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
#کتاب

برگرفته از کتاب "مسئله‌ی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"

4ـ سوسیالیسم و كاپیتالیسم

بخش سوم
خودِ این برخورد نیز دو خطای اساسی را در خود می‌پروراند: اولی، این واقعیت ـ اگرچه بعدها درك گردیدـ درك نشد كه «قطعیت علمی» نه در علوم فیزیكی و نه علوم بیولوژیكی (درك پیوند این امر با اعتمادی كه نسبت به علوم آن دوران وجود داشت مهم است) تماما نمی‌تواند مصداق داشته باشد، بنابراین قادر به درك این مسئله نشدند كه نمی‌توان از طریق فرمولاسیون‌های قطعی علمی، طبیعت اجتماعی را بررسی نمود. خودِ طبیعت اجتماعی، صورتی از فرهنگ می‌باشد. در هر لحظه‌ای تأثیر غیرقابل لمس ذهنیت را با خود دارد. بنابراین در بنیان خطاهای‌شان این امر نهفته است كه تحت نام رویكرد علمی، قوانین طبیعت اجتماعی را با قوانین فیزیكی و یا قوانین بیولوژیك داروینیستی همسان دانستند. دومین خطا در ارتباط با فلسفه‌ی تاریخ می‌باشد؛ متوجه نشده‌اند كه خود جامعه یك پدیده‌ی تاریخی بوده اما باید بعنوان یك طبیعت ثانوی و متفاوت مورد ارزیابی واقع گردد. حتی درك نكرده‌اند كه «اكنونِ» اجتماعی به تناسب بسیاری تاریخ اجتماعی است؛ اندیشه‌ی روشنگری این فرصت را نمی‌دهد. چیزی كه باقی می‌مانَد ارزیابی‌هایی از كاپیتالیسم است كه از طرف یك جهان‌بینی محض پوزیتیویستی‌ای صورت گرفته كه لیبرالیسم مضمونش را تهی كرده است. در اندیشه‌ی مذكور كاپیتالیسم جامعه‌ای محسوب شده كه حاكم، استثنائی و در مقایسه با دورانش مترقی‌ترین جامعه می‌باشد. بجای اینكه كاپیتالیسم به شكل استثمار ارزیابی شود، با جامعه‌ی نوین همسان تلقی شده است. یك نظام استثماری كه تشكل میلیون‌ها و شاید هم میلیاردها سال جهان‌ـ جامعه را از طریق كاپیتالیسمی كه با ناانسانی‌ترین و بنابراین ناجهانی‌ترین روش جامعه‌ی انسانی را به غارت می‌برد،‌ همچون رسیدن جامعه به پیروزی به شمار رفته است! ضعف اساسی موجود در پارادایم ماركسیستی در اینجا نهفته است. بنابراین مؤلفه‌ی اساسی نهان در پس فروپاشی رئال سوسیالیسم نیز این می‌باشد. یك جنبش اصلاحی مبتنی بر ماركسیسم و یا رئال سوسیالیسم باید از این حقیقت آغاز به كار نماید.
سوسیالیسم از نظر اصطلاحی خویش را جامعه‌گرایی عنوان می‌كند، این موردی صحیح است. چیزی كه غلط است، اصطلاح «جامعه‌ی كاپیتالیستی» و تلقی گذار از این شكل جامعه بعنوان تنها راه رسیدن به كمونیسم می‌باشد. قبل از هر چیز بدون اینكه چارچوب اصطلاح جامعه‌ی كاپیتالیستی (باید مدل‌هایی همچون برده‌داری، فئودالی و نظیر آن را نیز بر این امر افزود) بسیار نیك ترسیم شود، از ارزیابی آن‌ بعنوان یك حقیقت اجتماعی كلی اجتناب ورزید. صحیح‌ترین كار این است كه كاپیتالیسم را بعنوان یك بیماری اجتماعی مرگبار و رشد یك غده‌ی اجتماعی از نوع سرطانی ارزیابی نمود. تمامی جوامع ماقبل كاپیتالیسم و از جمله اشكالی كه برده‌داری و فئودالی نامیده می‌شوند، اشكال استثماری از نوع كاپیتالیسم را بعنوان بزرگ‌ترین بی‌اخلاقی تلقی نموده و مجبورش كرده‌اند تا در شكاف‌های اجتماعی خویش را پنهان كرده و یا ناچارش كرده‌اند به شكل حاشیه‌ای به حیات ادامه دهد. چون در مجلدات قبلی سعی كرده بودم پیروزی هژمونیك این هیولا بر جامعه را تحلیل نمایم، تنها به جلب توجه بدان بسنده خواهیم كرد. سخن گفتن از این پارازیتِ بیماری اجتماعی اینچنینی بعنوان «مترقی‌ترین و موفق‌ترین جامعه»، تمامی علوم اجتماعی را معیوب نموده است. به همین سبب می‌گویم كه فعالیت‌های ذهنیتی در مورد كاپیتالیسم كه هزار بار استثمارگرانه‌تر از الوهیت بخشی به رژیم‌های استثماری خویش از طرف كاهنان سومری است، ایدئولوژیك بوده و رژیم خدایان بی‌نقابی است كه هزار بار بیشتر جلای تقدس مصنوعی بر آن كشیده شده است. این‌ها به مثابه حقیقت ارتباطی با علم اجتماعی ندارند. تنها اصطلاحات علمی را استادانه به شكل مكانیزم‌ها (علوم اقتصادی و سیاسی) تحریف نموده و چنان وضع می‌كنند كه انگار علم هستند.

#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
2024/10/02 06:23:22
Back to Top
HTML Embed Code: