Telegram Web Link
پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کورد، در بند زنان اوین، چهل ساله می‌شود.🎂🌹
او در نامه‌ی سرگشاده‌ی خود که در زندان اوین به نگارش درآورده بود نوشت: «باور و ایمان راسخ به این که مسیر آزادی را می‌پیمایند و با وجود تمامی مصائب و رنج‌های انقلاب ذهنیتی، لحظه به لحظه آزادی را می‌زیند…رویایی که فرقی بین سوریه، ایران، عراق، ترکیه، افغانستان و دیگر کشورهای منطقه و غزه که بر ژینوساید و خون هزاران انسان (از غرب تا شرق) بر آن شانتاژ کردند، قایل نیست و این عین آزادی است.

#شریفه_محمدی، من و دیگر زنانی که در صف اعدام‌اند، اولین و آخرین زنانی نیستیم که به صرف جستجوی زندگی آزاد و باشرافت محکوم گشته‌ایم و می‌گردیم. اما تا جانی داده نشود، آزادی نیز محقق نمیگردد. بهای آزادی سنگین است. جرم‌مان پیوند دادن #ژن_ژیان_ئازادی است».

تصویر دست ساز پخشان در زندان است.



#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel


زلالِ چشمه‌ی جوشیده از دل سنگی
الا که آینه ی صبحِ بی غبار تویی

دلم هوای تو دارد، هوای زمزمه‌ات
بخوان که جاریِ آواز جویبار تویی..



#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
تداوم بازداشت و بلاتکلیفی نسیم غلامی سیمیاری، زندانی متهم به بغی

نسیم غلامی سیمیاری، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین و متهم به "بغی" بیش از ۱۵ ماه است که بصورت بلاتکلیف تحت بازداشت قرار دارد و با توجه به اتهام وارده به وی با خطر صدور احکام سنگین توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران مواجه است.

#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
٦خەرمانان
چالاکی کچە ئاپۆچییەکان سنە لە ئاویەر
🆔@kjarOfficialChannel
🔻کەمپەینێک لە تۆڕەکۆمەڵایەتییەکان دژ بە تیرۆری رۆژنامەنووسان راگەیەندرا

لە دژی تیرۆرکردنی هەردوو رۆژنامەنووس "گوڵستان تارا و هێرۆ بەهادین" رۆژنامەنووسان و چالاکوانان و هاووڵاتیان کەمپەینێکیان لە تۆرە کۆمەڵایەتییەکان راگەیاندووە و داوای وەستاندنی تیرۆرکردنی رۆژنامەنووسان دەکەن،

کەمپەینەکە بە هاشتاگی #نا_بۆ_تیرۆرکردنی_رۆژنامەنووسان"ـەوە لە تۆڕە کۆمەڵایەتییەکان بەڕێوەدەچێت

رۆژنامەنووسان و چالاکوانان داوادەکەن هاووڵاتیان بەشداربن لە کەمپەینەکە و هەواڵەکان دژ بە تیرۆرکردنی رۆژنامەنووسان گشتگیربکرێت

ئەمە لە کاتێکدایە، ٢٣ـی ئاب، هەردوو ڕۆژنامەنووسی ژن (گوڵیستان تارا و هێرۆ بەهادین) بە هۆی بۆردوومانی فڕۆکەی بێفڕۆکەوانى دەوڵەتی داگیرکەری تورک لە نزیکی شارۆچکەی سەیدسادق شەهیدبوون و یەکێکی دیکە لە هاوڕێ ڕۆژنامەوانەکانیان بریندار



#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
🔻هێلین ئومێد هێلین ئومێد، ئەندامی کۆمیتەی ناوەندی پارتی کرێکارانی کوردستان-پەکەکە لە میانی بەشدارییکردنی لە بەرنامەیەکی کەناڵی مەدیا خەبەردا ڕایگەیاند : میدیاکانی پەدەکە بە بوختان و پڕوپاگەندە ناتوانن ڕاستییەکان بشێوێنن، لە دژی ئەو هێرشەش پێویستە ڕاگەیاندنی ئازاد بەشێوەیەکی بەهێزتر خۆی بەڕێکخستن بکات، پەدەکە نە کوردە و نە کوردایەتی دەنوێنێت، بەڵكو زیانی گەورەی بە کورد گەیاندووە و دەبێت چالاکی کاریگەر لە دژی پەدەکە ئەنجام بدرێت.

#نا_بۆ_تیرۆرکردنی_رۆژنامەنووسان
#ژن_ژیان_ئازادی
#گوڵستان_تارا_هێرۆ_بەهادین
#JinJiyanAzadi
#ProtectJournalists
#NoToKillingJournalists
#StopKillingJournalists

🆔@kjarOfficaialChannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در دل ِ تاریک ِ این شب‌های سرد
ای امید نا امیدی ‌‌های من!
برق چشمان تو،
همچون آفتاب
می‌درخشد، بر رخ ِ فردای من!


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
ئێستا | بەڕێوەچوونی مەڕاسیمی ڕۆژنامەنووسی ئازاد شەهید گوڵیستان تارا لە سەکۆی ئازادی لەشاری سلێمانی

نا_بۆ_تیرۆرکردنی_رۆژنامەنووسان
#ژن_ژیان_ئازادی


#کۆمەڵگەی_ژنانی_ئازادی_رۆژهەڵاتی_کوردستان

🆔 @kjarOffIcialChannel
دومین نامه ی زندانی سیاسی وریشه مرادی در زندان اوین
«من وریشه مرادی، زندانی سیاسی که در مرداد ۱۴۰۲ در مسیر کرمانشاه-سنندج توسط نیروهای اطلاعات بازداشت شده و در بازداشتگاه اطلاعات سنندج و بند ۲۰۹ زندان اوین تهران، دوره‌ای از بازداشت و شکنجه را گذراندم، در روز 5 دی1402 به بند زنان زندان اوین تهران منتقل شدم. من به‌عنوان زنی که خود درد زن بودن در جامعه‌ای ناعادلانه را چشینده و آشنا به محنت‌های زنان دیگر نیز بودم، در طول زندانی بودن در میان زنان، با افراد بسیاری هم‌بند گشتم و هم‌بند هستم که سرگذشت هر یک از آنان روایت محنتی است که زنان در نظامی زن‌ستیز دارند. نظامی که شاخه‌های اجتماعی، سنتی، تاریخی دارد. نظامی که «بهشت زیر پای مادران» را به گونه‌ای متفاوت و دل‌بخواهی ترسیم و تعریف کرده و تنها در چارچوب خدمتگزاری زنان به این چرخه‌ی مردسالارانه اجازه‌ی استفاده از «بهشت»شان را می‌دهند! با زنان هم‌بند هستم و هر لحظه را با کسانی می‌زیم که هرکدام به نوعی قربانی این نظام مردسالارانه هستند. و ما نیز آنانی هستیم که در مقابل این ستم سر بلند کرده و چشم در چشم موضع قدرت، علم مخالفت با زن‌ستیزی و زن‌کشی را برافراشته‌ایم. 
زندگی ما در اینجا یکی است. پیر فرزانه‌مان گفته که «زنان اولین ملت مستعمره شده هستند» و ما افراد این ملت مستعمره‌گشته، فارغ از زبان و تعلق ملیتی و اعتقادی خویش همچون یک روح در چندین جسم هستیم. به مصداق «چون عضوی را به درد آورد روزگار، دگر عضو ها را نماند قرار»، تمامی دردهای همدیگر را احساس می‌کنیم. در این زندان بی‌رحمانه و غیرانسانی، جنبه‌ی انسانی‌مان بیشتر می‌شکفد و زنانگی امتحان قدرت و انسانی بودنش را پس داده و سربلند از آن بیرون می‌آید. اینجاست که تاریخ وارونه می‌گردد! دیگر این «ملت مستعمره» گشته سر به تیغ سرنوشت نمی‌سپارد و روند تاریخی مبارزه‌ی فردی- شکست زنان را به مرحله‌ای دیگر می‌رساند. جمعا و دست در دست یکدیگر و با همبستگی‌ای که تنها زنان قادر به نشان دادن آن هستند به مصاف حوادث می‌رویم. حوادثی که هر لحظه در برابرمان قد علم می‌کنند. ما نیز انسانیم، آرزوها، خواسته‌ها، عادات و رفتارهای‌مان متفاوت هستند، هرکدام یک «یک» دیگریم، اما در عین حال و در برابر بیدادی «یک کل واحد» هستیم. یک روحیم و یک موضعیم و یک نگاهیم و یک فریادیم در برابر نازندگی تحمیلی.
عزم داریم این زندگی را با آزادی عجین کنیم، مصر هستیم که تاج آزادی بر تارک این حیات دشوار بنهیم. این یکی گشتن زیبا را در طول تجربه‌ی یک سال و اند گذشته دیدیم و با هم آن را ساختیم. ما برساختگر شیوه‌ی حیاتی گشتیم که از ما زنان و به تبع آن انسانیت ربوده شده. دشمنان وادی انسانیت، مردسالاری چشم به قدرت دوخته، قدرت ولع‌دار چشم به سود بیشینه دوخته تا اینجای کار انسانیت را به حال و روزی درآورده‌اند که دیگر نه‌تنها با هم‌نوعانش، بلکه با حیوان و گیاه و درخت و طبیعت به تضاد افتاده و این ابتدا با ضدیت با زنان و زن‌ستیزی آغاز گشته. ما سرآغاز این کج‌راهی و این انحراف را پیدا کرده‌ایم و مصمم هستیم که حیات را به مجرایش بازگردانیم. قطعا به قول آدورنو «حیات اشتباه‌آمیز را نمی‌توان صحیح زیست» و ما «حیاتی صحیح و نیک، زیبا و آزاد» را رقم خواهیم زد.
حیات‌مان، زندگی‌مان، نفس‌ کشیدن‌مان در این در این دیوارهایی که جای مشت‌های هزاران مبارز روی آن حک گردیده، برای آن است. هر موضعی که می‌گیریم، هر رفتاری که پیشه می‌کنیم، هر کنشی که نشان می‌دهیم، در چارچوب این یکی بودن و وحدتی است که پیرامون این عشق‌مان به «زندگی آزاد» شکل می‌گیرد. بیدادگاه، حکم صادر می‌کند، فشار وارد می‌آورد، سیستم زندان محدودیت در محدودیت ایجاد می‌کند. دست‌اندرکاران رفتار از پیش برنامه‌ریزی شده‌ی آزار دهنده نشان می‌دهند، اما ما که واقفیم بر امر، ما که آگاهیم از زمانه، ما که می‌دانیم «آن‌ها» تحت فشار مردمی و انسانی به چه حال و روزی افتاده‌اند، در مسیر خویش پیش می‌رویم. زنان اینگونه تاریخ این میهن را رقم خواهند زد و اینگونه مِهر «زن، زندگی، آزادی» را در جهان اشاعه داده و مُهر آن را بر حیات خواهند زد. 
در طول این مسیر، با توجه به لزوم همبستگی عمل می‌نماییم و من نیز جزئی از این اجتماع زندانی هستم. روز 14 مردادماه در اعتراض به احکام ناعادلانه‌ای که برای شریفه محمد و پخشان عزیزی صادر شده بودند، اعلام کردم که به بیدادگاه نخواهم رفت و نرفتم و دفاعیه‌ام را به افکار عمومی ارائه دادم. گفتم مادامی که این بیدادگاه برای زنانی اینچنین ارزشمند، احکامی از این دست صادر می‌نماید، من نیز در آنجا حضور نخواهم شد. جلسه‌ی محاکمه‌ی 14 مرداد، محاکمه‌ی من نبود، محاکمه‌ی تمامی زنانی بود که برای زندگی جنگیده‌اند، به همین جهت فرصتی بود تا من به نمایندگی از این اجتماع زندانی‌مان و به اقتضای انسانیت و رفاقت مان اعتراض به این احکام را نشان دهم.
اگر به‌جای من هر زن دیگری با این افکار بود نیز همانگونه عمل می‌کرد. دادگاه من به تعویق افتاد و اکنون در ماه شهریور مجددا در آستانه‌ی برگزاری جلسه‌ای دیگر هستم. تصمیم دارم که این‌بار به عنوان کسی که فلسفه‌ی ژن، ژیان، آزادی را زیسته، با اراده‌ی خویش و برای اثبات حقانیت خود و گرامیداشت تمام کسانی که جان‌شان را در راه مطالبه‌ی زندگی آزاد از دست داده‌اند، در مقابل دادگاه حاضر شوم. احتمال دارد که به من حق سخن گفتن ندهند، احتمال دارد که تنها رفت و آمدم به دادگاه را به‌عنوان بخشی از به اصطلاح پروسه‌ی دادگاه ثبت کنند، می‌دانم که این «دسیسه‌های حقوقی» به راحتی اجرا می‌شوند، اما همانگونه که نرفتنم مسئله‌ای شخصی نبود، این رفتنم نیز شخصی نیست. من به نماینده از این جمع مبارز و خواهندگان آزادی در مقابل دادگاه خواهم ایستاد. چه حق سخن گفتن به من بدهند و چه ندهند، ایستادن در آنجا نشانی خواهد بود از عزمم، عزممان به حق‌خواهی و عدالت‌خواهی و برابری طلبی. ما هرکجا که باشیم، یک موضع داریم و آن انسانیت و آزادی و زیبایی است. چه آن هنگام که در زیباترین طبیعت به‌سر می‌بردم، چه آنگاه که در جهنم جنگ با نیروی تاریک داعش بودم، چه در دورانی که آزادانه مبارزه می‌کردم و چه الان که در غل و زنجیر نظامی ناحقوقی قرار دارم، بر سر موضع آزادی‌خواهانه‌ی خویش هستم و خواهم بود. باشد که موضع زنانه فصل‌الختام مبارزه با ظلم و ستم مردسالارانه باشد و پیروزی را برای انسانیت به ارمغان آوَرَد. 

انسانیت پیروز خواهد شد
ژن ژیان ئازادی / زن زندگی،آزادی
وریشه مرادی، بند زنان زندان اوین


#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان

🆔 @KjarOfficialChannel
2024/09/27 21:28:26
Back to Top
HTML Embed Code: