#کتاب
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
بـ چارچوب نظری
جهت روشن نمودن موضوع اساسیمان، از میان نظریات اجتماعی دارای ساختاری بسیار متنوع و چالشدار، به اشاره نمودن به برخی از آنها بسنده خواهیم كرد.
طرح نظریه جهت تنوعهای اجتماعی كه جهان بسیار وسیعی را تشكیل میدهند میسر است اما خدمت چندانی به هدف نمینماید؛ این طرح نظریه ممكن است به نادیده انگاشتن و بیاهمیت كردن موضوعی اصلی نیز بینجامد كه باید روشن گردد. مهمترین مسئله در علوم اجتماعی، روشن نمودن همهچیز نیست، بلكه تعیین و روشن نمودن موضوعات و مسائلی است كه اهمیتی حیاتی دارند. مهمترین مسئله این است: تعیینكنندهترین پدیدهها در میان انبوه پدیدههای اجتماعی كدامین هستند؟ در این موضوع میتوان لیستی طولانی از رویدادها و اشخاص مهم گرفته تا آنانی كه برای دولت و اقتصاد اولویت قائل هستند را برشمرد. به سبب اینكه برای من برخی پدیدهایی كه بیش از همه ایضاح كننده بوده، همچنین ساختارـ مدتهایی كه طی كردهاند حائز اهمیت میباشند، سعی خواهم كرد بصورت پیشنویس اینها را ارائه دهم.
1ـ قدرت هژمونیك مركزی
تعریف نظری واجب از نظر موضوع اساسی ما باید در ارتباط با قدرت هژمونیك مركزی باشد. نظریهی اساسی كه خواهد توانست درآوردن یك خلق به آستانهی نسلكشی را روشن نماید، نظریهی قدرت هژمونیك مركزی است. با توجه به اینكه اصطلاح قدرت به اندازهی كافی روشن شده است، بازگویی اینكه قدرت در طول سیر پیشرفت تاریخیاش چگونه جامعه را در منگنه قرار داده است، دارای اهمیت میباشد. ابتدا باید به خوبی كاراكتر هژمونیك قدرت را توضیح داد. كانونهای قدرت از هنگام تولد به بعد ناچار از وارد شدن به رقابتی شدید و به تدریج جنگ در بین خویش میباشند. قدرتها سعی دارند در ابتدا از طریق جنگها یكدیگر را از بین برده و یكنواخت گردند. هنگامی كه پس از مدتی دیگر دیده میشود كه این امر بیفایده بوده و نمیتواند میسر باشد، درآمدن تحت امر هژمونی قویترین مركز قدرت برای سایر مراكز قدرت به مثابه نیك از میان بدها پذیرفته میشود. همچنین جنبشهای ضدقدرتی كه بصورت همیشگی از لایههای پایین و خارج فشار میآورند، بسر بردن متفقانه تحت یك قدرت هژمونیك (حاكم، فرماندهی بالا) كه صاحبان قدرت در آن سهیم باشند را ناگزیر مینمایند. قدرتهای خالص در تاریخ استثنایی هستند؛ چیزی كه قانون است، كاراكتر هژمونیك قدرت میباشد. قدرت مركزی ناچار است با مركز اقتصادی تكمیل شود. تمركز قدرت مركزی در ارتباط تنگاتنگ با مركزی است كه در آن تمركز اقتصادی رأسی وجود دارد. اقتصاد مركزی با اشاعهی موج به موج در مركز برای خویش نظاممندی ایجاد كرده و ناچار است این امر را با اشاعهی مختلط با قدرت مركزی پیش ببرد. به سبب اینكه قدرت مركزی خود قویترین پتانسیل ساختار اقتصادی تمركز یافته است، با فعال نمودن اقتصاد در میان امر روزانه از مركز بسوی پیرامون اشاعه مییابد. در تناسب با تشكل بیشینهی سود و اندوختهی سرمایه، مركز و پیرامون بصورت مستمر جای عوض میكنند. این وضعیت مقاطعی را ناگزیر مینماید كه بحرانی نامیده میشوند.
ادامه دارد
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
بـ چارچوب نظری
جهت روشن نمودن موضوع اساسیمان، از میان نظریات اجتماعی دارای ساختاری بسیار متنوع و چالشدار، به اشاره نمودن به برخی از آنها بسنده خواهیم كرد.
طرح نظریه جهت تنوعهای اجتماعی كه جهان بسیار وسیعی را تشكیل میدهند میسر است اما خدمت چندانی به هدف نمینماید؛ این طرح نظریه ممكن است به نادیده انگاشتن و بیاهمیت كردن موضوعی اصلی نیز بینجامد كه باید روشن گردد. مهمترین مسئله در علوم اجتماعی، روشن نمودن همهچیز نیست، بلكه تعیین و روشن نمودن موضوعات و مسائلی است كه اهمیتی حیاتی دارند. مهمترین مسئله این است: تعیینكنندهترین پدیدهها در میان انبوه پدیدههای اجتماعی كدامین هستند؟ در این موضوع میتوان لیستی طولانی از رویدادها و اشخاص مهم گرفته تا آنانی كه برای دولت و اقتصاد اولویت قائل هستند را برشمرد. به سبب اینكه برای من برخی پدیدهایی كه بیش از همه ایضاح كننده بوده، همچنین ساختارـ مدتهایی كه طی كردهاند حائز اهمیت میباشند، سعی خواهم كرد بصورت پیشنویس اینها را ارائه دهم.
1ـ قدرت هژمونیك مركزی
تعریف نظری واجب از نظر موضوع اساسی ما باید در ارتباط با قدرت هژمونیك مركزی باشد. نظریهی اساسی كه خواهد توانست درآوردن یك خلق به آستانهی نسلكشی را روشن نماید، نظریهی قدرت هژمونیك مركزی است. با توجه به اینكه اصطلاح قدرت به اندازهی كافی روشن شده است، بازگویی اینكه قدرت در طول سیر پیشرفت تاریخیاش چگونه جامعه را در منگنه قرار داده است، دارای اهمیت میباشد. ابتدا باید به خوبی كاراكتر هژمونیك قدرت را توضیح داد. كانونهای قدرت از هنگام تولد به بعد ناچار از وارد شدن به رقابتی شدید و به تدریج جنگ در بین خویش میباشند. قدرتها سعی دارند در ابتدا از طریق جنگها یكدیگر را از بین برده و یكنواخت گردند. هنگامی كه پس از مدتی دیگر دیده میشود كه این امر بیفایده بوده و نمیتواند میسر باشد، درآمدن تحت امر هژمونی قویترین مركز قدرت برای سایر مراكز قدرت به مثابه نیك از میان بدها پذیرفته میشود. همچنین جنبشهای ضدقدرتی كه بصورت همیشگی از لایههای پایین و خارج فشار میآورند، بسر بردن متفقانه تحت یك قدرت هژمونیك (حاكم، فرماندهی بالا) كه صاحبان قدرت در آن سهیم باشند را ناگزیر مینمایند. قدرتهای خالص در تاریخ استثنایی هستند؛ چیزی كه قانون است، كاراكتر هژمونیك قدرت میباشد. قدرت مركزی ناچار است با مركز اقتصادی تكمیل شود. تمركز قدرت مركزی در ارتباط تنگاتنگ با مركزی است كه در آن تمركز اقتصادی رأسی وجود دارد. اقتصاد مركزی با اشاعهی موج به موج در مركز برای خویش نظاممندی ایجاد كرده و ناچار است این امر را با اشاعهی مختلط با قدرت مركزی پیش ببرد. به سبب اینكه قدرت مركزی خود قویترین پتانسیل ساختار اقتصادی تمركز یافته است، با فعال نمودن اقتصاد در میان امر روزانه از مركز بسوی پیرامون اشاعه مییابد. در تناسب با تشكل بیشینهی سود و اندوختهی سرمایه، مركز و پیرامون بصورت مستمر جای عوض میكنند. این وضعیت مقاطعی را ناگزیر مینماید كه بحرانی نامیده میشوند.
ادامه دارد
با توجه به این مسئله، «پیرامون» و «بحران» از خصوصیات اساسی غیر قابل چشمپوشی قدرت و اقتصاد مركزی میباشند. هرچه نظام بصورت مفید كار كند، نیازی به تغییر مركز باقی نمیماند. اما همانگونه كه در تاریخ بسیار دیده شده است، در صورتی كه مركز به تدریج طفیلی و پارازیتی شود، یك نیروی پیرامونی مفید با بهره بردن از تأثیرات بحرانها مسیری نوین را ترسیم مینماید؛ از طریق كارهای تكنولوژیك نوین اقتصاد را موفقتر گردانده و اینگونه امر مزبور را تحقق میبخشد. فناوری نوین به معنی فناوری نظامی نوین است. جابجاییهای قدرتی كه در مقاطع تاریخی اینچنین ایجاد میشوند، به تشكلهای مركزی و پیرامونی جدیدی منجر شده و هژمونی قدرتی مجددا برقرار میشود. در تاریخ همیشه با تشكلهای قدرتی هژمونیك اینچنین به پیشاهنگی یك قوم و یا خاندان جدید همیشه روبرو میشویم. در اینجا تمایز قایل شدن بین تعیینكنندگی اقتصادی و قدرت چندان بامعنی نیست. همانگونه كه هیچ قدرت هژمونیكی قادر نیست بدون مركز اقتصادی بسر كند، هیچ مركز اقتصادی نیز بدون دست زدن به برساخت قدرتی هژمونیك مركزی قادر به ماندگار نمودن خویش به مدتی طولانی نمیشود.
یك پدیدهی بسیار مهمِ مرتبط با قدرت هژمونیك مركزی در تاریخ این است كه این نظام پیوندی زنجیروار داشته، خصوصیتی دارد كه خلأ را برنمیتابد و همانند حلقههای یك زنجیر به حیات ادامه میدهد نه بصورت ناپیوستگیهای زمانی و مكانی. در سرشت قدرت هژمونیك باقی گذاشتن خلأ در زمان و مكان وجود ندارد. همهی جاها و زمانها كاملا پُر میشوند. حلقهها بصورت مختلط و با همدیگر در پیوند میباشند. هنگامی كه خلأ و ناپیوستگی وجود داشته باشد، احتمال فروپاشی مركز سر برمیآورد. اگر به مدتی طولانی تعمیر نشده و پر نشود، فروپاشی و جایگزینی قدرت مركزی دیگری ناگزیر میگردد. نباید قدرت هژمونیك مركزی را تنها وضعیتی مخصوص امپراطوریهای بزرگ تصور نمود. سعی میكنند تمامی جامعه را با مناسبات قدرتی هژمونیك به همدیگر مرتبط سازند؛ از بزرگترین مركز امپراطوری گرفته تا یك واحد خانوادهای وابسته، در تمامی آنها مقررات هژمونیك مشابهی برقرار میباشد. ارباب در روستا و شوهر در خانواده همان است كه امپراطور در رُم میباشد! اگر توجه نشود كه جامعهی تاریخی از گرههای هژمونیك اینچنینی بافته شده است، درك آن میسر نمیگردد؛ در آنصورت شاید صاحب یك تودهی معلوماتی شویم اما صاحب ادراكی دیالكتیكی نمیگردیم.
قدرت هژمونیك مركزی ناچار است كه نهتنها از طریق اقتصاد بلكه با هژمونی ایدئولوژیكیای تكمیل گردد كه حداقل به همان میزان اهمیت دارد. بدون هژمونی ایدئولوژیك، هژمونی قدرتی نمیتواند وجود داشته باشد. بویژه جریانهای اساسی متولوژیك و دینی كه در برههی تمدنی بسر میبرند، یا هژمونیكستیز هستند، یا در طول مدتی كوتاه حداقل با یك جناح خویش با قدرت یكی شده و به سرعت هژمونیك میگردند. بویژه بوجود آمدن ادیان تكخدایی بصورت مختلط با هژمونی مركزی، بسیار آموزنده میباشد. ظهورشان در ارتباط با هژمون مطلق میباشد. اصطلاح خدا و الله؛ یا اصطلاح جایگزین هژمون اساسی است كه در این صورت دینِ [حاوی اصطلاحات مذكور] مخالف و مقاومتطلب است و یا تقدیس نمودن و الوهیت بخشیدن به خود هژمون میباشد. در دومین وضعیت، دین بازتاب نظام هژمونیك مركزی میباشد. وضعیتی موضوع بحث است كه از نظر رابطه و چالش بین هر دو بصورت بسیار متمركز در جریان بوده و برای آن جنگ صورت میگیرد. اگر تنها تاریخ ادیان تكخدایی را به همراه تاریخ قدرتِ هژمونیك مركزی مورد كاوش قرار دهیم، قادر به درك آن خواهیم گشت. تاریخ ادیان به نوعی دیگر قابل درك نیست. یك تاریخ ادیانِ بدون بنیان قدرتی و اقتصادی، عبارت از سفسطهای بزرگ میباشد. رابطهی بین دین، خدا، هژمون، قدرت و اقتصاد بسیار بیشتر از چیزی كه تصور میشود متمركز میباشد. تاریخ واقعی از طرف قدرت هژمونیك مركزی هم از طریق زمان و مكان تحت محاصرهی زنجیروار درآمده و هم از طریق درهم تنیدگی دین، خدا، هژمون، قدرت و اقتصاد احاطه گشته است. جامعهی تاریخی با تداوم بصورت چنین محاصرهها و حلقههایی تا به روزگار ما رسیده است.
یك پدیدهی بسیار مهمِ مرتبط با قدرت هژمونیك مركزی در تاریخ این است كه این نظام پیوندی زنجیروار داشته، خصوصیتی دارد كه خلأ را برنمیتابد و همانند حلقههای یك زنجیر به حیات ادامه میدهد نه بصورت ناپیوستگیهای زمانی و مكانی. در سرشت قدرت هژمونیك باقی گذاشتن خلأ در زمان و مكان وجود ندارد. همهی جاها و زمانها كاملا پُر میشوند. حلقهها بصورت مختلط و با همدیگر در پیوند میباشند. هنگامی كه خلأ و ناپیوستگی وجود داشته باشد، احتمال فروپاشی مركز سر برمیآورد. اگر به مدتی طولانی تعمیر نشده و پر نشود، فروپاشی و جایگزینی قدرت مركزی دیگری ناگزیر میگردد. نباید قدرت هژمونیك مركزی را تنها وضعیتی مخصوص امپراطوریهای بزرگ تصور نمود. سعی میكنند تمامی جامعه را با مناسبات قدرتی هژمونیك به همدیگر مرتبط سازند؛ از بزرگترین مركز امپراطوری گرفته تا یك واحد خانوادهای وابسته، در تمامی آنها مقررات هژمونیك مشابهی برقرار میباشد. ارباب در روستا و شوهر در خانواده همان است كه امپراطور در رُم میباشد! اگر توجه نشود كه جامعهی تاریخی از گرههای هژمونیك اینچنینی بافته شده است، درك آن میسر نمیگردد؛ در آنصورت شاید صاحب یك تودهی معلوماتی شویم اما صاحب ادراكی دیالكتیكی نمیگردیم.
قدرت هژمونیك مركزی ناچار است كه نهتنها از طریق اقتصاد بلكه با هژمونی ایدئولوژیكیای تكمیل گردد كه حداقل به همان میزان اهمیت دارد. بدون هژمونی ایدئولوژیك، هژمونی قدرتی نمیتواند وجود داشته باشد. بویژه جریانهای اساسی متولوژیك و دینی كه در برههی تمدنی بسر میبرند، یا هژمونیكستیز هستند، یا در طول مدتی كوتاه حداقل با یك جناح خویش با قدرت یكی شده و به سرعت هژمونیك میگردند. بویژه بوجود آمدن ادیان تكخدایی بصورت مختلط با هژمونی مركزی، بسیار آموزنده میباشد. ظهورشان در ارتباط با هژمون مطلق میباشد. اصطلاح خدا و الله؛ یا اصطلاح جایگزین هژمون اساسی است كه در این صورت دینِ [حاوی اصطلاحات مذكور] مخالف و مقاومتطلب است و یا تقدیس نمودن و الوهیت بخشیدن به خود هژمون میباشد. در دومین وضعیت، دین بازتاب نظام هژمونیك مركزی میباشد. وضعیتی موضوع بحث است كه از نظر رابطه و چالش بین هر دو بصورت بسیار متمركز در جریان بوده و برای آن جنگ صورت میگیرد. اگر تنها تاریخ ادیان تكخدایی را به همراه تاریخ قدرتِ هژمونیك مركزی مورد كاوش قرار دهیم، قادر به درك آن خواهیم گشت. تاریخ ادیان به نوعی دیگر قابل درك نیست. یك تاریخ ادیانِ بدون بنیان قدرتی و اقتصادی، عبارت از سفسطهای بزرگ میباشد. رابطهی بین دین، خدا، هژمون، قدرت و اقتصاد بسیار بیشتر از چیزی كه تصور میشود متمركز میباشد. تاریخ واقعی از طرف قدرت هژمونیك مركزی هم از طریق زمان و مكان تحت محاصرهی زنجیروار درآمده و هم از طریق درهم تنیدگی دین، خدا، هژمون، قدرت و اقتصاد احاطه گشته است. جامعهی تاریخی با تداوم بصورت چنین محاصرهها و حلقههایی تا به روزگار ما رسیده است.
به بیانی ملموس، این مرحله كه بصورت حلقههای زنجیروار از سارگون شاه آكاد ـ كه با معلومات امروزینی كه داریم اولین هژمون محسوب میگرددـ تا كنون پیش آمده و امروزه نیز با یك هژمون مشابه امپراطوری سارگون به نام ایالات متحدهی آمریكا ادامه یافته است، از نظر نظام تمدن مركزی همانند جریان یك رودخانهی مادری است. هژمونیهای سومر، آكاد، بابل، آشور، هیتیت، میتانی، اورارتو، ماد، پارس، اسكندر، روم، ساسانی، بیزانس، عربـ اسلام، تركـ مغول، عثمانی، بریتانیا و ایالات متحدهی آمریكا رودخانهی مادری را تشكیل داده و امپراطوریهای مصر، عیلام، هاراپا، چین، هند، روس، فرانك و ژرمن در حكم شاخههای فرعی رودخانهی مادری میباشند. اگر جامعهی تاریخی، در طول تاریخ تمدن مركزی بصورت ملموس با نمادهای شاخههای مادری و فرعی بیان شوند، بصورت واقعگرایانهتر دركپذیر میگردد. بدون شك این رودخانهی مادری و شاخههای فرعیاش شاخههای زیر مجموعهای دارند كه رودهای كوچكتری بوده و هركدام به معنی یك فرهنگ و تمدن میباشند. مورد با اهمیت درك این مسئله است كه پیشرفت تاریخی از هم گسیخته نبوده و بغیر از میاندورههای گذار هژمونی مركزی، با تحكیم همیشگی موجودیت خویش، جهان امروزین ما را تشكیل داده است. بدون شك این تشكل یكجانبه نیست. از طرف دیگر نیروهای ضد هژمونیك نیز از زمان ظهور خویش بدینسو همیشه در مقابل نظام تمدن مركزی و نیروهای هژمونیك آن خویش را موجودیت بخشیده و قطب دیگر جهان یعنی جهان تمدن دموكراتیك را تا به روزگار ما آوردهاند. این موردی غیرقابل بحث است كه ماهیت اساسی این جهان دموكراتیك، اخلاقی و سیاسی بوده، با كنفدراسیونهایی بیپایان و زوالناپذیر خویش را همیشه تجدید حیات بخشیده و تقویت نمودهاند؛ نیروهای آنتیهژمونی عموما در ادیان و بویژه در هر یك از مذاهب ادیان تكخدایی جهان ایدئولوژیك خویش را تشكیل داده و نیروهای حقیقی مولد اقتصاد میباشند.
هر قدر تاریخ منفرد دولتـ ملتها كه مدرنیتهی كاپیتالیستی سعی بر حاكم نمودن آن دارد، بخواهد پیشرفت تاریخی هژمونیك مركزی جهانی را سركوب نماید نیز قادر نخواهد بود این واقعیت جهانی را تغییر دهد. بدون وجود تاریخ جهانی، تاریخ جزئی نمیتواند وجود داشته باشد. به عبارت صحیحتر، تاریخ با تغذیهی متقابل جزئی و جهانی توسعه مییابد. تاریخهای جزئی ملت، طبقه و خاندان و یا تاریخهای شخصی بدون نشاندن در درون ارتباطی جهانی، قابل درك نیستند. مدرنیتهی كاپیتالیستی با اعلام تاریخ لیبرال خویش بعنوان «پایان تاریخ»، سعی دارد حیلهای كه هر عصر هژمونیك كلاسیكی بدان متوسل شده را تكرار نماید. هر عصر هژمونیك خویش را بعنوان «پایان» اعلام مینماید اما تاریخ ادامه مییابد. چیزی كه به پایان میرسد شاید هم خود مدرنیتهی كاپیتالیستی باشد. از نظر ماهوی این نظامی كه دیگر هیچ نوع پیوندی با تاریخ و جامعهی ملموس برایش باقی نمانده، همگام با عصر سرمایهی مالی جهانی معنایش را از دست داده است. فروپاشی آن از نظر صورت و شكل نیز روز به روز تحقق مییابد. شاید هم نظام هژمونیك مركزی برای اولین بار در تاریخ تمامی منابع خویش را مصرف نموده، به آهستگی ترك برداشته و با منازعهی مستمر با بحران به پایان نزدیك میشود. ماهیتا از بسیاری از جوانب از آن گذار صورت گرفته است. هر كس میخواهد بداند كه تا چه حد خواهد توانست با قالبی زرهی از خویش محافظت نماید؛ اینكه با هیچ محسوب نمودن زمان و مكان موجودیت شكلی خویش را ابدی نموده و یا فروپاشی آن در جریان است، موضوعی است كه ارزش تحقیق و كشف حقیقت آن را دارد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
هر قدر تاریخ منفرد دولتـ ملتها كه مدرنیتهی كاپیتالیستی سعی بر حاكم نمودن آن دارد، بخواهد پیشرفت تاریخی هژمونیك مركزی جهانی را سركوب نماید نیز قادر نخواهد بود این واقعیت جهانی را تغییر دهد. بدون وجود تاریخ جهانی، تاریخ جزئی نمیتواند وجود داشته باشد. به عبارت صحیحتر، تاریخ با تغذیهی متقابل جزئی و جهانی توسعه مییابد. تاریخهای جزئی ملت، طبقه و خاندان و یا تاریخهای شخصی بدون نشاندن در درون ارتباطی جهانی، قابل درك نیستند. مدرنیتهی كاپیتالیستی با اعلام تاریخ لیبرال خویش بعنوان «پایان تاریخ»، سعی دارد حیلهای كه هر عصر هژمونیك كلاسیكی بدان متوسل شده را تكرار نماید. هر عصر هژمونیك خویش را بعنوان «پایان» اعلام مینماید اما تاریخ ادامه مییابد. چیزی كه به پایان میرسد شاید هم خود مدرنیتهی كاپیتالیستی باشد. از نظر ماهوی این نظامی كه دیگر هیچ نوع پیوندی با تاریخ و جامعهی ملموس برایش باقی نمانده، همگام با عصر سرمایهی مالی جهانی معنایش را از دست داده است. فروپاشی آن از نظر صورت و شكل نیز روز به روز تحقق مییابد. شاید هم نظام هژمونیك مركزی برای اولین بار در تاریخ تمامی منابع خویش را مصرف نموده، به آهستگی ترك برداشته و با منازعهی مستمر با بحران به پایان نزدیك میشود. ماهیتا از بسیاری از جوانب از آن گذار صورت گرفته است. هر كس میخواهد بداند كه تا چه حد خواهد توانست با قالبی زرهی از خویش محافظت نماید؛ اینكه با هیچ محسوب نمودن زمان و مكان موجودیت شكلی خویش را ابدی نموده و یا فروپاشی آن در جریان است، موضوعی است كه ارزش تحقیق و كشف حقیقت آن را دارد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
آزادی اگر
آه ای جهانیان
ای زنده در زمان
یکجا در زمین
خون مردمان
مانده بر زمین
آزادی اگر فریادی شد
شکوهش ببین
ای شور زندگی
از نفی بندگی
به فردا بگو
از این بچه ها
به دنیا بگو
دستان ستم اگر نشکند
جهان بشکند
از ستم بگو
از این سایه ها
از این گذر
به فردا بگو
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
آه ای جهانیان
ای زنده در زمان
یکجا در زمین
خون مردمان
مانده بر زمین
آزادی اگر فریادی شد
شکوهش ببین
ای شور زندگی
از نفی بندگی
به فردا بگو
از این بچه ها
به دنیا بگو
دستان ستم اگر نشکند
جهان بشکند
از ستم بگو
از این سایه ها
از این گذر
به فردا بگو
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگزاری تولد به یاد کیان_پیرفلک؛ میز تولد، پخش شکلات و نواختن هنگدرام!
۲۱ خرداد، ۱۰ ژوئن، سالروز تولد و روزکیان است. کیان پیرفلک کودکی خلاق،هنرمند و دوستدار محیط زیست بود.پس از کشته شدن کیان با شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر در شامگاه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در جریان کشتار ایذه،این کودک ۹ساله به سمبل نسل جدید کودکان ایران و نماد کودککشی حکومت تبدیل شد
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
۲۱ خرداد، ۱۰ ژوئن، سالروز تولد و روزکیان است. کیان پیرفلک کودکی خلاق،هنرمند و دوستدار محیط زیست بود.پس از کشته شدن کیان با شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر در شامگاه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در جریان کشتار ایذه،این کودک ۹ساله به سمبل نسل جدید کودکان ایران و نماد کودککشی حکومت تبدیل شد
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#کتاب
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
2ـ قدرت و مدیریت دموكراتیك
بخش اول
در پدیدهی مدیریت اجتماعی، تفكیك میان اشكال قدرتگرا و اشكال دارای گرایش خودمدیری دموكراتیك دارای اهمیتی كلیدی در حل مسائل اساسی اجتماعی میباشند. تا زمانی كه تفاوتهای ریشهای موجود میان دو پارادایم مدیریتی تمایز نیافته و روشن نشوند، تمامی راهحلهایی كه ارائه شوند، ناگزیرا فاقد كاركرد باقی خواهند ماند. تا زمانی كه خود مدیری اجتماعی بصورت آزادانه تعیین نشود، تمامی سایر مسائل در تحلیل آخر به بنبست مدیریتی برخورده و نقش بر آب شده و حتی سبب خواهند شد تا مسائل هرچه دشوارتر گردند. با مثالی تاریخی میتوان گفت رویكرد دیكتاتوری قدرتگرا به پدیدهی مدیریت، در ورشكستگی آزمون شوروی نقشی تعیین كننده ایفا نمود. در بنیان انقلابهای شكست خورده نیز همان پدیده نهفته میباشد. این انقلابها چون به هیچ طریقی از نگرش مدیریت قدرتگرا نگسستهاند، یا قدرتی شده و فاسد گشتهاند و یا با طرد كامل پدیدهی مدیریت به ورطهی آنارشیسم خصوصی دچار شده و شكست را ناگزیر ساختهاند. منشأ مسئلهی اجتماعی این است كه پدیدهی مدیریت از طرف قدرت هیرارشیك مورد تجاوز قرار گرفته است. چون فشار و استثمار بدون مورد تجاوز قرار دادن پدیدهی مدیریت و كجدار كردن و تحریف كننده نمودن آن نهادینه نمیشوند، این پدیدهها یا تحقق نمییابند و یا موقتی خواهند بود. به میزانی كه غصب مدیریتی تحقق یابد، مكانیزمهای فشار و استثمار همهجانبه بر روی جوامع برقرار میگردند. بدین ترتیب نیز تمامی پدیدههای اجتماعی همانند گشودن درب جعبهی پاندورا در میان معضلات غرق میشوند.
نظام جامعهی طبیعی كه با مدیریت هیرارشیك به هم خورد، علاوه بر مسائل ناشی از طبیعت با مسائل درونی اجتماعی نیز روبرو خواهد شد. كفهی مسائل در فرهنگ مادی و معنوی جامعه به تدریج سنگین میشود. درگیریهایی كه بین كلانها و قبایل شدت میگیرند، نشانگر ساختار معضلدار هستند. افكار متولوژیك و اصطلاحات الهی چالشدار كه در جهان ذهنیتی بوجود آمدهاند، ماهیتا بیانگر مسئلهی رو به افزایش اجتماعی هستند. تمامی این پدیدهها را به شكلی جالب میتوان در جامعهی سومری مشاهده نمود. جنگی كه میان خدایان در جریان است در واقع بیانگر درگیری بر سر منافع میان خاندانهای هیرارشیك رو به ترقی و مدیران شهرـ دولتها میباشد. پروتوتیپ مسائل اجتماعی منازعهآمیز ریشهای موجود در بنیاد تمامی درگیریهای قدرتی، انحصارات استثماری، چالشهای شهر ـ روستا («بربر») و تضادهای طبقاتیای بوجود آمد كه در مزوبوتامیای جنوبی بین سالهای 5000 الی 3000 ق.م و بعدها در تمامی جوامع متمدن روی دادند. بعدها تمامی نمونههای اول اشكال درگیری و مسامحهی اجتماعی، دولت، طبقه، منازعات داخل و خارج شهری و صلح كه بعدها بوجود آمدند، در این مكانها آزموده شدند.
علیرغم اینكه این مدیریت قدرتگرا بود كه بصورت غالب از كار درآمد ولی جامعه هیچگاه از خواست خودمدیریتی دست برنداشته و در مقابل مدیریت قدرتگرا همیشه طلب خودمدیری را بر زبان آورده است. همچنانكه مدیریتهای قبیلهای و عشیرهای كه رایجترین شكلگیریهای جامعه در تاریخ میباشند، ماهیتا صورت خودمدیری داشتهاند؛ بجای تسلیم شدن در برابر مدیریتهای بیگانهی قدرتگرا همیشه ترجیح دادهاند تا جامعهشان بصورت كوچنشین در كوهستان، بیابان و كویرها باقی بمانند. خطر قتلعام بیحد و مرز را پذیرفتهاند اما از حق خودمدیری كه نیاز اساسی طبیعت اجتماعی است چشم نپوشیدهاند. قبایل و عشایر با این آگاهی ژرف زندگی میكردند كه دست برداشتن از خودمدیریشان، از دست رفتن هویتشان و اسیرشدنشان میباشد. پدیدهای كه مقاومت بربرها در مقابل شهرها نامیده میشود، ماهیتا جنگ جامعهی قبیلهای جهت چشم نپوشیدن از خود مدیری خویش و حفظ هویت خویش میباشد. این پدیده را تا به روزگار كنونیمان میتوان به صورت رایج مشاهده نمود. یورشها و مقاومتهای آرامیتها (قبایل پروتو عرب) از غرب، قبایل هوری (پروتو كُرد) از شمال و شرق در مقابل جامعهی سومری، بصورت حماسهوار با سخنان جالبی در لوحههای سومری بازگویی میشود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
2ـ قدرت و مدیریت دموكراتیك
بخش اول
در پدیدهی مدیریت اجتماعی، تفكیك میان اشكال قدرتگرا و اشكال دارای گرایش خودمدیری دموكراتیك دارای اهمیتی كلیدی در حل مسائل اساسی اجتماعی میباشند. تا زمانی كه تفاوتهای ریشهای موجود میان دو پارادایم مدیریتی تمایز نیافته و روشن نشوند، تمامی راهحلهایی كه ارائه شوند، ناگزیرا فاقد كاركرد باقی خواهند ماند. تا زمانی كه خود مدیری اجتماعی بصورت آزادانه تعیین نشود، تمامی سایر مسائل در تحلیل آخر به بنبست مدیریتی برخورده و نقش بر آب شده و حتی سبب خواهند شد تا مسائل هرچه دشوارتر گردند. با مثالی تاریخی میتوان گفت رویكرد دیكتاتوری قدرتگرا به پدیدهی مدیریت، در ورشكستگی آزمون شوروی نقشی تعیین كننده ایفا نمود. در بنیان انقلابهای شكست خورده نیز همان پدیده نهفته میباشد. این انقلابها چون به هیچ طریقی از نگرش مدیریت قدرتگرا نگسستهاند، یا قدرتی شده و فاسد گشتهاند و یا با طرد كامل پدیدهی مدیریت به ورطهی آنارشیسم خصوصی دچار شده و شكست را ناگزیر ساختهاند. منشأ مسئلهی اجتماعی این است كه پدیدهی مدیریت از طرف قدرت هیرارشیك مورد تجاوز قرار گرفته است. چون فشار و استثمار بدون مورد تجاوز قرار دادن پدیدهی مدیریت و كجدار كردن و تحریف كننده نمودن آن نهادینه نمیشوند، این پدیدهها یا تحقق نمییابند و یا موقتی خواهند بود. به میزانی كه غصب مدیریتی تحقق یابد، مكانیزمهای فشار و استثمار همهجانبه بر روی جوامع برقرار میگردند. بدین ترتیب نیز تمامی پدیدههای اجتماعی همانند گشودن درب جعبهی پاندورا در میان معضلات غرق میشوند.
نظام جامعهی طبیعی كه با مدیریت هیرارشیك به هم خورد، علاوه بر مسائل ناشی از طبیعت با مسائل درونی اجتماعی نیز روبرو خواهد شد. كفهی مسائل در فرهنگ مادی و معنوی جامعه به تدریج سنگین میشود. درگیریهایی كه بین كلانها و قبایل شدت میگیرند، نشانگر ساختار معضلدار هستند. افكار متولوژیك و اصطلاحات الهی چالشدار كه در جهان ذهنیتی بوجود آمدهاند، ماهیتا بیانگر مسئلهی رو به افزایش اجتماعی هستند. تمامی این پدیدهها را به شكلی جالب میتوان در جامعهی سومری مشاهده نمود. جنگی كه میان خدایان در جریان است در واقع بیانگر درگیری بر سر منافع میان خاندانهای هیرارشیك رو به ترقی و مدیران شهرـ دولتها میباشد. پروتوتیپ مسائل اجتماعی منازعهآمیز ریشهای موجود در بنیاد تمامی درگیریهای قدرتی، انحصارات استثماری، چالشهای شهر ـ روستا («بربر») و تضادهای طبقاتیای بوجود آمد كه در مزوبوتامیای جنوبی بین سالهای 5000 الی 3000 ق.م و بعدها در تمامی جوامع متمدن روی دادند. بعدها تمامی نمونههای اول اشكال درگیری و مسامحهی اجتماعی، دولت، طبقه، منازعات داخل و خارج شهری و صلح كه بعدها بوجود آمدند، در این مكانها آزموده شدند.
علیرغم اینكه این مدیریت قدرتگرا بود كه بصورت غالب از كار درآمد ولی جامعه هیچگاه از خواست خودمدیریتی دست برنداشته و در مقابل مدیریت قدرتگرا همیشه طلب خودمدیری را بر زبان آورده است. همچنانكه مدیریتهای قبیلهای و عشیرهای كه رایجترین شكلگیریهای جامعه در تاریخ میباشند، ماهیتا صورت خودمدیری داشتهاند؛ بجای تسلیم شدن در برابر مدیریتهای بیگانهی قدرتگرا همیشه ترجیح دادهاند تا جامعهشان بصورت كوچنشین در كوهستان، بیابان و كویرها باقی بمانند. خطر قتلعام بیحد و مرز را پذیرفتهاند اما از حق خودمدیری كه نیاز اساسی طبیعت اجتماعی است چشم نپوشیدهاند. قبایل و عشایر با این آگاهی ژرف زندگی میكردند كه دست برداشتن از خودمدیریشان، از دست رفتن هویتشان و اسیرشدنشان میباشد. پدیدهای كه مقاومت بربرها در مقابل شهرها نامیده میشود، ماهیتا جنگ جامعهی قبیلهای جهت چشم نپوشیدن از خود مدیری خویش و حفظ هویت خویش میباشد. این پدیده را تا به روزگار كنونیمان میتوان به صورت رایج مشاهده نمود. یورشها و مقاومتهای آرامیتها (قبایل پروتو عرب) از غرب، قبایل هوری (پروتو كُرد) از شمال و شرق در مقابل جامعهی سومری، بصورت حماسهوار با سخنان جالبی در لوحههای سومری بازگویی میشود.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مصاحبه دنیز دریا،عضو کوردیناسیون کژار در رابطه با کنگره ی چهارم کژار، کارزار آزادی برای رهبر عبدالله اوجالان و موضوعات دیگر
🆔@kjarOfficialChannel
🆔@kjarOfficialChannel
من به چشمهای بیقرار تو قول میدهم
ریشههای ما به آب و شاخههای ما به آفتاب میرسد...
ما دوباره سبز میشویم.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
ریشههای ما به آب و شاخههای ما به آفتاب میرسد...
ما دوباره سبز میشویم.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
وکیل آتنا_فرقدانی، نقاش و کارتونیست، روز دوشنبه ۲۱ خرداد اعلام کرد که موکلش به شش سال حبس محکوم شده است.
محمد مقیمی در شبکه اجتماعی ایکس دادگاه رسیدگی به اتهامات خانم فرقدانی را «نمایشی» خواند و گفت که موکلش بابت اتهامات «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» بهترتیب به پنج و یک سال حبس محکوم شده است. به گفته آقای مقیمی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به بهانه «تعدد جرایم، اشد مجازات را در دو اتهام یادشده در نظر گرفته است.» خانم فرقدانی ۲۳ فروردین امسال در حالی که قصد داشت یکی از نقاشیهای خود را بر روی دیوار خیابان_پاستور، محل کاخ ریاست جمهوری ایران نصب کند، توسط مأموران اطلاعاتی سپاه پاسداران با ضرب و شتم دستگیر شد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
محمد مقیمی در شبکه اجتماعی ایکس دادگاه رسیدگی به اتهامات خانم فرقدانی را «نمایشی» خواند و گفت که موکلش بابت اتهامات «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» بهترتیب به پنج و یک سال حبس محکوم شده است. به گفته آقای مقیمی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به بهانه «تعدد جرایم، اشد مجازات را در دو اتهام یادشده در نظر گرفته است.» خانم فرقدانی ۲۳ فروردین امسال در حالی که قصد داشت یکی از نقاشیهای خود را بر روی دیوار خیابان_پاستور، محل کاخ ریاست جمهوری ایران نصب کند، توسط مأموران اطلاعاتی سپاه پاسداران با ضرب و شتم دستگیر شد.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
Audio
گفت وگۆ لەگەڵ رۆزەرین کەمانگەر ئەندامی دیپلۆماسی کەژار لە بارەی چوارەمین کۆنگرەی کەژار
#رۆزەرین_کەمانگەر
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#رۆزەرین_کەمانگەر
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
كرماشان
ئەمڕۆ سێشەممە ٢٢ی جۆزەردان، گردبوونەوەی ناڕەزایەتیی خانەنشینانی ئاسایشی کۆمەڵایەتی و موخابەرات و زانستە پزیشکییەکان
#کۆمەڵگەی_ژنانی_ئازادی_رۆژهەڵاتی_کوردستان
🆔 @kjarOffIcialChannel
ئەمڕۆ سێشەممە ٢٢ی جۆزەردان، گردبوونەوەی ناڕەزایەتیی خانەنشینانی ئاسایشی کۆمەڵایەتی و موخابەرات و زانستە پزیشکییەکان
#کۆمەڵگەی_ژنانی_ئازادی_رۆژهەڵاتی_کوردستان
🆔 @kjarOffIcialChannel
اشتیاق
هنوز در ما شعلهور است
گوشِ جان به آوای سرزمینمان داریم
و دقایق مقدس آزادی را
با شکنجهی امید
چشمبهراهیم...
و باورت باشد ای دوست
که ستارهی دلربای سعادت
برخواهد آمد...
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
هنوز در ما شعلهور است
گوشِ جان به آوای سرزمینمان داریم
و دقایق مقدس آزادی را
با شکنجهی امید
چشمبهراهیم...
و باورت باشد ای دوست
که ستارهی دلربای سعادت
برخواهد آمد...
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
گزارشی از آخرین وضعیت راحله راحمی پور، زندانی ۷۱ ساله در زندان اوین
راحله راحمی پور، فعال مدنی ۷۱ ساله، علیرغم وضعیت نامناسب جسمی و ناتوانی در تحمل حبس، دوران محکومیت خود را در زندان #اوین سپری میکند. #راحمی_پور، از بیماریهای متعددی از جمله تومور مغزی رنج میبرد و از رسیدگی پزشکی مناسب و اعزام به بیمارستان محروم مانده است.
وضعیت حال عمومی این فعال مدنی نامناسب است، بطوری که راه رفتن وی با لرزش همراه بوده و تحمل حبس با توجه به وضعیت جسمانی اش دشوار است. این امر موجب نگرانی نزدیکان او شده
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
راحله راحمی پور، فعال مدنی ۷۱ ساله، علیرغم وضعیت نامناسب جسمی و ناتوانی در تحمل حبس، دوران محکومیت خود را در زندان #اوین سپری میکند. #راحمی_پور، از بیماریهای متعددی از جمله تومور مغزی رنج میبرد و از رسیدگی پزشکی مناسب و اعزام به بیمارستان محروم مانده است.
وضعیت حال عمومی این فعال مدنی نامناسب است، بطوری که راه رفتن وی با لرزش همراه بوده و تحمل حبس با توجه به وضعیت جسمانی اش دشوار است. این امر موجب نگرانی نزدیکان او شده
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#کتاب
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
2ـ قدرت و مدیریت دموكراتیك
بخش دوم
در مقاطع تكوین تجمعهای قبیلهای و عشیرهای بسوی ملیت و یا خلق، مسئلهی خودمدیری بصورت دموكراسی (در زبان یونانی به معنی «حكمرانی خلق بر خویش» است) شكل ملموسی مییابد. دموكراسی را باید از طریق دو خصوصیت مهم آن تعریف نمود: اولی، دربرگیرندهی مخالفت آن با نهادینهشدن قدرت و درآمدن آن به سطح دولت بصورت فراتر از خلق میباشد. دومی نیز خومدیری بازمانده از جامعهی سنتی را مشاركتیتر نموده و با فرهنگ بحث و جلسه نهادینه كرده و با تشكیل پروتوتیپ پارلمان آن را تحكیم میبخشد. خودمدیری بعنوان «خودمدیریتی دموكراتیك» مشاركت تمامی واحدهای اجتماعی مربوطه را تحقق بخشیده و آن را نهادینه مینماید. در این موضوع نیز با مشاهدهی نمونهی تاریخی آن بصورت جالب و از طریق اسناد نوشتاری آن را در دموكراسی آتن مییابیم. دموكراسی آتن به سبب اینكه قادر به گذار از بردگی نگشت، تماما دموكراسی محسوب نمیشود، اما به سبب عدم قبول تشكیل دولتی همانند نمونهی اسپارت نیز دولت محسوب نمیگردد. این نمونهی جالب گذار از دموكراسی به دولت، در مورد دموكراسی حقیقی درسهای بسیاری را در بر دارد كه حتی برای روزگار نیز مصداق دارند. از جمله ارزشهایی كه از دموكراسی آتن برای روزگار كنونی ما به ارث باقی مانده میتوان به این موارد اشاره نمود: دموكراسی بلاواسطه، تعیین مدیریت از طریق انتخابات سالانه و نداشتن هیچ امتیاز برتری برای انتخاب شوندگان، پدیدهی مدیریت تحت امر دموكراسی، فرهنگ جلسهای كه شهروندان در مباحث سیاسی مشاركت داده و به تبع آن آموزششان میداد. بدون شك موارد بیشماری كه سایر تجمعها در آن بسر برده ولی به صورت نوشتاری درنیامدهاند نیز، فرهنگ دموكراسی مشابهی میباشند.
آزمونهای تاریخی كه بطور خلاصه سعی بر ارائهی نمونههای آن نمودیم، رواج پدیدهی خودمدیری و دموكراسی و تفاوت آن را نشان میدهد. مدیریت مذكور خویش را بعنوان شكل مدیریتی میشناساند كه قدرتی نشده، بدین ترتیب راهگشای مسئلهی اجتماعی نگشته و به ظهور فشار و استثمار فرصت نمیدهد. روشن نمودن همیشگی این خصوصیات اساسی دموكراسی و یا خودمدیریتی دموكراتیك در برابر فاسد نمودنهای مدیریت قدرتگرا و دست برنداشتن از آنها حائز اهمیت بزرگی است. درآوردن دموكراسی بصورت جلای مشروعیتبخش جهت قدرت و یا دولت، بزرگترین بدی در حق آن محسوب خواهد گردید. به هیچ وجه نباید دموكراسیها را با قدرتها و دولتها همسان دانست. همسان دانستنی اینچنین، هم سبب خواهد شد تا به هیچ وجهی نتوان جهت مسائل اجتماعی راهحلی یافت و هم به معنی تلنبار نمودن آن مسائل خواهد بود. دموكراسیهایی كه آگاهی سیاسی و هُشیاری اخلاقی جوامع را همیشه سرزنده نگه میدارند، حوزهی حقیقی چارهیابی برای مسائل نشأت گرفته از قدرت و دولت میباشد. نوع دیگری از رژیمها را نمیشناسیم كه به اندازهی دموكراسیها استعداد حل مسئلهی اجتماعی را بدون متوسل شدن به جنگ نشان دهند. دموكراسیها تنها هنگامی كه سرزندگی جامعه از طرف قدرت و دولت با تهدیدی مرگبار روبرو گردانده شود، با شور و شوق به جنگ پرداخته و به آسانی دچار شكست نمیشوند.
در عصر مدرنیتهی كاپیتالیستی بزرگترین تهدید جهت دموكراسیها و مدیریتهای اتونوم از طرف قدرتهای دولتـ ملتگرا متوجه آنهاست. بیشتر دولتـ ملتهایی كه دموكراسی را برای خویش همچون جلایی بكار میبرند، با ایجاد قاطعترین مركزگرایی، حق خودمدیری جامعه را تماما از میان برمیدارند. هژمونی ایدئولوژیك لیبرال سعی دارد تا این خصوصیت دموكراسیستیز خویش را همچون خصوصیت «عصر دموكراسی» قبولانده و نفی دموكراسی از طرف دولتـ ملت را پیروزی رژیم دموكراتیك عنوان مینماید. مسئلهی اساسی دموكراسیها در برابر مدرنیتهی كاپیتالیستی این است كه تفاوت خویش را نشان داده و از خصوصیت مشاركتی مستمر خویش دست برندارند. تا زمانی كه هژمونی قدرت و دولت تحمیل نشود، هیچ مسئلهی اجتماعی وجود ندارد كه دموكراسیها قادر به حل آن نباشند.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
برگرفته از کتاب "مسئلهی کورد و رهیافت ملت دمکراتیک"
2ـ قدرت و مدیریت دموكراتیك
بخش دوم
در مقاطع تكوین تجمعهای قبیلهای و عشیرهای بسوی ملیت و یا خلق، مسئلهی خودمدیری بصورت دموكراسی (در زبان یونانی به معنی «حكمرانی خلق بر خویش» است) شكل ملموسی مییابد. دموكراسی را باید از طریق دو خصوصیت مهم آن تعریف نمود: اولی، دربرگیرندهی مخالفت آن با نهادینهشدن قدرت و درآمدن آن به سطح دولت بصورت فراتر از خلق میباشد. دومی نیز خومدیری بازمانده از جامعهی سنتی را مشاركتیتر نموده و با فرهنگ بحث و جلسه نهادینه كرده و با تشكیل پروتوتیپ پارلمان آن را تحكیم میبخشد. خودمدیری بعنوان «خودمدیریتی دموكراتیك» مشاركت تمامی واحدهای اجتماعی مربوطه را تحقق بخشیده و آن را نهادینه مینماید. در این موضوع نیز با مشاهدهی نمونهی تاریخی آن بصورت جالب و از طریق اسناد نوشتاری آن را در دموكراسی آتن مییابیم. دموكراسی آتن به سبب اینكه قادر به گذار از بردگی نگشت، تماما دموكراسی محسوب نمیشود، اما به سبب عدم قبول تشكیل دولتی همانند نمونهی اسپارت نیز دولت محسوب نمیگردد. این نمونهی جالب گذار از دموكراسی به دولت، در مورد دموكراسی حقیقی درسهای بسیاری را در بر دارد كه حتی برای روزگار نیز مصداق دارند. از جمله ارزشهایی كه از دموكراسی آتن برای روزگار كنونی ما به ارث باقی مانده میتوان به این موارد اشاره نمود: دموكراسی بلاواسطه، تعیین مدیریت از طریق انتخابات سالانه و نداشتن هیچ امتیاز برتری برای انتخاب شوندگان، پدیدهی مدیریت تحت امر دموكراسی، فرهنگ جلسهای كه شهروندان در مباحث سیاسی مشاركت داده و به تبع آن آموزششان میداد. بدون شك موارد بیشماری كه سایر تجمعها در آن بسر برده ولی به صورت نوشتاری درنیامدهاند نیز، فرهنگ دموكراسی مشابهی میباشند.
آزمونهای تاریخی كه بطور خلاصه سعی بر ارائهی نمونههای آن نمودیم، رواج پدیدهی خودمدیری و دموكراسی و تفاوت آن را نشان میدهد. مدیریت مذكور خویش را بعنوان شكل مدیریتی میشناساند كه قدرتی نشده، بدین ترتیب راهگشای مسئلهی اجتماعی نگشته و به ظهور فشار و استثمار فرصت نمیدهد. روشن نمودن همیشگی این خصوصیات اساسی دموكراسی و یا خودمدیریتی دموكراتیك در برابر فاسد نمودنهای مدیریت قدرتگرا و دست برنداشتن از آنها حائز اهمیت بزرگی است. درآوردن دموكراسی بصورت جلای مشروعیتبخش جهت قدرت و یا دولت، بزرگترین بدی در حق آن محسوب خواهد گردید. به هیچ وجه نباید دموكراسیها را با قدرتها و دولتها همسان دانست. همسان دانستنی اینچنین، هم سبب خواهد شد تا به هیچ وجهی نتوان جهت مسائل اجتماعی راهحلی یافت و هم به معنی تلنبار نمودن آن مسائل خواهد بود. دموكراسیهایی كه آگاهی سیاسی و هُشیاری اخلاقی جوامع را همیشه سرزنده نگه میدارند، حوزهی حقیقی چارهیابی برای مسائل نشأت گرفته از قدرت و دولت میباشد. نوع دیگری از رژیمها را نمیشناسیم كه به اندازهی دموكراسیها استعداد حل مسئلهی اجتماعی را بدون متوسل شدن به جنگ نشان دهند. دموكراسیها تنها هنگامی كه سرزندگی جامعه از طرف قدرت و دولت با تهدیدی مرگبار روبرو گردانده شود، با شور و شوق به جنگ پرداخته و به آسانی دچار شكست نمیشوند.
در عصر مدرنیتهی كاپیتالیستی بزرگترین تهدید جهت دموكراسیها و مدیریتهای اتونوم از طرف قدرتهای دولتـ ملتگرا متوجه آنهاست. بیشتر دولتـ ملتهایی كه دموكراسی را برای خویش همچون جلایی بكار میبرند، با ایجاد قاطعترین مركزگرایی، حق خودمدیری جامعه را تماما از میان برمیدارند. هژمونی ایدئولوژیك لیبرال سعی دارد تا این خصوصیت دموكراسیستیز خویش را همچون خصوصیت «عصر دموكراسی» قبولانده و نفی دموكراسی از طرف دولتـ ملت را پیروزی رژیم دموكراتیك عنوان مینماید. مسئلهی اساسی دموكراسیها در برابر مدرنیتهی كاپیتالیستی این است كه تفاوت خویش را نشان داده و از خصوصیت مشاركتی مستمر خویش دست برندارند. تا زمانی كه هژمونی قدرت و دولت تحمیل نشود، هیچ مسئلهی اجتماعی وجود ندارد كه دموكراسیها قادر به حل آن نباشند.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
صبح خورشید آمد
دفتر مشق شبم را خط زد
میروم دفتر پاکنویسی بخرم
زندگی را باید
از سرِ سطر نوشت .
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
دفتر مشق شبم را خط زد
میروم دفتر پاکنویسی بخرم
زندگی را باید
از سرِ سطر نوشت .
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
بیش از ۳۹۰ روز بلاتکلیفی و تداوم بازداشت نسیم غلامی سیمیاری در زندان اوین
#نسیم_غلامی_سیمیاری که به بغی متهم است، علیرغم گذشت بیش از ۳۹۰ روز از زمان دستگیری، کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان #اوین بسر میبرد.
وی با گذشت ۳۹۲ روز از زمان دستگیری، سه بار در دادسرای اوین از بابت اتهاماتی از جمله اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و بغی مورد تفهیم اتهام قرار گرفته است. اما تاکنون جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات او برگزار نشده و کماکان به صورت بلاتکلیف در بند زنان زندان اوین بسر میبرد
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
#نسیم_غلامی_سیمیاری که به بغی متهم است، علیرغم گذشت بیش از ۳۹۰ روز از زمان دستگیری، کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان #اوین بسر میبرد.
وی با گذشت ۳۹۲ روز از زمان دستگیری، سه بار در دادسرای اوین از بابت اتهاماتی از جمله اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و بغی مورد تفهیم اتهام قرار گرفته است. اما تاکنون جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات او برگزار نشده و کماکان به صورت بلاتکلیف در بند زنان زندان اوین بسر میبرد
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
رشت؛ ارجاع پرونده یازده فعال حقوق زنان به شعبه اجرای احکام
فروغ سمیع نیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه سیاه، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، زهرا دادرس، متین یزدانی، زهره دادرس، هومن طاهری و جلوه جواهری که در پرونده ای مشترک به بیش از ۶۰ سال و ۶ ماه حبس محکوم شده اند، اکنون در انتظار دریافت ابلاغیه برای اجرای احکام حبس صادره هستند.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
فروغ سمیع نیا، سارا جهانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه سیاه، نگین رضایی، آزاده چاوشیان، زهرا دادرس، متین یزدانی، زهره دادرس، هومن طاهری و جلوه جواهری که در پرونده ای مشترک به بیش از ۶۰ سال و ۶ ماه حبس محکوم شده اند، اکنون در انتظار دریافت ابلاغیه برای اجرای احکام حبس صادره هستند.
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
زهی شکوه قامت بلند عشق
که استوار ماند در هجوم هر گزند
نگاه کن
هنوز آن بلنددور
آن سپیده آن شکوفه زار انفجار نور
کهربای آرزوست
سپیدهای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار
بیفتی از نشیب راه و باز
رو نهی بدان فراز
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
که استوار ماند در هجوم هر گزند
نگاه کن
هنوز آن بلنددور
آن سپیده آن شکوفه زار انفجار نور
کهربای آرزوست
سپیدهای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار
بیفتی از نشیب راه و باز
رو نهی بدان فراز
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
مرگ مشکوک بهاره للهی
کاریکاتور از مانا نیستانی
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel
کاریکاتور از مانا نیستانی
#جامعەی_زنان_آزاد_شرق_کوردستان
🆔 @KjarOfficialChannel