Telegram Web Link
.
کارهای حمیده رضوی موجود در کانال

فیلم کوتاه «از فرش تا عرش»، محصول ۲۰۰۸
https://www.tg-me.com/KiarostamiAbbas/349

مستند «طعم شیرین»، محصول ۲۰۰۸
https://www.tg-me.com/KiarostamiAbbas/756

فیلم کوتاه «باد شما را خواهد برد»، محصول ۲۰۰۹
https://www.tg-me.com/KiarostamiAbbas/350

فیلم کوتاه «زن دل‌فریب»
https://www.tg-me.com/KiarostamiAbbas/351

یک ویدئو کلیپ از ساخته‌های حمیده رضوی
https://www.tg-me.com/KiarostamiAbbas/352

یک ویدئو کلیپ دیگر از ساخته‌های حمیده رضوی با نام «حراج ۵۰ درصد»، محصول ۲۰۱۰
https://www.tg-me.com/KiarostamiAbbas/354
‌‌‌
مستند «اصل کپی برابر اصل»، محصول ۲۰۱۰
https://www.tg-me.com/KiarostamiAbbas/810

یک ویدئوآرت از حمیده رضوی (از آخرین آثار او)
https://www.tg-me.com/KiarostamiAbbas/814
‌‌
.
به سمت جاده‌ی لشکرک که می‌پیچی و شهر را پشت سر می‌گذاری، مثل همیشه مناظر به سرعت تغییر می‌کنند و بعد به گردنه‌ی قوچک که نزدیک می‌شوی، کوه‌های لواسان پدیدار می‌شوند که این آخرِ پاییزی از برف سفید شده‌اند، ناگهان تمام وجودت پر از شوق می‌شود. شوق برف که شعف‌انگیز است و تو را به خاطرات خوب در سال‌های کودکی وصل می‌کند و هم‌چنین تداعی‌کننده‌ی عکس‌های تم برف کیارستمی‌ست؛ مجموعه‌ای موسوم به «سفید برفی». گردنه را که رد می‌کنی و به طرف لواسان سرازیر می‌شوی، سمت غرب تپه‌های سوهانک - که لوکیشن «طعم گیلاس» بود - عیشت را تکمیل می‌کند. از این‌جا به بعد تا چشم کار می‌کند کوه است. کمتر از ده دقیقه به لواسان می‌رسی، از رودخانه می‌گذری و شش هفت دقیقه بعد جلوی در قبرستان #توک_مزرعه هستی، «توک» به معنای «نوک» یا «بلندی». آبادی‌ای که سال‌ها قبل، پر از باغ و مزرعه بوده و چون در بلندی واقع شده، «توک مزرعه» نامیده شده و حالا محله‌ای از لواسان است. قبرستان کوچک است و دنج. مزار کیارستمی ته قبرستان، با عکسی از او مشخص است. در دو قدمی‌اش هم «حمیده» آرمیده.
انرژی کیارستمی را در فضا حس می‌کنی.
سنگ قبری بسیار ساده، ولی زیبا و شکیل، با انتخاب و طراحی بهمن کیارستمی.
با این‌که می‌دانی که خودش آن‌جا نیست، ولی قطعا نسبتی با آن‌جا دارد. با چشم‌اندازش به دریاچه‌ی لتیان و تپه‌های جنوب لواسان که در بهار سبزند و در تابستان و پاییز، به طلایی می‌زنند. درختان سرو و سپیدار اطراف. سکوتی که تنها صدای پرندگان، پارس سگ‌ها، شیهه‌ی گاه به گاه اسبی که در همان حوالی می‌چرد، یا قوقولی‌قو‌ی خروسی بی‌محل از دور و یا صحبت کارگران محلی که پیاده از خیابان مجاور عبور می‌کنند، آن را می‌شکند.
شقایق‌های اردیبهشت ماه، خنکای عصر تابستان، انجیر و گردوی شهریور، باران‌های پاییزی و البته آسمان آبی بالا سر.

دیگر هوا تاریک شده و باید جمع کنی و بروی و دل به جاده بزنی. کیارستمی اما در عکس بالای مزار، دوربین‌به‌دست در دل تاریکی ایستاده...

@KiarostamiAbbas
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپی از عکس‌های تم «برف» عباس کیارستمی، موسوم به «سفید برفی»
موسیقی: «سرناد» اثر فرانتس شوبرت
@KiarostamiAbbas
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
FRAME 2

24 Frames / Abbas Kiarostami, 2017
@KiarostamiAbbas

دو گفت‌وگو با عباس کیارستمی درباره‌ی «مثل یک عاشق»
محمد عبدی


نکته‌ی دیگر این است که این دو فیلم آخر، برخلاف فیلم‌های قبلی شما متکی شده‌اند بر دیالوگ. این را خودتان حس می‌کنید؟

- من راستش با دیالوگ مشکلی ندارم. اگر لازم است ساکت باشند، ساکت هستند و اگر قرار است حرف بزنند، خوب حرف می‌زنند. این بستگی دارد به پرسوناژها. در فیلم ماقبل آخر ما یک زوج داریم که در دو زمان مختلف هستند؛ زمان آشنایی و زمان جدایی. بر اساس تجربه‌ی خودت هم می‌دانی که این‌ها پردیالوگ‌ترین زمان ارتباط است. وقتی آشنا می‌شویم خیلی حرف می‌زنیم و وقتی جدا می‌شویم، بیش‌تر حرف می‌زنیم. من نمی‌توانم مانع بتراشم که حرف نزنند، برای این‌که سینما باید فقط تصویر باشد. سینما می‌تواند دیالوگ باشد یا تصویر باشد، بسته به این‌که چه کسی این را می‌گوید و در چه شرایطی. در فیلم آخر این را بیش‌تر رعایت کردم. بعد از هر دیالوگی، ما یک استراحت داریم و دوباره برمی‌گردیم به دیالوگ. این با قبلی تفاوت دارد. ولی به هر حال من هیچ اصراری بر بی‌دیالوگ بودن ندارم...

ولی قبلا داشتید، نه؟

- نه، فقط قبلا آدم‌هایم حراف نبودند. الان آدم‌ها حراف‌تر هستند [می‌خندد].
GOZARESH FILM Magazin- No.131- 1378.05.15.pdf
84.8 MB
گفت‌وگوی نوشابه امیری با عباس کیارستمی

مجله‌ی «گزارش فیلم»، مرداد ۱۳۷۸، شماره‌ی ۱۳۱
@KiarostamiAbbas
.
گفت‌وگوی نوشابه امیری با عباس کیارستمی با محوریت «طعم گیلاس» که دو سال بعد از ساخت این فیلم صورت گرفته است.
در این گفت‌وگوی نسبتا بلندبالا که در خانه‌ی کیارستمی انجام شده، نوشابه امیری روی «تنهایی» مصاحبه‌شونده تاکید دارد:

.../ حالا سوال شما چه بود؟
کیارستمی باهوش‌تر از آن است که متوجه مضمون سوال من نشود و حافظه‌اش بهتر از آن‌که، سوال یادش رفته باشد، من فکر می‌کنم او به این تنهایی نرسیده، که این فضیلت است، او را تنها کرده‌اند.
¤ چرا؟
نمی‌دانم در شروع، شرایطش را خودم به وجود آوردم و یا شرایط بیرونی به من تحمیل شد. اصلا من نمی‌خواهم درباره‌ی خودم حرف بزنم.
من هم خودم را به آن راه می‌زنم:
¤ این مسئله را در فیلم دیدم.
آخر من اگر بخواهم درباره‌ی خودم صحبت کنم، مقوله‌ی دیگری می‌شود.
باز هم خود را به آن راه می‌زنم:
¤ آدم این تنهایی را در فیلم می‌بیند.
آن ربطی به من ندارد. تازه فکر نمی‌کنم آن‌جا به تنهایی اشاره کرده باشم.
در دل می‌گویم: آقای کیارستمی! آقای کیارستمی! ما که دو چشم بینا داریم. نداشتیم هم تنهایی از سر و روی آقای بدیعی می‌بارید. در سردی خانه‌اش، در همان یک لحظه که خانه‌اش را دیدیم، دل آدم منجمد می‌شد. آقای کیارستمی! ولی به زبان می‌گویم:
¤ حتی آدم‌های دیگر فیلم هم در صحنه‌ها تنها بودند، آقای بدیعی که هیچ.
خب جغرافیای آن صحنه این‌طور بود.
¤ بالاخره شما آن لوکیشن را انتخاب کرده بودید.
افرادی که به طبیعت علاقه‌مندند، می‌دانند در طبیعت انسان بسیار کم‌تر است.
¤ همین‌که به طبیعت علاقه‌مندید، خودش یک دلیل اصلی ا‌ست.

خانم امیری به مناسبت بازنشر این مصاحبه پس از حدود بیست سال، برای ما نوشت: «بعد از بازخوانی مصاحبه و از پس سال‌ها، بیش از آن موقع به تنهایی کیارستمی پی بردم. سرنوشت تلخ هنرمند در حکومتی بسته و استبدادی.»

پ.ن: «مراسم ویژه» نام اولیه‌ی فیلم «باد ما را خواهد برد» است که در مصاحبه، چندین‌بار از آن نام برده می‌شود.

مزار عباس کیارستمی، جمعه ۱۲ دی/۱ ژانویه
عکس‌ها از علی مغازه‌ای
@KiarostamiAbbas
.
خواب دیدم
در باغی آرمیده‌ام
به تنهایی
با آسمانی کبود
و گل‌های خاکستری.

عباس کیارستمی
از مجموعه‌شعر «گرگی در کمین»
‌.
¤ بودن بدونِ بودن؟ می‌توانید بیش‌تر توضیح بدهید؟
کیارستمی: در فیلم‌های این چنینی (باد ما را خواهد برد) ما به‌عنوان بیننده می‌توانیم بر اساس تجربیات‌مان چیز‌هایی خلق کنیم، چیزهایی که نمی‌بینیم، چیزهایی که دیده نمی‌شوند. در این فیلم یازده شخصیت وجود دارد که دیده نمی‌شوند. آخرِ فیلم می‌دانید که آن‌ها را ندیدید، اما حس می‌کنید می‌دانید چه کسانی بودند و چطور آدم‌هایی بودند. من می‌خواهم سینمایی خلق کنم که بدون نشان دادن، چیزی را نشان دهد. این با بیش‌تر فیلم‌های این روزها فرق دارد که سرشتی نمایشی دارند، زیرا آن‌قدر نمایانگرند که فرصت تصور کردن را از بیننده می‌گیرند. هدف من این است که این فرصت را به بیننده بدهم که تا جایی که می‌تواند از طریق خلاقیت و تخیل در ذهنش چیزی خلق کند. می‌خواهم به اطلاعات پنهانی که درون‌تان وجود دارد و شاید خودتان هم از وجودش خبر نداشتید تلنگر بزنم. در زبان فارسی برای وقتی که کسی با دقت به چیزی نگاه می‌کند ضرب‌ المثلی داریم: «دو تا چشم داشت، دوتا هم قرض کرد.» چیزی که من می‌خواهم به تصویر بکشم آن دو چشم قرضی است؛ چشمانی که بیننده قرض می‌کند تا آن‌چه خارج از صحنه‌ است را ببیند، تا آن‌چه هست و نیز آن‌چه نیست را ببیند.

از گفت‌وگوی نشریه‌ی «فیلم کامنت» با عباس کیارستمی در سال ۲۰۰۰ در حاشیه‌ی جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم سان فرانسیسکو، در این سال داورانِ جشنواره‌ی فیلم سان فرانسیسکو، جایزه‌ی ویژه‌ی «آکیرا کوروساوا» را به عباس کیارستمی برای یک عمر فعالیت هنری اهدا کردند که او هم جایزه‌اش را به بهروز وثوقی تقدیم کرد. در سال قبل از آن، کیارستمی با فیلم «باد ما را خواهد برد» توانسته بود جایزه‌ی ویژه‌ی هئیت داوران جشنواره‌ی ونیز را به دست بیاورد و به‌عنوان بهترین فیلم‌ساز دهه‌ی نود میلادی توسط نشریه‌ی «فیلم کامنت» انتخاب شود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌تیزر مستند «عباس کیارستمی؛ یک گزارش»، مستندی از بهمن مقصودلو
@KiarostamiAbbas
KiarostamiAbbas
مستند «عباس کیارستمی؛ یک گزارش»، ساخته‌ی بهمن مقصودلو، محصول ۲۰۱۳ @KiarostamiAbbas
‌.
مستند «عباس کیارستمی؛ یک گزارش»،
ساخته‌ی بهمن مقصودلو، محصول ۲۰۱۳

عباس کیارستمی؛ یک گزارش، مستندی‌ست گفت‌وگومحور و نگاهی دارد بر کارنامه‌ی سینمایی عباس کیارستمی با تمرکز بر فيلم «گزارش» او.
@KiarostamiAbbas
KiarostamiAbbas pinned «. گفت‌وگوی نوشابه امیری با عباس کیارستمی با محوریت «طعم گیلاس» که دو سال بعد از ساخت این فیلم صورت گرفته است. در این گفت‌وگوی نسبتا بلندبالا که در خانه‌ی کیارستمی انجام شده، نوشابه امیری روی «تنهایی» مصاحبه‌شونده تاکید دارد: .../ حالا سوال شما چه بود؟ کیارستمی…»
.
آرش صادقی مجموعه‌عکس‌ «باد و باران» را حاصل عشق کیارستمی به سفرهای جاده‌ای‌ می‌داند: «کیارستمی عاشق سفر و خیابان‌گردی با ماشین بود. او این مجموعه را در کشورهای مختلف دنیا گرفته، ولی بیش‌تر عکس‌ها در ایران، ایتالیا و فرانسه گرفته شده‌اند. کیارستمی همیشه در سفرهای جاده‌ای‌اش، دوربین عکاسی همراه خود داشت و هر وقتی که باران می‌آمد، شروع به عکاسی می‌کرد. در تهران هم هر وقتی که هوا بارانی بود و باران می‌گرفت، از خانه بیرون می‌زد و در اطراف خانه‌اش و محله‌های مجاور در خیابان‌ها می‌چرخید و عکاسی می‌کرد. سه چهار بارِ آن را با هم رفتیم، که یکی دو بارِ آن حمیده (حمیده رضوی) هم بود. یک ‌بار هم سمت لواسان رفتیم.»

• دو گفت‌وگو درباره‌ی عکس‌های تم «باران» عباس کیارستمی؛ یکی گفت‌وگوی گاردین با کیارستمی در سال ۲۰۰۹ و دیگری گفت‌وگویی که به تازگی با آرش صادقی (دستیار کیارستمی در زمان کار بر روی این پروژه) انجام داده‌ایم.

@KiarostamiAbbas

.
وای باران؛
باران؛
شيشه‌ی پنجره را باران شست.
از دل من اما،
- چه کسی نقش تو را خواهد شست؟*

برای دیدن عکس‌های مجموعه‌ی «باد و باران»، روی این‌جا بزنید. روی هر عکسی که بزنید، آن را بزرگ‌تر خواهید دید.
‌‌
2024/09/22 13:26:36
Back to Top
HTML Embed Code: