🌗حدود 5 میلیارد سال بعد وقتی همه چیز سوخت و بوسیله #خورشید بلعیده شد دوباره دنیاها، ستاره ها و کهکشان ها بوجود خواهد آمد وآنها هیچ چیزی از جایی که زمانی زمین نامیده می شدنخواهند دانست
@khodshnasi
@khodshnasi
✔️ آنجا شیخی بود، مرا نصیحت آغاز کرد، که با خلق با قدر حوصلهی ایشان سخن گوی.
و به قدر صفا و اتحادِ ایشان ناز کن.
گفتم:
راست میگویی، ولیکن نمیتوانم گفتن جوابِ تو، چو نصیحت کردی و تو را حوصلهی این جواب نمیبینم!.
#شمس_تبريزى
@Khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
و به قدر صفا و اتحادِ ایشان ناز کن.
گفتم:
راست میگویی، ولیکن نمیتوانم گفتن جوابِ تو، چو نصیحت کردی و تو را حوصلهی این جواب نمیبینم!.
#شمس_تبريزى
@Khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
کرم ابریشم به سر برگی چنان دلتنگ بود
پیله ای درهم تنید آزادی از خود در ربود
پیله را بر خود تنید در خلوت تنهای خود
در خیالش نغمه ی آزادی و سودا سرود
دست ز اغیار کشید ،تا که دلارام بشد
گوشه ای کز کرد تا موعود تن پیدا بشد
روز موعود ش ز زندان چون رسید
دیده بر عالم گشود خود را بدید
تا بدان روز به جز رویای ازادی ندید
شاد و سرخوش خیزیکی کرد و پرید
در دلش موجی ز شادی پر کشید
در خیالش انتهای لذت دنیا چشید
تا که روزش بر دل شب در کشید
ظلمتی یکباره جانش بر دمید
شد هراسان بی مهابا در پی آن نورِ روز
چون به هر جانی ست بسته جذب نور
لاجرم بر دیده اش نوری بتابید دور دور
بی درنگ بالی بزد دلخوش کنان آن سوی نور
اندک اندک تا به نزدیکیِ آن نورک رسید
خیره شد بر نور آن شمعک به دل آهی کشید
بی اراده عاشق دلخسته ی شمعک بشد
پر کشیدو دور آن شمعک به چرخیدن بشد
جذب آن رخشنده ی تابان و زیبا روی شد
آتشی افکند در جانش که جان را سر سپرد
خواست تا با نور شمعک ظلمتش ویران شود
سر خوشی یوم التغابن توشه ی جانش شود
آخرو پایان ظلمت سوختن در نور بود
در نهایت نورِ نورِ نورِ نورِ نور بود ....
انچه در عاشق ز معشوق پرده ایست
سوختن در نور عشق و پختگی ست
زین حکایت این بدان در این بدن
انچه بر دام وجود است بر بکن
زهره ی جان پیشه کن تن وارهان
دوست دارد، دوست، این آشفتگان
جمله عاشقها بسوی دوست در آرامش اند
جانبداران در لباس جان به حق میغیژی اند
ار تو باشی کرمکی در ظلمت و محتاج نور
بی عمل روشن نشاید شد به پرتو های نور
پیله از تن بردر و آزاد شو در جستجو
اشتیاق وصل جان افزون کن و او را بجو
تا که نور مستمر بر جان و دل جاری شود
آتش عشق و فراقت دم به دم جاری شود
ابتدا غم بر تن و جان و دلت افتد به جد
چون وکیل در غم و اندوه و نا امیدی بود
تا که از نا خالصی ، خانه تکانی ات کند
وانگه آنجا در زند آیا کسی منزل بود ؟
✍
@khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
پیله ای درهم تنید آزادی از خود در ربود
پیله را بر خود تنید در خلوت تنهای خود
در خیالش نغمه ی آزادی و سودا سرود
دست ز اغیار کشید ،تا که دلارام بشد
گوشه ای کز کرد تا موعود تن پیدا بشد
روز موعود ش ز زندان چون رسید
دیده بر عالم گشود خود را بدید
تا بدان روز به جز رویای ازادی ندید
شاد و سرخوش خیزیکی کرد و پرید
در دلش موجی ز شادی پر کشید
در خیالش انتهای لذت دنیا چشید
تا که روزش بر دل شب در کشید
ظلمتی یکباره جانش بر دمید
شد هراسان بی مهابا در پی آن نورِ روز
چون به هر جانی ست بسته جذب نور
لاجرم بر دیده اش نوری بتابید دور دور
بی درنگ بالی بزد دلخوش کنان آن سوی نور
اندک اندک تا به نزدیکیِ آن نورک رسید
خیره شد بر نور آن شمعک به دل آهی کشید
بی اراده عاشق دلخسته ی شمعک بشد
پر کشیدو دور آن شمعک به چرخیدن بشد
جذب آن رخشنده ی تابان و زیبا روی شد
آتشی افکند در جانش که جان را سر سپرد
خواست تا با نور شمعک ظلمتش ویران شود
سر خوشی یوم التغابن توشه ی جانش شود
آخرو پایان ظلمت سوختن در نور بود
در نهایت نورِ نورِ نورِ نورِ نور بود ....
انچه در عاشق ز معشوق پرده ایست
سوختن در نور عشق و پختگی ست
زین حکایت این بدان در این بدن
انچه بر دام وجود است بر بکن
زهره ی جان پیشه کن تن وارهان
دوست دارد، دوست، این آشفتگان
جمله عاشقها بسوی دوست در آرامش اند
جانبداران در لباس جان به حق میغیژی اند
ار تو باشی کرمکی در ظلمت و محتاج نور
بی عمل روشن نشاید شد به پرتو های نور
پیله از تن بردر و آزاد شو در جستجو
اشتیاق وصل جان افزون کن و او را بجو
تا که نور مستمر بر جان و دل جاری شود
آتش عشق و فراقت دم به دم جاری شود
ابتدا غم بر تن و جان و دلت افتد به جد
چون وکیل در غم و اندوه و نا امیدی بود
تا که از نا خالصی ، خانه تکانی ات کند
وانگه آنجا در زند آیا کسی منزل بود ؟
✍
@khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
آنکه مرا دشنام میدهد خوشم میآید وُ
آنکه مرا ثنا میگوید
میرنجم
زیرا ثنا[یی] باید
که بعد از آن
انکار نیاید.
#شمس
@Khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
آنکه مرا ثنا میگوید
میرنجم
زیرا ثنا[یی] باید
که بعد از آن
انکار نیاید.
#شمس
@Khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
درویش را از تُرُشیِ خلق چه زیان ؟
همه عالم را دریا گیرد ، بط را چه زیان ؟
مردِ نیک را از کسی شکایت نیست
نظر بر عیب نیست
#مقالات_شمس
@khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
همه عالم را دریا گیرد ، بط را چه زیان ؟
مردِ نیک را از کسی شکایت نیست
نظر بر عیب نیست
#مقالات_شمس
@khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
عاشق که به معشوق رسد
ناز کند
پیش از آنکه تمام به معشوق رسد
ناز نیکو نیاید
#مقالات_شمس
@khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
ناز کند
پیش از آنکه تمام به معشوق رسد
ناز نیکو نیاید
#مقالات_شمس
@khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
ای جوانمرد !
اگر مرضی نبودی
صحّت با لذّت نبودی
و اگر فراق معشوق نبودی
کس لذت وصال ندانستی
#عین_القضات_همدانی
#رسایل
@khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
اگر مرضی نبودی
صحّت با لذّت نبودی
و اگر فراق معشوق نبودی
کس لذت وصال ندانستی
#عین_القضات_همدانی
#رسایل
@khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii