مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:"عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادا برویم"
ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن
ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار !
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما...
ادامه داستان ➡️
ادامه داستان ➡️
ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن
ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار !
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما...
ادامه داستان ➡️
ادامه داستان ➡️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جواد رضویان بالاخره یاد گرفت 😂
سکانسی از فیلم کمدی #شاخه_گلی_برای_عروس به کارگردانی قدرتالله صلح میرزایی
بخشی از قسمت چهارم فصل اول#جوکر۲ به کارگردانی و اجرای احسان علیخانی
کانال دورهمی خندوانه 🍉
🌐 @Khandeh_Vaneh
سکانسی از فیلم کمدی #شاخه_گلی_برای_عروس به کارگردانی قدرتالله صلح میرزایی
بخشی از قسمت چهارم فصل اول#جوکر۲ به کارگردانی و اجرای احسان علیخانی
کانال دورهمی خندوانه 🍉
🌐 @Khandeh_Vaneh
Forwarded from .
مرد مست به خانه آمد...
آنقدر مست بود که گلدان قیمتی که زنش به آن خیلی علاقه داشت را ندید و به گلدان خورد و گلدان شکست...
پیش خودش گفت حتما زنم فردا واسه گلدون کلی دادو بیداد میکنه همونجا خوابش برد. صبح که از خواب بیدار شد یادداشتی را روی یخچال دید: "عزیزم صبحونه مورد علاقتو روی میز چیدم الانم رفتم بیرون تا برای ناهار مورد علاقت چندتا چیز بخرم دوست دارم عشقم”
مرد با تعجب از پسرش پرسید این یادداشت چیه چرا مامانت ناراحت نشده؟!
پسر گفت دیشب که مست بودی مامان
ادامه داستان➡️
آنقدر مست بود که گلدان قیمتی که زنش به آن خیلی علاقه داشت را ندید و به گلدان خورد و گلدان شکست...
پیش خودش گفت حتما زنم فردا واسه گلدون کلی دادو بیداد میکنه همونجا خوابش برد. صبح که از خواب بیدار شد یادداشتی را روی یخچال دید: "عزیزم صبحونه مورد علاقتو روی میز چیدم الانم رفتم بیرون تا برای ناهار مورد علاقت چندتا چیز بخرم دوست دارم عشقم”
مرد با تعجب از پسرش پرسید این یادداشت چیه چرا مامانت ناراحت نشده؟!
پسر گفت دیشب که مست بودی مامان
ادامه داستان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from پزشک زنان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من خانهام را
پر از رنگ ميكنم 💗
پر از عطر زندگي 🌸
گل ميخرم
نان گرم ميكنم
شعر مينويسم
و باور دارم زندگي يعني
همين بهانه هاي كوچك خوشبختي🌹
┄┄┅┅✿🍃❀♥️❀🍃✿┅┅┄┄
@Pzeshkzanan
پر از رنگ ميكنم 💗
پر از عطر زندگي 🌸
گل ميخرم
نان گرم ميكنم
شعر مينويسم
و باور دارم زندگي يعني
همين بهانه هاي كوچك خوشبختي🌹
┄┄┅┅✿🍃❀♥️❀🍃✿┅┅┄┄
@Pzeshkzanan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔥سریال پوست شیر
💥POST.SHIR.
🎭قسمت 08
📤کیفیت : 480p
🔚پایان فصل اول
کانال دورهمی خندوانه 🍉
🌐 @Khandeh_Vaneh
💥POST.SHIR.
🎭قسمت 08
📤کیفیت : 480p
🔚پایان فصل اول
کانال دورهمی خندوانه 🍉
🌐 @Khandeh_Vaneh