Telegram Web Link
Forwarded from rasuyab راسویاب
نویسنده مطلب: گلرخ ایرایی
گفته های نهادهای امنیتی و سازمان زندان ها علیه زندانیان سیاسی کارکرد خود را برای افکار عمومی از دست داده است. خط امنیت از پا نمی افتد و اهداف خود را به طرق مختلف برآورده می کند.
اخیرا نامه ای که بی شباهت به یک ندامت نامه نیست، توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد. متنی که در آن، فائزه هاشمی رفسنجانی یکی از هم بندیان با ایستادن در کنار زندان بان، مدعی شد «قرار است توسط هم بندیان خود به قتل برسد» و نوک پیکان حمله را به سوی چپ ها و فعالان حقوق بشری بند گرفت و آنان را «طبل های توخالی و دیکتاتورهای کوچک» خطاب کرد.
من یکی از هم بندیان چپ او هستم. با وجود مرزبندی قاطع و روشن و تضادهای ایدئولوژیک و طبقاتی موجود، بنا بر تصمیم جمع (بعد از ورود وی به بند و اجبار بر هم زیستی) با او که به هیئت یک هم بندی درآمد، مدارا شد؛ در جایی که دیگر جای شعار نیست. جایی که همه عریانیم در برابر هم و تنی واحد هستیم در برابر زندان بان، مگر آنکه به واسطه ی عقب گرد از مواضع، وصله ای ناجور شویم بر این تن واحد.
تنی واحد که همواره رنج می برد از دردهای هم بندی مبتلا به تومور مغزی، مبتلا به ام اس، بیمارانی با ریسک بالای حمله ی قلبی، مبتلایان به صرع که یکی شان باردار است، بیماران ریوی مبتلا به آسم و افرادی با درد مفاصل و مشکلات کهولت سن و …؛ بیمارانی که نیاز به مداوا دارند اما گاه با معاینه توسط پزشک عمومی زندان در بهداری بدون امکانات تخصصی لازم، نه درمان، بلکه فقط ویزیت می شوند. ما تنی واحدیم که می فهمیم تعدادی از هم بندیان مان هیچ واریزی در طول ماه ندارند. همان هایی که گفته شد می توانند از «جیب خودشان» از فروشگاه زندان مایحتاج شان را تامین کنند. مدت هاست گوشت از جیره ی غذایی زندان حذف شده است و باقی اقلام به شکل چشم گیری از لحاظ کمی و کیفی تنزل یافته. خرید از فروشگاه برای برخی غیرممکن است و در صورتی می توان گفت از «جیب خود» کمبود مواد خوراکی، بهداشتی و لوازم التحریر را تامین کنید که پیش تر گفته باشیم «از کدام جیب؟» یا «از جیب کدام پدر؟» و در صورتی می توان از تبعیض گفت که خود از رانت و امکانات موجود، برای ورود اقلام مصرفی مرغوبی که با شیوه ای تعریف نشده در آیین نامه ی سازمان زندان ها و با مجوز ویژه و برخورداری از رانت حکومتی وارد می شود؛ استفاده نکرده باشیم. رانتی که در ملاقات های هفتگی کریه تر خود را نشان می دهد. روز ملاقات بند زنان یک شنبه است. عموما حدود ۲۰ نفر هر هفته ملاقات حضوری دارند. در سالنی شلوغ و به مدت یک ساعت، آن هم ماهی یک بار. برخورداری از رانت یعنی اینکه هر هفته، اعضای درجه یک و درجه دو خانواده را در روزی جدای از یک شنبه های شلوغ، در شرایطی ویژه به مدت نامحدود (عموما از ۱۰ صبح تا یک ظهر) ملاقات کنند. استفاده از رانت و تبعیض زمانی پررنگ تر می شود که بسیاری از زندانیان سیاسی در صورت لزوم نیز از حق مرخصی محرومند؛ اما آنکه از رانت حکومت حتا در زندان برخوردار است، با دیکته ی تاریخ و ساعت مرخصی به زندان بان به امورات مالی میراث پدری رسیدگی می کند و در زمان افتتاح بیمارستان خانوادگی، خود را به مراسم افتتاحیه می رساند. هر گاه اراده کند به مرخصی می رود و کارهای درمانی اش انجام می شود. طبیعتا خبر از اعزام شدن و کنسلی های اعزام توده ی در بند ندارد. توده ای که حتا با اعزام شان به صورت تحت الحفظ برای شرکت در مراسم تدفین عزیزان شان مخالفت می شود و داغ نشسته بر دل هاشان دوچندان می شود. بسیاری از هم بندیان پس از سال ها حبس همچنان از حق مرخصی محرومند. دریافت یک قوطی قرص ویتامین یا دریافت لوازم طبی و بهداشتی بعد از هفته ها دوندگی و در صورت تایید بهداری و حفاظت زندان انجام می شود و بعد از مدتی دپو در حفاظت تحویل زندانی می شود. رانت یعنی هر روزی که قوطی قرص های ویتامین خالی شد، خانواده بتوانند اقلام مورد نیاز را به سرعت مهیا و در روز، تاکیدا روز مطالبه تحویل بدهند.
ما و هم بندیان بیمار و بدون واریزی مان در ندامت نامه ی کسی افشاگری! و محکوم شدیم که از هرگونه رانتی که در زندان میسر است، استفاده می کند و در شرایطی تبعیض آمیز با ما زیست می کند اما ما با وجود تضادهای ایدئولوژیک و طبقاتی همواره با او مدارا کردیم.
ما، که مبارزه را این گونه آموختیم:
Forwarded from rasuyab راسویاب
در زندان و تحت فشار حاکمان، در تبعید و در هم زیستی با هر گونه ای از محکومان سیاسی و غیر سیاسی، در اوین، در قرچک یا در زندان های شهرستان، در انفرادی و زیر بازجویی و در بی خبری کامل از خانواده و بی اطلاع از فراز و فرودهای جامعه، با محکومیت های سنگین یا پیاپی، نه مایوس می شویم و نه از ادامه ی مبارزه دست می کشیم. بعد از محکومیت و محرومیت و ممنوعیت های چندباره همچنان بر آنچه باور داریم ایستاده ایم. تبعات هیچ فشار و تهدیدی ما را از «باور»ی که داریم دور و جدا نخواهد کرد. چرا که ما «باور»ی داریم که شاکله و اساس مبارزه است و حیات سیاسی مان را رقم می زند. نه از پی فرصت به میدان آمده ایم و نه عرصه ی مبارزه میراث پدری مان بود. با پایی پیاده قدم در مسیری پُر سنگلاخ گذاشتیم. از آن روست که هنوز ایستاده ایم، بی آنکه سر خم کنیم. نه از تهدید حکومت هراسی به دل راه می دهیم و نه از تخریب و سیاه نمایی بازوان پنهان قدرت. خط امنیت را خوب می شناسیم و در دام بازی های امنیتی و طراحی سوخته و نخ نمای حکومت و حکومتیان نخواهیم افتاد. ما در برابر استبداد، استثمار و دیکتاتوری قد علم کردیم. ما را چه کار با لگد خورده ای در سودای بازگشت به خویشتن خویش که به بهای غلط کردن نامه نوشتن، به بقای نظم موجود می کوشد و با عقب گرد از مواضع، نگین انگشتر اصحاب رسانه های حکومتی می شود. ما برای درک قدرت خود، صف آرایی حریف را سنجه می کنیم و برای شناخت حریف، هم سویان و هم قطاران و تایید کنندگانش را مرور می کنیم.
بند زنان اوین که در ماه های اخیر صدای اعتراضش به کرات به آن سوی دیوارها رسید، سال هاست که خانه مان شده است. اما ما به آن خو نگرفته ایم و همچنان به فرو ریختن دیوارها می اندیشیم. چرا که ما از پی اندیشه ای، باوری، هدفی به این جا آمده ایم.
در بندی فوق امنیتی. حیاط کوچکی که ورودی بند است با راه رویی حدودا ۲۵ متری به راه پله می رسد. راه پله ای که به اتاق ها ختم می شود. همین چند قدم با شش در آهنی بزرگ قفل و بست می شود. در این فضای جهنمی زنانی که بسیاری شان تا کنون پشت یک نهیب ساده و پدرانه خم به ابروی شان نیامد، بعد از سپری شدن بازجویی و هتک حرمت و دلتنگی های بسیار، پای مبارزه می ایستند. برای «رضا رسایی»ها که دیگر نیستند و برای مجاهد کورکور که باید بماند. برای شریفه که هنوز تاب و شکن موهایش را ندیده ایم و برای پخشان که حالا پاره ی تن مان، رفیق عصرهای دلگیر زندان و شب های تارمان است.
بند زنان با دیوارهای سنگی و بلندش، با درهایی که هر سال بر تعدادشان افزوده شد و با ماموران و پاسیاران کلید به دستش، صدای حق خواهی نشده است؛ بلکه با مادرانی که فرزندان شان را پشت باورهای سخت و دیوارهای نامهربان و سالیان دوری جا گذاشته اند، با زنانی که رویاها و آرزوهای شان را در آینه هایی زنگاربسته با تارهای سفید موها و چروک های پای چشم هایشان عوض کرده اند و با فریادهایی که بر تپه های اوین بر سر ارتجاع، استبداد و استثمار بلند کرده اند؛ بند زنان شده است.
بند سال هاست بدون دخالت زندان بان اداره می شود. برخلاف بندها و زندان های دیگر که وکیل بند، منتصب رئیس زندان و حفاظت است. این اتوریته ای که زندان بان را به کرنش و عقب نشینی وادار کرد، طی سال ها تلاش همه جانبه ی بچه ها از همه ی طیف های سیاسی به دست آمد. ما که بر خلاف دیگر زندان ها می توانیم هر سه ماه یک بار برای انتخاب وکیل بند، اعضای شورا و تقسیم مسئولیت های بند برای اداره ی بهتر، بدون دخالت زندان بان دور هم بنشینیم و در فضایی دموکراتیک، کسانی را از بین خود به صورت دوره ای انتخاب کنیم، خود را وام دار بچه های قدیمی و تلاش های شان می بینیم. وکیل بند برای امورات کلی بند و از هر اتاق یک نفر به عنوان مسئول شورا. کلیه ی مسئولیت های بند نیز بنا به درخواست افراد و شور اعضای شورا با وکیل بند، به عهده ی افراد محول می شود.
Forwarded from rasuyab راسویاب
این خود مدیریتی، در ساختمانی که از یک سو به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات و از سوی دیگر به بند دو الف اطلاعات سپاه و از دیگر سو به بند ۲۴۱ اطلاعات قوه قضائیه می رسد و درحالی که سانت به سانت بند توسط دوربین های مداربسته ی تحت نظارت زندان و ارگان های امنیتی رصد و شنود می شود، برای مان ارزشمند است و حفظ آن به بخشی از مبارزه مان بدل شده است. همان طور که بر سر احکام مرگ صادره می ایستیم؛ همان طور که در صورت عدم اعزام هم بندیان مان برای درمان، در کنارشان می ایستیم؛ همان طور که وقتی کسی در اعتصاب غذاست در کنارش و برای هدفش حتا هدفی شخصی به اعتراض برمی خیزیم؛ همان طور که دو نوزاد در بند و دیگر نوزاد در شکم هم بندی مان را، فارغ از نگاه سیاسی و عقیدتی مادر، فرزند خود می دانیم؛ همان طور که برای سربه دار شدن «رضا رسایی» فریاد حق خواهی مان و شعارهای مان در نفی اعدام را به آن سوی دیوار رساندیم؛ همان طور که برای بیرون راندن قضات و معاونان و محافظان شان از بند، دیوار انسانی تشکیل دادیم؛ بر سر اداره ی بند، بدون دخالت زندان بان که حق مان و امانت رفقای قدیمی ست نیز می ایستیم.
سیاه نمایی از این دستاوردها که متعلق به ده ها زندانی فعلی و پیشین است، هم زمان با سفیدشویی از سازمان زندان ها و قوه ی قضائیه ی جمهوری اسلامی و انعکاس و حمایت تمام قد از جانب رسانه های حکومتی و حکومتیان نام آشنا که همه ی عمر علیه دموکراسی کوشیده اند و سال هاست تحت لوای اصلاح طلبی مسیر مبارزه را به بی راهه برده اند و هنوز به استبداد دینی خدمت می کنند، گویای یک حقیقت است؛ تخریب مبارزه ی شکل گرفته، به نفع حکومت و ایجاد ناامیدی برای جامعه و مایی که خواستند از جامعه جدای مان کنند.
حال این شیوه های دموکراتیک برای اداره ی بند، سیاه نمایی می شود و کسی که از دامن اشرافیت و قدرت به این جا آمد و هرگز، تاکیدا هرگز و در هیچ زمینه ای منتخب بچه های بند سیاسی نبود، در فراری رو به جلو اهالی بند را به دیکتاتور بودن محکوم می کند.
زندان عموما ماکتی از جامعه ی بزرگ تر آن سوی دیوار است. مناسبت ها را دور هم می نشینیم. از سالگرد کشتار خونین ۱۳۶۷ تا هشت مارس. از یک می تا سالگرد خیزش انقلابی ۱۴۰۱. جلسات بحث و تحلیل، کلاس های آموزشی در باب فمینیسم و بررسی احکام اعدام، دیدن فیلم های اجتماعی به صورت گروهی و فردی و آموزش زبان و بررسی اتفاقات روز جامعه و جهان، برگزاری شب شعر و جلسات ادبی و معرفی و تحلیل کتاب و ورزش گروهی.
با هم و جمعی اعتصاب غذا کردیم و بارها در تحصن جمعی علیه اعدام و سرکوب، شب را در برابر افسر نگهبانی بند یا در هواخوری زندان به صبح رساندیم و هر بار حضورمان را با جامعه ای که خواستند از آن حذف و جدای مان کنند پیوند زدیم. سرود خواندیم و شعار دادیم بی آنکه از تبعات تهدیدها هراسی به دل راه دهیم. بر قطع تحمیلی ارتباط خود با جامعه غلبه و شور مبارزه را در خود و دیگری تقویت کردیم و همچنان به هدف می اندیشیم. چرا که ما «باور»ی داریم که شاکله و اساس مبارزه مان است و حیات سیاسی مان را رقم می زند.
این گوشه ای از «ما» و روزمره گی هامان است.
مایی که در کنار شنیدن اخبار هولناک، تحلیل های هولناک تری را می شنویم.
ساعت ۹ صبح ۱۷ آذر ۱۴۰۱ به دار آویخته شدن محسن شکاری از شبکه خبر تلویزیون جمهوری اسلامی اعلام شد.
صدای فائزه هاشمی رفسنجانی هم بندی افشاگر! از یاد نمی رود که بعد از خبر گفت: «خب اینا که معترض نیستن. اینا خطرناکن. اگه نکشن شون چه کار کنن باهاشون…»
بعدها بر سر امضای بیانیه ای با عنوان اعدام و سرکوب در تابستان ۱۴۰۲، خواست که همراه شود.
به جهت اصرار بر انجام کار جمعی، طی جلسه ای برای امضای بیانیه پذیرفته شد و با ما زنان بند سیاسی متنی مشترک را امضا کرد.
بعد از مرگ رئیسی و زمزمه های بازگشت اصلاح طلبان با تصور پیوستن دوباره به اقتدار و رویای بازگشت به قدرتی که از آن بیرون رانده شده بود، به خویشتن خویش بازگشت؛ اگرچه برای ما که در هم زیستی با او هستیم هرگز از اصل خود دور نبود. جاه طلب، با نگاهی آمرانه و از جایگاه قدرت. استاد دانشگاه در رشته ی حقوق بین الملل اما با قلمی کوتاه و میزان نگران کننده ای از دانش برای تدریس به جوانان در دانشگاه. (استاد در پایان افشاگری قافیه کم آورد و به تعبیر خواب و خرافه متوسل شد.)
پس از انتخاب پزشکیان و اتحاد حزب کارگزاران سازندگی (حزب سرمایه داران بزرگ درون طبقه ی حاکمه) با هسته ی قدرت، باید از وانمود به اپوزیسیون بودن عقب نشینی و ابراز پشیمانی می کرد تا از قدرت و بودجه و سیاست دوباره بهره مند شود.
زمانی به جمع اپوزیسیون پیوست، بی آنکه از گذشته اعلام برائت کرده باشد. برائت از گذشته آدابی دارد. آن هم برای کسی که در سال هایی خوفناک از عمر یک حکومت، بر کرسی مجلس نشسته باشد. به یک باره نمی توان بدون هیچ توضیحی از دل حکومت به دامان اپوزیسیون پرتاب شد.
Forwarded from rasuyab راسویاب
حال نیز به همان شیوه با ادعای دموکرات نبودن اپوزیسیون به آغوش رژیمی می خزد که نامش بر تارک حکومت های دیکتاتوری تاریخ هک شده است.
پس از ناامیدی از اپوزسیون توخالی! و دیکتاتور منش!، چرا جریان سازی نمی کند و اپوزیسیونی دموکراتیک را دور هم و حول ادعایش جمع نمی کند؟ شاید به این دلیل که توان جریان سازی را هیچ وقت نداشته و در تمام طول حیات سیاسی اش، جز پیوستن به حزب پدری و اداره ی دفتر و دستک آماده ی دکانی که برایش بنا شده بود، هیچ نکرد؛ که آن نیز همیشه با «جنجال» و موج سواری همراه بود.
از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۹ نماینده ی مجلس شورای اسلامی بود. قتل های زنجیره ای تا سال ۱۳۷۷ ادامه داشت. یعنی تا میانه ی دوره ی نمایندگی وی. می توانست از آن زمان تا کنون در جایگاه پاسخ گویی و افشاگری بر سر قتل های زنجیره ای بایستد و همان قدر که از پدرش در قضیه ی قتل های زنجیره ای دفاع کرد، از قربانیان و رنج ها و وحشت خانواده های شان نیز بگوید. از سال ۱۳۷۸ و کوی دانشگاه و نابودی «جنبش دانشجویی» بگوید. از مفقودان و کشته شدگان و آسیب دیدگان کوی دانشگاه. از اخراجی ها و محکومان به حبس های طولانی. واکنشی واضح و مؤثر به فجایع کوی دانشگاه، نه روایاتی مضحک از نشستن در ماشین با فرزندانش و تکان دادن ماشین توسط گروه فشار در شب هایی که فرزندان مردم از پشت بام خوابگاه به پایین پرتاب می شدند و او نماینده ی مجلس شورای اسلامی بود. مگر می توان به فاجعه ی کوی دانشگاه فکر کرد و نپرسید «سعید زینالی کجاست؟» مگر می توان جسارت و شهامت افشاگری داشت! و از فجایع سال ۱۳۷۸ که دانشجویان را و دانشگاه را به خاک و خون کشیدند نگفت و سکوت کرد و زبان به مصلحت سنجی و ذلت گزید؟ مگر می توان از دانشجویان تهران و تبریز در فاجعه ی ۱۳۷۸ نگفت و آمران و عاملان جنایات آن سال ها را افشا نکرد. مگر می توان از اعدام هایی که در چهار سال تصدی او در مجلس شورای اسلامی، به دست حکومت انجام شد نگفت و مدعی افشاگری شد؟
آن هم افشای ما در روزهایی که در جلسات چند نفره و گروهی، برنامه های پیشنهادی را با هم تقسیم و خود را برای سالگرد خیزش آماده می کردیم. یک هفته پیش از سالگرد مهسا ژینا امینی، هر روز عصر به سیاق سال گذشته به هواخوری زندان رفتیم و همراه با شما که در خانه هایتان شعار شبانه می دهید، سرود خواندیم و شعار دادیم. تهدید شدیم و ماندیم. محروم از تلفن و ملاقات شدیم و ادامه دادیم. ابلاغ جدید به دستمان دادند و ایستادیم و در میانه ی راه از ندامت نامه ی هم بندی شنیدیم که با سودای بازگشتن به قدرت به قصد تخریب «ما» که مبارزه را زندگی می کنیم، سقوط خود را رقم زد و چه جانانه.
به واقع زندان ماکتی از جامعه است. همان شور و همان فرونشستن ها. همان امیدها و همان سرخوردگی ها.
ترویج ناامیدی، اعلام عدم شرکت در انتخابات و هم زمان تشویق زنان در زندان به شرکت در انتخابات حکومتی و سوق دادن فضا به سمتی که برای اولین بار زندان بان میل به ورود صندوق رای به بند زنان اوین کند را محکوم می کنیم. آموزش توابی و هل دادن افراد به سوی ارتباط با اطلاعات و حفاظت زندان که همیشه خط قرمز بند بود را برنمی تابیم و ایستادن در برابر این خط امنیتی را اگر ضدیت با دموکراسی خطاب کنند، به توضیح آن برمی آییم. تلاش برای تواب کردن زندانیان سیاسی شیوه ی دیرینه ی رژیم است و تواب شدن نیز حدیثی مفصل و قدیمی ست. در برابر ترویج شیوه های محکوم رژیم در بند سیاسی به اعتراض برمی خیزیم.
ما زنان چپ و زنان حقوق بشری در بند زنان اوین، واضحا مورد حمله ی یک اشراف زاده که تمام داشته هایش حتا مقام استادی و حیات سیاسی اش رانت و میراث پدری است قرار گرفتیم و این خود سندی قاطع بر درستی ماست که هرگز بر او و منافعی که از لای انگشتانش می چکد چشم نداشته و هر لغزشی از او را گوش زد و شماتت کردیم. اگرچه هرگز بر صندلی داغ ننشاندیمش و از کشتار دهه ی خونین ۶۰ و جایگاه و نقش خانواده اش (که تاکیدا بَری از هر جنایتی خطابشان می کند) در آن روزها نپرسیدیم؛ اما زمانی که وانمود کرد آزادی خواه است و از گذشته اش تبری جویی نکرد، زیر سوالش بردیم و زمانی که اعتصاب غذای اعتراضی و یک روزه را با خوردن میوه و نوشیدن لبنیات به سخره گرفت، محکومش کردیم تا از این تنها سلاح زندانیان دفاع کرده باشیم.
اشراف زاده ای بدون پرنسیب ها و اصول فعالیت سیاسی و مبارزه، نماینده ی طبقه و تفکری که جمهوری اسلامی بر آن بنا شده، با سودای بازگشت به «قدرت» به تخریب مخالفان رژیم و سیاه نمایی از بند زنان زندان اوین که _پیش تر به نابودی آن برخاسته بودند و نشد_ ایستاد. کسی که اتمسفر زندگی اش به حدی امن است که بازداشت می شود ولی با اضطراب و مخاطرات یک شهروند در شرایط مشابه مواجه نیست.
Forwarded from rasuyab راسویاب
ساده پنداشتن آن چه در حال وقوع است و هم سو با اهداف امنیتی، «مقاومت» و «مبارزه» را هدف قرار دادن، خیانت می دانیم. اگر برخلاف این است، تمایل به شنیدن واضحات از سوی افکار عمومی و نیروهای سیاسی پیشرو داریم.
گلرخ ایرایی
شهریور ۱۴۰۳
بند زنان زندان اوین
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️هلاکت محمدرضا فلاح زاده جانشین فرمانده سپاه قدس در حمله ضاحیه بیروت

بنا به گزارشات تایید نشده تا این لحظه محمدرضا فلاح زاده از افسران ارشد سپاه و جانشین فرمانده یگان برون مرزی نیروی قدس سپاه در حمله ضاحیه بیروت به هلاکت رسیده است.

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️نگاهی به برخی از مهمترین عناوین خبری روز جمعه ۳۰ شهریور ۴۰۳
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️نگاهی به برخی از مهمترین عناوین خبری روز جمعه ۳۰ شهریور ۴۰۳

1. سایت دولت کانادا: کانادا ۵ تن از عوامل رژیم تحریم کرد.
2. لایحه حجاب وعفاف یا لایحه سرکوب " رئیس کمیسیون قضایی مجلس ارتجاع درباره جریمه‌های حجاب اجباری گفت: همه باید درباره اجرایی‌شدن قانون و جرائمی که درباره افراد و خودرو‌ها وجود دارد در جریان باشند.
3. روزنامه حکومتی آرمان ملی: یک عضو کمیسیون ویژه بررسی لایحه عفاف و حجاب گفت لایحه عفاف و حجاب زمانی که ابلاغ شود، در جهت تقویب طرح نور است.
4. فاضل میبدی: بعد از اختلاس کلان زمین و چای دبش، نوبت تاراج موزه‌ها رسید. چرافریادی بلند نیست؟ چه کسی مسئول است؟ چرا شورای شهر تهران پاسخ نمی‌دهد؟بعد از گم شدن فرشهای کاخ سعدآباد، نوبت سرقت تابلوهای موزه امام علی رسید.
5. هفتمین روز تحصن مردم طرقرود نطنز در اعتراض به فعالیت تخریبی معادن
6. ناظران سیاسی می‌گویند عربستان علاوه بر توجه به افکار عمومی در کشورهای عربی و اسلامی، نمی‌خواهد ابتکارعمل در مسأله فلسطین در دست حکومت ایران باشد.
7. حسن نصرالله: در حملات، دهها تن کشته و هزاران نفر زخمی شدند که ارقام واقعی در طول زمان مشخص خواهد شد، شکی نیست که ما ضربه سختی دریافت کردیم.
8. رویترز: وزیر بهداشت لبنان اعلام کرد تعداد قربانیان انفجارهای چهارشنبه به ۲۵نفر و مجروحان به ۶۰۸نفر رسیده است.
9. مجمع عمومی سازمان ملل روز چهارشنبه با اکثریت قاطع قطعنامه‌یی را تصویب کرد که خواستار پایان اشغال سرزمین‌های فلسطین توسط اسراییل طی ۱۲ماه آینده است.

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️مطالب ارسالی شما
🔴پزشکیان جراحی یا داروی تلخ گران
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️مطالب ارسالی شما
🔴پزشکیان جراحی یا داروی تلخ گران

🔸نخستین کنفرانس خبری پزشکیان به کلی‌گویی و زمینه‌چینی برای ایجاد شوک جدید افزایش قیمتها گذشت. او تلاش کرد جراحی «اقتصاد بیمار» با افزایش قیمت نان و برق و آب و بنزین را توجیه کند و گفت: «بالاخره اگر بخواهیم مملکت ما درست شود و از این وضعیت در بیاییم باید این اقتصاد بیمار را درمان کنیم. برای این اقتصاد بیمار دارو که بدهیم ممکن است تلخ باشد. خب چرا به مردم داروی تلخ می‌دهید باید بپذیریم که اگر این مداخله صورت بگیرد به نفع آن محروم است...» .

وی در این کار از کارشناسان و روشنفکران و اصحاب رسانه دعوت کرد تا او را در ربودن نان از سفرهٔ محرومان کمک کنند و در همین رابطه افزود: «بالاخره وقتی که یکی مریض است بعضی وقتها بیهوش کردن می‌خواهد. اقتصاد ایران یک دخالت‌هایی را طلب می‌کند شما به‌عنوان رسانه و دانشگاهیان و کسانی که سیاست‌مداران می‌دانند باید کمک کنند که آن روشهای درمان [افزایش نان و بنزین] را بتوانیم اجرایی کنیم».

خبرنگاری که از کلی‌گویی و توضیحات دو پهلوی پزشکیان چیزی دستگیرش نمی‌شد، پرسید: «آقای دکتر نان مجدد گران شد در حالی که هیچ‌کدام از مسئولان دولتی در این باره واکنشی نشان ندادند... سؤال مشخص من این هست که گرانی نان در تهران آیا با موافقت دولت انجام شد؟ در غیراین صورت چرا با آن مخالفتی صورت نگرفت؟ اگر دولت راه‌حلی برای ارزانی ندارد آیا برنامه‌یی برای جلوگیری از گرانی دارد؟ و دیگر این‌که آیا قرار است شاهد ادامهٔ روند گرانی‌ها باشیم و دولتمردان با توجیهات مختلفی هیچ واکنشی نشان ندهند؟».
اما باز هم پاسخها کلیشه‌یی و کلی و یکنواخت بود. او آمده بود تا با تجویز «داروی تلخِ» گرانی نان و بنزین، مشکل ناترازی و بحرانهای ناشی از هزینه‌های سرکوب و غارت و جنگ‌افروزی را از جیب مردم حل کند. از همین رو، دوباره دست به دامن رسانه‌ها شد و گفت: «من از شما کمک می‌خواهم. کمک کنید این بیماری و ناترازی را درمان کنیم. درمان مداخله می‌خواهد. مداخله یک مقدار ناملایمات همراه داره. بپذیرید ناملایمات را تحمل کنیم».
ناگفته روشن است که منظور پزشکیان از ناملایمات، زمین‌گیر کردن محرومان و کشیدن تیغ گرانی بر گلوی میلیونها ایرانی برای تنفس مصنوعی به اقتصاد رو به مرگ نظام و بیرون کشیدن ولایت بحرانزده از ورطه نابودی است. اما بسیاری از دلواپسان نظام به او هشدار می‌دهند که وقتی کارد به استخوان مردم می‌رسد، ممکن است که نظام در معرض خطر شورش و قیام قرار بگیرد.
پزشکیان در بخش دیگری از این نشست خبری ضمن اذعان به بحرانهای مرگبار و بی‌علاج گفت: «در این وضعیت چه در انرژی، چه در گاز، چه در برق، چه در محیط‌زیست، چه در پول، داریم می‌رویم به طرف فروپاشی».
سپس اضافه کرد: «اگر ما منابع را نبینیم مصرف را بالا ببریم قطعاً یک روزی نابود خواهیم شد ما باید بین داشته‌ها و نیازهایمان یک تعادلی ایجاد کنیم. الآن نشست زمین در تهران وحشتناک است از لحاظ محیط‌زیستی آب‌های زیرزمینی دارند تمام می‌شوند... این از نظر علمی و نگاه به‌اصطلاح ساده‌یی که آدم نگاه می‌کند غیرممکن است ادامه‌اش پس ما باید فکر دیگری بکنیم».
فکر دیگر همان «جراحیهایی» است که پزشکیان روز ۱۳شهریور در مشهد ضرورت آن را با صراحت و با مطرح کردن احتمال «مرگ بیمار» عنوان کرد و گفت: «در خیلی از قسمتهایی که هست [باید] یک جراحیهایی انجام بدهیم تا بتوانیم کشور را از این وضعیت بیرون بیاوریم».
در همان روز ما هم گفتیم: «پزشکیان راست می‌گوید که کشور برای این‌که از این وضعیت بیرون بیاید. نیازمند جراحی است در غیر اینصورت مریض درمان نمی‌شود اما جراحی مورد نیاز برکندن رژیم آخوندی از ریشه و در تمامیت آن است به همین خاطر ماستمالی بحرانها و موقعیت انقلابی با پزشکیان امکانپذیر نیست. هم‌چنان‌که شاه رفت شیخ هم باید گورش را گم کند!»

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‼️مادر هستی حسین‌پناهی، دانش آموز مجروح در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ از عمل جراحی دخترش و بستری شدن وی در «آی سی یو» خبر می دهد.
مادر هستی حسین پناهی در این ویدیو به زبان کردی می‌گوید: «این هم جنایت از جنایت خامنه‌ای. بعد از دو سال سختی، هستی من دوباره در آی سی یو بستری شد… لعنت به تو رژیم آأخوندی، چه جنایتی در حق هستی کردید…»


شنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۱

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️نگاهی به برخی از مهمترین عناوین خبری روز شنبه ۳۱ شهریور ۴۰۳
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️نگاهی به برخی از مهمترین عناوین خبری روز شنبه ۳۱ شهریور ۴۰۳

1. هیأت اجرایی جمعیت زحمتکشان کردستان در «بیانیه کومله به‌مناسبت شهادت رفیق ریبوار کریمیان» مسئول کمیسیون نظامی و از اعضای کمیته مرکزی جمعیت در درگیری در «پیرانه کن» با نیروهای حکومتی در کردستان خبر داد.
2. انجمن حکومتی دانشجویان دانشگاه تهران: حراست دانشگاه تهران تعداد زیاد کارمند خانم را به‌عنوان حجاب بانان استخدام کرد که برخوردهایشان بسیار زننده بوده است.
3. مردم طرقرود روز جمعه در اعتراض به فعالیت‌های مخرب معادن این منطقه دست به راهپیمایی زدند.
4. درپنجاه و هفتمین اجلاس شورای حقوق‌بشر در ژنو،بیانیه مشترک ۹سازمان غیردولتی دارای رتبه مشورتی نزد ملل متحدو ۱۴ انجمن مدافع حقوق بشر،ضرورت مقابله با مصونیت در رژیم ایران
5. حائری : آقای سیستانی که ملاقات نداد به آقای پزشکیان به نظر من یک امر به معروف بود/حجاب اجباری را...آقای خمینی این کار رو کرد اشتباه کرد ولی کرد، اجبار کرد/مردم از حاکمان نفرت دارن لعنتشون می کنن
6. به گزارش خبرگزاری رویترز و به‌نقل از وزارت بهداشت لبنان، در حمله روز جمعه ۳۰ شهریور، اسراییل به حومه جنوبی بیروت، ۸نفر کشته و ۵۹نفر زخمی شدند.این حمله منجر به کشته شدن ابراهیم عقیل، فرمانده ارشد حزب‌الله لبنان، شده است.
7. ارتش اسراییل بعدازظهر جمعه اعلام کرد که یک حمله هدفمند به ساختمانی در بیروت انجام داده است. هدف حمله، نشست مقامات فلسطینی و حزب‌الله بوده است.
8. حسن نصرالله: ما تحت ضربه بزرگ و بی‌سابقه‌ای از نظر امنیتی و انسانی قرار گرفته‌ایم

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️مطالب ارسالی شما
🔴تیغ بالادستی ها و توپ سرگردان وفاق
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️مطالب ارسالی شما
🔴تیغ بالادستی ها و توپ سرگردان وفاق

🔸پزشکیان مدام از «وفاق» دم می‌زند و اسم دولت خود را هم «دولت وفاق ملی» گذاشته است. روی پودیوم نشست خبری او هم عبارت «دولت وفاق ملی» نقش بسته بود. در معرفی کابینه‌اش در مجلس آخوندی هم با تأکید بر وفاق و توافق تلاش کرد رأی بگیرد و بالا دستی‌ها را قانع کند که این تنها راه بیرون کشیدن نظام از ورطهٔ بحرانهاست.
اما شرایط انفجاری جامعه و بحران انقلابی چنان است که بالا دستی‌ها آرام نمی‌شوند و هراسان از خطر قیام و «نفاق» و «برهم خوردن امنیت»، پزشکیان را زیر ضرب می‌گیرند.
آخوند نبویان از مهره‌های خامنه‌ای که در انتخابات مجلس رژیم نفر اول از تهران شده، تا آنجا پیش رفت که در حملهٔ شدیدی به پزشکیان گفت: «وفاق ملی با سرکار آمدن اغتشاشگران و حامیان آ‌نها شکل نمی‌گیرد بلکه با آمدن جوانان مؤمن و انقلابی و مردمی می‌توان وفاق ملی حاصل کرد و نظم جامعه را حفظ و مشکلات را حل کرد، وفاق ملی یعنی وفاق با مردم نه وفاق با برهم زنندگان امنیت و آرامش مردم» (دیده بان رژیم۲۰شهریور).
آخوند نبویان در حملهٔ شدید دیگری به پزشکیان که به‌روشنی آثار زهر انتخابات و هلاکت رئیسی در داخل نظام را نشان می‌دهد، برخی وزرای کابینه را در رابطه با قیامهای ۱۳۸۸ و ۱۴۰۱ شریک در فتنه‌ها و شریک در قتل توصیف کرده است.
نبویان می‌گوید: «بر اساس معیارهایی که مقام معظم رهبری ارائه داد و درست هم بود، حداقل سه نفر نبایست رأی می‌آوردند سه نفری که توی فتنه بودند. وزیری که در فتنه ۸۸ بود در همان زمان وزرات اطلاعات نامه می‌دهد به رئیس صدا و سیما که ایشون حق ندارد توی صدا و سیما بیاید حرف بزند چون خیلی دخالت داشت در فتنه، آیا این باید رأی می‌آورد؟ طبیعتاً نباید رأی می‌آورد».
آخوند روانبخش عضو دیگر مجلس ارتجاع و رئیس مؤسسه خمینی که مؤسس آن مصباح یزدی بود، در حمله به «دولت وفاق» پزشکیان، «دوام» دولت او را به زیر سؤال برد و گفت: «این وفاق ملی نیست بلکه نفاق ملی است چنین دولتی دوام نخواهد داشت». او هم‌چنین گفت: «فتنه‌گران سابق دستشان به خون مردم آلوده است و کشور را به فتنه و مصیبتهای جدید وارد خواهند کرد» (خبر آنلاین ۲۴شهریور).
یکی از اعضای دفتر خامنه‌ای به‌نام فضائلی نوشت: «اگر پزشکیان چارچوب وفاق را شفاف بیان نکند و مفهوم وفاق هم‌چون توپی سرگردان وسط میدان سیاست رها شود، هرکس از راه برسد به‌آن ضربه‌یی وارد خواهد کرد و به‌سرگردانی آن خواهد افزود» (همشهری ۲۴شهریور).
اظهارات پزشکیان در اولین نشست خبری‌اش، که با تابلو «دولت وفاق ملی» بر گزار شد هم، از جهات مختلف مورد حمله بالا دستیها قرار گرفت. از جمله این حرف پزشکیان که «ما نه در فکر کشورگشایی هستیم نه در فکر صدور انقلابمون به جایی هستیم»، در مجلس رژیم به‌سختی مورد حمله قرار گرفت.
ثابتی نماینده دوم مجلس آخوندی از تهران در همین رابطه گفت: «آقای پزشکیان! شما مجری قانون اساسی هستید و این اصل۱۵۲و۱۵۴ است و شما قسم خوردید قانون اساسی را اجرا بکنید». گودرزی یک عضو دیگر مجلس رژیم هم در همین جلسه با لحن تندی خطاب به‌پزشکیان گفت: «انقلاب اسلامی صادر شد! دیر آمدی برادر!» (جلسهٔ علنی مجلس ارتجاع -۲۷شهریور)!
پزشکیان در همین روز ۲۷شهریور خودش را به مجلس رساند و با بیان این‌که به مناسبت هفتهٔ وحدت و برای ایجاد وحدت خدمت آنها رسیده، مجلسی‌ها را به وفاق فراخواند و گفت: «سند چشم‌انداز، سیاست‌های کلی ابلاغی رهبری و قانون برنامه هفتم توسعه میثاق ماست». وی افزود: «تا جایی که از دست ما برمی‌آید و توان داریم، برنامهٔ هفتم توسعه را اجرا می‌کنیم و جایی هم که نتوانستیم اجرا کنیم، به‌شما می‌گوییم».
تأکید پزشکیان بر سرسپردگی به‌سند دستپخت خامنه‌ای، کارساز نشد و تیغ و طعنه بالا دستی‌ها ادامه یافت؛ روزنامهٔ سپاه پاسداران همین حرف او را بل گرفت و با طعنه نوشت: «حالا برنامهٔ هفتم غیرقابل اجرا شد؟!» (جوان- ۲۸شهریور).

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‼️انفجار معدن ذغال سنگ در طبس

تعداد جان‌باختگان حادثه معدن زغال سنگ طبس به ۲۸ نفر رسید

کولیوند رئیس جمعیت هلال احمر:
با پیدا شدن ۹ پیکر دیگر از معدن‌چیان، تعداد فوتی‌های حادثه معدن زغال سنگ طبس به ۲۸ نفر رسید.
۱۷ نفر مصدوم نیز به بیمارستان اعزام شده است.
۲۴ نفر هم تا کنون مفقود هستند.

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️ اولین حادثه سال تحصیلی در آذربایجان‌غربی برای یک هنرستان شهر ارومیه رخ داد

ریزش سقف یک کلاس در هنرستانی در ارومیه، دو دانش آموز را راهی بیمارستان کرد.
مصدومین به مراکز درمانی منتقل شدند که یکی از مصدومین بصورت سرپایی مداوا و مداوای دانش آموز دیگر نیز ادامه دارد.


یک شنبه اول مهر ۱۴۰۱

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️نگاهی به برخی از مهمترین عناوین خبری روز یکشنبه ۱ مهر ۴۰۳
2024/09/23 16:26:50
Back to Top
HTML Embed Code: