Telegram Web Link
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️جابجا کردن اکراد ایرانی از خانه و کاشانه شان توسط نظام پلید آخوندی محکوم است و خلق کرد تنها نیست!!
خامنه ای پلید و دولت تحت امراو (دولت پزشکیان) بازدوبند و با فشار و اجبار گروههای کردی را به کمپ سورداش در ۲۵ کیلومتری مرز و زیر برد توپ و موشک خود درفصل سرما منتقل کردند تا هروقت خواستند از آنها انتقام بگیرند. هنوز چند روزی بیشتر از این اقدام جنایتکارانه نگذشته با گذاشتن یک گماشته به اصطلاح سنی به عنوان استاندار کردستان میخواهند کردها و اهل تسنن را بفریبند!
اما مردم آزادیخواه کردستان سه روز پیش در اعتصاب عمومی جواب این نظام پلید را دادند و تمامیت این نظام پلید را نفی کردند !
کرد ایرانی تنها نیست !! ،
اگر این نظام پلید راست میگوید که هرگز اینطور نیست باید رسما اعلام کند :‌
۱-توقف تیراندازی و هرگونه تعرضی به کولبران زحمتکش کرد و سوختبران محروم بلوچ
۲-توقف اعدامها و آزادی زندانیان کرد و بلوچ و اهل تسنن به ویژه زندانیان سیاسی و عقدیتی
۳-توقف فشار و بی خانمان کردن و هرگونه حمله و هجوم به هموطنان کرد پناهنده در اقلیم کردستان عراق
۴-آزادی مساجد اهل تسنن در تهران و سراسر ایران
۵-برابری شیعه و سنی و همه ادیان و مذاهب و تساوی کرد و دیگر ملیت های ایران .


پنج شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️نگاهی به برخی از مهمترین عناوین خبری روز پنجشنبه ۲۹ شهریور ۴۰۳
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️نگاهی به برخی از مهمترین عناوین خبری روز پنجشنبه ۲۹ شهریور ۴۰۳

1. خبرگزاری نیروی تروریستی قدس: شبکه المیادین لبنان به‌نقل از منابع امنیتی گزارش داد مواد منفجره تعبیه شده در دستگاههای پیجر توسط سازنده، به گونه‌یی تعبیه شده بود که قابل شناسایی نبوده و ماده لیتیوم باتری عامل این انفجار بوده است.
2. سایت عرشه: فرزند، مسئول دفاتر خامنه‌ای در لبنان، از ناحیه چشم و صورت دچار آسیب جدی شد.
3. تلگرام کیهان خامنه‌ای: برخلاف ادعاها مبنی بر آسیب دیدگی سطحی سفیر ایران، صورت و چشمهای او آسیب جدی دیده است.
4. تجمع اعتراضی غارت شدن مسکن مهر در مقابل وزارت راه رژیم در تهران
5. بندر ماهشهر - تجمع اعتراضی کارگران شرکت پایانه‌ها و مخازن پتروشیمی
6. حاجی دلیگانی عضو مجلس آخوندی : ۱۳هزار مددجوی بهزیستی سه ماه است مستمریشان داده نشده است.
7. به گزارش خبرگزاری رکنا، یک دختر ۱۷ ساله باغ ملکی پس از مراجعه به کمیته امداد امام شهرستان باغ ملک خود را در توالت با روسری حلق‌آویز کرد و جان سپرد.
8. به گزارش سایت عصر ایران در روز سه‌شنبه ۲۷شهریور قضاییه رژیم جمهوری اسلامی حکم ضدانسانی قطع چهار انگشت دو زندانی را تحت عنوان سرقت بانک صادر کرده است.
9. آمریکا تحریم‌های تازه‌یی را علیه ۱۲تن از مقامات رژیم ایران در رابطه با نقض حقوق‌بشر و سرکوب خشونت‌آمیز مردم ایران وضع کرد.
10. یک روز پس از پیجرها، «بی‌سیم‌های دستی» اعضای حزب‌الله لبنان منفجر شدند. صدها نفر دیگر زخمی شدند.
11. رویترز: اسراییل در ۵۰۰۰پیجر حزب‌الله مواد منفجره جاسازی کرده بود.انفجار پیجرها ۱۵کشته و ۴۰۰۰مجروح بر جای گذاشت.

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️جابجا کردن اکراد ایرانی از خانه و کاشانه شان توسط نظام پلید آخوندی محکوم است و خلق کرد تنها نیست!!
خامنه ای پلید و دولت تحت امراو (دولت پزشکیان) بازدوبند و با فشار و اجبار گروههای کردی را به کمپ سورداش در ۲۵ کیلومتری مرز و زیر برد توپ و موشک خود درفصل سرما منتقل کردند تا هروقت خواستند از آنها انتقام بگیرند. هنوز چند روزی بیشتر از این اقدام جنایتکارانه نگذشته با گذاشتن یک گماشته به اصطلاح سنی به عنوان استاندار کردستان میخواهند کردها و اهل تسنن را بفریبند!
اما مردم آزادیخواه کردستان سه روز پیش در اعتصاب عمومی جواب این نظام پلید را دادند و تمامیت این نظام پلید را نفی کردند !
کرد ایرانی تنها نیست !! ،
اگر این نظام پلید راست میگوید که هرگز اینطور نیست باید رسما اعلام کند :‌
۱-توقف تیراندازی و هرگونه تعرضی به کولبران زحمتکش کرد و سوختبران محروم بلوچ
۲-توقف اعدامها و آزادی زندانیان کرد و بلوچ و اهل تسنن به ویژه زندانیان سیاسی و عقدیتی
۳-توقف فشار و بی خانمان کردن و هرگونه حمله و هجوم به هموطنان کرد پناهنده در اقلیم کردستان عراق
۴-آزادی مساجد اهل تسنن در تهران و سراسر ایران
۵-برابری شیعه و سنی و همه ادیان و مذاهب و تساوی کرد و دیگر ملیت های ایران .


پنج شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
#ارسالی
‼️ گزارشی ازناهنجاری وضعیت پارک دانشجوی تهران
مکانی که باید محیطی برای آرامش و امنیت مردم باشد به محلی آلوده و خطرناک تبدیل شده است

⭕️اوضاعی نابسامان در قلب پایتخت -پارک دانشجو تهران ...



#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
#ارسالی
‼️ گزارشی ازناهنجاری وضعیت پارک دانشجوی تهران
مکانی که باید محیطی برای آرامش و امنیت مردم باشد به محلی آلوده و خطرناک تبدیل شده است

⭕️اوضاعی نابسامان در قلب پایتخت -پارک دانشجو تهران ...


افرادی خلاف کار که سو سابقه دارند چندین ساله از شهر اردبیل وارد این پارک شده اند که بنا به گزارشاتی که از کلانتری ۱۲۹ جامی درز کرده است این افراد با رئیس مواد مخدر استان تهران زد و بند دارند که هدفشان به عمد برای تخریب تاتر شهر و زشت کردن محیط فرهنگی هنری در این محل اجازه فروش انواع مواد مخدر رو داده اند و از آن چشم پوشی میکنند بطوریکه مخوف ترین خلاف کارهای تهران در این پارک تردد دارن و رسما با صدای بلند اعلام میکنند که فروش مواد با مجوز پلیس امنیت پیشگیری تهران آزاد است.
این کار توسط اراذل و اوباشی صورت میگیرد که در زمان اعتراضات مردمی نیز با پلیس فراجا همکاری دارند و مردم بی گناه را دستگیر میکنند و تحویل پلیس میدهند

درد دل مردم پایتخت ساکنین محله ولیعصر
بی صاحبترین و لجن ترین مرکز نقطه در قلب تهران! شاید تصورش دشوار باشد در دل شهر تهران نقطه‌ای باشد که رهگذران بدون نگرانی نتوانند در آن قدم بزنند؛ اما پیاده‌روی در پارک دانشجو که یکی از نقاط پررفت‌و‌آمد تهران است، مشکلات خاص خود را دارد. در اتوبوس‌های قرمزرنگ خط راه‌آهن - پارک‌وی خانمی خاطره‌ای تعریف می‌کند که زمان زیادی از آن نگذشته است. اواخر بهمن سال پیش این رهگذر ۴۳‌ساله از همه‌جا بی‌خبر به سرویس بهداشتی پارک دانشجو که در نزدیکی کانکس پلیس قرار دارد، مراجعه می‌کند، اما هنگام خارج‌شدن مردی قوی‌هیکل به او حمله می‌کند و شلنگ آب را در دهانش فرو می‌کند. زن می‌گوید در چشمان مردچشمان مرد انگار من حیوانی خطرناک بودم که می‌خواست جانم را بگیرد. صدای فریادهایم هم انگار به پلیس نمی‌رسید، اما چند نفری به کمکم آمدند و نجات پیدا کردم. هر نقطه‌ای از این پارک ناامنی‌های خاص خود را دارد.

بر اساس این گزارش، در حالی حضور تعداد بسیاری معتاد متجاهر در این پارک کاملا مشهود است که مسئولان و نهادهای متولی اقدام موثری جهت جمع‌آوری و ساماندهی آنان انجام نمی‌دهند.
بسیاری گزارشات مردمی به ناجا و پلیس امنیت پیشگیری بی اثر مانده است. هر زمان هم که پلیس به پارک دانشجو تهران می آید مردم بی گناه و رهگذر تفتيش و بازجویی میکنند

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️مطالب ارسالی شما
🔴پزشکیان اذعان به بحرانهای فراگیر
Forwarded from rasuyab راسویاب
‼️مطالب ارسالی شما
🔴پزشکیان اذعان به بحرانهای فراگیر

🔸دو ماه روز پس از درآمدن پزشکیان از صندوق شعبدهٔ خامنه‌ای، سرانجام رژیم آخوندی موافقت کرد که رئیس‌جمهورش در یک کنفرانس خبری شرکت کند. البته پزشکیان می‌خواست همان روز اول این کنفرانس را بگذارد، اما با فراخوانده شدن وی به نزد خامنه ای منتفی شد.
پزشکیان در کنفرانس روز دوشنبه ۲۶ شهریور تلاش کرد به هیچ پرسشی، پاسخ صریح و مشخص ندهد و با کلی‌بافی و لودگی طفره برود. تا آنجا که رجانیوز وابسته به باند سعید جلیلی بلافاصله مچ‌گیری کرد و همان روز نوشت: «توصیف نشست خبری پزشکیان در سه کلمه؛ ضعیف، ضد وفاق و کاریکاتوری»! فرهیختگان ولایتی هم فضیحت پزشکیان را به‌مشاورانش نسبت داد و تیتر زد: «اشتباه راهبردی مشاوران رئیس‌جمهور»!
با این همه و با وجود کلی بافی و طفره رفتن، پزشکیان ناگزیر از اشارات و اعترافاتی شد که با کنار هم گذاشتن برخی از آنها تصویر سیاهی از وضعیت از هم‌پاشیدهٔ رژیم بحران‌زدهٔ آخوندی به‌دست می‌آید.
پزشکیان گفت:
- «ما در این وضعیت چه در انرژی چه در گاز چه در برق چه در محیط‌ زیست چه در پول داریم به‌طرف فروپاشی می‌رویم».
- «اگر ما منابع را نبینیم مصرف را بالا ببریم قطعاً یک روزی نابود خواهیم شد».
- «این روند غیرقابل ادامه است مثل خیلی ناترازی‌هایی که داریم ایجاد می‌کنیم و هر روز تویش داریم غرق می‌شویم! هی می‌گوییم دست نزن صدا بلند می‌شود!».
در این اظهارات، هم بحرانهای لاعلاج، هم بی‌راه‌حلی رژیم و هم ترس از انفجار مردم به‌جان آمده موج می‌زند و بی‌نیاز از توضیح است.
سؤال این است که در قبال این بحرانها که از درون و بیرون و از هر طرف، رژیم آخوندی را فرا گرفته، پزشکیان، یا به عبارت درست‌تر خامنه‌ای چه کار می‌خواهد بکند؟ در پاسخ به این سؤال مفروض، تنها حرف نسبتاً روشنی که پزشکیان در این نشست خبری زد، در توصیف بیماری اقتصادی رژیم و علاج آن با سلاخی باز هم بیشتر سفره و معیشت مردم بود.
وی گفت: «مریض، اقتصادی است که ما داریم، مداخله دارو می‌خواهد، بعضی وقتها عمل می‌خواهد بعضی وقتها بیهوش کردن می‌خواهد. اقتصاد ایران یک دخالت‌هایی را طلب می‌کند». وی سپس از رسانه‌ها و دانشگاهیان و سیاستمداران خواست کمک کنند که آن را اجرایی کند، «نه این‌که هر مداخله‌یی خواست صورت بگیرد»، او را بترسانند و هشدار بدهند: «دست نزن صدا بلند می‌شود!».
به‌این ترتیب و از خلال این کلمات مفهوم «وفاق» و «وفاق» ملی که پزشکیان مدام تکرار می‌کند و این بار و در این نشست خبری از آن به‌عنوان «ابرپروژه» نام برد، روشن‌تر می‌شود: وفاق به‌عبارت پزشکیان، یعنی همه در خوراندن داروی تلخ و «بیهوش کردن» همه بیایند پشت او، تا «این جو ناامیدی که درست شده» از بین برود!
اما تا همین جا این «ابرپروژه» نتیجه معکوس داده و جنگ گرگهای حاکم درست از همین نقطه به‌اوج رسیده و مصداق «سرکنگبین صفرا فزود» شده است. تا آنجا که از هر دو جانب رژیم شعار «وفاق» را مورد تمسخر قرار می‌دهند.
ثابتی، نماینده دار و دسته موسوم به‌پایداری در مجلس ارتجاع طعنه می‌زند که: «وفاق برای بازگشت نفاق!».
آخوند روانبخش یکی دیگر از اعضای این باند که جانشین آخوند مصباح یزدی در حوزهٔ قم است هم می‌گوید: این وفاق ملی نیست بلکه نفاق ملی است».
پاسدار شریعتمداری نماینده ولی‌فقیه ارتجاع در کیهان هر روز او را شلاق‌کش می‌کند که «حضور افراد زاویه‌دار در مناصب حساس و کلیدی با اسم رمز وفاق ملی صورت می‌پذیرد».
اصلاحگران نزدیک به پزشکیان هم غر و لند می‌کنند: «وفاق ملی به‌معنای آش شله‌قلمکار نیست... مردم رأی دادند که وزرا تغییر پیدا کنند، کابینه رئیسی تغییر پیدا کند، سیاست‌ها عوض شود. خب وقتی رأی به‌تغییر دادند، چرا ما تغییر ندهیم و بخواهیم آنها را تحت عنوان وفاق ملی بیاوریم».
واقعیت همان است که قبلا در بارهٔ پیآمد هلاکت رئیسی و پتکهای کوبنده تحریم مردمی بر بساط شعبدهٔ انتخابات رژیم آخوندی گفتیم:
«تعادل و فصل جدید در حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی به‌اثبات رسید. این بن‌بست خامنه‌ای را نشان می‌دهد و مرحله پایانی شاه را تداعی می‌کند. آثار ضربه بر گیجگاه خامنه ایٔ وارفته و فرتوت، ارکان نظام را به‌لرزه درآورده؛ دستگاه از درون سوراخ سوراخ شده و گرگها یکدیگر را از هم می‌درند»

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
#ارسالی
‼️ بسیج اراذل و اوباش برای حمله به فعالان مدنی در سنندج
🔸بنا به گزارش های رسیده شهریار اسکویی مواد فروش شهر سنندج مشهور به معلوم الحال به همراه کاوه ساعد پناه مشهور به مخبر به همراه جمعی از اراذل و اوباش سنندج که سابقه زورگیری و مواد مخدر دارند به تهدید کردن فعالان مدنی روی آورده اند.این منبع مطلع افزود: این بسیج اراذل توسط سپاه صورت گرفته است و به آنها پول زیادی برای این کار داده شده است.

جمعه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
#ارسالی
‼️ وزیر امور خارجه ایالات متحده که به پاریس سفر کرده است، در دیدار با همتای فرانسوی خود گفت: «ما از اقدامات برخی کشورها از جمله فرانسه برای تنبیه جمهوری اسلامی، بسیار خرسندیم.»

آنتونی بلینکن با اشاره به همکاری‌های تسلیحاتی تهران و مسکو و ارسال موشک‌های بالستیک از ایران به روسیه برای استفاده علیه اوکراین افزود: «ما و متحدانمان همچنان تلاش می‌کنیم کشورهایی را که مثل حکومت ایران به جنگ دامن می‌زنند، پاسخ‌گو کنیم.»

جمعه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱

#efshagar_rasu
#rasuyab2
🔴 این #انقلابیست_تا_پیروزی
🆔 @Rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/rasuyab2
🆔 https://www.tg-me.com/EfshagarRasu
🆔 @Kashef_Rasu
Forwarded from rasuyab راسویاب
نویسنده مطلب: گلرخ ایرایی
گفته های نهادهای امنیتی و سازمان زندان ها علیه زندانیان سیاسی کارکرد خود را برای افکار عمومی از دست داده است. خط امنیت از پا نمی افتد و اهداف خود را به طرق مختلف برآورده می کند.
اخیرا نامه ای که بی شباهت به یک ندامت نامه نیست، توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد. متنی که در آن، فائزه هاشمی رفسنجانی یکی از هم بندیان با ایستادن در کنار زندان بان، مدعی شد «قرار است توسط هم بندیان خود به قتل برسد» و نوک پیکان حمله را به سوی چپ ها و فعالان حقوق بشری بند گرفت و آنان را «طبل های توخالی و دیکتاتورهای کوچک» خطاب کرد.
من یکی از هم بندیان چپ او هستم. با وجود مرزبندی قاطع و روشن و تضادهای ایدئولوژیک و طبقاتی موجود، بنا بر تصمیم جمع (بعد از ورود وی به بند و اجبار بر هم زیستی) با او که به هیئت یک هم بندی درآمد، مدارا شد؛ در جایی که دیگر جای شعار نیست. جایی که همه عریانیم در برابر هم و تنی واحد هستیم در برابر زندان بان، مگر آنکه به واسطه ی عقب گرد از مواضع، وصله ای ناجور شویم بر این تن واحد.
تنی واحد که همواره رنج می برد از دردهای هم بندی مبتلا به تومور مغزی، مبتلا به ام اس، بیمارانی با ریسک بالای حمله ی قلبی، مبتلایان به صرع که یکی شان باردار است، بیماران ریوی مبتلا به آسم و افرادی با درد مفاصل و مشکلات کهولت سن و …؛ بیمارانی که نیاز به مداوا دارند اما گاه با معاینه توسط پزشک عمومی زندان در بهداری بدون امکانات تخصصی لازم، نه درمان، بلکه فقط ویزیت می شوند. ما تنی واحدیم که می فهمیم تعدادی از هم بندیان مان هیچ واریزی در طول ماه ندارند. همان هایی که گفته شد می توانند از «جیب خودشان» از فروشگاه زندان مایحتاج شان را تامین کنند. مدت هاست گوشت از جیره ی غذایی زندان حذف شده است و باقی اقلام به شکل چشم گیری از لحاظ کمی و کیفی تنزل یافته. خرید از فروشگاه برای برخی غیرممکن است و در صورتی می توان گفت از «جیب خود» کمبود مواد خوراکی، بهداشتی و لوازم التحریر را تامین کنید که پیش تر گفته باشیم «از کدام جیب؟» یا «از جیب کدام پدر؟» و در صورتی می توان از تبعیض گفت که خود از رانت و امکانات موجود، برای ورود اقلام مصرفی مرغوبی که با شیوه ای تعریف نشده در آیین نامه ی سازمان زندان ها و با مجوز ویژه و برخورداری از رانت حکومتی وارد می شود؛ استفاده نکرده باشیم. رانتی که در ملاقات های هفتگی کریه تر خود را نشان می دهد. روز ملاقات بند زنان یک شنبه است. عموما حدود ۲۰ نفر هر هفته ملاقات حضوری دارند. در سالنی شلوغ و به مدت یک ساعت، آن هم ماهی یک بار. برخورداری از رانت یعنی اینکه هر هفته، اعضای درجه یک و درجه دو خانواده را در روزی جدای از یک شنبه های شلوغ، در شرایطی ویژه به مدت نامحدود (عموما از ۱۰ صبح تا یک ظهر) ملاقات کنند. استفاده از رانت و تبعیض زمانی پررنگ تر می شود که بسیاری از زندانیان سیاسی در صورت لزوم نیز از حق مرخصی محرومند؛ اما آنکه از رانت حکومت حتا در زندان برخوردار است، با دیکته ی تاریخ و ساعت مرخصی به زندان بان به امورات مالی میراث پدری رسیدگی می کند و در زمان افتتاح بیمارستان خانوادگی، خود را به مراسم افتتاحیه می رساند. هر گاه اراده کند به مرخصی می رود و کارهای درمانی اش انجام می شود. طبیعتا خبر از اعزام شدن و کنسلی های اعزام توده ی در بند ندارد. توده ای که حتا با اعزام شان به صورت تحت الحفظ برای شرکت در مراسم تدفین عزیزان شان مخالفت می شود و داغ نشسته بر دل هاشان دوچندان می شود. بسیاری از هم بندیان پس از سال ها حبس همچنان از حق مرخصی محرومند. دریافت یک قوطی قرص ویتامین یا دریافت لوازم طبی و بهداشتی بعد از هفته ها دوندگی و در صورت تایید بهداری و حفاظت زندان انجام می شود و بعد از مدتی دپو در حفاظت تحویل زندانی می شود. رانت یعنی هر روزی که قوطی قرص های ویتامین خالی شد، خانواده بتوانند اقلام مورد نیاز را به سرعت مهیا و در روز، تاکیدا روز مطالبه تحویل بدهند.
ما و هم بندیان بیمار و بدون واریزی مان در ندامت نامه ی کسی افشاگری! و محکوم شدیم که از هرگونه رانتی که در زندان میسر است، استفاده می کند و در شرایطی تبعیض آمیز با ما زیست می کند اما ما با وجود تضادهای ایدئولوژیک و طبقاتی همواره با او مدارا کردیم.
ما، که مبارزه را این گونه آموختیم:
Forwarded from rasuyab راسویاب
در زندان و تحت فشار حاکمان، در تبعید و در هم زیستی با هر گونه ای از محکومان سیاسی و غیر سیاسی، در اوین، در قرچک یا در زندان های شهرستان، در انفرادی و زیر بازجویی و در بی خبری کامل از خانواده و بی اطلاع از فراز و فرودهای جامعه، با محکومیت های سنگین یا پیاپی، نه مایوس می شویم و نه از ادامه ی مبارزه دست می کشیم. بعد از محکومیت و محرومیت و ممنوعیت های چندباره همچنان بر آنچه باور داریم ایستاده ایم. تبعات هیچ فشار و تهدیدی ما را از «باور»ی که داریم دور و جدا نخواهد کرد. چرا که ما «باور»ی داریم که شاکله و اساس مبارزه است و حیات سیاسی مان را رقم می زند. نه از پی فرصت به میدان آمده ایم و نه عرصه ی مبارزه میراث پدری مان بود. با پایی پیاده قدم در مسیری پُر سنگلاخ گذاشتیم. از آن روست که هنوز ایستاده ایم، بی آنکه سر خم کنیم. نه از تهدید حکومت هراسی به دل راه می دهیم و نه از تخریب و سیاه نمایی بازوان پنهان قدرت. خط امنیت را خوب می شناسیم و در دام بازی های امنیتی و طراحی سوخته و نخ نمای حکومت و حکومتیان نخواهیم افتاد. ما در برابر استبداد، استثمار و دیکتاتوری قد علم کردیم. ما را چه کار با لگد خورده ای در سودای بازگشت به خویشتن خویش که به بهای غلط کردن نامه نوشتن، به بقای نظم موجود می کوشد و با عقب گرد از مواضع، نگین انگشتر اصحاب رسانه های حکومتی می شود. ما برای درک قدرت خود، صف آرایی حریف را سنجه می کنیم و برای شناخت حریف، هم سویان و هم قطاران و تایید کنندگانش را مرور می کنیم.
بند زنان اوین که در ماه های اخیر صدای اعتراضش به کرات به آن سوی دیوارها رسید، سال هاست که خانه مان شده است. اما ما به آن خو نگرفته ایم و همچنان به فرو ریختن دیوارها می اندیشیم. چرا که ما از پی اندیشه ای، باوری، هدفی به این جا آمده ایم.
در بندی فوق امنیتی. حیاط کوچکی که ورودی بند است با راه رویی حدودا ۲۵ متری به راه پله می رسد. راه پله ای که به اتاق ها ختم می شود. همین چند قدم با شش در آهنی بزرگ قفل و بست می شود. در این فضای جهنمی زنانی که بسیاری شان تا کنون پشت یک نهیب ساده و پدرانه خم به ابروی شان نیامد، بعد از سپری شدن بازجویی و هتک حرمت و دلتنگی های بسیار، پای مبارزه می ایستند. برای «رضا رسایی»ها که دیگر نیستند و برای مجاهد کورکور که باید بماند. برای شریفه که هنوز تاب و شکن موهایش را ندیده ایم و برای پخشان که حالا پاره ی تن مان، رفیق عصرهای دلگیر زندان و شب های تارمان است.
بند زنان با دیوارهای سنگی و بلندش، با درهایی که هر سال بر تعدادشان افزوده شد و با ماموران و پاسیاران کلید به دستش، صدای حق خواهی نشده است؛ بلکه با مادرانی که فرزندان شان را پشت باورهای سخت و دیوارهای نامهربان و سالیان دوری جا گذاشته اند، با زنانی که رویاها و آرزوهای شان را در آینه هایی زنگاربسته با تارهای سفید موها و چروک های پای چشم هایشان عوض کرده اند و با فریادهایی که بر تپه های اوین بر سر ارتجاع، استبداد و استثمار بلند کرده اند؛ بند زنان شده است.
بند سال هاست بدون دخالت زندان بان اداره می شود. برخلاف بندها و زندان های دیگر که وکیل بند، منتصب رئیس زندان و حفاظت است. این اتوریته ای که زندان بان را به کرنش و عقب نشینی وادار کرد، طی سال ها تلاش همه جانبه ی بچه ها از همه ی طیف های سیاسی به دست آمد. ما که بر خلاف دیگر زندان ها می توانیم هر سه ماه یک بار برای انتخاب وکیل بند، اعضای شورا و تقسیم مسئولیت های بند برای اداره ی بهتر، بدون دخالت زندان بان دور هم بنشینیم و در فضایی دموکراتیک، کسانی را از بین خود به صورت دوره ای انتخاب کنیم، خود را وام دار بچه های قدیمی و تلاش های شان می بینیم. وکیل بند برای امورات کلی بند و از هر اتاق یک نفر به عنوان مسئول شورا. کلیه ی مسئولیت های بند نیز بنا به درخواست افراد و شور اعضای شورا با وکیل بند، به عهده ی افراد محول می شود.
Forwarded from rasuyab راسویاب
این خود مدیریتی، در ساختمانی که از یک سو به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات و از سوی دیگر به بند دو الف اطلاعات سپاه و از دیگر سو به بند ۲۴۱ اطلاعات قوه قضائیه می رسد و درحالی که سانت به سانت بند توسط دوربین های مداربسته ی تحت نظارت زندان و ارگان های امنیتی رصد و شنود می شود، برای مان ارزشمند است و حفظ آن به بخشی از مبارزه مان بدل شده است. همان طور که بر سر احکام مرگ صادره می ایستیم؛ همان طور که در صورت عدم اعزام هم بندیان مان برای درمان، در کنارشان می ایستیم؛ همان طور که وقتی کسی در اعتصاب غذاست در کنارش و برای هدفش حتا هدفی شخصی به اعتراض برمی خیزیم؛ همان طور که دو نوزاد در بند و دیگر نوزاد در شکم هم بندی مان را، فارغ از نگاه سیاسی و عقیدتی مادر، فرزند خود می دانیم؛ همان طور که برای سربه دار شدن «رضا رسایی» فریاد حق خواهی مان و شعارهای مان در نفی اعدام را به آن سوی دیوار رساندیم؛ همان طور که برای بیرون راندن قضات و معاونان و محافظان شان از بند، دیوار انسانی تشکیل دادیم؛ بر سر اداره ی بند، بدون دخالت زندان بان که حق مان و امانت رفقای قدیمی ست نیز می ایستیم.
سیاه نمایی از این دستاوردها که متعلق به ده ها زندانی فعلی و پیشین است، هم زمان با سفیدشویی از سازمان زندان ها و قوه ی قضائیه ی جمهوری اسلامی و انعکاس و حمایت تمام قد از جانب رسانه های حکومتی و حکومتیان نام آشنا که همه ی عمر علیه دموکراسی کوشیده اند و سال هاست تحت لوای اصلاح طلبی مسیر مبارزه را به بی راهه برده اند و هنوز به استبداد دینی خدمت می کنند، گویای یک حقیقت است؛ تخریب مبارزه ی شکل گرفته، به نفع حکومت و ایجاد ناامیدی برای جامعه و مایی که خواستند از جامعه جدای مان کنند.
حال این شیوه های دموکراتیک برای اداره ی بند، سیاه نمایی می شود و کسی که از دامن اشرافیت و قدرت به این جا آمد و هرگز، تاکیدا هرگز و در هیچ زمینه ای منتخب بچه های بند سیاسی نبود، در فراری رو به جلو اهالی بند را به دیکتاتور بودن محکوم می کند.
زندان عموما ماکتی از جامعه ی بزرگ تر آن سوی دیوار است. مناسبت ها را دور هم می نشینیم. از سالگرد کشتار خونین ۱۳۶۷ تا هشت مارس. از یک می تا سالگرد خیزش انقلابی ۱۴۰۱. جلسات بحث و تحلیل، کلاس های آموزشی در باب فمینیسم و بررسی احکام اعدام، دیدن فیلم های اجتماعی به صورت گروهی و فردی و آموزش زبان و بررسی اتفاقات روز جامعه و جهان، برگزاری شب شعر و جلسات ادبی و معرفی و تحلیل کتاب و ورزش گروهی.
با هم و جمعی اعتصاب غذا کردیم و بارها در تحصن جمعی علیه اعدام و سرکوب، شب را در برابر افسر نگهبانی بند یا در هواخوری زندان به صبح رساندیم و هر بار حضورمان را با جامعه ای که خواستند از آن حذف و جدای مان کنند پیوند زدیم. سرود خواندیم و شعار دادیم بی آنکه از تبعات تهدیدها هراسی به دل راه دهیم. بر قطع تحمیلی ارتباط خود با جامعه غلبه و شور مبارزه را در خود و دیگری تقویت کردیم و همچنان به هدف می اندیشیم. چرا که ما «باور»ی داریم که شاکله و اساس مبارزه مان است و حیات سیاسی مان را رقم می زند.
این گوشه ای از «ما» و روزمره گی هامان است.
مایی که در کنار شنیدن اخبار هولناک، تحلیل های هولناک تری را می شنویم.
ساعت ۹ صبح ۱۷ آذر ۱۴۰۱ به دار آویخته شدن محسن شکاری از شبکه خبر تلویزیون جمهوری اسلامی اعلام شد.
صدای فائزه هاشمی رفسنجانی هم بندی افشاگر! از یاد نمی رود که بعد از خبر گفت: «خب اینا که معترض نیستن. اینا خطرناکن. اگه نکشن شون چه کار کنن باهاشون…»
بعدها بر سر امضای بیانیه ای با عنوان اعدام و سرکوب در تابستان ۱۴۰۲، خواست که همراه شود.
به جهت اصرار بر انجام کار جمعی، طی جلسه ای برای امضای بیانیه پذیرفته شد و با ما زنان بند سیاسی متنی مشترک را امضا کرد.
بعد از مرگ رئیسی و زمزمه های بازگشت اصلاح طلبان با تصور پیوستن دوباره به اقتدار و رویای بازگشت به قدرتی که از آن بیرون رانده شده بود، به خویشتن خویش بازگشت؛ اگرچه برای ما که در هم زیستی با او هستیم هرگز از اصل خود دور نبود. جاه طلب، با نگاهی آمرانه و از جایگاه قدرت. استاد دانشگاه در رشته ی حقوق بین الملل اما با قلمی کوتاه و میزان نگران کننده ای از دانش برای تدریس به جوانان در دانشگاه. (استاد در پایان افشاگری قافیه کم آورد و به تعبیر خواب و خرافه متوسل شد.)
پس از انتخاب پزشکیان و اتحاد حزب کارگزاران سازندگی (حزب سرمایه داران بزرگ درون طبقه ی حاکمه) با هسته ی قدرت، باید از وانمود به اپوزیسیون بودن عقب نشینی و ابراز پشیمانی می کرد تا از قدرت و بودجه و سیاست دوباره بهره مند شود.
زمانی به جمع اپوزیسیون پیوست، بی آنکه از گذشته اعلام برائت کرده باشد. برائت از گذشته آدابی دارد. آن هم برای کسی که در سال هایی خوفناک از عمر یک حکومت، بر کرسی مجلس نشسته باشد. به یک باره نمی توان بدون هیچ توضیحی از دل حکومت به دامان اپوزیسیون پرتاب شد.
Forwarded from rasuyab راسویاب
حال نیز به همان شیوه با ادعای دموکرات نبودن اپوزیسیون به آغوش رژیمی می خزد که نامش بر تارک حکومت های دیکتاتوری تاریخ هک شده است.
پس از ناامیدی از اپوزسیون توخالی! و دیکتاتور منش!، چرا جریان سازی نمی کند و اپوزیسیونی دموکراتیک را دور هم و حول ادعایش جمع نمی کند؟ شاید به این دلیل که توان جریان سازی را هیچ وقت نداشته و در تمام طول حیات سیاسی اش، جز پیوستن به حزب پدری و اداره ی دفتر و دستک آماده ی دکانی که برایش بنا شده بود، هیچ نکرد؛ که آن نیز همیشه با «جنجال» و موج سواری همراه بود.
از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۹ نماینده ی مجلس شورای اسلامی بود. قتل های زنجیره ای تا سال ۱۳۷۷ ادامه داشت. یعنی تا میانه ی دوره ی نمایندگی وی. می توانست از آن زمان تا کنون در جایگاه پاسخ گویی و افشاگری بر سر قتل های زنجیره ای بایستد و همان قدر که از پدرش در قضیه ی قتل های زنجیره ای دفاع کرد، از قربانیان و رنج ها و وحشت خانواده های شان نیز بگوید. از سال ۱۳۷۸ و کوی دانشگاه و نابودی «جنبش دانشجویی» بگوید. از مفقودان و کشته شدگان و آسیب دیدگان کوی دانشگاه. از اخراجی ها و محکومان به حبس های طولانی. واکنشی واضح و مؤثر به فجایع کوی دانشگاه، نه روایاتی مضحک از نشستن در ماشین با فرزندانش و تکان دادن ماشین توسط گروه فشار در شب هایی که فرزندان مردم از پشت بام خوابگاه به پایین پرتاب می شدند و او نماینده ی مجلس شورای اسلامی بود. مگر می توان به فاجعه ی کوی دانشگاه فکر کرد و نپرسید «سعید زینالی کجاست؟» مگر می توان جسارت و شهامت افشاگری داشت! و از فجایع سال ۱۳۷۸ که دانشجویان را و دانشگاه را به خاک و خون کشیدند نگفت و سکوت کرد و زبان به مصلحت سنجی و ذلت گزید؟ مگر می توان از دانشجویان تهران و تبریز در فاجعه ی ۱۳۷۸ نگفت و آمران و عاملان جنایات آن سال ها را افشا نکرد. مگر می توان از اعدام هایی که در چهار سال تصدی او در مجلس شورای اسلامی، به دست حکومت انجام شد نگفت و مدعی افشاگری شد؟
آن هم افشای ما در روزهایی که در جلسات چند نفره و گروهی، برنامه های پیشنهادی را با هم تقسیم و خود را برای سالگرد خیزش آماده می کردیم. یک هفته پیش از سالگرد مهسا ژینا امینی، هر روز عصر به سیاق سال گذشته به هواخوری زندان رفتیم و همراه با شما که در خانه هایتان شعار شبانه می دهید، سرود خواندیم و شعار دادیم. تهدید شدیم و ماندیم. محروم از تلفن و ملاقات شدیم و ادامه دادیم. ابلاغ جدید به دستمان دادند و ایستادیم و در میانه ی راه از ندامت نامه ی هم بندی شنیدیم که با سودای بازگشتن به قدرت به قصد تخریب «ما» که مبارزه را زندگی می کنیم، سقوط خود را رقم زد و چه جانانه.
به واقع زندان ماکتی از جامعه است. همان شور و همان فرونشستن ها. همان امیدها و همان سرخوردگی ها.
ترویج ناامیدی، اعلام عدم شرکت در انتخابات و هم زمان تشویق زنان در زندان به شرکت در انتخابات حکومتی و سوق دادن فضا به سمتی که برای اولین بار زندان بان میل به ورود صندوق رای به بند زنان اوین کند را محکوم می کنیم. آموزش توابی و هل دادن افراد به سوی ارتباط با اطلاعات و حفاظت زندان که همیشه خط قرمز بند بود را برنمی تابیم و ایستادن در برابر این خط امنیتی را اگر ضدیت با دموکراسی خطاب کنند، به توضیح آن برمی آییم. تلاش برای تواب کردن زندانیان سیاسی شیوه ی دیرینه ی رژیم است و تواب شدن نیز حدیثی مفصل و قدیمی ست. در برابر ترویج شیوه های محکوم رژیم در بند سیاسی به اعتراض برمی خیزیم.
ما زنان چپ و زنان حقوق بشری در بند زنان اوین، واضحا مورد حمله ی یک اشراف زاده که تمام داشته هایش حتا مقام استادی و حیات سیاسی اش رانت و میراث پدری است قرار گرفتیم و این خود سندی قاطع بر درستی ماست که هرگز بر او و منافعی که از لای انگشتانش می چکد چشم نداشته و هر لغزشی از او را گوش زد و شماتت کردیم. اگرچه هرگز بر صندلی داغ ننشاندیمش و از کشتار دهه ی خونین ۶۰ و جایگاه و نقش خانواده اش (که تاکیدا بَری از هر جنایتی خطابشان می کند) در آن روزها نپرسیدیم؛ اما زمانی که وانمود کرد آزادی خواه است و از گذشته اش تبری جویی نکرد، زیر سوالش بردیم و زمانی که اعتصاب غذای اعتراضی و یک روزه را با خوردن میوه و نوشیدن لبنیات به سخره گرفت، محکومش کردیم تا از این تنها سلاح زندانیان دفاع کرده باشیم.
اشراف زاده ای بدون پرنسیب ها و اصول فعالیت سیاسی و مبارزه، نماینده ی طبقه و تفکری که جمهوری اسلامی بر آن بنا شده، با سودای بازگشت به «قدرت» به تخریب مخالفان رژیم و سیاه نمایی از بند زنان زندان اوین که _پیش تر به نابودی آن برخاسته بودند و نشد_ ایستاد. کسی که اتمسفر زندگی اش به حدی امن است که بازداشت می شود ولی با اضطراب و مخاطرات یک شهروند در شرایط مشابه مواجه نیست.
Forwarded from rasuyab راسویاب
ساده پنداشتن آن چه در حال وقوع است و هم سو با اهداف امنیتی، «مقاومت» و «مبارزه» را هدف قرار دادن، خیانت می دانیم. اگر برخلاف این است، تمایل به شنیدن واضحات از سوی افکار عمومی و نیروهای سیاسی پیشرو داریم.
گلرخ ایرایی
شهریور ۱۴۰۳
بند زنان زندان اوین
2024/09/23 06:37:08
Back to Top
HTML Embed Code: