Forwarded from BBCPersian
در آستانه هفتادمین سالروز رویدادی که با نام «کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲» ثبت تاریخ شده، دیوید اوئن، وزیر خارجۀ بریتانیا در زمان انقلاب اسلامی ایران به روزنامه گاردین گفته: "دلایل خوبی برای اذعان به نقش بریتانیا با ایالات متحده در واژگونی تحولات دموکراتیک در سال ۱۹۵۳ وجود دارد.
در برنامه صفحه دو، این پرسش مطرح شد که با گذشت هفتاد سال، چرا بحث، همچنان بر سر کودتا بودن یا نبودن آن رویداد تاریخی است.
@BBCPersian
در برنامه صفحه دو، این پرسش مطرح شد که با گذشت هفتاد سال، چرا بحث، همچنان بر سر کودتا بودن یا نبودن آن رویداد تاریخی است.
@BBCPersian
Forwarded from جبهه ملی ایران
https://www.youtube.com/watch?v=bFZcuceIR5I
#دکتر_موسویان ریاست شورای مرکزی #جبهه_ملی_ایران
در گفتگو با احسان مالکیپور، برنامه ای از سایت تاریخ ایرانی - قسمت نخست
پیامدهای انقلابی یک #کودتا
@JMI_official
#دکتر_موسویان ریاست شورای مرکزی #جبهه_ملی_ایران
در گفتگو با احسان مالکیپور، برنامه ای از سایت تاریخ ایرانی - قسمت نخست
پیامدهای انقلابی یک #کودتا
@JMI_official
YouTube
Dr Moosavian1
دکتر موسویان در گفتگو با احسان مالکیپور، برنامه ای از سایت تاریخ ایرانی
پیامدهای انقلابی یک کودتا - بخش نخست
پیامدهای انقلابی یک کودتا - بخش نخست
Forwarded from جبهه ملی ایران
https://www.youtube.com/watch?v=jIUNHzdyZ58
#دکتر_حسین_موسویان رییس شورای مرکزی #جبهه_ملی_ایران در گفتگو با احسان مالکیپور، برنامه ای از سایت تاریخ ایرانی
بخش دوم
پیامدهای انقلابی یک #کودتا
@JMI_official
#دکتر_حسین_موسویان رییس شورای مرکزی #جبهه_ملی_ایران در گفتگو با احسان مالکیپور، برنامه ای از سایت تاریخ ایرانی
بخش دوم
پیامدهای انقلابی یک #کودتا
@JMI_official
YouTube
Dr Moosavian2
دکتر موسویان در گفتگو با احسان مالکیپور، برنامه ای از سایت تاریخ ایرانی
پیامدهای انقلابی یک کودتا - بخش دوم
پیامدهای انقلابی یک کودتا - بخش دوم
Forwarded from جبهه ملی ایران
دکتر موسویان در گفتگو با احسان مالکیپور، برنامه ای از سایت تاریخ ایرانی پیامدهای انقلابی یک کودتا - بخش سوم
https://www.youtube.com/watch?v=B7L5lXu_OHE
https://www.youtube.com/watch?v=B7L5lXu_OHE
YouTube
Dr Moosavian3
دکتر موسویان در گفتگو با احسان مالکیپور، برنامه ای از سایت تاریخ ایرانی
پیامدهای انقلابی یک کودتا - بخش سوم
پیامدهای انقلابی یک کودتا - بخش سوم
Forwarded from ادیب برومند | Adib Boroumand
«تندباد جنايت»
دل فارغ از جفای بتِ زشتخو نماند
خوشتر زِ انتقام، بهدل آرزو نماند!
مستان زِ بسکه جرعه فشاندند رویِ خاک
ساقی بههوش باش که می در سبو نماند!
تا سيلِ حادثات سرازير شد به قهر
يک سروِ سرفراز، بر اطرافِ جو نماند!
از تندبادِ جور و جنايت که شد وزان
ديگر به بوستانِ وطن رنگ و بو نماند!
آن زاهدِ ریايی بیآبروی را
به زآبِ چشمِ خلق، برای وضو نماند!
يک گوشه از تمامتِ جسمِ نژندِ ما
بیبهره از جراحتِ تيغِ عدو نماند!
کو آن که نالهاش زِ ستم بر فلک نخاست
کو آن که نغمهاش خفه اندر گلو نماند؟
کو مادری که غصهی حبسِ پسر نخورد
کو بانويی که خستهی هجرانِ شو نماند؟
آنجا که شد قيامِ "فواحش" قيامِ خلق
ديگر برای پير و جوان آبرو نماند!
بر چاکخورده دامنِ آزادیِ وطن
روزی اسف خوری که مجالِ رفو نماند!
اين لکهی فتاده به دامانِ ملک را
با خونِ پاک چاره بهجز شستشو نماند!
عمّالِ شاه را پیِ تخريبِ مملکت
زين بِهْ مجالِ همهمه و های و هو نماند!
بر صفحهی زمانه بهجز نقشِ عار و ننگ
زين ناکسانِ تيرهدلِ زشتخو نماند!
جز بر زيانِ مردم و جز بر خلافِ حقّ
اين پيروانِ مغلطه را گفتگو نماند!
آنکس که گشت خانهی ملّت خراب ازو
جز لعنِ جاودانهی ملّت بر او نماند!
ننگی بهجای ماند در ايران ازين گروه
کز دودهی سکندرِ بيدادجو نماند!
جز نفرت و تبرّی و نفرين و انزجار
زين شاهِ خيره، بر سرِ بازار و کو نماند!
ادیب برومند
@AdibBoroumand
این شعر در شهريورماه ۱۳۳۲، هنگامی که تظاهرات ننگبار و خفت انگيز عوامل کودتای ۲۸ مرداد هوای سياسی ايران را سخت غبارآلود و ناسالم گردانيده و میهندوستان واقعی را در اندوه و نفرت و سرخوردگی فرو برده بود و مخالفان کودتا و هواداران نهضت ملی مورد تعقیب و حبس و آزار حکومت نظامی قرار داشتند، سروده شده است.
سرود رهایی، عرفان، چاپ دوم، تهران 1384، صص203-205
مجموعه اشعار ادیب برومند، نگاه، تهران 1391، ج1، صص538-539
دل فارغ از جفای بتِ زشتخو نماند
خوشتر زِ انتقام، بهدل آرزو نماند!
مستان زِ بسکه جرعه فشاندند رویِ خاک
ساقی بههوش باش که می در سبو نماند!
تا سيلِ حادثات سرازير شد به قهر
يک سروِ سرفراز، بر اطرافِ جو نماند!
از تندبادِ جور و جنايت که شد وزان
ديگر به بوستانِ وطن رنگ و بو نماند!
آن زاهدِ ریايی بیآبروی را
به زآبِ چشمِ خلق، برای وضو نماند!
يک گوشه از تمامتِ جسمِ نژندِ ما
بیبهره از جراحتِ تيغِ عدو نماند!
کو آن که نالهاش زِ ستم بر فلک نخاست
کو آن که نغمهاش خفه اندر گلو نماند؟
کو مادری که غصهی حبسِ پسر نخورد
کو بانويی که خستهی هجرانِ شو نماند؟
آنجا که شد قيامِ "فواحش" قيامِ خلق
ديگر برای پير و جوان آبرو نماند!
بر چاکخورده دامنِ آزادیِ وطن
روزی اسف خوری که مجالِ رفو نماند!
اين لکهی فتاده به دامانِ ملک را
با خونِ پاک چاره بهجز شستشو نماند!
عمّالِ شاه را پیِ تخريبِ مملکت
زين بِهْ مجالِ همهمه و های و هو نماند!
بر صفحهی زمانه بهجز نقشِ عار و ننگ
زين ناکسانِ تيرهدلِ زشتخو نماند!
جز بر زيانِ مردم و جز بر خلافِ حقّ
اين پيروانِ مغلطه را گفتگو نماند!
آنکس که گشت خانهی ملّت خراب ازو
جز لعنِ جاودانهی ملّت بر او نماند!
ننگی بهجای ماند در ايران ازين گروه
کز دودهی سکندرِ بيدادجو نماند!
جز نفرت و تبرّی و نفرين و انزجار
زين شاهِ خيره، بر سرِ بازار و کو نماند!
ادیب برومند
@AdibBoroumand
این شعر در شهريورماه ۱۳۳۲، هنگامی که تظاهرات ننگبار و خفت انگيز عوامل کودتای ۲۸ مرداد هوای سياسی ايران را سخت غبارآلود و ناسالم گردانيده و میهندوستان واقعی را در اندوه و نفرت و سرخوردگی فرو برده بود و مخالفان کودتا و هواداران نهضت ملی مورد تعقیب و حبس و آزار حکومت نظامی قرار داشتند، سروده شده است.
سرود رهایی، عرفان، چاپ دوم، تهران 1384، صص203-205
مجموعه اشعار ادیب برومند، نگاه، تهران 1391، ج1، صص538-539
کودتای ۲۸ مرداد استبداد سیاه هفتاد ساله را برجای نهاده است.
هفتادمین سالگرد کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در حالی سپری میکنیم که زیانها و خسارتهای ناشی از آن کودتا، کشور عزیزمان را به لبه پرتگاه، رهنمون کرده است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نه تنها یگانه دولت ملّی، مستقل و دموکرات ایران را سرنگون ساخت، بلکه موجب استمرار و استقرار استبداد در تمام این هفتاد سال چه قبل و چه بعد از انقلاب گردید. همانطور که دکتر مصدق بیان کرده بود، کشوری که استقلال ندارد، از نعمت آزادی نیز بیبهره است و گفته بود که رفاه و سعادت هر ملّتی در گرو صیانت از استقلال و آزادی است. پس از آن تاریخ شوم، پادشاه کشور دست در دست آمریکا و انگلیس، هم استقلال ملّی را نابود ساخت و هم آزادیهای اساسی را سرکوب کرد.
دولت ملّی دکتر مصدق، آزادیهای اساسی و استقلال ملّی کشور را تأمین کرد، و تنها دولتی بود که پس از انقلاب مشروطیت تا کنون،براستی از آمال و اراده ملّی مردم ایران برخاسته بود. در طول ۲۸ ماه استقرار دولت ملّی، عوامل داخلی بیگانگان همراه با حمایت مستقیم اربابان خارجی خود دائما در پی سرنگونی و دستانداز ساختن در سر راه دولت بودند،اما این آحاد ملّت بودند که مانع از اجرای اهداف شوم آنها میشدند. بهویژه در ۳۰ تیر ۱۳۳۱، که ملّت با قیام و خروش و نثار خون خود، نقشههای این عوامل را خنثی کرد. در کودتای شوم ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فقط یک دولت ملّی را سرنگون نساختند، بلکه یک ملّت را سرکوب و ازداشتن آزادی و استقلال و آینده ای روشن و سعادتمندانه محروم ساختند. ملّت ایران همواره بغض این شکست ملّی را دل داشت. جلوی دیدگان خود دید که چه استبداد سیاهی پس از کودتا مستقر شد، تا جاییکه جامعه هرگز روی آسودگی وجدان، آرامش روان ، آسایش زندگی، آزادی و استقلال را ندید. ملت در طول ۲۵ سال استقرار حکومت برخاسته از کودتا، در پی آن بود که به حکومت دژخیمان استبداد سلطنتی وابسته پایان دهد و یک نظام جمهوری مستقل بر پایه اراده ملّی و موازین دموکراسی را جایگزین آن کند. ضمن اینکه خاطره و الگوی دولت ملّی، دموکرات و مستقل دکتر مصدق را در ذهن داشت، و به دولتی مشابه آن فکر می کرد. سرانجام بغض و مطالبات ملّت ایران در سال ۱۳۵۷ منفجر شد، و ملّت طومار نظام سلطنتی استبدادی را برای همیشه بست. اما با هزاران دریغ و افسوس، انقلاب ایران که درجهت تداوم نهضت ملّی ایران بهرهبری دکتر مصدق شکل گرفته بود، باز هم توسط همان عوامل داخلی و خارجی شکست خورد. انقلاب ایران که به منظور کسب آزادی و استقلال و حاکمیت ملی صورت گرفته بود، دستخوش اقتدارطلبی فرصتطلبان غارتگر و واجد انواع فسادها، قرار گرفت و استبدادی جدید از آن سر بر آورد . در نتیجه آمال ملّت ایران به طاق نسيان کوبیده شد. در مجلس خبرگان قانون اساسی همان نمایندگان حزب زحمتکشان به رهبری مظفر بقایی و همان فدائیان اسلام که از عوامل اصلی کودتای ۲۸ مرداد بودند، زمینههای تصویب حکومت فردی با صبغههای ایدئولوژیک را فراهم نمودند.
ادامه متن در پیوند زیر 👇
http://jebhemeliiran.org/?p=3454
هفتادمین سالگرد کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در حالی سپری میکنیم که زیانها و خسارتهای ناشی از آن کودتا، کشور عزیزمان را به لبه پرتگاه، رهنمون کرده است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نه تنها یگانه دولت ملّی، مستقل و دموکرات ایران را سرنگون ساخت، بلکه موجب استمرار و استقرار استبداد در تمام این هفتاد سال چه قبل و چه بعد از انقلاب گردید. همانطور که دکتر مصدق بیان کرده بود، کشوری که استقلال ندارد، از نعمت آزادی نیز بیبهره است و گفته بود که رفاه و سعادت هر ملّتی در گرو صیانت از استقلال و آزادی است. پس از آن تاریخ شوم، پادشاه کشور دست در دست آمریکا و انگلیس، هم استقلال ملّی را نابود ساخت و هم آزادیهای اساسی را سرکوب کرد.
دولت ملّی دکتر مصدق، آزادیهای اساسی و استقلال ملّی کشور را تأمین کرد، و تنها دولتی بود که پس از انقلاب مشروطیت تا کنون،براستی از آمال و اراده ملّی مردم ایران برخاسته بود. در طول ۲۸ ماه استقرار دولت ملّی، عوامل داخلی بیگانگان همراه با حمایت مستقیم اربابان خارجی خود دائما در پی سرنگونی و دستانداز ساختن در سر راه دولت بودند،اما این آحاد ملّت بودند که مانع از اجرای اهداف شوم آنها میشدند. بهویژه در ۳۰ تیر ۱۳۳۱، که ملّت با قیام و خروش و نثار خون خود، نقشههای این عوامل را خنثی کرد. در کودتای شوم ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فقط یک دولت ملّی را سرنگون نساختند، بلکه یک ملّت را سرکوب و ازداشتن آزادی و استقلال و آینده ای روشن و سعادتمندانه محروم ساختند. ملّت ایران همواره بغض این شکست ملّی را دل داشت. جلوی دیدگان خود دید که چه استبداد سیاهی پس از کودتا مستقر شد، تا جاییکه جامعه هرگز روی آسودگی وجدان، آرامش روان ، آسایش زندگی، آزادی و استقلال را ندید. ملت در طول ۲۵ سال استقرار حکومت برخاسته از کودتا، در پی آن بود که به حکومت دژخیمان استبداد سلطنتی وابسته پایان دهد و یک نظام جمهوری مستقل بر پایه اراده ملّی و موازین دموکراسی را جایگزین آن کند. ضمن اینکه خاطره و الگوی دولت ملّی، دموکرات و مستقل دکتر مصدق را در ذهن داشت، و به دولتی مشابه آن فکر می کرد. سرانجام بغض و مطالبات ملّت ایران در سال ۱۳۵۷ منفجر شد، و ملّت طومار نظام سلطنتی استبدادی را برای همیشه بست. اما با هزاران دریغ و افسوس، انقلاب ایران که درجهت تداوم نهضت ملّی ایران بهرهبری دکتر مصدق شکل گرفته بود، باز هم توسط همان عوامل داخلی و خارجی شکست خورد. انقلاب ایران که به منظور کسب آزادی و استقلال و حاکمیت ملی صورت گرفته بود، دستخوش اقتدارطلبی فرصتطلبان غارتگر و واجد انواع فسادها، قرار گرفت و استبدادی جدید از آن سر بر آورد . در نتیجه آمال ملّت ایران به طاق نسيان کوبیده شد. در مجلس خبرگان قانون اساسی همان نمایندگان حزب زحمتکشان به رهبری مظفر بقایی و همان فدائیان اسلام که از عوامل اصلی کودتای ۲۸ مرداد بودند، زمینههای تصویب حکومت فردی با صبغههای ایدئولوژیک را فراهم نمودند.
ادامه متن در پیوند زیر 👇
http://jebhemeliiran.org/?p=3454
بیانیه سازمان حقوقدانان جبهه ملی ایران در هشدار به خطر قریبالوقوع محرومیت ملت ایران از دسترسی به وکلای مستقل
ملت شریف ایران
وکلای مستقل دادگستری
از زمان استقرار حکومت جمهوری اسلامی تا به امروز فشارها بر نهاد مستقل کانون وکلا آغاز و در بستر این رویکرد اقتداگرایانه نمونه های بیشماری از تهدید و تعرض به وکلای دادگستری، ابطال پروانه وکالت و تصفیه بسیاری از وکلا، توقف انتخابات هیأت مدیره کانون وکلا، دستگیری و زندانی کردن اعضای هیأت مدیره کانون وکلای مرکز، انتصاب افراد حکومتی به سرپرستی کانون وکلا به مدت ۱۶ سال در بین سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ را شاهد بودیم. در سال ۷۶ در لوای تصویب قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری در راستای کنترل بیشتر و نقض استقلال کانون وکلا، نظارت استصوابی دادگاه عالی انتظامی قضات در فرآیند انتخابات هیأت مدیره کانون های وکلا بر این نهاد کهن تحمیل و بسیاری از وکلای خوشنام و مستقل در چارچوب این مقرره و بدون ارائه هرگونه دلیلی به جهت رد صلاحیت از راهیابی به هیأت مدیره کانون ها بازماندند.
دیری نپایید که حاکمیت در سال ۷۹ و در قالب ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه در ادامه موازی سازی برای نهادهای مستقل و البته برآمده از مدنیت و تضعیف آن ها، مرکزی تحت عنوان مرکز مشاوران قوه قضاییه را تشکیل داد. اما تلاش ها برای اضمحلال و درون تهی سازی نهاد وکالت مستقل در سال ۸۸ و درگرماگرم خرداد و تیرماه پرحادثه با تصویب آیین نامه ای مخالف لایحه قانونی استقلال کانون وکلا توسط ریاست وقت قوه قضاییه ادامه یافت. اگرچه مقاومت و هوشمندی وکلا مانع اجرایی شدن این آیین نامه و در نهایت لغو آن شد.
اما تحدیدها و تهدیدها علیه نهاد نیمه جان وکالت همچنان ادامه داشت. تصویب آیین نامه اجرایی بر خلاف لایحه قانونی استقلال کانون های وکلا که میراث زنده یاد دکتر محمد مصدق است، در دوره ریاست ابراهیم رییسی در دستور کار قرار گرفت و با تصویب در سال ۱۴۰۰ با اعمال زور بر کانون ها تحمیل شد. اما از آنجا که سیل نارضایتی بیش از هر زمان حکمرانی خردستیز را در معرض خطر قرار داده، در آخرین گام و برای محروم ساختن آحاد ملت معترض و به خروش آمده، از داشتن وکیل مستقل و نقض حق دفاع ملت، مجلس حداقلی شورای اسلامی، در جهت نابودی این نهاد مستقل مدنی کهن سال با تصویب قانون درصدد برآمده تا کانون وکلا را به یکی از ادارات وزارت اقتصاد بدل ساخته و سرنوشت پروانه وکالت وکیل را به منویات نهادهای حاکمیتی و امنیتی گره زند تا از این طریق شهروندان ایران را از حق دسترسی به وکیل مستقل محروم سازد.
سازمان حقوقدانان جبهه ملی ایران ضمن ابراز تأسف و محکومیت این دست اقدامات ناقض حقوق بنیادین ملت ایران، امید دارد تا مردم آزادی خواه و دادخواه ایران دوشادوش و هم صدا با وکلای مستقل ندای خویش را به گوش جهانیان برسانند و همدل و همگام، نقض کنندگان حقوق ملت را در نیل به اهداف شوم خود ناکام بگذارند.
زنده باد ایران
ششم شهریور یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی
jebhemeliiran.org/?p=3456
ملت شریف ایران
وکلای مستقل دادگستری
از زمان استقرار حکومت جمهوری اسلامی تا به امروز فشارها بر نهاد مستقل کانون وکلا آغاز و در بستر این رویکرد اقتداگرایانه نمونه های بیشماری از تهدید و تعرض به وکلای دادگستری، ابطال پروانه وکالت و تصفیه بسیاری از وکلا، توقف انتخابات هیأت مدیره کانون وکلا، دستگیری و زندانی کردن اعضای هیأت مدیره کانون وکلای مرکز، انتصاب افراد حکومتی به سرپرستی کانون وکلا به مدت ۱۶ سال در بین سال های ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ را شاهد بودیم. در سال ۷۶ در لوای تصویب قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری در راستای کنترل بیشتر و نقض استقلال کانون وکلا، نظارت استصوابی دادگاه عالی انتظامی قضات در فرآیند انتخابات هیأت مدیره کانون های وکلا بر این نهاد کهن تحمیل و بسیاری از وکلای خوشنام و مستقل در چارچوب این مقرره و بدون ارائه هرگونه دلیلی به جهت رد صلاحیت از راهیابی به هیأت مدیره کانون ها بازماندند.
دیری نپایید که حاکمیت در سال ۷۹ و در قالب ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه در ادامه موازی سازی برای نهادهای مستقل و البته برآمده از مدنیت و تضعیف آن ها، مرکزی تحت عنوان مرکز مشاوران قوه قضاییه را تشکیل داد. اما تلاش ها برای اضمحلال و درون تهی سازی نهاد وکالت مستقل در سال ۸۸ و درگرماگرم خرداد و تیرماه پرحادثه با تصویب آیین نامه ای مخالف لایحه قانونی استقلال کانون وکلا توسط ریاست وقت قوه قضاییه ادامه یافت. اگرچه مقاومت و هوشمندی وکلا مانع اجرایی شدن این آیین نامه و در نهایت لغو آن شد.
اما تحدیدها و تهدیدها علیه نهاد نیمه جان وکالت همچنان ادامه داشت. تصویب آیین نامه اجرایی بر خلاف لایحه قانونی استقلال کانون های وکلا که میراث زنده یاد دکتر محمد مصدق است، در دوره ریاست ابراهیم رییسی در دستور کار قرار گرفت و با تصویب در سال ۱۴۰۰ با اعمال زور بر کانون ها تحمیل شد. اما از آنجا که سیل نارضایتی بیش از هر زمان حکمرانی خردستیز را در معرض خطر قرار داده، در آخرین گام و برای محروم ساختن آحاد ملت معترض و به خروش آمده، از داشتن وکیل مستقل و نقض حق دفاع ملت، مجلس حداقلی شورای اسلامی، در جهت نابودی این نهاد مستقل مدنی کهن سال با تصویب قانون درصدد برآمده تا کانون وکلا را به یکی از ادارات وزارت اقتصاد بدل ساخته و سرنوشت پروانه وکالت وکیل را به منویات نهادهای حاکمیتی و امنیتی گره زند تا از این طریق شهروندان ایران را از حق دسترسی به وکیل مستقل محروم سازد.
سازمان حقوقدانان جبهه ملی ایران ضمن ابراز تأسف و محکومیت این دست اقدامات ناقض حقوق بنیادین ملت ایران، امید دارد تا مردم آزادی خواه و دادخواه ایران دوشادوش و هم صدا با وکلای مستقل ندای خویش را به گوش جهانیان برسانند و همدل و همگام، نقض کنندگان حقوق ملت را در نیل به اهداف شوم خود ناکام بگذارند.
زنده باد ایران
ششم شهریور یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی
jebhemeliiran.org/?p=3456
Forwarded from جبهه ملی ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان دکتر حسین موسویان ریاست شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره تشکیل کنگره ملی به عنوان راه حلی مسالمت آمیز جهت گذار از بحران
Audio
سخنان دکتر حسین موسویان ریاست شورای مرکزی جبهه ملی ایران درباره تشکیل کنگره ملی به عنوان راه حلی مسالمت آمیز جهت گذار از بحران
Forwarded from اعتمادآنلاین
🔻آذین موحد، استاد تعلیق شده دانشگاه تهران: از پاییز سال گذشته حقوقم بدون اخطار و خبری قطع شد؛ تا امروز از کسی توضیحی دریافت نکردهام!
آذین موحد:
🔹پاییز سال گذشته اعلام کردم تا برقراری شرایط مناسب برای امنیت دانشجویان قادر به تدریس کلاسهایم نخواهم بود. در گیرودار چنین شرایطی بود که حقوق من بدون هیچ اخطار یا هشدار یا خبری قطع شد و تا به امروز درباره آن از کسی توضیحی دریافت نکردهام.
🔹نه حکمی دریافت کردهام و نه مستندات یا نامه یا گزارشی مبنی بر پرونده تخلف و این نقطه ضعف مراجع اداری دانشگاه تهران و بهخصوص کمیته تخلفات انتظامی است. در رسیدگی به پرونده من، بسیاری از مواد آییننامه اجرایی قانون مقررات انتظامی هیات علمی که طبق مقررات آیین دادرسی مدنی تنظیم شده، رعایت نشده است./ اعتماد
این مطلب را #اینجا_بخوانیم👇
https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-629912
#سیاسی
@EtemadOnline
آذین موحد:
🔹پاییز سال گذشته اعلام کردم تا برقراری شرایط مناسب برای امنیت دانشجویان قادر به تدریس کلاسهایم نخواهم بود. در گیرودار چنین شرایطی بود که حقوق من بدون هیچ اخطار یا هشدار یا خبری قطع شد و تا به امروز درباره آن از کسی توضیحی دریافت نکردهام.
🔹نه حکمی دریافت کردهام و نه مستندات یا نامه یا گزارشی مبنی بر پرونده تخلف و این نقطه ضعف مراجع اداری دانشگاه تهران و بهخصوص کمیته تخلفات انتظامی است. در رسیدگی به پرونده من، بسیاری از مواد آییننامه اجرایی قانون مقررات انتظامی هیات علمی که طبق مقررات آیین دادرسی مدنی تنظیم شده، رعایت نشده است./ اعتماد
این مطلب را #اینجا_بخوانیم👇
https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-629912
#سیاسی
@EtemadOnline
اخراج اساتید شرافتمند دانشگاه را متوقف کنید
بیش از این بنیان علمی کشور را تخریب نکنید
در هفتههای گذشته شاهد تعلیق و اخراج دهها استاد شریف و میهندوست بودیم که دانشجویان آزادیخواه خود را در قیام ملی زن زندگی آزادی تنها نگذاشته و از آنان حمایت به عمل آوردند، اکنون میبینیم رژیم جمهوری اسلامی که به معترضان وعدهی گفتگو پس از آرام شدن وضعیت کشور را میداد، چگونه به سرکوب آزادیخواهان ایران که به دنبال یک زندگی معمولی و درخور شان و کرامت انسانی هستند میپردازد و سعی دارد تا دانشگاهیان را چه اساتید دانشگاه و چه دانشجویان که در قیام ملی زن زندگی آزادگی پیشتاز بوده و دوشادوش سایر اصناف در برابر دژخیمان رژیم جمهوری اسلامی ایستادند با تهدید و ارعاب و حبس و اخراج از پیمودن مسیر درستی که هدف آن همانا حاکم شدن مالکان حقیقی این مرز و بوم یعنی ملت شریف ایران بر میهن خود است بازدارد.
سرکوبگران پیش خود فکر کردهاند که ملت آزادیخواه ایران که تاریخ پرافتخاری را با رشادتها و دلاوریها و دفاع از وطن به قیمت جان خود رقم زدهاست به همین آسانی از حق طبیعی خود که حق تعیین سرنوشت است کوتاه میآید، غافل از اینکه ملت غیور این خاک بسیار از این گونه ستمها دیده و هرگز در برابر دشمنان خود -چه داخلی و چه خارجی- سر خم نکرده است.
عوامل رژیم جمهوری اسلامی که ذرهای به منافع ملت ایران و مصالح ملی توجه نداشته و هر آن در پی نفع شخصی و پیش بردن اهداف ایدئولوژیکی که چه بسا خود نیز به آن اعتقاد ندارند هستند، با اخراج اساتید آزاده و میهندوست و جایگزین کردن آنان با عناصر به قول خودشان “انقلابی” به دنبال به اصطلاح “خودی” کردن هرچه بیشتر دانشگاهها هستند و مشخص است در اتخاذ این تصمیم هرگز نیندیشیدهاند که با این کار بنیهی علمی کشور را تضعیف میکنند و این علم است که هر ملتی را به پیش میراند و ملتی که علم تولید نکند و آن را در فناوری به کار نگیرد ناچار به وارد کردن علم و فناوری از سایر کشورها چه بسا به قیمت فروش خام منابع ملی خود میشود.
اخراج دانشجویان که در شبیخون انقلاب فرهنگی سال ۱۳۵۹ رخ داد و در دهه شصت با اخراج دهها دانشگاهی ادامه پیدا کرده بود، بار دیگر در حال صورت گرفتن است و هر بار این ما ملت ایران هستیم که زیان میبینیم تا عوامل رژیم جمهوری اسلامی به نفع کوتاهمدت دلخواه خودشان برسند.
سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران ضمن محکوم کردن این اقدام خصمانه رژیم جمهوری اسلامی و اعلام همبستگی با اساتید آزادهای که به ناحق از ادامه فعالیت علمی بازداشته شدهاند، از تمامی دانشجویان و دانشگاهیان و اساتید دانشگاه که دلسوز میهن خود هستند درخواست میکند که در مقابل این رفتارهای غیر قانونی حکومت سکوت نکرده و همبستگی مسالمتآمیز خود را به هر شکل ممکن با اساتید شرافتمند ایران نشان دهند و خواستار بازگشت آنها به دانشگاه باشند.
پاینده باد ایران، زنده باد ملت غیور و حقطلب ایران
سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران
یازدهم شهریورماه ۱۴۰۲
https://jebhemeliiran.org/?p=3459
بیش از این بنیان علمی کشور را تخریب نکنید
در هفتههای گذشته شاهد تعلیق و اخراج دهها استاد شریف و میهندوست بودیم که دانشجویان آزادیخواه خود را در قیام ملی زن زندگی آزادی تنها نگذاشته و از آنان حمایت به عمل آوردند، اکنون میبینیم رژیم جمهوری اسلامی که به معترضان وعدهی گفتگو پس از آرام شدن وضعیت کشور را میداد، چگونه به سرکوب آزادیخواهان ایران که به دنبال یک زندگی معمولی و درخور شان و کرامت انسانی هستند میپردازد و سعی دارد تا دانشگاهیان را چه اساتید دانشگاه و چه دانشجویان که در قیام ملی زن زندگی آزادگی پیشتاز بوده و دوشادوش سایر اصناف در برابر دژخیمان رژیم جمهوری اسلامی ایستادند با تهدید و ارعاب و حبس و اخراج از پیمودن مسیر درستی که هدف آن همانا حاکم شدن مالکان حقیقی این مرز و بوم یعنی ملت شریف ایران بر میهن خود است بازدارد.
سرکوبگران پیش خود فکر کردهاند که ملت آزادیخواه ایران که تاریخ پرافتخاری را با رشادتها و دلاوریها و دفاع از وطن به قیمت جان خود رقم زدهاست به همین آسانی از حق طبیعی خود که حق تعیین سرنوشت است کوتاه میآید، غافل از اینکه ملت غیور این خاک بسیار از این گونه ستمها دیده و هرگز در برابر دشمنان خود -چه داخلی و چه خارجی- سر خم نکرده است.
عوامل رژیم جمهوری اسلامی که ذرهای به منافع ملت ایران و مصالح ملی توجه نداشته و هر آن در پی نفع شخصی و پیش بردن اهداف ایدئولوژیکی که چه بسا خود نیز به آن اعتقاد ندارند هستند، با اخراج اساتید آزاده و میهندوست و جایگزین کردن آنان با عناصر به قول خودشان “انقلابی” به دنبال به اصطلاح “خودی” کردن هرچه بیشتر دانشگاهها هستند و مشخص است در اتخاذ این تصمیم هرگز نیندیشیدهاند که با این کار بنیهی علمی کشور را تضعیف میکنند و این علم است که هر ملتی را به پیش میراند و ملتی که علم تولید نکند و آن را در فناوری به کار نگیرد ناچار به وارد کردن علم و فناوری از سایر کشورها چه بسا به قیمت فروش خام منابع ملی خود میشود.
اخراج دانشجویان که در شبیخون انقلاب فرهنگی سال ۱۳۵۹ رخ داد و در دهه شصت با اخراج دهها دانشگاهی ادامه پیدا کرده بود، بار دیگر در حال صورت گرفتن است و هر بار این ما ملت ایران هستیم که زیان میبینیم تا عوامل رژیم جمهوری اسلامی به نفع کوتاهمدت دلخواه خودشان برسند.
سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران ضمن محکوم کردن این اقدام خصمانه رژیم جمهوری اسلامی و اعلام همبستگی با اساتید آزادهای که به ناحق از ادامه فعالیت علمی بازداشته شدهاند، از تمامی دانشجویان و دانشگاهیان و اساتید دانشگاه که دلسوز میهن خود هستند درخواست میکند که در مقابل این رفتارهای غیر قانونی حکومت سکوت نکرده و همبستگی مسالمتآمیز خود را به هر شکل ممکن با اساتید شرافتمند ایران نشان دهند و خواستار بازگشت آنها به دانشگاه باشند.
پاینده باد ایران، زنده باد ملت غیور و حقطلب ایران
سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران
یازدهم شهریورماه ۱۴۰۲
https://jebhemeliiran.org/?p=3459
نامهای به بهاره، یار دیرپا و سربلند جنبش دانشجویی ایران
از بین فعالان داخل کشور، کمتر کنشگری را اینچنین ثابتقدم، استوار و سربلند میتوان یافت. نامی آشنا و الگویی به حق برای فعالان دانشجویی و هرکس که دغدغه میهن در جانش ریشه دوانده است. در هیاهوی غبارآلودی که سپهر سیاسی میهنمان را فرا گرفته، وجود فرهیختگان و میهندوستان راستینی چون شما موهبتی برای فعالان، علیالخصوص دانشجویانی است که آینده میهنمان در دست ایشان است.
خبر اعتصاب غذای شما دلهای ما را سخت پریشان کرده است و عزم راسخ شما در هدف ملی و انسانیتان باعث ایجاد نگرانی دوچندان از به خطر افتادن سلامت و جان عزیزتان شده است. میدانیم که امروزه پیکان مطالبه باید به سمت جنایتکاران باشد نه به سمت شما، که در راه خواستهی به حق خود که در واقع خواست همه دغدغهمندان حقوق بشر است جانانه جان عزیزتان را هم سپر کردهاید؛ ما دغدغه شما را کاملاً ارج نهاده و خود را با شما همدرد میدانیم. معتقدیم دیر زمانی است که حرفی با عاملان ستم نمانده است؛ شاید حتی از بدو به وجود آمدنشان. مطالبه و سخن گفتن با ماشین استبداد، هم وهن انسانیت و هم بیهوده است.
اما شما بهارهی عزیز! با شما میتوان مفتخرانه سخن گفت. شما که تا آخرین لحظه با چنین ستمپیشگانی به ستیز پرداختهاید و هماکنون که در اسارت هستید نیز آخرین سلاح، یعنی جان عزیزتان را از برای ملت و میهن عزیزمان در دست گرفتهاید. دلیلی بس مقدس که هر انسان شجاع، آزاده و میهندوستی حاضر است جان فدای آن کند.
بیشک از شما در تاریخ پرافتخار این مرز و بوم به نیکی یاد خواهد شد و هیچگاه کسی فراموش نخواهد کرد که چگونه تمام زندگی خود را وقف تلاش برای سربلندی وطن نمودهاید.
نه میتوان خواسته شما را نادیده گرفت و نه میتوان از شما خواست که خواستههای بهحق و اصولتان را زیر پا بگذارید. تنها میتوانیم از شما خواهش کنیم که نه تنها بهخاطر خود، بلکه به خاطر ملت و جامعه عزیزمان که در یک سال گذشته داغ مهساها، نیکاها و حنانهها به دلش نشسته و همچنان عزادار عزیزترین و رعناترینِ جوانانش است، از چنین تصمیمی صرف نظر کنید و این اجازه را بدهید تا مردم عزیز سرزمینمان، ایران، از در امان بودن جان شریفتان اطمینان خاطر یابند.
سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران
سازمان جوانان جبهه ملی ایران
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
https://jebhemeliiran.org/?p=3464
از بین فعالان داخل کشور، کمتر کنشگری را اینچنین ثابتقدم، استوار و سربلند میتوان یافت. نامی آشنا و الگویی به حق برای فعالان دانشجویی و هرکس که دغدغه میهن در جانش ریشه دوانده است. در هیاهوی غبارآلودی که سپهر سیاسی میهنمان را فرا گرفته، وجود فرهیختگان و میهندوستان راستینی چون شما موهبتی برای فعالان، علیالخصوص دانشجویانی است که آینده میهنمان در دست ایشان است.
خبر اعتصاب غذای شما دلهای ما را سخت پریشان کرده است و عزم راسخ شما در هدف ملی و انسانیتان باعث ایجاد نگرانی دوچندان از به خطر افتادن سلامت و جان عزیزتان شده است. میدانیم که امروزه پیکان مطالبه باید به سمت جنایتکاران باشد نه به سمت شما، که در راه خواستهی به حق خود که در واقع خواست همه دغدغهمندان حقوق بشر است جانانه جان عزیزتان را هم سپر کردهاید؛ ما دغدغه شما را کاملاً ارج نهاده و خود را با شما همدرد میدانیم. معتقدیم دیر زمانی است که حرفی با عاملان ستم نمانده است؛ شاید حتی از بدو به وجود آمدنشان. مطالبه و سخن گفتن با ماشین استبداد، هم وهن انسانیت و هم بیهوده است.
اما شما بهارهی عزیز! با شما میتوان مفتخرانه سخن گفت. شما که تا آخرین لحظه با چنین ستمپیشگانی به ستیز پرداختهاید و هماکنون که در اسارت هستید نیز آخرین سلاح، یعنی جان عزیزتان را از برای ملت و میهن عزیزمان در دست گرفتهاید. دلیلی بس مقدس که هر انسان شجاع، آزاده و میهندوستی حاضر است جان فدای آن کند.
بیشک از شما در تاریخ پرافتخار این مرز و بوم به نیکی یاد خواهد شد و هیچگاه کسی فراموش نخواهد کرد که چگونه تمام زندگی خود را وقف تلاش برای سربلندی وطن نمودهاید.
نه میتوان خواسته شما را نادیده گرفت و نه میتوان از شما خواست که خواستههای بهحق و اصولتان را زیر پا بگذارید. تنها میتوانیم از شما خواهش کنیم که نه تنها بهخاطر خود، بلکه به خاطر ملت و جامعه عزیزمان که در یک سال گذشته داغ مهساها، نیکاها و حنانهها به دلش نشسته و همچنان عزادار عزیزترین و رعناترینِ جوانانش است، از چنین تصمیمی صرف نظر کنید و این اجازه را بدهید تا مردم عزیز سرزمینمان، ایران، از در امان بودن جان شریفتان اطمینان خاطر یابند.
سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران
سازمان جوانان جبهه ملی ایران
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
https://jebhemeliiran.org/?p=3464
یاد و نام جان باختگان راه آزادی را گرامی میداریم
یک سال از آغاز جنبش ملی، آزادیخواهانه و فراگیر ملت ایران گذشت. در روز بیست و پنجم شهریورماه سال گذشته خانم مهسا امینی دختر ۲۲ ساله ایران در زندان گشت ارشاد، مظلومانه کشته شد. به دنبال قتل دلخراش او جنبش اعتراضی گستردهای در سراسر کشور و در روزها و ماههای متوالی شکل گرفت. طی این جنبش تاریخی، صدها نفر کشته شدند، هزاران نفر دستگیر و روانه زندانها گردیدند و عده بیشماری نیز مجروح و مصدوم و بهویژه نابینا بر جای ماندند. مسلم است که این خیزش رعدآسا و خودجوش مردم ایران، تنها یک عکسالعمل به آن قتل ظالمانه و اسفانگیز نبود، بلکه ریشه این قیام را باید در خواستههای تراکم یافته و انباشته شده مردم ایران در بیش از چهار دهه، جستجو کرد، که انفجار ناگهانی، این بغض فروخفته را هویدا ساخت و آن مطالبات پاسخ نگرفتهی چهل و چهار ساله در شعار «زن، زندگی، آزادی» متجلی گردید. این فریاد به اختصار، رعایت حقوق بشر و برابری زن و مرد، تأمین بودن یک زندگی متعارف و بدون دغدغه و داشتن آزادیهای اولیه و انسانی را بیان میکرد.
واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی در سیاستها و عملکرد خود، حقوق انسانی ملت ایران را پایمال کرده، از تأمین زندگی و معیشت مردم عاجز مانده و همه آزادیهای اساسی و اولیه ملت ایران را به محاق فراموشی سپرده است. حکومت جمهوری اسلامی با سیاستهای غلط در داخل کشور و در عرصه بینالمللی و ناتوانی در مدیریت اقتصادی و ایجاد گرانی و تورم وحشتناک و طاقتفرسا و با داشتن فسادهای گوناگون و وصف ناشدنی، زندگی را بر ملت ایران ناگوار و امنیت ملی را متزلزل و فضای روانی جامعه را غیر قابل تحمل و تیره و تار کرده است. این رفتارهای ناروای حکومت بود که بانوان صبور و حقطلب و نسل جوان ترقّیخواه کشور را به خیابان آورد. و همین رفتارهاست که یک مهاجرت دستهجمعی و یک فرار بزرگ نخبگان را از کشور پدیدار ساخته است.
آخر آقایانی که خود را مسئولان کشور مینامید، شما خودتان پاسخ دهید، در شرایطی که در جامعه آزادی احزاب، آزادی اجتماعات، آزادی عقیده و بیان، آزادی مطبوعات و رسانهها و آزادی انتخابات را نابود کردهاید، برای شهروندان این سرزمین چه راهی جز به خیابان آمدن و فریاد اعتراض سردادن باقی میماند؟
حکومت تمام نیروی خود را برای سرکوب مردم و خاموش کردن صدای اعتراض آنها بسیج کرد و توانست با کشتن و گرفتن و اعدام کردن، ظاهراً صدای ملت را خاموش نماید. اما کیست که نداند که این خاموشی مانند آتشی در زیر خاکستر است و هر لحظه ممکن است برافروختهتر از پیش در گوشهای زبانه بکشد و شعلهور گردد. تا رفتارهای استبدادی و ضدآزادی و برخلاف استقلال و بیعدالتی تداوم دارد و تا گرایشات ایدئولوژیک انحصارطلبانه و ظلم و فساد ساری و جاریست، آتش اعتراض این ملت فرو نخواهد نشست. حکومت باید چشمهای خود را بگشاید و خشم و عصیان ملت بزرگ ایران را ببیند. حکومت باید گوشهای خود را باز کند و فریاد اعتراض مردم را بشنود. تنها گفتگوهای پنهانی و سازشهای نهانی با بیگانگان چاره کارش نیست. بلکه تعامل با مردم این سرزمین و تن دادن به خواستههای بر حق ملت ایران است که راهگشاست.
جبهه ملی ایران همانگونه که از پنجسال قبل مکرراً اعلام کرده است، معتقد است که برای پیشگیری از خونریزیها و صدمات بسیار بزرگتر و عبور از بحرانهای ویرانگر و متعدد موجود، ودسترسی به یک حاکمیت ملی و مردمسالاری، برداشتن سه گام ضروری است: اول زندانیان سیاسی در سراسر کشور باید آزاد شوند. دوم آزادیهای اولیه ملت ایران به ویژه حق آزادی انتخاب کردن در تمام موارد سیاسی و اجتماعی، محترم دانسته شده و رعایت گردد. سوم اینکه در یک انتخابات آزاد و تحت نظارت قابل قبول برای همگان یک مجلس مؤسسان واقعی تشکیل شده و ساختار سیاسی موجود را مورد بازنگری قرار دهد و مسیر آینده کشور را ترسیم نماید. برای برداشته شدن این سه گام آینده ساز، در ابتدا تشکیل یک «کنگره ملی» متشکل از نمایندگان تمام احزاب، اقشار، استانها، جوامع مدنی، اتحادیههای صنفی و سندیکاهای کارگری ضرورتی حتمی و گریزناپذیر است.
درود و افتخار به همه زنان و مردانی که در راه آزادی و استقلال و اعتلای این سرزمین جان باختند.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
بیست و دوم شهریورماه ۱۴۰۲
http://jebhemeliiran.org/?p=3467
یک سال از آغاز جنبش ملی، آزادیخواهانه و فراگیر ملت ایران گذشت. در روز بیست و پنجم شهریورماه سال گذشته خانم مهسا امینی دختر ۲۲ ساله ایران در زندان گشت ارشاد، مظلومانه کشته شد. به دنبال قتل دلخراش او جنبش اعتراضی گستردهای در سراسر کشور و در روزها و ماههای متوالی شکل گرفت. طی این جنبش تاریخی، صدها نفر کشته شدند، هزاران نفر دستگیر و روانه زندانها گردیدند و عده بیشماری نیز مجروح و مصدوم و بهویژه نابینا بر جای ماندند. مسلم است که این خیزش رعدآسا و خودجوش مردم ایران، تنها یک عکسالعمل به آن قتل ظالمانه و اسفانگیز نبود، بلکه ریشه این قیام را باید در خواستههای تراکم یافته و انباشته شده مردم ایران در بیش از چهار دهه، جستجو کرد، که انفجار ناگهانی، این بغض فروخفته را هویدا ساخت و آن مطالبات پاسخ نگرفتهی چهل و چهار ساله در شعار «زن، زندگی، آزادی» متجلی گردید. این فریاد به اختصار، رعایت حقوق بشر و برابری زن و مرد، تأمین بودن یک زندگی متعارف و بدون دغدغه و داشتن آزادیهای اولیه و انسانی را بیان میکرد.
واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی در سیاستها و عملکرد خود، حقوق انسانی ملت ایران را پایمال کرده، از تأمین زندگی و معیشت مردم عاجز مانده و همه آزادیهای اساسی و اولیه ملت ایران را به محاق فراموشی سپرده است. حکومت جمهوری اسلامی با سیاستهای غلط در داخل کشور و در عرصه بینالمللی و ناتوانی در مدیریت اقتصادی و ایجاد گرانی و تورم وحشتناک و طاقتفرسا و با داشتن فسادهای گوناگون و وصف ناشدنی، زندگی را بر ملت ایران ناگوار و امنیت ملی را متزلزل و فضای روانی جامعه را غیر قابل تحمل و تیره و تار کرده است. این رفتارهای ناروای حکومت بود که بانوان صبور و حقطلب و نسل جوان ترقّیخواه کشور را به خیابان آورد. و همین رفتارهاست که یک مهاجرت دستهجمعی و یک فرار بزرگ نخبگان را از کشور پدیدار ساخته است.
آخر آقایانی که خود را مسئولان کشور مینامید، شما خودتان پاسخ دهید، در شرایطی که در جامعه آزادی احزاب، آزادی اجتماعات، آزادی عقیده و بیان، آزادی مطبوعات و رسانهها و آزادی انتخابات را نابود کردهاید، برای شهروندان این سرزمین چه راهی جز به خیابان آمدن و فریاد اعتراض سردادن باقی میماند؟
حکومت تمام نیروی خود را برای سرکوب مردم و خاموش کردن صدای اعتراض آنها بسیج کرد و توانست با کشتن و گرفتن و اعدام کردن، ظاهراً صدای ملت را خاموش نماید. اما کیست که نداند که این خاموشی مانند آتشی در زیر خاکستر است و هر لحظه ممکن است برافروختهتر از پیش در گوشهای زبانه بکشد و شعلهور گردد. تا رفتارهای استبدادی و ضدآزادی و برخلاف استقلال و بیعدالتی تداوم دارد و تا گرایشات ایدئولوژیک انحصارطلبانه و ظلم و فساد ساری و جاریست، آتش اعتراض این ملت فرو نخواهد نشست. حکومت باید چشمهای خود را بگشاید و خشم و عصیان ملت بزرگ ایران را ببیند. حکومت باید گوشهای خود را باز کند و فریاد اعتراض مردم را بشنود. تنها گفتگوهای پنهانی و سازشهای نهانی با بیگانگان چاره کارش نیست. بلکه تعامل با مردم این سرزمین و تن دادن به خواستههای بر حق ملت ایران است که راهگشاست.
جبهه ملی ایران همانگونه که از پنجسال قبل مکرراً اعلام کرده است، معتقد است که برای پیشگیری از خونریزیها و صدمات بسیار بزرگتر و عبور از بحرانهای ویرانگر و متعدد موجود، ودسترسی به یک حاکمیت ملی و مردمسالاری، برداشتن سه گام ضروری است: اول زندانیان سیاسی در سراسر کشور باید آزاد شوند. دوم آزادیهای اولیه ملت ایران به ویژه حق آزادی انتخاب کردن در تمام موارد سیاسی و اجتماعی، محترم دانسته شده و رعایت گردد. سوم اینکه در یک انتخابات آزاد و تحت نظارت قابل قبول برای همگان یک مجلس مؤسسان واقعی تشکیل شده و ساختار سیاسی موجود را مورد بازنگری قرار دهد و مسیر آینده کشور را ترسیم نماید. برای برداشته شدن این سه گام آینده ساز، در ابتدا تشکیل یک «کنگره ملی» متشکل از نمایندگان تمام احزاب، اقشار، استانها، جوامع مدنی، اتحادیههای صنفی و سندیکاهای کارگری ضرورتی حتمی و گریزناپذیر است.
درود و افتخار به همه زنان و مردانی که در راه آزادی و استقلال و اعتلای این سرزمین جان باختند.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
بیست و دوم شهریورماه ۱۴۰۲
http://jebhemeliiran.org/?p=3467
جبهه ملی ایران pinned «یاد و نام جان باختگان راه آزادی را گرامی میداریم یک سال از آغاز جنبش ملی، آزادیخواهانه و فراگیر ملت ایران گذشت. در روز بیست و پنجم شهریورماه سال گذشته خانم مهسا امینی دختر ۲۲ ساله ایران در زندان گشت ارشاد، مظلومانه کشته شد. به دنبال قتل دلخراش او جنبش اعتراضی…»
به نام زن، زندگی، آزادی
غمهامان سنگین است. سنگینی هر نفس را حس میکنیم و هر روز بر بار غمها انباشته میشود.
صدها جان عزیزی که با بیرحمی تمام گرفته شد. هزاران زخم و ساچمه و نقصی که بر جانها باقی ماند، دهها هزار زندانی که به بند کشیده شدند و زیر شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفتند تا آنچه را برای پروندهسازی به آن نیاز دارند به زبان آورند. صدهاهزار تن اعضای خانواده و بستگانی که از نزدیک با این زخمها و دردها و بیم و هراسها دست و پنجه نرم میکنند و میلیونها هموطنی که پر از بغض و خشم و فریاد هستند.
و چه اسفبار است که اینهمه در ازای تلاش و تقلای ایرانیان است برای بهدست آوردن ابتداییترین حقوق انسانی!
ما کشته میشویم چون میخواهیم همانند سایر انسانها در این کره خاکی زندگی کنیم. میخواهیم خودمان انتخاب کنیم چه بپوشیم، چه بگوئیم، کجا برویم و ...
زخمی میشویم چون اعتراض میکنیم به حقوق پایمال شده ایران و ایرانی.
به بند کشیده میشویم چون بیعدالتی را فریاد میزنیم.
حکم میگیریم چون فساد را افشا کرده ویا به آن اعتراض نمودیم و تاوان میدهیم چون میدانیم هر انسانی حق پرسش از حاکمان و مسئولان کشور خود را دارد.
میدانیم انتقاد، اعتراض، فریاد، اعتصاب و اجتماع حق مسلم بشر برای حقوق نادیده گرفته شده از طرف حاکمان است.
ما حق داریم از تک تک مشکلات بگوئیم، فرد فرد مسؤلان را به پاسخگویی واداریم، از یک به یک راهکارها بپرسیم و در هر مورد نظر مخالف خود را بدون واهمه بیان کنیم.
مالامال دردیم چون حاکمان بیخرد کشور با سرعت هرچه تمامتر در حال نابودکردن کامل ایران عزیزمان هستند.
• نا امیدی و سردرگمی فرزندان این آب و خاک، فرار و مهاجرتهای گسترده نخبهها و جوانان ارزنده این سرزمین که گرانبهاترین سرمایهی کشور هستند و در کمال تأسف یکی پس از دیگری با چشمانداز آيندهای مبهم و تاریک جلای وطن میکنند.
• مهاجرت متخصصان رشتههای مختلف علوم پزشکی و مهندسی و …
• اخراج و تعلیق دانشجویان به دلیل اعتراض و تجمع اعتراضی.
• اخراج و ممنوعالکاری اساتید برجسته دانشگاهها به دلیل حمایت از اعتراضات و همراه نشدن با حاکمیت و تهی ساختن دانشگاه از اساتید خوشنام و پرسابقه.
• گماردن افراد نالایق که از مراکز تربیتی ولائی نظام درس آموختند و همراهی و ولایتمداری شاخصه همه آنان میباشد در جایجای دانشگاه، اعطای عنوان استاد و نشاندن بلهقربانگویان و چاپلوسان حکومتی بر کرسیهای دانشگاه و بیاعتبار و بیمحتوا ساختن آن.
• برملا شدن وسیع انواع فساد اخلاقی منسوبان و مسئولان و سکوت و چشم بستن حاکمیت بر آن و عادی جلوه دادن آن.
• فساد افسار گسیختهی اقتصادی در تمامی سطوح، درحدی که اعداد معنای خود را از دست داده و ارقام نجومی در این موضوع کاملاً عادی تلقی شده و مسئولان خم به ابرو نمیآورند و به روزمرگی نظام تبديل شده است.
• بیکاری جمعی ایرانیان بهويژه زنان و جوانان که نمیتوان آیندهای برایشان متصور بود.
• تورم و گرانی کمرشکن که در پی آن تورم دو و سه رقمی در تلاطم است و مسئولان چنان آن را عادی جلوه داده و بدان فخر میورزند که گویی ما مردم ناسپاس، بصیرت درک شاهکار تورمیشان را نداریم.
• آلودگی هوا، آب و محیط زیست، فرونشستهای پیدرپی زمین، خشکشدن تالابها ورودخانهها و دریاچهها یکی پس از دیگری در حالی که تنها واکنش حاکمیت در نهایت بیخردی و ناباوری زندان کردن فعالان محیط زیستی است که در برهوت برنامه و عمل دنبال راه نجات میگردند.
و آن که در راس همه این نابسامانیها قرار دارد و جایگاهی خدایی برای خود متصور است به درستی رؤسای برگماردهاش ایمان دارد و حامی و حتی قدردان زحمات خستگیناپذیر و نتایج مشعشع آنان میباشد. از اینرو هر صدای منتقد و مخالفی باید در نطفه خفه شود. و هر دم در شیپور دشمنی و نفرت میدمد و فرمان آتش به اختیار بودن در خشونت و بیرحمی به سرسپردگانش میدهد. اما چه سادهانگارانه گمان دارند که پیروز نبرد در برابر مردم هستند. چه بیخردانه مقیاسهای لحظات تاریخی در عمر بشر را برای خود دستآورد پنداشته و از سرنوشت محتوم خود غافلاند. نمیتوان انسان را از طبیعیترین خواستههای بشری محروم ساخت و امید به پیروزی داشت. نمیشود ایران را به اتمام برسانید و خود دوام داشته باشید. نباید کارها را به نادانها بسپارید و به موفقیت امید داشته باشید. نمیتوانید نفرین و نفرت میلیونها ایرانی را در پشت سر داشته باشید و آيندهای برای خود تصور کنید.
پس، باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد، که مادران سیاهپوش، داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد، هنوز از سجادهها سر بر نگرفتهاند!
سازمان زنان جبهه ملی ایران
۲۳ شهریورماه ۱۴۰۲
https://jebhemeliiran.org/?p=3469
غمهامان سنگین است. سنگینی هر نفس را حس میکنیم و هر روز بر بار غمها انباشته میشود.
صدها جان عزیزی که با بیرحمی تمام گرفته شد. هزاران زخم و ساچمه و نقصی که بر جانها باقی ماند، دهها هزار زندانی که به بند کشیده شدند و زیر شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفتند تا آنچه را برای پروندهسازی به آن نیاز دارند به زبان آورند. صدهاهزار تن اعضای خانواده و بستگانی که از نزدیک با این زخمها و دردها و بیم و هراسها دست و پنجه نرم میکنند و میلیونها هموطنی که پر از بغض و خشم و فریاد هستند.
و چه اسفبار است که اینهمه در ازای تلاش و تقلای ایرانیان است برای بهدست آوردن ابتداییترین حقوق انسانی!
ما کشته میشویم چون میخواهیم همانند سایر انسانها در این کره خاکی زندگی کنیم. میخواهیم خودمان انتخاب کنیم چه بپوشیم، چه بگوئیم، کجا برویم و ...
زخمی میشویم چون اعتراض میکنیم به حقوق پایمال شده ایران و ایرانی.
به بند کشیده میشویم چون بیعدالتی را فریاد میزنیم.
حکم میگیریم چون فساد را افشا کرده ویا به آن اعتراض نمودیم و تاوان میدهیم چون میدانیم هر انسانی حق پرسش از حاکمان و مسئولان کشور خود را دارد.
میدانیم انتقاد، اعتراض، فریاد، اعتصاب و اجتماع حق مسلم بشر برای حقوق نادیده گرفته شده از طرف حاکمان است.
ما حق داریم از تک تک مشکلات بگوئیم، فرد فرد مسؤلان را به پاسخگویی واداریم، از یک به یک راهکارها بپرسیم و در هر مورد نظر مخالف خود را بدون واهمه بیان کنیم.
مالامال دردیم چون حاکمان بیخرد کشور با سرعت هرچه تمامتر در حال نابودکردن کامل ایران عزیزمان هستند.
• نا امیدی و سردرگمی فرزندان این آب و خاک، فرار و مهاجرتهای گسترده نخبهها و جوانان ارزنده این سرزمین که گرانبهاترین سرمایهی کشور هستند و در کمال تأسف یکی پس از دیگری با چشمانداز آيندهای مبهم و تاریک جلای وطن میکنند.
• مهاجرت متخصصان رشتههای مختلف علوم پزشکی و مهندسی و …
• اخراج و تعلیق دانشجویان به دلیل اعتراض و تجمع اعتراضی.
• اخراج و ممنوعالکاری اساتید برجسته دانشگاهها به دلیل حمایت از اعتراضات و همراه نشدن با حاکمیت و تهی ساختن دانشگاه از اساتید خوشنام و پرسابقه.
• گماردن افراد نالایق که از مراکز تربیتی ولائی نظام درس آموختند و همراهی و ولایتمداری شاخصه همه آنان میباشد در جایجای دانشگاه، اعطای عنوان استاد و نشاندن بلهقربانگویان و چاپلوسان حکومتی بر کرسیهای دانشگاه و بیاعتبار و بیمحتوا ساختن آن.
• برملا شدن وسیع انواع فساد اخلاقی منسوبان و مسئولان و سکوت و چشم بستن حاکمیت بر آن و عادی جلوه دادن آن.
• فساد افسار گسیختهی اقتصادی در تمامی سطوح، درحدی که اعداد معنای خود را از دست داده و ارقام نجومی در این موضوع کاملاً عادی تلقی شده و مسئولان خم به ابرو نمیآورند و به روزمرگی نظام تبديل شده است.
• بیکاری جمعی ایرانیان بهويژه زنان و جوانان که نمیتوان آیندهای برایشان متصور بود.
• تورم و گرانی کمرشکن که در پی آن تورم دو و سه رقمی در تلاطم است و مسئولان چنان آن را عادی جلوه داده و بدان فخر میورزند که گویی ما مردم ناسپاس، بصیرت درک شاهکار تورمیشان را نداریم.
• آلودگی هوا، آب و محیط زیست، فرونشستهای پیدرپی زمین، خشکشدن تالابها ورودخانهها و دریاچهها یکی پس از دیگری در حالی که تنها واکنش حاکمیت در نهایت بیخردی و ناباوری زندان کردن فعالان محیط زیستی است که در برهوت برنامه و عمل دنبال راه نجات میگردند.
و آن که در راس همه این نابسامانیها قرار دارد و جایگاهی خدایی برای خود متصور است به درستی رؤسای برگماردهاش ایمان دارد و حامی و حتی قدردان زحمات خستگیناپذیر و نتایج مشعشع آنان میباشد. از اینرو هر صدای منتقد و مخالفی باید در نطفه خفه شود. و هر دم در شیپور دشمنی و نفرت میدمد و فرمان آتش به اختیار بودن در خشونت و بیرحمی به سرسپردگانش میدهد. اما چه سادهانگارانه گمان دارند که پیروز نبرد در برابر مردم هستند. چه بیخردانه مقیاسهای لحظات تاریخی در عمر بشر را برای خود دستآورد پنداشته و از سرنوشت محتوم خود غافلاند. نمیتوان انسان را از طبیعیترین خواستههای بشری محروم ساخت و امید به پیروزی داشت. نمیشود ایران را به اتمام برسانید و خود دوام داشته باشید. نباید کارها را به نادانها بسپارید و به موفقیت امید داشته باشید. نمیتوانید نفرین و نفرت میلیونها ایرانی را در پشت سر داشته باشید و آيندهای برای خود تصور کنید.
پس، باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد، که مادران سیاهپوش، داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد، هنوز از سجادهها سر بر نگرفتهاند!
سازمان زنان جبهه ملی ایران
۲۳ شهریورماه ۱۴۰۲
https://jebhemeliiran.org/?p=3469
Forwarded from سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
#سازمانهای_جبهه_ملی_ایران_در_خارج_از_کشور از تمام ملیون و هوادارن #جبهه_ملی_ایران دعوت مینماید تا در راهپیمایی های شهر محل سکونت خود در روز ۲۵ شهریور شرکت جسته و بنا بر صلاحدید خود از پوسترهای تهیه شده استفاده نمایند.
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #سالگرد_مهسا #۲۵_شهریور #خیزش_سراسری_مردم_ایران #جمهوری_برای_ایران #جبهه_ملی_ایران #مصدق #دکتر_مصدق #سازمانهای_جبهه_ملی_ایران_در_خارج_از_کشور #ملیون #فاطمی #دکتر_فاطمی
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #سالگرد_مهسا #۲۵_شهریور #خیزش_سراسری_مردم_ایران #جمهوری_برای_ایران #جبهه_ملی_ایران #مصدق #دکتر_مصدق #سازمانهای_جبهه_ملی_ایران_در_خارج_از_کشور #ملیون #فاطمی #دکتر_فاطمی