Forwarded from بابک غفوریآذر | Babak Ghafooriazar
سال ۱۳۶۰ از نظر میزان تیرباران در ملاعام احتمالا پرتعدادترین، پس از انقلاب سال ۵۷ است. از همان روزهای ابتدایی این سال و حتی قبل از ۳۰ خرداد روند تیرباران در ملاعام آغاز شده بود.
بریدهای از روزنامه کیهان در ۲۵ فروردین ۱۳۶۰ را میبینید که از تیرباران ۷ نفر از جمله یک زن در سه نقطه تهران در ملاعام خبر میدهد.
عمده گروههای سیاسی در آن زمان نسبت به اینگونه اقدامات سکوت کردند. جبهه ملی از معدود گروههای سیاسی بود که به صراحت از تیرباران در ملاعام انتقاد کرد. بریده ای از روزنامه پیام جبهه ملی در انتقاد از اعدام در ملاعام را که روز ۲۹ فروردین ۱۳۶۰ منتشر شده میبینید. روحالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی کمتر از دو ماه بعد، جبهه ملی را مرتد خواند و تمام دفاتر و نشریات این گروه توقیف و تعطیل شد و بسیاری از اعضایش بازداشت و در مواردی اعدام شدند.
@babakgha
بریدهای از روزنامه کیهان در ۲۵ فروردین ۱۳۶۰ را میبینید که از تیرباران ۷ نفر از جمله یک زن در سه نقطه تهران در ملاعام خبر میدهد.
عمده گروههای سیاسی در آن زمان نسبت به اینگونه اقدامات سکوت کردند. جبهه ملی از معدود گروههای سیاسی بود که به صراحت از تیرباران در ملاعام انتقاد کرد. بریده ای از روزنامه پیام جبهه ملی در انتقاد از اعدام در ملاعام را که روز ۲۹ فروردین ۱۳۶۰ منتشر شده میبینید. روحالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی کمتر از دو ماه بعد، جبهه ملی را مرتد خواند و تمام دفاتر و نشریات این گروه توقیف و تعطیل شد و بسیاری از اعضایش بازداشت و در مواردی اعدام شدند.
@babakgha
در سالگرد درگذشت شادروان دکتر پرویز ورجاوند، عضو فقید هیأت رهبری و سخنگوی پیشین جبهه ملی ایران یاد وی را گرامی میداریم.
https://jebhemeliiran.org/?p=1917
https://jebhemeliiran.org/?p=1917
Payam JMI 219.pdf
291.4 KB
نشریه پیام جبهه ملی ایران / شماره ۲۱۹ / ۱۹ خردادماه ۱۴۰۲ / @Jebhemelli
Forwarded from جبهه ملی ایران
زادروز استاد ادیب برومند (رهبر جبهه ملی ایران-۱۳۷۳-۱۳۹۵)
http://jebhemeliiran.org/?p=1672
@JMI_official
http://jebhemeliiran.org/?p=1672
@JMI_official
Forwarded from جبهه ملی ایران
مفاخرهی زندانی
ادیب برومند
پس از زندانی شدن سراینده و جمعی از سران جبهه ملی و دانشجویان و بازاریان و اصنافِ عضو این جبهه در قزلقلعه، قصیدهی زیر به تاریخ اسفندماه ۱۳۴۱ سروده شد و در میان زندانیان پخش گردید.
من کیستم ادیب سخندانم
کاندر هنر سرآمد اقرانم
بر علم و فضل شائق و مفتونم
در نظم و نثر، شُهرهی دورانم
عشق است و شور، مشغلهی روحم
شوق است و ذوق، تعبیه در جانم
هم خواستار شوکتِ ایرانی
هم دوستدار کشورِ ایرانم
پابندِ کیش و معتقدِ آیین
دیندار و پاکباز و مسلمانم
حقّ را دفاع پیشهی سرسختم
جان را حقوقپرورِ احسانم
نی خواجهوار، حاکم و دَستورم
نی بندهوار، تابعِ فرمانم
از پایمزدِ علم بُود قوتم
وز دسترنجِ خویش بود نانم
آلوده نیست منّتِ دونان را
این یک دو نان که هست در انبانم
شیرازهبندِ دفترِ قانونم
پیرایهبخشِ صفحهی دیوانم
تا چون عطاردم به کف آمد کلک
صیتِ سخن گذشت زِ کیوانم
نی در سرای میر ستایشگر
نی در حضورِ شاه ثناخوانم
نی طالبِ وزارت و سرکاری
نی شائقِ تفقّدِ سلطانم
نی بادهنوشِ محفلِ بیگانه
نی جیرهخوارِ منصبِ دیوانم
شادم کزین مسیرِ غبارانگیز
ننشسته گردِ ننگ، به دامانم
فرماندهی عساکر الفاظم
فرمانبرِ منادی وجدانم
***
این جمله فضل نیست مرا جرم است
اینم سزا که بندیِ زندانم
باداَفْرَهِ فضیلت و تقوی را
افتاده در مضیقهی خذلانم
پاداشِ خیرخواهی کشور را
از شرِّ جور و ظلم، پریشانم
تا دامنِ صلاح دهم از کف
بگرفته دستِ جور، گریبانم
زندانیم بهدستِ دغلبازان
زیرا نه مرد حیله و دستانم
گردیدهام اسیر تبهخویان
زیرا نه از عشیرهی ایشانم
زیرا نه اهلِ یاوه و ترفندم
زیرا نه مردِ بذله و هذیانم
افتادهام به بندِ ستمکاران
وز پُتکِ جور، کوفته ستخوانم
«مسعودِ سعد»وار به بندم لیک
باشد «حصارِ نای» به تهرانم
چون من یکی به قرن پدید آید
وایدون قرینِ محنت و حرمانم
نزدِ زمامدارِ وطن امروز
مأخوذِ جرم و بستهی بهتانم
بازم فکندهاند در این زندان
تا گویم از گذشته پشیمانم
تا گویم از مجاهده بیزارم
تا جویم از مبارزه خسرانم
تا بِگرِوَم بهمسلکِ لاقیدی
تا بِغْنَوم بهگوشهی ایوانم
تا تن زنم ز فضل که لاشیءام
تا دل نهم بهجهل که نادانم
تا تن دهم دنائت و پستی را
تا بگسلم زِ رفعتِ عنوانم
***
حاشا که در حمایتِ انسانها
گردد سلوک و شیوه دگرسانم
حاشا که در طریقتِ آزادی
سازد گزندِ حادثه پژمانم
حاشا که در ستیزهگری با شاه
سستی شود پدید در ارکانم
حاشا که روز معرکه از جنبش
باز ایستد تکاوَرِ یکرانم
چندان بهرزم بودم اگر بیباک
زین پس به کارزار، دو چندانم
بودم «سپندیار» ولی زینپس
همداستانِ «رستمِ» دستانم
پاس قیام و نهضتِ ملی را
غرّنده شیرِ بیشهی ایمانم
مرد از گزندِ حبس نیاندیشد
من مردِ جنگ و جنبش و جولانم
مرد از عقیدت است گرامیفر
من صاحبِ عقیده چو مردانم
اظهار فکر و ذکرِ عقیدت را
نی اهلِ پردهپوشی و کتمانم
چون سالخورده نارونم ستوار
بیاعتنا بهغرّشِ طوفانم
سختم بهروز حادثه چون پولاد
پُتکم بهسر بکوب که سندانم
زاهریمنان هراس ندارم من
تا متّکی به یاری یزدانم
سرود رهایی، پیک دانش، تهران ۱۳۶۷، صص۳۷۰-۳۷۲
ادیب برومند
پس از زندانی شدن سراینده و جمعی از سران جبهه ملی و دانشجویان و بازاریان و اصنافِ عضو این جبهه در قزلقلعه، قصیدهی زیر به تاریخ اسفندماه ۱۳۴۱ سروده شد و در میان زندانیان پخش گردید.
من کیستم ادیب سخندانم
کاندر هنر سرآمد اقرانم
بر علم و فضل شائق و مفتونم
در نظم و نثر، شُهرهی دورانم
عشق است و شور، مشغلهی روحم
شوق است و ذوق، تعبیه در جانم
هم خواستار شوکتِ ایرانی
هم دوستدار کشورِ ایرانم
پابندِ کیش و معتقدِ آیین
دیندار و پاکباز و مسلمانم
حقّ را دفاع پیشهی سرسختم
جان را حقوقپرورِ احسانم
نی خواجهوار، حاکم و دَستورم
نی بندهوار، تابعِ فرمانم
از پایمزدِ علم بُود قوتم
وز دسترنجِ خویش بود نانم
آلوده نیست منّتِ دونان را
این یک دو نان که هست در انبانم
شیرازهبندِ دفترِ قانونم
پیرایهبخشِ صفحهی دیوانم
تا چون عطاردم به کف آمد کلک
صیتِ سخن گذشت زِ کیوانم
نی در سرای میر ستایشگر
نی در حضورِ شاه ثناخوانم
نی طالبِ وزارت و سرکاری
نی شائقِ تفقّدِ سلطانم
نی بادهنوشِ محفلِ بیگانه
نی جیرهخوارِ منصبِ دیوانم
شادم کزین مسیرِ غبارانگیز
ننشسته گردِ ننگ، به دامانم
فرماندهی عساکر الفاظم
فرمانبرِ منادی وجدانم
***
این جمله فضل نیست مرا جرم است
اینم سزا که بندیِ زندانم
باداَفْرَهِ فضیلت و تقوی را
افتاده در مضیقهی خذلانم
پاداشِ خیرخواهی کشور را
از شرِّ جور و ظلم، پریشانم
تا دامنِ صلاح دهم از کف
بگرفته دستِ جور، گریبانم
زندانیم بهدستِ دغلبازان
زیرا نه مرد حیله و دستانم
گردیدهام اسیر تبهخویان
زیرا نه از عشیرهی ایشانم
زیرا نه اهلِ یاوه و ترفندم
زیرا نه مردِ بذله و هذیانم
افتادهام به بندِ ستمکاران
وز پُتکِ جور، کوفته ستخوانم
«مسعودِ سعد»وار به بندم لیک
باشد «حصارِ نای» به تهرانم
چون من یکی به قرن پدید آید
وایدون قرینِ محنت و حرمانم
نزدِ زمامدارِ وطن امروز
مأخوذِ جرم و بستهی بهتانم
بازم فکندهاند در این زندان
تا گویم از گذشته پشیمانم
تا گویم از مجاهده بیزارم
تا جویم از مبارزه خسرانم
تا بِگرِوَم بهمسلکِ لاقیدی
تا بِغْنَوم بهگوشهی ایوانم
تا تن زنم ز فضل که لاشیءام
تا دل نهم بهجهل که نادانم
تا تن دهم دنائت و پستی را
تا بگسلم زِ رفعتِ عنوانم
***
حاشا که در حمایتِ انسانها
گردد سلوک و شیوه دگرسانم
حاشا که در طریقتِ آزادی
سازد گزندِ حادثه پژمانم
حاشا که در ستیزهگری با شاه
سستی شود پدید در ارکانم
حاشا که روز معرکه از جنبش
باز ایستد تکاوَرِ یکرانم
چندان بهرزم بودم اگر بیباک
زین پس به کارزار، دو چندانم
بودم «سپندیار» ولی زینپس
همداستانِ «رستمِ» دستانم
پاس قیام و نهضتِ ملی را
غرّنده شیرِ بیشهی ایمانم
مرد از گزندِ حبس نیاندیشد
من مردِ جنگ و جنبش و جولانم
مرد از عقیدت است گرامیفر
من صاحبِ عقیده چو مردانم
اظهار فکر و ذکرِ عقیدت را
نی اهلِ پردهپوشی و کتمانم
چون سالخورده نارونم ستوار
بیاعتنا بهغرّشِ طوفانم
سختم بهروز حادثه چون پولاد
پُتکم بهسر بکوب که سندانم
زاهریمنان هراس ندارم من
تا متّکی به یاری یزدانم
سرود رهایی، پیک دانش، تهران ۱۳۶۷، صص۳۷۰-۳۷۲
Forwarded from جبهه ملی ایران
در_روز25خرداد1360_برجبهه_ملی_ایران_چه_گذ.pdf
1.4 MB
در روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ بر جبهه ملی ایران چه گذشت
Forwarded from جبهه ملی ایران
74.pdf
2.8 MB
درخواست جبهه ملی ایران از وزیر کشور(آیت الله مهدوی کنی) برای برگزاری راهپیمایی در مورخ 25 خرداد 1360 برای بیان نظرات جبهه ملی ایران
#روزنامه_پیام_جبهه_ملی
#شماره74
#خرداد
#1360
@JMI_official
#روزنامه_پیام_جبهه_ملی
#شماره74
#خرداد
#1360
@JMI_official
Forwarded from جبهه ملی ایران
75.pdf
3.1 MB
تحلیل و نقدی بر لایحه قصاص
راهپیمایی 25خرداد 1360
#روزنامه_پیام_جبهه_ملی
#شماره75
#خرداد
#1360
@JMI_official
راهپیمایی 25خرداد 1360
#روزنامه_پیام_جبهه_ملی
#شماره75
#خرداد
#1360
@JMI_official
Forwarded from RadioFarda
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸در میان هزاران نفری که سال ۱۳۶۰ به دلایل مختلف از سوی حکومت جمهوری اسلامی اعدام شدند، نام کریم دستمالچی به دلیل فعالیتهایش در زمان انقلاب از جمله خانهای که در پاریس برای بنیانگذار جمهوری اسلامی خرید، متفاوت است.
🔸برای او فاصله زمانی خریدن خانه برای روحالله خمینی تا تیرباران شدن به دست حکومتی که آقای خمینی بنیان گذاشت کمتر از دو سال و نیم طی شد. این روایتی از زندگی و سرگذشت یکی از چهرههای شناخته بازار تهران در انقلاب سال ۵۷ است.
🔸گزارش ویژۀ بابک غفوریآذر را اینجا بخوانید.
@RadioFarda
🔸برای او فاصله زمانی خریدن خانه برای روحالله خمینی تا تیرباران شدن به دست حکومتی که آقای خمینی بنیان گذاشت کمتر از دو سال و نیم طی شد. این روایتی از زندگی و سرگذشت یکی از چهرههای شناخته بازار تهران در انقلاب سال ۵۷ است.
🔸گزارش ویژۀ بابک غفوریآذر را اینجا بخوانید.
@RadioFarda
Forwarded from جبهه ملی ایران
بزنید! با دوشکا هم بزنید...
هنوز یک ماه از فاجعه #دانشکده_هنرهای_زیبای_دانشگاه_تهران و ده روز از درگذشت مشکوک سه فعال دانشجویی نگذشته که روز شنبه، ریاست #دانشگاه_هنر_تهران در مواجهه به تجمع مسالمت آمیز و اعتراضی دانشجویان نسبت به مقوله پوشش اجباری با گفتن جمله: "اگر لازم باشد با دوشکا هم میزنیم".
حجت را بر دانشگاه و دانشگاهیان تمام کرد.
بزنید، با دوشکا هم بزنید، با سوخو بزنید، با رعد و شهاب و پهپاد و هر چه که دارید بزنید، بزنید که ایران را خشکاندید، میراث فرهنگیش را به تاراج گذاشتید، استبداد را لخت و عریان به جهانیان نشان دادید، در کجای جغرافیای مکان و زمان یک رئیس دانشگاه، دانشجو را با اسلحه تهدید کرده است؟
حتی اگر با دوشکا هم بزنید، حتی اگر دانشگاهها را بمباران کنید، این صدای رسای هنر اعتراضی جنبش انقلابی ایران است که از صدای آتشبار دوشکا و سلاحهای شما در تاریخ رساتر خواهد بود.
سازمان دانشجویان #جبهه_ملی_ایران
28 خرداد ماه 1402
هنوز یک ماه از فاجعه #دانشکده_هنرهای_زیبای_دانشگاه_تهران و ده روز از درگذشت مشکوک سه فعال دانشجویی نگذشته که روز شنبه، ریاست #دانشگاه_هنر_تهران در مواجهه به تجمع مسالمت آمیز و اعتراضی دانشجویان نسبت به مقوله پوشش اجباری با گفتن جمله: "اگر لازم باشد با دوشکا هم میزنیم".
حجت را بر دانشگاه و دانشگاهیان تمام کرد.
بزنید، با دوشکا هم بزنید، با سوخو بزنید، با رعد و شهاب و پهپاد و هر چه که دارید بزنید، بزنید که ایران را خشکاندید، میراث فرهنگیش را به تاراج گذاشتید، استبداد را لخت و عریان به جهانیان نشان دادید، در کجای جغرافیای مکان و زمان یک رئیس دانشگاه، دانشجو را با اسلحه تهدید کرده است؟
حتی اگر با دوشکا هم بزنید، حتی اگر دانشگاهها را بمباران کنید، این صدای رسای هنر اعتراضی جنبش انقلابی ایران است که از صدای آتشبار دوشکا و سلاحهای شما در تاریخ رساتر خواهد بود.
سازمان دانشجویان #جبهه_ملی_ایران
28 خرداد ماه 1402
متن پیام دکتر مصدق بهمناسبت خلع ید
پیام آقای نخستوزیر بهملّت ایران روز ۳۰ خرداد ۱۳۳۰ بهوسیله رادیو تهران.
https://jebhemeliiran.org/?p=3424
پیام آقای نخستوزیر بهملّت ایران روز ۳۰ خرداد ۱۳۳۰ بهوسیله رادیو تهران.
https://jebhemeliiran.org/?p=3424
Forwarded from جبهه ملی ایران
!ما را به خاطر بیاور»
ما را که تازه جوانانی بیست و دو ساله بودیم
شور و عشق در سینه داشتیم و
پیش از آن که عاشق شویم
سینه بر خاک سوده
مردیم …»
۲۴ سال است که چشمان مادر#سعید_زینالی خیره به در و منتظر بازگشت فرزند مفقود شدهاش است. ۱۸ تیر را میتوان آغازی بر عصر نوین #جنبش_دانشجویی دانست؛ زمانی که دانشجویان روبهروی این رژیم ایستادند و عدهایشان زندانی، عدهای کشته و برخی مفقود شدند. همچنان بسیاری از ابعاد این ماجرا ، پس از گذشت ۲ دهه، بر ملت ایران روشن نشده است و از جانب جمهوری اسلامی نیز جز برگزاری دادگاهی نمایشی کاری در این زمینه انجام نپذیرفته است.
امروز اما با گذشت ۲۴ سال از این جنبش پرشور دانشجویان #دانشگاه_تهران و سرکوب وحشیانه آن از جانب حاکمیت خودکامه و تمامیتخواه، همچنان #دانشگاه آخرین سنگر آزادیخواهان و مأمن اندیشمندان است و جمهوری اسلامی بیش از پیش دریافته است که مشت آهنینش برای جلوگیری از این فرزندان اندیشمند و آزاده ایران ناتوان است.
اکنون بسیاری از متولدین همان سال و سالهای پس از آن، به جرم آزادیخواهی در بندند و این نشاندهنده آن است که هیچ نیرو و ارادهای توان آن را نخواهد داشت که رویای #آزادی و رسیدن به سعادت جمعی ملت و کشور ایران را در دل جوانان و دانشجویان این کشور بکشد و مانع تلاش بیوقفه آنان در این راه مقدس شود. اکنون حاکمیت، بیش از پیش به ناتوانیاش در برابر این آزادیخواهان پی بردهاست و تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا با سرکوبهای روزافزون دانشگاه، آن شکوه پوشالی خود را بازسازی کند و همزمان با تحقیرهای پیاپی در مجامع جهانی، با چنگ و دندان نشان دادن به آزادیخواهان درون کشور، اقتدار نداشتهاش را در میان خود و مزدورانش بازیابد.
غافل از آنکه دانشجویان سینه سپرکردهای که در مقابل استبداد ایستادهاند، تاریخ جنبش آزادیخواهانه همصنفانشان را می دانند و با علم به برخوردهای سبعانه نیروهای رژیم، همچنان به همان مشی نسلهای قبلشان وفادار و در جستجوی #آزادی، #دموکراسی و #حقوق بشر و #حاکمیت_ملی هستند.
به امید فردایی بهتر برای کشور عزیزمان ایران و ملت سربلند آن.
#سازمان_دانشجویان_جبهه_ملی_ایران، ۱۸ تیر ۱۴۰۲
ما را که تازه جوانانی بیست و دو ساله بودیم
شور و عشق در سینه داشتیم و
پیش از آن که عاشق شویم
سینه بر خاک سوده
مردیم …»
۲۴ سال است که چشمان مادر#سعید_زینالی خیره به در و منتظر بازگشت فرزند مفقود شدهاش است. ۱۸ تیر را میتوان آغازی بر عصر نوین #جنبش_دانشجویی دانست؛ زمانی که دانشجویان روبهروی این رژیم ایستادند و عدهایشان زندانی، عدهای کشته و برخی مفقود شدند. همچنان بسیاری از ابعاد این ماجرا ، پس از گذشت ۲ دهه، بر ملت ایران روشن نشده است و از جانب جمهوری اسلامی نیز جز برگزاری دادگاهی نمایشی کاری در این زمینه انجام نپذیرفته است.
امروز اما با گذشت ۲۴ سال از این جنبش پرشور دانشجویان #دانشگاه_تهران و سرکوب وحشیانه آن از جانب حاکمیت خودکامه و تمامیتخواه، همچنان #دانشگاه آخرین سنگر آزادیخواهان و مأمن اندیشمندان است و جمهوری اسلامی بیش از پیش دریافته است که مشت آهنینش برای جلوگیری از این فرزندان اندیشمند و آزاده ایران ناتوان است.
اکنون بسیاری از متولدین همان سال و سالهای پس از آن، به جرم آزادیخواهی در بندند و این نشاندهنده آن است که هیچ نیرو و ارادهای توان آن را نخواهد داشت که رویای #آزادی و رسیدن به سعادت جمعی ملت و کشور ایران را در دل جوانان و دانشجویان این کشور بکشد و مانع تلاش بیوقفه آنان در این راه مقدس شود. اکنون حاکمیت، بیش از پیش به ناتوانیاش در برابر این آزادیخواهان پی بردهاست و تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا با سرکوبهای روزافزون دانشگاه، آن شکوه پوشالی خود را بازسازی کند و همزمان با تحقیرهای پیاپی در مجامع جهانی، با چنگ و دندان نشان دادن به آزادیخواهان درون کشور، اقتدار نداشتهاش را در میان خود و مزدورانش بازیابد.
غافل از آنکه دانشجویان سینه سپرکردهای که در مقابل استبداد ایستادهاند، تاریخ جنبش آزادیخواهانه همصنفانشان را می دانند و با علم به برخوردهای سبعانه نیروهای رژیم، همچنان به همان مشی نسلهای قبلشان وفادار و در جستجوی #آزادی، #دموکراسی و #حقوق بشر و #حاکمیت_ملی هستند.
به امید فردایی بهتر برای کشور عزیزمان ایران و ملت سربلند آن.
#سازمان_دانشجویان_جبهه_ملی_ایران، ۱۸ تیر ۱۴۰۲
Audio
گفتگو الهه روانشاد با #دکتر_حسین_موسویان در خصوص تصمیم وزارت بهداشت برای ادغام طب سنتی در کل نظام سلامت ایران
@JMI_official
@JMI_official
صبح روز پنجشنبه ۲۹ تیرماه، اعضای شورای مرکزی و مسئولان تشکیلاتی جبهه ملی ایران و برخی از شخصیتهای ملی برای گرامیداشت هفتاد و یکمین سالروز قیام ملی ۳۰ تیر در ابنبابویه حضور یافته و مزار شهدای گرانقدر سیام تیر ۱۳۳۱ را گلباران کردند. این مراسم با پخش سرود جبهه ملی ایران و پخش سخنان دکتر مصدق در باره قیام ملی ۳۰ تیر آغاز شد. آنگاه آقایان دکتر محسن فرشاد، دکتر علی حاج قاسمعلی، دکتر حسین موسویان اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران در مورد قیام ۳۰ تیر سخنانی ایراد نمودند. مهندس اسدی شعر ارسال شده دکتر طالع را برای حاضران قرائت کردند.
دکتر موسویان طی سخنان خود اعلام داشتند که راه نجات ایران در شرایط تاریک و اسفناک فعلی همان راه مصدق یعنی تحقق آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی و جدایی دین از حکومت است.
در تمام طول مراسم فریاد «مصدق، مصدق، راهت ادامه دارد» و «درود بر مصدق» از طرف حاضران شنیده میشد.
بزرگداشت قیام ملی ۳۰ تیر با پخش سرود «ای ایران» و هم خوانی حاضران خاتمه یافت. در پایان مراسم خانم الهه میزانی (امیرانتظام) از طرف هیأت رهبری-اجرائی جبهه ملی ایران از حضور شرکتکنندگان سپاسگزاری نمود.
روابط عمومی جبهه ملی ایران
تهران، تیر۱۴۰۲
http://jebhemeliiran.org/?p=3444
دکتر موسویان طی سخنان خود اعلام داشتند که راه نجات ایران در شرایط تاریک و اسفناک فعلی همان راه مصدق یعنی تحقق آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی و جدایی دین از حکومت است.
در تمام طول مراسم فریاد «مصدق، مصدق، راهت ادامه دارد» و «درود بر مصدق» از طرف حاضران شنیده میشد.
بزرگداشت قیام ملی ۳۰ تیر با پخش سرود «ای ایران» و هم خوانی حاضران خاتمه یافت. در پایان مراسم خانم الهه میزانی (امیرانتظام) از طرف هیأت رهبری-اجرائی جبهه ملی ایران از حضور شرکتکنندگان سپاسگزاری نمود.
روابط عمومی جبهه ملی ایران
تهران، تیر۱۴۰۲
http://jebhemeliiran.org/?p=3444
با گرامیداشت سالروز انقلاب مشروطه، تحقق اهداف آن انقلاب بزرگ را در گرو یک نظام جمهوری متعارف میدانیم
انقلاب مشروطه، پیرو جنبش دامنهدار بخش بزرگی از مردم، اعتصابات اصناف، بازار و صاحبان مشاغل و روشنگری روشنفکران و صاحبان اندیشه بهبار نشست و موجب صدور فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه قاجار در چهاردهم مُرداد ۱۲۸۵ خورشیدی گردید. بهموجب این فرمان نهاد سلطنت از مدار مطلقگرایانه بیرون آمد و مشروط و قانونمند شد.
در انقلاب مشروطه قرار بود پادشاه مانند بسیاری از کشورهای سلطنتی اروپایی تبدیل به یک مقام تشریفاتی شده و قدرت او مشروط و محدود گردد.
قانون اساسی مشروطه بیانگر اراده عمومی ملت ایران و مجلس شورای ملّی نماد و ضامن آن بود.
هر چقدر انقلاب مشروطه دارای زمینههای عمیق اجتماعی و فکری بود، اما پادشاهان از همان ابتدا بر علیه قانون اساسی مشروطه اقدام نموده و در مقابل آن ایستادند. با آمدن محمدعلیشاه بر سریر سلطنت، او مشروطه و مجلس شورای ملی ایران را برنتابید و با همکاری بریگاد قزاق روسی، به فرماندهی لیاخوف ساختمان مجلس شورای ملّی ایران را به توپ بست و با این حرکت ارتجاعی، دربار با همکاری روسیه، بر علیه انقلاب بزرگ مشروطه کودتا کردند. گرچه طولی نکشید که جامعه مدنی آن زمان در نقاط مختلف کشور در مقابل این کودتا ایستادند و بهاصطلاح بر استبداد صغیر چیره شدند.
این نخستین جرقههایی بود که نشان داد نهاد سلطنت، با نهاد مشروطه و محدودسازی قدرت سازگاری ندارند. در واقع این دو نهاد ناقض یکدیگر هستند. زیرا نهاد سلطنت که صدها سال بدون هیچگونه قانون و تقیدی، مالکالرقاب کل شئون مملکت بوده، هیچگاه نمیتوانست نماد آزادیخواهی، دموکراسی و پاسبانی حقوق شهروندی باشد.
مشروطیت رفتهرفته از اهداف نخستین خود فاصله گرفت. فشار روسیه و بريتانيا نیز در تضعیف مجلس شورای ملّی ایران کارگر افتاد؛ چنانکه در پی اشغال ایران در جنگ جهانی نخست، مجلس شورای ملی ایران مدتها در فترت بسر میبرد. بحرانهای ناشی از اشغال ایران و بحرانسازیهای قدرتها، زمینههای قرارداد ننگین ۱۹۱۹ میلادی را ایجاد کرد. اما چون اعتراض ملیون و مخالفت برخی دولتهای رقیب، امکان اجرایی شدن آن قرارداد را نداد، زمینههای اقتدار رضاخان در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را رقم زدند. از این تاریخ به بعد به بهانه امنیت تمامی ارکان مشروطه، از آن جمله آزادی شهروندان، آزادی احزاب، آزادی جراید و آزادی انتخابات به طاق نِسيان کوبیده شد. در شانزده سال پادشاهی او نه تنها هیچ نشانی از نمادهای مشروطه و اجرای آن دیده نشد که پادشاه قدرتی به مراتب بیشتر از پیدایش مشروطه داشت. پس از سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، نهضت بزرگ ملّی توسط اقشار مختلف کشور به رهبری دکتر محمد مصدق امکان پیدایش یافت. نهضت ملّی ایران نه تنها صنعت نفت این کشور را از چنگال بریتانیا در آورد و استقلال ملّی ایران را تأمین کرد. بلکه در پی آن بود که بنیانهای انقلاب مشروطه را در ایران نهادینه نماید. پادشاه کشور گرچه ژست همراهی با نهضت ملّی را میگرفت، اما در باطن در حال رایزنی با قدرتهای غربی برای سرنگون کردن دولت ملی مصدق وخاتمه دادن به نهضت ملّی ایران بود. در نهایت در کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آخرین امیدهای تحقق مشروطه را از میان برداشت.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، وجدان جمعی جامعه به نیکی دریافت که نظام پادشاهی ریشههای عمیقتری از استبداد در وجود خود دارد. و همواره با همبستگی با قدرتهای بیگانه، بهجای تقویت نظام مشروطه و دموکراسی، ماهیت یک حکومت شبه مدرنيسم استبدادی را دارد که امکان هیچگونه توسعه سیاسی در آن وجود ندارد.
لذا وجدان جمعی جامعه به این نتیجه رسید که به جای اصلاح یک نظام و سامانه ناکارآمد، نظامی را تأسیس کند که هم روح مشروطه و قانون اساسی برآمده از اراده عمومی در آن باشد و هم هیچ مقامی به واسطه روابط موروثی تعیین نشود. فساد بنیادین که ناقض مشروطه بود، همین بود که یک فرد تنها به واسطه روابط موروثی تمامی میراث آزادیخواهانه و استقلالطلبانه یک ملت را منکوب و بر علیه آن کودتا کند.
از اینروی به ضرورت تشکیل نظام جمهوری رسید که در آن حکومت نه براساس توارث و میل فردی که بر مبنای آراء و اراده عمومی هر چند سال یک بار بر حسب ضرورت تغییر کند. در این نظام، جمهور مردم در سرنوشت کشور نقشآفرین باشند، و همه شهروندان حقوق یکسان داشته باشند. از این حیث نظام سلطنتی در انقلاب ۵۷ توسط ملت ایران واژگون شد تا نظام جمهوری تأسیس شود.
متن کامل در پیوند زیر:
با گرامیداشت سالروز انقلاب مشروطه،تحقق اهداف آن انقلاب بزرگ را در گرو یک نظام جمهوری متعارف می دانیم. – تارنماي رسمي جبهه ملي ايران- تهران
انقلاب مشروطه، پیرو جنبش دامنهدار بخش بزرگی از مردم، اعتصابات اصناف، بازار و صاحبان مشاغل و روشنگری روشنفکران و صاحبان اندیشه بهبار نشست و موجب صدور فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه قاجار در چهاردهم مُرداد ۱۲۸۵ خورشیدی گردید. بهموجب این فرمان نهاد سلطنت از مدار مطلقگرایانه بیرون آمد و مشروط و قانونمند شد.
در انقلاب مشروطه قرار بود پادشاه مانند بسیاری از کشورهای سلطنتی اروپایی تبدیل به یک مقام تشریفاتی شده و قدرت او مشروط و محدود گردد.
قانون اساسی مشروطه بیانگر اراده عمومی ملت ایران و مجلس شورای ملّی نماد و ضامن آن بود.
هر چقدر انقلاب مشروطه دارای زمینههای عمیق اجتماعی و فکری بود، اما پادشاهان از همان ابتدا بر علیه قانون اساسی مشروطه اقدام نموده و در مقابل آن ایستادند. با آمدن محمدعلیشاه بر سریر سلطنت، او مشروطه و مجلس شورای ملی ایران را برنتابید و با همکاری بریگاد قزاق روسی، به فرماندهی لیاخوف ساختمان مجلس شورای ملّی ایران را به توپ بست و با این حرکت ارتجاعی، دربار با همکاری روسیه، بر علیه انقلاب بزرگ مشروطه کودتا کردند. گرچه طولی نکشید که جامعه مدنی آن زمان در نقاط مختلف کشور در مقابل این کودتا ایستادند و بهاصطلاح بر استبداد صغیر چیره شدند.
این نخستین جرقههایی بود که نشان داد نهاد سلطنت، با نهاد مشروطه و محدودسازی قدرت سازگاری ندارند. در واقع این دو نهاد ناقض یکدیگر هستند. زیرا نهاد سلطنت که صدها سال بدون هیچگونه قانون و تقیدی، مالکالرقاب کل شئون مملکت بوده، هیچگاه نمیتوانست نماد آزادیخواهی، دموکراسی و پاسبانی حقوق شهروندی باشد.
مشروطیت رفتهرفته از اهداف نخستین خود فاصله گرفت. فشار روسیه و بريتانيا نیز در تضعیف مجلس شورای ملّی ایران کارگر افتاد؛ چنانکه در پی اشغال ایران در جنگ جهانی نخست، مجلس شورای ملی ایران مدتها در فترت بسر میبرد. بحرانهای ناشی از اشغال ایران و بحرانسازیهای قدرتها، زمینههای قرارداد ننگین ۱۹۱۹ میلادی را ایجاد کرد. اما چون اعتراض ملیون و مخالفت برخی دولتهای رقیب، امکان اجرایی شدن آن قرارداد را نداد، زمینههای اقتدار رضاخان در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را رقم زدند. از این تاریخ به بعد به بهانه امنیت تمامی ارکان مشروطه، از آن جمله آزادی شهروندان، آزادی احزاب، آزادی جراید و آزادی انتخابات به طاق نِسيان کوبیده شد. در شانزده سال پادشاهی او نه تنها هیچ نشانی از نمادهای مشروطه و اجرای آن دیده نشد که پادشاه قدرتی به مراتب بیشتر از پیدایش مشروطه داشت. پس از سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، نهضت بزرگ ملّی توسط اقشار مختلف کشور به رهبری دکتر محمد مصدق امکان پیدایش یافت. نهضت ملّی ایران نه تنها صنعت نفت این کشور را از چنگال بریتانیا در آورد و استقلال ملّی ایران را تأمین کرد. بلکه در پی آن بود که بنیانهای انقلاب مشروطه را در ایران نهادینه نماید. پادشاه کشور گرچه ژست همراهی با نهضت ملّی را میگرفت، اما در باطن در حال رایزنی با قدرتهای غربی برای سرنگون کردن دولت ملی مصدق وخاتمه دادن به نهضت ملّی ایران بود. در نهایت در کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آخرین امیدهای تحقق مشروطه را از میان برداشت.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، وجدان جمعی جامعه به نیکی دریافت که نظام پادشاهی ریشههای عمیقتری از استبداد در وجود خود دارد. و همواره با همبستگی با قدرتهای بیگانه، بهجای تقویت نظام مشروطه و دموکراسی، ماهیت یک حکومت شبه مدرنيسم استبدادی را دارد که امکان هیچگونه توسعه سیاسی در آن وجود ندارد.
لذا وجدان جمعی جامعه به این نتیجه رسید که به جای اصلاح یک نظام و سامانه ناکارآمد، نظامی را تأسیس کند که هم روح مشروطه و قانون اساسی برآمده از اراده عمومی در آن باشد و هم هیچ مقامی به واسطه روابط موروثی تعیین نشود. فساد بنیادین که ناقض مشروطه بود، همین بود که یک فرد تنها به واسطه روابط موروثی تمامی میراث آزادیخواهانه و استقلالطلبانه یک ملت را منکوب و بر علیه آن کودتا کند.
از اینروی به ضرورت تشکیل نظام جمهوری رسید که در آن حکومت نه براساس توارث و میل فردی که بر مبنای آراء و اراده عمومی هر چند سال یک بار بر حسب ضرورت تغییر کند. در این نظام، جمهور مردم در سرنوشت کشور نقشآفرین باشند، و همه شهروندان حقوق یکسان داشته باشند. از این حیث نظام سلطنتی در انقلاب ۵۷ توسط ملت ایران واژگون شد تا نظام جمهوری تأسیس شود.
متن کامل در پیوند زیر:
با گرامیداشت سالروز انقلاب مشروطه،تحقق اهداف آن انقلاب بزرگ را در گرو یک نظام جمهوری متعارف می دانیم. – تارنماي رسمي جبهه ملي ايران- تهران