This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الهی
بودِ من، بر من تاوان است،
تو یک بار بودِ خود بر من تابان...
الهی
معصیتِ من، بر من گران است،
تو رودِ جودِ خود برمن باران...
الهی
جُرمِ من زیرِ حِلم تو پنهان است،
تو پرده ی عفوِ خود بر من گُستران...
خواجه عبدالله انصاری
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
الهی
بودِ من، بر من تاوان است،
تو یک بار بودِ خود بر من تابان...
الهی
معصیتِ من، بر من گران است،
تو رودِ جودِ خود برمن باران...
الهی
جُرمِ من زیرِ حِلم تو پنهان است،
تو پرده ی عفوِ خود بر من گُستران...
خواجه عبدالله انصاری
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
🌱
نوشداروی منی بعد از هزاران سال هم
چون بیایی زخم من فورا مداوا می شود...
احمد نعیمی
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
نوشداروی منی بعد از هزاران سال هم
چون بیایی زخم من فورا مداوا می شود...
احمد نعیمی
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
آدما هیچوقت
اولین اتفاقای زندگیشون یادشون نمیره
اولین رفیق
اولین عشق
اولین بوسه
اولین قرار
اولین جدایی
این اولینها تا آخرین روز زندگی با ما هستن
پس حواسمون باشه که چی رو میخوایم برای اولین بار خاطره کنیم.
اولین خاطرهها تاریخ انقضا ندارن
شیرین باشیم...
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
اولین اتفاقای زندگیشون یادشون نمیره
اولین رفیق
اولین عشق
اولین بوسه
اولین قرار
اولین جدایی
این اولینها تا آخرین روز زندگی با ما هستن
پس حواسمون باشه که چی رو میخوایم برای اولین بار خاطره کنیم.
اولین خاطرهها تاریخ انقضا ندارن
شیرین باشیم...
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
🌱
بعضی وقتها در نکته ی تاریکی از زندگی هستی
فکر میکنی که دفن شدی
اما در حقیقت تو کاشته شدی... 🌱
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
بعضی وقتها در نکته ی تاریکی از زندگی هستی
فکر میکنی که دفن شدی
اما در حقیقت تو کاشته شدی... 🌱
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
آنچه را از دست دادی برای تو آفریده نشده و آنچه برای تو آفریده شده است را هرگز از دست نخواهی داد...
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
🌱
من آدمِ روزای خوشت نیستم من آدمِ روزای سختتم، ممکنه دردی که الان داریو نفهمم اما میتونم در کنارت بمونم و نزارم دردِ تنهایی به دردات اضافه بشه، غصه بخوری غصه میخورم، بخندی میخندم، کلا حالِ دلم بستگی به تو داره، من آدمِ همشگیه زندگیتم و تو واقعی ترین و بهترین آدم تویِ دنیای کوچیکمی...
@jomlea
من آدمِ روزای خوشت نیستم من آدمِ روزای سختتم، ممکنه دردی که الان داریو نفهمم اما میتونم در کنارت بمونم و نزارم دردِ تنهایی به دردات اضافه بشه، غصه بخوری غصه میخورم، بخندی میخندم، کلا حالِ دلم بستگی به تو داره، من آدمِ همشگیه زندگیتم و تو واقعی ترین و بهترین آدم تویِ دنیای کوچیکمی...
@jomlea
🌱
اگه ازدواج کردی یا تو یه رابطهی جدی هستی، یه نصیحت کوچیک بهت میکنم.
دست خونواده و دوست و آشنا رو از رابطهات کوتاه کن... شاید قصدشون خیر باشه، ولی طرز فکرشون به تنهایی میتونه همهچیز رو خراب کنه...
@jomlea
اگه ازدواج کردی یا تو یه رابطهی جدی هستی، یه نصیحت کوچیک بهت میکنم.
دست خونواده و دوست و آشنا رو از رابطهات کوتاه کن... شاید قصدشون خیر باشه، ولی طرز فکرشون به تنهایی میتونه همهچیز رو خراب کنه...
@jomlea
🌱
چیزی که من از این زندگی فهمیدهام تفسیرِ ساده ای دارد.
کافی ست، کارهایی که میکنید، بی دریغ باشد، بی چشمداشت، بی کلک و از تهِ دل.
اگر ماندنتان حالِ حتی یک نفر را خوب خواهد کرد، بمانید؛
اگر خندیدنتان لبهای حتی یک نفر را میخنداند، بخندید؛
اگر رفتنتان باری از دوشِ حتی یک نفر بر خواهد داشت، بروید؛
اگر نوشتنتان برای حتی یک نفر زیباست، بنویسید؛
اگر صدایتان برای حتی یک نفر دلنشین است، حرف بزنید.
من به شما قول میدهم که حتی با یک گل، بهار خواهد شد ...
@jomlea
چیزی که من از این زندگی فهمیدهام تفسیرِ ساده ای دارد.
کافی ست، کارهایی که میکنید، بی دریغ باشد، بی چشمداشت، بی کلک و از تهِ دل.
اگر ماندنتان حالِ حتی یک نفر را خوب خواهد کرد، بمانید؛
اگر خندیدنتان لبهای حتی یک نفر را میخنداند، بخندید؛
اگر رفتنتان باری از دوشِ حتی یک نفر بر خواهد داشت، بروید؛
اگر نوشتنتان برای حتی یک نفر زیباست، بنویسید؛
اگر صدایتان برای حتی یک نفر دلنشین است، حرف بزنید.
من به شما قول میدهم که حتی با یک گل، بهار خواهد شد ...
@jomlea
فراوان دوستت دارم
داغ تر از آتش فشان های فعال
عمیق تر از مسیر شهاب ها
وسیع تر از تخیل یک زندانی
خیلی دوستت دارم
تو را حتی بیشتر از شمار گناهانم
دوست دارم...
غاده السمان
@jomlea
داغ تر از آتش فشان های فعال
عمیق تر از مسیر شهاب ها
وسیع تر از تخیل یک زندانی
خیلی دوستت دارم
تو را حتی بیشتر از شمار گناهانم
دوست دارم...
غاده السمان
@jomlea
🌱
طول میکشه ولی بالاخره میفهمی
که نه ناکافی بودی،نه عیبی داشتی
فقط کنار آدم اشتباهی بودی،همین...
@jomlea
طول میکشه ولی بالاخره میفهمی
که نه ناکافی بودی،نه عیبی داشتی
فقط کنار آدم اشتباهی بودی،همین...
@jomlea
🌱
اشخاص به ميزان "حقارتشان" "توهين" می كنند
به ميزان "فرهنگشان" "عشق می ورزند"
و به ميزان "كمبودهايشان" "آزارت ميدهند"
هرچه "حقيرتر" باشند بيشتر "توهين ميكنند" تا حقارتشان را جبران كنند
هر چه "فرهنگشان غني تر باشد" بيشتر به ديگران "عشق هدیه مي دهند"
و هر چه "هويّتشان عميق تر باشد"،"محترمانه تر رفتار مي كنند"
به اندازه "دركشان" , مي فهمند
و به اندازه "شعورشان" به "باورها و حرف هايشان عمل مي كنند...
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
اشخاص به ميزان "حقارتشان" "توهين" می كنند
به ميزان "فرهنگشان" "عشق می ورزند"
و به ميزان "كمبودهايشان" "آزارت ميدهند"
هرچه "حقيرتر" باشند بيشتر "توهين ميكنند" تا حقارتشان را جبران كنند
هر چه "فرهنگشان غني تر باشد" بيشتر به ديگران "عشق هدیه مي دهند"
و هر چه "هويّتشان عميق تر باشد"،"محترمانه تر رفتار مي كنند"
به اندازه "دركشان" , مي فهمند
و به اندازه "شعورشان" به "باورها و حرف هايشان عمل مي كنند...
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
🌱
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی پایندگیست
اقتلونی اقتلونی یا ثقات
ان فی قتلی حیاتا فی حیات
پارسی گو گرچه تازی خوشترست
عشق را خود صد زبان دیگرست...
مولانا
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهم زین زندگی پایندگیست
اقتلونی اقتلونی یا ثقات
ان فی قتلی حیاتا فی حیات
پارسی گو گرچه تازی خوشترست
عشق را خود صد زبان دیگرست...
مولانا
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
🌱
پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی
شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی
شاید از آن پس بود که احساس می کردم
در سینه ام پر می زند شب ها پرستویی
شاید از آن پس بود که با حسرت از دستم
هر روز سیبی سرخ می افتاد در جویی
از کودکی دیوانه بودم، مادرم می گفت:
از شانه ام هر روز می چیده است شب بویی
نام تو را می کَند روی میزها هر وقت
در دست آن دیوانه می افتاد چاقویی
بیچاره آهویی که صید پنجه ی شیری است
بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی
اکنون ز تو با ناامیدی چشم می پوشم
اکنون ز من با بی وفایی دست می شویی
آیینه خیلی هم نباید راستگو باشد
من مایه ی رنج تو هستم، راست می گویی
فاضلنظری
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ
پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی
شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی
شاید از آن پس بود که احساس می کردم
در سینه ام پر می زند شب ها پرستویی
شاید از آن پس بود که با حسرت از دستم
هر روز سیبی سرخ می افتاد در جویی
از کودکی دیوانه بودم، مادرم می گفت:
از شانه ام هر روز می چیده است شب بویی
نام تو را می کَند روی میزها هر وقت
در دست آن دیوانه می افتاد چاقویی
بیچاره آهویی که صید پنجه ی شیری است
بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی
اکنون ز تو با ناامیدی چشم می پوشم
اکنون ز من با بی وفایی دست می شویی
آیینه خیلی هم نباید راستگو باشد
من مایه ی رنج تو هستم، راست می گویی
فاضلنظری
@jomlea
♡ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ