🕊

بگیر دست مرا
تا تب تو را بسرایم
تو را تپنده‌تر از نبض واژه‌ها بسرایم
نپرس تازه چه داری
که هر دقیقه که هر آن
بگیر دست مرا و بخواه تا بسرایم ...


#محمدعلی_بهمنی

🕊


آرام نیست در همه عالم به اتفاق


ور هست در مجاورت یار محرمست



#سعدی

🕊


شب می‌رسد
تو نیز ‌می‌رسی
جان به لب شوم
با این خیال یا این محال
که دلت، سخت تنگِ ماست...


#حامد_نیازی

🕊


همیشه در من
اندوهى بود
به جا مانده از حرف هایى
که نتوانسته بودم
به تمامى، آن ها را بر زبان بیاورم...


#صباح_الدین_على

🕊


هزار جان
به ارادت ،تو را همی‌ جویند
تو سنگ دل به لطافت
دلی نمی‌جویی...



#سعدی

🕊


من فقط بوسیدمت


تو خودت شعر شدی، باریدی...



#احمدشاملو

🕊


مرا دردی ست اندر دل
که گر گویم زبان سوزد
و گر پنهان کنم
تَرسم که مغز استخوان سوزد ...



#سعدی

🕊


گفتم که بر خیالت راهِ نظر ببندم


گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید



#حافظ

🕊


افسانه عمرم آورد خواب
         عمری که نبود خواب دیدم
در سیل گذشت روزگاران
         امواج به پیچ و تاب دیدم
از عشق و جوانیم چه پرسی
         من دسته گلی برآب دیدم


#شهریار

🕊


ما دو موجیم
که به تقدیر و به
دلتنگی هم مجبوریم
این یکی مانده به ساحل تنها
آن یکی خسته به دریا تا چند...



#لیلا_مقربی

🕊


گر هزاران دام باشد در قدم


چون تو بامایی نباشد هیچ غم...



#مولانا

🕊


شب است، عالمی را خواب برده است


و خواب ما را هم ،خیال تو...



#نیلی_ق

‌🕊


صدای نفسهای پاییز را لا به لای


نسیم صبحگاهی شهریور میشنوی...؟



#شیوامیثاقی

‌🕊

‌
همه با یک زبان مشترک از درد می نالیم


ولی فرسنگ ها دوریم از لحن و زبان هم



 #امید_صباغ_نو

🕊


می‌رسد سردی پاییز حیات
         تاب این سیل بلاخیزم نیست
غنچه‌ام غنچه‌ٔ نشکفته به کام
       طاقت سیلی پاییزم نیست...



#فریدون_مشیری

‌🕊
‌

جز فنا گویند
رنج زندگی را چاره نیست
از چه یارب تشنۀ
این درد بی‏درمان شدیم...



#بیدل_دهلوی