🕊



فریاد که دل 
در سر سودای تو ما را
انداخت به راهی که برون
از همه راهی است...




#فروغی_بسطامی

🕊


تقدیر چنین بوده
که در دامن این صبح
گلبوته ی احساس دلم
با تو شود ناب...




#هما_کشتگر

🕊


از دوست به یادگار دردی دارم


کان درد به صدهزار درمان ندهم ...



#مولانا

🕊


هرکه از دامن او دست مرا کوته کرد


دارم امید که دستش به گریبان نرسد...



#صائب_تبريزی

🕊


چیزی بگو
گاهی چنانم بی تو
که عبور سایه‌ام از کنارم
نگرانم می‌کند...



#شمس_لنگرودی

🕊


از وعده‌ی وصال، غم از دل نمی‌رود


نتوان به بوی باده علاج خُمار کرد



#حزین_لاهیجی

🕊


بلاتکلیف مانده ام
میان آدم ها، آدمند یا بازیگر
و من لابلای این همه
دوست و آشنا دچار غربتم
به چه عاشقی کنم
که عشق اندوه رنجواره من است
من تلخ تر از عشق به آدمی
چیزی نچشیده ام...


#امیر_وجود

🕊

مرا گویند ،ز هجرانش ،چه شد دل


کدامین دل مرا در سینه دل کو ؟



#راحم_تبریزی

🕊



خبر کِی باز گوید
آن که از خود بی خبر باشد؟
نمی پرسند از عاشق  حساب
زندگانی را...




#حزين_لاهیجی

🕊


من طاقت هجر تو ندارم


با تو چه‌ کنم به جز مدار...



#سنایی

🕊

تو کجایِ ماجرایی


که من از تو دورِ دورم...



#زهرا_سرکارراه

🕊



در پرده شکایت
زتو داریم و بیان هیچ
زخم دل ما جمله دهانست
و زبان هیچ...




#غالب_دهلوی

🕊


تا به کی باید
«پنجشنبه وار»
جاده را به انتظار بنشینم و
آمدنت را از قاصدکها التماس کنم
من جورِ عشق میکشم و
پنجشنبه ،جورِ جمعه را...



#مریم_رضایی_حامی

🕊

گر یک نفست ز زندگانی گذرد


مگذار که جز به شادمانی گذرد



#خیام

🕊


مگر ملالِ تو را میتوان


به باران شست...؟



#حسين_منزوی

🕊


مرا براى روز مبادا کنار بگذار
مثل مسافرخانه اى متروکه ام
در جاده اى سوت و کور
یک روز خسته از راه مى رسى
و جز آغوش من
برایت پناهى نیست...



#پریسا_صالحى

🕊


منی که شاخه و برگم
نصیب برق بلا بود
به کشتزار طبیعت ندانم
از چه دمیدم...




#شهریار

🕊


هر گونه وابستگی


به اندوه می انجامد...



#جیمزجویس

🕊



سری به خاک
فرو برده ام به داغ جگر
بدان امید که
آلاله بردمم از خاک...




#_شهریار

🕊

شد صبح دگر خیر مرا باز تو بشمار


غیراز تو مگر خیر دگر هست به تکرار...



#مسلم_خزایی