🕊


حال شب های مرا


همچو منی داند و بس ...



#رضی_الدین_نیشابوری

🕊


نمی‌دانم چه گل چیده‌ست از باغ وفاداری


که دل یک لحظه از بهر بتان غافل نمی‌گردد



#طالب_آملی

🕊

در من طلوع آبی آن چشم روشن


یادآور صبح خیال انگیز دریاست



#حسین_منزوی

🕊


‌گرفته‌ایم به فکر دهان تنگ تو خوی


ببین که تا به چه حد است تنگ خویی ما



#عبدالرحمن_جامی

🕊


دیوانه نیستم
فقط حواسم پیش تو
جا مانده در عمق چشمانت
شاید برای همین است
روزهایی که نیستی
سرگردان تماشای خاطرات توام
همان ها که مرورشان
برایم عین آرامش است ...


#امیرعباس_خالقوردی

🕊


خاطر هر کس ازو می‌شد
به نوعی شادمان
شادمان گشتم که با من
همچنان باشد، نبود...



#وحشی_بافقی

🕊


از بد آموزان بود
مستغنی آن پیمان شکن
نیست در سنگین دلی حاجت به
تلقین سنگ را...



#صائب_تبریزی

🕊


حراج عشق و تاراج جوانی
وحشت پیری
در این هنگامه من کاری که
کردم یاد او کردم...



#شهريار

🕊

من با همه ی درد جهان ساختم اما


با درد تو هر ثانیه در حال نبردم



#روزبه_بمانی

🕊


در مجلس ما
عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی
تو خوش بوی مشام است...



#حافظ

🕊


دوست داشتنت ،اندازه ندارد
پایان ندارد گویی بایستی
بر ساحل اقیانوس و
موج های کوچک و
بزرگ مکرر را بی انتها ،بشماری ...



#سید_علی_صالحی

🕊

خواهیم به نامت نظر غیر نیفتد


از رشک ندانیم به عنوان چه نویسیم 



#حزین_لاهیجی

🕊


عمر ما
عمر شراب كهنه را ماند
كه هست
اولش بسيار شيرين
آخرش بسيار تلخ



#طالب_آملى

.
🕊

چگونه به جمعه پناه ببرم


که خودش نمکی ست بر زخمم



#یلدا_کولیوند

🕊


تو ای پیری
مگر بار نفس برداری از دوشم
گران شد زندگانی
بر دل از یاد جوانی‌ها...



#بیدل_دهلوی

🕊



در پرده شکایت
زتو داریم و بیان هیچ
زخم دل ما جمله دهانست
و زبان هیچ



#غالب_دهلوی

🕊



خود را شکفته دار
به هر حالتی که هست
خونی که میخوری به
دل روزگار کن...



#صائب_تبریزی

🕊

گر آزادم کنی ور بنده خوانی


مرا زین قید ممکن نیست جستن



#سعدی

🕊



آمدی و رفتی
اما با که گویم این حکایت
غمگسارا همچنان
غم باقی و غمخوار باقی...



#شهریار

🕊


شهریارا همه کس دم زند از یاری ما


لیک ما آنچه ندیدیم زکس یاری بود



#شهریار