🕊


غزلی تازه از این خستهٔ دلسرد مجوی


من ز مهتاب و شب و شعر دگر بیزارم



#مسلم_خزایی_ژاکاو

🕊



زیر بار عشق
قامت راست کردن ساده نیست
موج ها باری گران
بر دوش دریا می کشند...




#فاضل_نظری

🕊


تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری


غم دل با تو نگویم که ندانی دردم...



#سعدی

🕊


عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده


بازگردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟



#حافظ

🕊


تو رفته بودی
و در غیاب تو دیگر
نمی‌توانستم
هیچ معنای تازه‌ای به کلمات
اضافه کنم...



#اعوز_آتای

🕊


و چشمانت هنوز هم به‌رغم دوری


کوتاه‌ترین راه رسیدن به شادی‌اند...



#سالم_عطير

🕊



هیچوقت برای فهمیده شدن
فریاد نزنید
آنکه شما را بفهمد
صدای سکوت‌تان را بهتر
می‌شناسد...



#جبران‌خلیل_جبران

🕊



هر کسی به اندازه
ضربه هایی که خورده
تنهایی اش را
محکم تر بغل کرده...




#آلبر_کامو

🕊



شراب حاضر و
معشوق مست و من عاشق
ز من مدار توقع
به عقل و هوش امشب...




#اوحدی_مراغه‌ای

🕊



به غیر از مه
ندارد کس خبر از ناله و آهم
که او در وادی هجر تو
شبها بود همراهم...




#فغانی_شیرازی

🕊



کس را به خلوتِ دل من
جز تو راه نیست
این در به روی غیر  تو
پیوسته بسته باد...




#سعدی

🕊



و اندوه رو در روی من نشست
اندکی در من خیره شد
گریه را آغاز کرد
و من ساکت ایستادم ...




#غاده_‌السمان

🕊


متحیر شده‌ام تا غم عشقت ناگاه


از کجا یافت در این گوشه ی ویرانه مرا



#عبید_زاکانی

🕊



به هجر زنده‌ام
آیینه پیش من مگذار
جدا ز یار به خود روبه‌رو شدن
ستم است ...




#بیدل_دهلوی

🕊



آنچه پنهان
در میان سینه باشد
عشق نیست
عاشقان با رسم رسوایی
به میدان می‌روند...



#شاهرخ_مستان

🕊



عاقبت یک روز
یک نفر می آید
و تمام آنهایی که رفته اند را
از یادمان می برد...




#ایلهان_برک

🕊



آرامش امروزم را
مدیون انتظاری هستم
که دیگر از کسی ندارم...




#سیلویا_پلات

🕊


با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز


چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی



#شهريار

🕊



عشرتی گر هست
دلها را به هم جوشیدن است
کی شود یک دانه ی انگور
را تنها شراب...




#بیدل_دهلوی