🌸🍃🌸🍃
⭕️ کوزه ترک خورده
پیرزنی هر روز دو کوزه ی آب که آویزان بر یک تیرک چوبی بود، بردوش خود حمل می کرد. یکی ازکوزه ها ترك داشت و مقدارى از آب آن به زمين میريخت. کوزه شکسته شرمگین بود. پیرزن گفت: هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای این جاده درسمت تو روییده اند؟ اگر تو اینگونه نبودی این زیبايی ها طروات بخش خانه من نبود. در هر کسی خوبیهایش را جستجو کن. بدنبال شکستگی ها نباش که همه بگونه ای داریم و این اصلا شرمندگی ندارد. خلقت ما اینگونه است.
@IranMBA🌺چ
⭕️ کوزه ترک خورده
پیرزنی هر روز دو کوزه ی آب که آویزان بر یک تیرک چوبی بود، بردوش خود حمل می کرد. یکی ازکوزه ها ترك داشت و مقدارى از آب آن به زمين میريخت. کوزه شکسته شرمگین بود. پیرزن گفت: هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای این جاده درسمت تو روییده اند؟ اگر تو اینگونه نبودی این زیبايی ها طروات بخش خانه من نبود. در هر کسی خوبیهایش را جستجو کن. بدنبال شکستگی ها نباش که همه بگونه ای داریم و این اصلا شرمندگی ندارد. خلقت ما اینگونه است.
@IranMBA🌺چ
🌸🍃🌸🍃
افکار شما به هرجا برود، انرژی نیز به دنبال آن خواهد رفت. وقتی به تکرار به هدفتان می اندیشید و آن را در ذهن نگه می دارید، انرژی شما در مسیر هدفی که برای خود تعیین کرده اید حرکت می کند و شما را به موفقیت می رساند و به لطفِ کار ِپیوستۀ ضمیر ناخودآگاه، شرایط و سایر اشخاص به شما کمک می کنند تا به شکلی جدید و حیرت انگیز به هدفهایتان برسید.
@IranMBA🌺
افکار شما به هرجا برود، انرژی نیز به دنبال آن خواهد رفت. وقتی به تکرار به هدفتان می اندیشید و آن را در ذهن نگه می دارید، انرژی شما در مسیر هدفی که برای خود تعیین کرده اید حرکت می کند و شما را به موفقیت می رساند و به لطفِ کار ِپیوستۀ ضمیر ناخودآگاه، شرایط و سایر اشخاص به شما کمک می کنند تا به شکلی جدید و حیرت انگیز به هدفهایتان برسید.
@IranMBA🌺
🌸🍃🌸🍃
میکل آنژ، والت دیزنی و گوته هر سه در زندگی نامه هاشون گفتن: هر شب که می خواستیم بخوابیم، چشم ها مون رو می بستیم و چیز هایی که می خواستیم فردا توی زندگیمون اتفاق بیفته رو در ذهنمون می دیدیم. و جالب اینه که هر سه توی زندگی نامه شون گفتن که بیشتر اتفاق هایی که روز بعد می افتاد چیزهایی بود که ما دیشب توی ذهنمون دیده بودیم و می خواستیم که اتفاق بیفته.
@IranMBA🌺
میکل آنژ، والت دیزنی و گوته هر سه در زندگی نامه هاشون گفتن: هر شب که می خواستیم بخوابیم، چشم ها مون رو می بستیم و چیز هایی که می خواستیم فردا توی زندگیمون اتفاق بیفته رو در ذهنمون می دیدیم. و جالب اینه که هر سه توی زندگی نامه شون گفتن که بیشتر اتفاق هایی که روز بعد می افتاد چیزهایی بود که ما دیشب توی ذهنمون دیده بودیم و می خواستیم که اتفاق بیفته.
@IranMBA🌺
🌸🍃🌸🍃
اگر ایمان داشته باشید که موفق می شوید، حتما موفق خواهید شد. نیروی ایمان نه چیزی سحرانگیز است و نه اسرارآمیز. ایمان به این شکل عمل می کند: اعتقاد به اینکه من از عهدۀ این کار بر می آیم، قدرت، مهارت و انرژی لازم را برای موفقیت در اختیارمان می گذارد. هرگاه باور داشته باشیم که می توانیم کاری را انجام دهیم، روش انجام دادن آن پیدا می شود.
@IranMBA🌺
اگر ایمان داشته باشید که موفق می شوید، حتما موفق خواهید شد. نیروی ایمان نه چیزی سحرانگیز است و نه اسرارآمیز. ایمان به این شکل عمل می کند: اعتقاد به اینکه من از عهدۀ این کار بر می آیم، قدرت، مهارت و انرژی لازم را برای موفقیت در اختیارمان می گذارد. هرگاه باور داشته باشیم که می توانیم کاری را انجام دهیم، روش انجام دادن آن پیدا می شود.
@IranMBA🌺
🌸🍃🌸🍃
⭕️ سنگ بزرگ
پادشاهی عمدا سنگ بزرگی وسط جاده گذاشت. بعضی بی تفاوت از کنار سنگ میگذشتند، بسیاری هم غر میزدند که حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است. تا اینکه یک روستایی تخته سنگ را کنار جاده قرار داد. ناگهان کیسه ای زیر آن دید، داخل آن سکه های طلا و یک نامه بود. در نامه نوشته بود: هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
@IranMBA🌺
⭕️ سنگ بزرگ
پادشاهی عمدا سنگ بزرگی وسط جاده گذاشت. بعضی بی تفاوت از کنار سنگ میگذشتند، بسیاری هم غر میزدند که حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است. تا اینکه یک روستایی تخته سنگ را کنار جاده قرار داد. ناگهان کیسه ای زیر آن دید، داخل آن سکه های طلا و یک نامه بود. در نامه نوشته بود: هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
@IranMBA🌺
🔴🔴🔴
سنگ هاي بزرگ شما كدامند؟
@IranMBA🌺
معلمي با جعبهاي در دست وارد كلاس شد و جعبه را روي ميز گذاشت. بدون هيچ كلمهاي، يك ظرف شيشهاي بزرگ و چند سنگ بزرگ از داخل جعبه برداشت و تا جايي كه ظرف گنجايش داشت سنگ بزرگ داخل ظرف گذاشت.
سپس از شاگردان خود پرسيد: آيا اين ظرف پر است؟
همه شاگردان گفتند: بله.
سپس معلم مقداري سنگريزه از داخل جعبه برداشت و آنها را به داخل ظرف ريخت و ظرف را به آرامي تكان داد. سنگريزهها در بين مناطق باز بين سنگ هاي بزرگ قرار گرفتند. اين كار را تكرار كرد تا ديگر سنگريزهاي جا نشود.
دوباره از شاگردان پرسيد: آيا ظرف پر است؟
شاگردان با تعجب گفتند: بله.
دوباره معلم ظرفي از شن را از داخل جعبه بيرون آورد و داخل ظرف شيشه اي ريخت و ماسهها همه جاهاي خالي را پر كردند.
معلم يكبار ديگر پرسيد: آيا ظرف پر است؟ و شاگردان يكصدا گفتند: بله.
معلم يك بطري آب از داخل جعبه بيرون آورد و روي همه محتويات داخل ظرف شيشهاي خالي كرد و گفت: حالا ظرف پر است.
سپس پرسيد: ميدانيد مفهوم اين نمايش چيست؟
و گفت: اين شيشه و محتويات آن نمايي از زندگي شماست. اگر سنگ هاي بزرگ را اول نگذاريد، هيچ وقت فرصت پرداختن به آن ها را نخواهيد يافت. سنگهاي بزرگ مهمترين چيزها در زندگي شما هستند؛ خدايتان، خانوادهتان، فرزندانتان، سلامتيتان، دوستانتان و مهمترين علايقتان. چيزهايي كه اگر همه چيزهاي ديگر نباشند ولي اينها باقي بمانند، باز زندگيتان پاي برجا خواهد بود. به ياد داشته باشيد كه ابتدا اين سنگ ها ي بزرگ را بگذاريد، در غير اين صورت هيچ گاه به آنها دست نخواهيد يافت. اما سنگريزهها ساير چيزهاي قابل اهميت هستند مثل تحصيل، كار، خانه و ماشين. شنها هم ساير چيزها هستند؛ مسايل خيلي ساده.
معلم ادامه داد: اگر با كارهاي كوچك (شن و آب) خود را خسته كنيد، زندگي خود را با كارهاي كوچكي كه اهميت زيادي ندارند پر مي كنيد و هيچ گاه وقت كافي و مفيد براي كارهاي بزرگ و مهم (سنگ هاي بزرگ) نخواهيد داشت. اول سنگهاي بزرگ را در نظر داشته باشيد، چيزهايي كه واقعاً برايتان اهميت دارند.
🔴شرح حكايت:
كارها را بايد دسته بندي و اولويت بندي كرد و در زمان مناسب آنها را انجام داد. سنگ هاي بزرگ شما كدامند؟
@IranMBA🌺
سنگ هاي بزرگ شما كدامند؟
@IranMBA🌺
معلمي با جعبهاي در دست وارد كلاس شد و جعبه را روي ميز گذاشت. بدون هيچ كلمهاي، يك ظرف شيشهاي بزرگ و چند سنگ بزرگ از داخل جعبه برداشت و تا جايي كه ظرف گنجايش داشت سنگ بزرگ داخل ظرف گذاشت.
سپس از شاگردان خود پرسيد: آيا اين ظرف پر است؟
همه شاگردان گفتند: بله.
سپس معلم مقداري سنگريزه از داخل جعبه برداشت و آنها را به داخل ظرف ريخت و ظرف را به آرامي تكان داد. سنگريزهها در بين مناطق باز بين سنگ هاي بزرگ قرار گرفتند. اين كار را تكرار كرد تا ديگر سنگريزهاي جا نشود.
دوباره از شاگردان پرسيد: آيا ظرف پر است؟
شاگردان با تعجب گفتند: بله.
دوباره معلم ظرفي از شن را از داخل جعبه بيرون آورد و داخل ظرف شيشه اي ريخت و ماسهها همه جاهاي خالي را پر كردند.
معلم يكبار ديگر پرسيد: آيا ظرف پر است؟ و شاگردان يكصدا گفتند: بله.
معلم يك بطري آب از داخل جعبه بيرون آورد و روي همه محتويات داخل ظرف شيشهاي خالي كرد و گفت: حالا ظرف پر است.
سپس پرسيد: ميدانيد مفهوم اين نمايش چيست؟
و گفت: اين شيشه و محتويات آن نمايي از زندگي شماست. اگر سنگ هاي بزرگ را اول نگذاريد، هيچ وقت فرصت پرداختن به آن ها را نخواهيد يافت. سنگهاي بزرگ مهمترين چيزها در زندگي شما هستند؛ خدايتان، خانوادهتان، فرزندانتان، سلامتيتان، دوستانتان و مهمترين علايقتان. چيزهايي كه اگر همه چيزهاي ديگر نباشند ولي اينها باقي بمانند، باز زندگيتان پاي برجا خواهد بود. به ياد داشته باشيد كه ابتدا اين سنگ ها ي بزرگ را بگذاريد، در غير اين صورت هيچ گاه به آنها دست نخواهيد يافت. اما سنگريزهها ساير چيزهاي قابل اهميت هستند مثل تحصيل، كار، خانه و ماشين. شنها هم ساير چيزها هستند؛ مسايل خيلي ساده.
معلم ادامه داد: اگر با كارهاي كوچك (شن و آب) خود را خسته كنيد، زندگي خود را با كارهاي كوچكي كه اهميت زيادي ندارند پر مي كنيد و هيچ گاه وقت كافي و مفيد براي كارهاي بزرگ و مهم (سنگ هاي بزرگ) نخواهيد داشت. اول سنگهاي بزرگ را در نظر داشته باشيد، چيزهايي كه واقعاً برايتان اهميت دارند.
🔴شرح حكايت:
كارها را بايد دسته بندي و اولويت بندي كرد و در زمان مناسب آنها را انجام داد. سنگ هاي بزرگ شما كدامند؟
@IranMBA🌺
🔴🔴🔴
دسته كليد پاي تير چراغ برق🚦
@IranMBA🌺
در يك شب تاريك مردي در پياده رو خياباني پاي تير چراغ برق دنبال چيزي ميگشت.
رهگذري او را ديد و پرسيد: دنبال چه ميگردي؟
مرد گفت: دنبال دسته كليدم ميگردم.
رهگذر پرسيد: آن را اينجا گم كردي؟
مرد گفت: نه، فكر ميكنم چند قدمي عقبتر، از دستم افتاده باشد.
رهگذر پرسيد: پس چرا اينجا دنبال آن ميگردي؟
مرد گفت: چون اينجا نور بيشتر است.
🔴شرح حكايت:
شركتها و سازمانها اغلب در حوزه دانش و تجربيات خود دنبال راه حل مسائل ميگردند در حاليكه ممكن است يافتن راه حل به دانش، رويكرد و تفكر متفاوتي نياز داشته باشد.
بهتر است براي دستيابي به نوآوري، جستجو پاي تير چراغ برق را متوقف كنيم.
@IranMBA🌺
دسته كليد پاي تير چراغ برق🚦
@IranMBA🌺
در يك شب تاريك مردي در پياده رو خياباني پاي تير چراغ برق دنبال چيزي ميگشت.
رهگذري او را ديد و پرسيد: دنبال چه ميگردي؟
مرد گفت: دنبال دسته كليدم ميگردم.
رهگذر پرسيد: آن را اينجا گم كردي؟
مرد گفت: نه، فكر ميكنم چند قدمي عقبتر، از دستم افتاده باشد.
رهگذر پرسيد: پس چرا اينجا دنبال آن ميگردي؟
مرد گفت: چون اينجا نور بيشتر است.
🔴شرح حكايت:
شركتها و سازمانها اغلب در حوزه دانش و تجربيات خود دنبال راه حل مسائل ميگردند در حاليكه ممكن است يافتن راه حل به دانش، رويكرد و تفكر متفاوتي نياز داشته باشد.
بهتر است براي دستيابي به نوآوري، جستجو پاي تير چراغ برق را متوقف كنيم.
@IranMBA🌺
اگر نتوانید راهی پیدا کنید
که حین خوابیدن هم پول دربیاورید
تا زمانی که بمیرید کار خواهید کرد!
#وارن_بافت
@IranMBA
که حین خوابیدن هم پول دربیاورید
تا زمانی که بمیرید کار خواهید کرد!
#وارن_بافت
@IranMBA