@indianstudies
داخل هواپیمای ترابری ارتش آمریکا، فرار افغان ها از طالبان
پنج برابر ظرفیت هواپیما، ۶۴۰ نفر
داخل هواپیمای ترابری ارتش آمریکا، فرار افغان ها از طالبان
پنج برابر ظرفیت هواپیما، ۶۴۰ نفر
@indianstudies
افغانستان را بفهمیم
تصور عموم از وقایع افغانستان چنین است که گروهی افراطی با برداشتهای شاذ از اسلام، سی سال پیش با حمایت پاکستان کشور را اشغال کردند و پناهگاه سازمان القاعده شدند و پس از وقایع ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکااز مراکز شهرها عقب رفتند و مردم به جان آمده از دوران حکومت آنها با کمک آمریکا حکومتی دمکراتیک بنا نهادند.
یک افغان مهمترین وجه هویتی خود را چه میداند؟ مردم ساکن در جغرافیایی که امروز افغانستان نامیده میشود هویت خود را با دین اسلام تعریف میکنند. لایهی دوم هویتی یک افغان هویت قبیلهای او ست، اما این لایه از هویت او در برابر لایه اول که اسلام است تنها در شرایطی خاص و ویژه خود را مینمایاند. بدنهی اصلی گروه طالبان همان نیروهای مجاهدین در دوران شوروی بودند که پس از نزاع آنها بر سر قدرت در قامت گروه طالبان با پول و سلاح عربستان و لجستیک پاکستان به عنوان نیرویی رهایی بخش ظهور پیدا کردند و با کمترین مقاومت در راه رسیدن به قدرت از سوی مردم خسته از جنگهای داخلی پذیرفته شدند.
آنچه معمولا جامعهی بیرونی افغانستان را در مورد هویت آنان به اشتباه میاندازد گزارشهای رسانههای غربی و بویژه از نوع فارسی زبان آن است. افغانستان دوران پس از طالبان با این تصویر معروف آغاز میشود که گروهی از مردان پشت در یک سلمانی صف بستهاند تا ریش خود را بتراشند و یا در گوشهای دیگر چند تن زن و دختر جوان فرنجیهایشان را از سر بر میدارند. خطای عمدهی ناظران بیرونی از همینجا نشأت می گیرد. چنین تصاویری از افغانستان دمکراتیک که تا نشان دادن تیم فوتبال دختران و یا حتی هفتهی مد پیش میرود باعث میشود ناظر بیرونی تصور کند افغانستانی با اندیشههای لیبرالیستی وجود دارد که سرگرم مبارزه با مشتی افراط گرای اسلامی به نام طالبان است که هر از چندی با انجام عملیات انتحاری مردم کوچه و بازار را میکشد.
جامعهی سنتی و مذهبی افغانستان جامعهای تقریبا همگون بوده است که از سدههای پیش با همین عقاید زیسته است و حتی عمده ترین دلیل جدا شدن این پاره از بدنهی ایران پس از سست شدن قدرت صفویان و بدنبال آن مرگ نادرشاه همین مسئلهی مذهب است.این مردم در طول تمام این سدهها درون جامعهی سنتی خود قائل به همین اندیشههای نوع طالبانی بودهاند، تلاش مدرنیزاسیون دوران امان الله خان که همان وقت هم مخالفتهای برخی ملاها را به دنبال داشت اصولا تا این اندازه گسترده و تأثیر گذار نبود که بدنهی اصلی جامعه را به واکنش وا دارد.
ورود کمونیستها به صحنه که با اصلاحات افراطی تا سطح روستاها گسترش یافت اولین تکانهی جدی به جامعهی افغانستان بود و به مرکز تسویه حساب دو ابر قدرت از یک سو و منازعهی اسلام انقلابی بر آمده از انقلاب ایران، که هوادارانی در جهان سنی نیز داشت با عربستان به عنوان نمایندهی جریان رسمی از سوی دیگر به اوج رسید. در این میان جامعه ی سنتی و فقیر افغانستان که تا پیش از آن از راه دامداری و کشاورزی و البته مواد مخدر، زندگانی عقب افتادهی قرون وسطایی خود را سپری میکرد اکنون برای حفظ چفت و بست سنتی عقایدش به تلاطم افتاد و در برابر متجاوزان شوروی از یک سو قد علم کرد و با پول و سلاح های بی دریغ سرازیر شده به کشور به گروها و احزاب و به قول خودشان تنظیمهای مختلف تقسیم شد. از این مرحله به بعد کسب قدرت و ریاست به اهداف خداجویانهی اسلامی رهبران آنها نیز اضافه شد و لایهی دوم هویتی نیز مورد استفاده قرار گرفت، برخلاف جنگ ابر قدرتها که به ظاهر به پایان رسیده نبرد بزرگ ایدئولوژیک دیگری در جهان اسلام در حال آغاز شدن است. این نبرد از نظر عربستان بسیار حیاتی است و نباید بخشی از همسایهی ایران شیعه که از نظر زبانی و فرهنگی بخش جدایی ناپذیر ایران بوده است، در میانهی این کارزار از دست برود.
حضور سه میلیون افغان در داخل ایران که همواره در حال رفت و آمد هستند و یک اقلیت نسبتا قابل توجه از شیعیان در مرکز افغانستان و اقتصاد وابستهی آن به تولیدات ایران و در سالهای اخیر، برگرداندن راههای تجاری افغانستان از بندر کراچی به سوی چابهار به اندازهی کافی زمینههای نگرانی پاکستان و عربستان را فراهم میآورد. این بار آمریکاییها و عربهای متحدشان بر سر یک چیز توافق داشتند، آوردن حکومتی بر سر قدرت که رویهای تهاجمی با دنیا نداشته باشد اما به اندازهی کافی از ویژگیهایی برخوردار باشد که مانع نفوذ و حضور گستردهی ایران شود. از نظر آنها قرار نبود عراق دیگری در همسایگی ایران بوجود بیاید.
طالبان هيچگاه نرفته بود كه اكنون دو باره باز گردد.
شهابالدین فرخیار
افغانستان را بفهمیم
تصور عموم از وقایع افغانستان چنین است که گروهی افراطی با برداشتهای شاذ از اسلام، سی سال پیش با حمایت پاکستان کشور را اشغال کردند و پناهگاه سازمان القاعده شدند و پس از وقایع ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکااز مراکز شهرها عقب رفتند و مردم به جان آمده از دوران حکومت آنها با کمک آمریکا حکومتی دمکراتیک بنا نهادند.
یک افغان مهمترین وجه هویتی خود را چه میداند؟ مردم ساکن در جغرافیایی که امروز افغانستان نامیده میشود هویت خود را با دین اسلام تعریف میکنند. لایهی دوم هویتی یک افغان هویت قبیلهای او ست، اما این لایه از هویت او در برابر لایه اول که اسلام است تنها در شرایطی خاص و ویژه خود را مینمایاند. بدنهی اصلی گروه طالبان همان نیروهای مجاهدین در دوران شوروی بودند که پس از نزاع آنها بر سر قدرت در قامت گروه طالبان با پول و سلاح عربستان و لجستیک پاکستان به عنوان نیرویی رهایی بخش ظهور پیدا کردند و با کمترین مقاومت در راه رسیدن به قدرت از سوی مردم خسته از جنگهای داخلی پذیرفته شدند.
آنچه معمولا جامعهی بیرونی افغانستان را در مورد هویت آنان به اشتباه میاندازد گزارشهای رسانههای غربی و بویژه از نوع فارسی زبان آن است. افغانستان دوران پس از طالبان با این تصویر معروف آغاز میشود که گروهی از مردان پشت در یک سلمانی صف بستهاند تا ریش خود را بتراشند و یا در گوشهای دیگر چند تن زن و دختر جوان فرنجیهایشان را از سر بر میدارند. خطای عمدهی ناظران بیرونی از همینجا نشأت می گیرد. چنین تصاویری از افغانستان دمکراتیک که تا نشان دادن تیم فوتبال دختران و یا حتی هفتهی مد پیش میرود باعث میشود ناظر بیرونی تصور کند افغانستانی با اندیشههای لیبرالیستی وجود دارد که سرگرم مبارزه با مشتی افراط گرای اسلامی به نام طالبان است که هر از چندی با انجام عملیات انتحاری مردم کوچه و بازار را میکشد.
جامعهی سنتی و مذهبی افغانستان جامعهای تقریبا همگون بوده است که از سدههای پیش با همین عقاید زیسته است و حتی عمده ترین دلیل جدا شدن این پاره از بدنهی ایران پس از سست شدن قدرت صفویان و بدنبال آن مرگ نادرشاه همین مسئلهی مذهب است.این مردم در طول تمام این سدهها درون جامعهی سنتی خود قائل به همین اندیشههای نوع طالبانی بودهاند، تلاش مدرنیزاسیون دوران امان الله خان که همان وقت هم مخالفتهای برخی ملاها را به دنبال داشت اصولا تا این اندازه گسترده و تأثیر گذار نبود که بدنهی اصلی جامعه را به واکنش وا دارد.
ورود کمونیستها به صحنه که با اصلاحات افراطی تا سطح روستاها گسترش یافت اولین تکانهی جدی به جامعهی افغانستان بود و به مرکز تسویه حساب دو ابر قدرت از یک سو و منازعهی اسلام انقلابی بر آمده از انقلاب ایران، که هوادارانی در جهان سنی نیز داشت با عربستان به عنوان نمایندهی جریان رسمی از سوی دیگر به اوج رسید. در این میان جامعه ی سنتی و فقیر افغانستان که تا پیش از آن از راه دامداری و کشاورزی و البته مواد مخدر، زندگانی عقب افتادهی قرون وسطایی خود را سپری میکرد اکنون برای حفظ چفت و بست سنتی عقایدش به تلاطم افتاد و در برابر متجاوزان شوروی از یک سو قد علم کرد و با پول و سلاح های بی دریغ سرازیر شده به کشور به گروها و احزاب و به قول خودشان تنظیمهای مختلف تقسیم شد. از این مرحله به بعد کسب قدرت و ریاست به اهداف خداجویانهی اسلامی رهبران آنها نیز اضافه شد و لایهی دوم هویتی نیز مورد استفاده قرار گرفت، برخلاف جنگ ابر قدرتها که به ظاهر به پایان رسیده نبرد بزرگ ایدئولوژیک دیگری در جهان اسلام در حال آغاز شدن است. این نبرد از نظر عربستان بسیار حیاتی است و نباید بخشی از همسایهی ایران شیعه که از نظر زبانی و فرهنگی بخش جدایی ناپذیر ایران بوده است، در میانهی این کارزار از دست برود.
حضور سه میلیون افغان در داخل ایران که همواره در حال رفت و آمد هستند و یک اقلیت نسبتا قابل توجه از شیعیان در مرکز افغانستان و اقتصاد وابستهی آن به تولیدات ایران و در سالهای اخیر، برگرداندن راههای تجاری افغانستان از بندر کراچی به سوی چابهار به اندازهی کافی زمینههای نگرانی پاکستان و عربستان را فراهم میآورد. این بار آمریکاییها و عربهای متحدشان بر سر یک چیز توافق داشتند، آوردن حکومتی بر سر قدرت که رویهای تهاجمی با دنیا نداشته باشد اما به اندازهی کافی از ویژگیهایی برخوردار باشد که مانع نفوذ و حضور گستردهی ایران شود. از نظر آنها قرار نبود عراق دیگری در همسایگی ایران بوجود بیاید.
طالبان هيچگاه نرفته بود كه اكنون دو باره باز گردد.
شهابالدین فرخیار
@indianstudies
حمله ی نیروهای پلیس هند به عزاداران امام حسین علیه السلام در جمون کشمیر
در هشتمین روز محرم سربازان هندی اجازه برگزاری مراسم سنتی هشتم محرم را به مردم ندادند و خبرنگاران و عکاسان خبری را مورد ضرب و شتم قرار داده، اجازه ی پوشش مراسمات عزاداری را ندادند و تعدادی را مجروح و دستگیر کردند.
حمله ی نیروهای پلیس هند به عزاداران امام حسین علیه السلام در جمون کشمیر
در هشتمین روز محرم سربازان هندی اجازه برگزاری مراسم سنتی هشتم محرم را به مردم ندادند و خبرنگاران و عکاسان خبری را مورد ضرب و شتم قرار داده، اجازه ی پوشش مراسمات عزاداری را ندادند و تعدادی را مجروح و دستگیر کردند.
@indianstudies
*معرفی کتاب*
کارن جوهر (Karan Johar؛ زادهٔ ۲۵ مهٔ ۱۹۷۲) هنرپیشه، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهٔ اهل هند است. وی از سال ۱۹۹۵ میلادی فعالیت هنری خود را آغاز کرد.
برخی به او لقب "گاد فادر بالیوود" را داده اند و معتقدند او نفوذ بسیار بالایی در صنعت سینمایی هند دارد.
کارن جوهر کار خود را با نویسندگی و کارگردانی فیلم "داره یه اتفاقایی میفته" آغاز کرد. این فیلم با حضور زوج مشهور شاهرخ خان و کاجول بسیار موفق ظاهر شد و توانست جوایز متعددی برای کارن به ارمغان آورد. پس از آن نیز وی با فیلمهای دیگری نظیر "من خان هستم" توانست جوایز معتبر سینمای هند نظیر جوایز فیلمفیر را از آن خود کند. وی علاوه بر کارگردانی، نویسندگی، تهیهکنندگی و بازیگری در سینما، تاک شوی معروف "قهوه با کارن" را در تلویزیون اجرا میکند که از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۸، شش فصل از آن بر روی آنتن رفته است. این برنامه گفتگوی کارن با بازیگران مشهور (سلبریتی) بالیوود است.
*معرفی کتاب*
کارن جوهر (Karan Johar؛ زادهٔ ۲۵ مهٔ ۱۹۷۲) هنرپیشه، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهٔ اهل هند است. وی از سال ۱۹۹۵ میلادی فعالیت هنری خود را آغاز کرد.
برخی به او لقب "گاد فادر بالیوود" را داده اند و معتقدند او نفوذ بسیار بالایی در صنعت سینمایی هند دارد.
کارن جوهر کار خود را با نویسندگی و کارگردانی فیلم "داره یه اتفاقایی میفته" آغاز کرد. این فیلم با حضور زوج مشهور شاهرخ خان و کاجول بسیار موفق ظاهر شد و توانست جوایز متعددی برای کارن به ارمغان آورد. پس از آن نیز وی با فیلمهای دیگری نظیر "من خان هستم" توانست جوایز معتبر سینمای هند نظیر جوایز فیلمفیر را از آن خود کند. وی علاوه بر کارگردانی، نویسندگی، تهیهکنندگی و بازیگری در سینما، تاک شوی معروف "قهوه با کارن" را در تلویزیون اجرا میکند که از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۸، شش فصل از آن بر روی آنتن رفته است. این برنامه گفتگوی کارن با بازیگران مشهور (سلبریتی) بالیوود است.
@indianstudies
منافع ملی ایران و تحولات افغانستان
در ایران چه در زمان پهلوی و چه در عصر جمهوری اسلامی ، چه در میان روشنفکران و دانشگاهیان و چه میان دیپلمات ها و حکومتی ها ، درک دقیق و درستی از منافع ملی ایران در افغانستان وجود ندارد ، معدود کسانی بودند مانند چنگیز پهلوان که تعریف درستی از منافع ملی ایران در افغانستان ارائه داده اند ، اما منافع ما در افغانستان چیست؟ منافع ما در افغانستان، برقراری نزدیگترین مناسبات سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی با افغانستان در محور پیوندهای فرهنگی و تمدنی است ، همان هدفی که ترکیه در جمهوری آذربایجان به آن رسیده است ، اگرچه باتوجه به فقر افغانستان و تکثر قومی و مذهبی آن و ورشکستگی دولتش ، کار ایران در افغانستان به مراتب سخت تر و انگیزه هایش نیز شاید کمتر باشد، اما هدف گذاری و جهت گیری یک سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی ایران در افغانستان، نباید جز این باشد ، مشکل کار اینجاست که سخن گفتن از اشتراکات و پیوندهای مدنی و فرهنگی در ایران و افغانستان با سو تفاهم ها و تنش هایی همراه بوده و این گویا منجر به دلسردی در میان ما ایرانیان شده است که تصور کنیم پیوندهای فرهنگی و مدنی مان قابل اعتنا و سرمایه گذاری نیستند ، اما با این وجود رکن رکین سیاست خارجی ایران نسبت به افغانستان بایستی ایجاد اتحاد همه جانبه بر محور پیوندهای مدنی و فرهنگی باشد ، افغانستان به عنوان کشوری با هویت فرهنگی مشترک با ما ، ایران را به چین و آسیای مرکزی و کمربند فارسی متصل می سازد که به کشمیر و تورفان چین و پامیر می رسد ، رها سازی افغانستان در چنگال نیروهای ضد فرهنگ نوروز ، خطایی بس بزرگ و استراتژیک خواهد بود ، در این میان، تحولات اخیر برای ایران تهدیدی است که با هوشیاری و تعمق می تواند به فرصتی تاریخ ساز تبدیل گردد ، پس از دویست سال استعمار غرب که عامل اصلی جدایی و افتراق ایران و افغانستان بود با نکبت و فضاحت افغانستان را ترک کرده است ، حال انتخاب باماست آیا می خواهیم از خلا حضور غربی ها استفاده کرده و در کنار مردم افغانستان بایستیم و یا می خواهیم به سود پاکستان و قطر و ترکیه و سعودی و عامل و کارگزار اجرایی شان یعنی طالبان ، کناره بکشیم ، آیا در تحولات افغانستان ملاک برای ما محور تمدنی و زبان و مذهب و فرهنگ است یا به اصالت اسلحه معتقد هستیم و هر آن که سلاح و زور دارد را تکریم خواهیم کرد ، فرصتی استثنایی و تاریخی برای ایران فراهم آمده است ، غرب و غرب گرایی در افغانستان شکستی مفتضحانه را تحمل کرده است ، در این چند روز مردم افغانستان از گلایه های دیرینه دست برداشته و با درک خیانت آمریکا به آنان، همه جانبه دست نیاز عاطفی و روحی به ایران دراز کرده اند ، ما ایرانی باید این دست را به گرمی بفشاریم . بله تعامل و ایجاد و حفظ کانال های ارتباطی با طالبان مثبت بوده و می تواند در کاهش خشونت علیه مردم افغانستان موثر باشد، هم چنین عدم دخالت نظامی در افغانستان بی تردید اقدامی سنجیده بوده و جای تعجب دارد که برخی تحلیلگران ارزشی ، هر انتقادی به سیاست ایران در قبال افغانستان را با این کلیشه توخالی پاسخ می دهند که توقع داشتید در افغانستان بجنگیم ؟ خیر چنین توقعی نبود و نیست ، ارتباط با طالبان هم مثبت و ضروری بوده ولی تطهیر طالبان چه توجیه و مبنایی دارد ؟! رها سازی مردم افغانستان و پشت کردن به انان و نگاه به مسائل افغانستان از زاویه صرف خروج آمریکا، نادرست و غیر سازنده است .
ایران باید کانال های ارتباطی خود را با طالبان حفظ کرده و طالبان را به تعامل سازنده با سایر جناح های سیاسی افغانستان فرا بخواند، تاکید نماید که انحصار قدرت به وسیله طالبان و انتقال قهر آمیز قدرت را نمی پذیرد و نیز ما باید دیپلماسی فرهنگی و ارتباط رسانه ای خود با مردم افغانستان را تعمیق ببخشیم، باید امروز در کنار مردم پشتون جلال آباد باشیم که به درستی از پرچم ملی خود در برابر پرچم یک گروه صیانت کردند باید در کنار هزاره ای باشیم که حق دارد از تعدی به مجسمه شهید مزاری عزیز جگر خون گردد و باید در کنار احمد مسعود فرزند قهرمان ملی افغانستان و اسطوره معاصر حوزه تمدنی مشترک مان قرار بگیریم و تا طالبان عملا به روند صلح و پذیرش دولت انتقالی فراگیر نپیوستند ، دولت قانونی افغانستان به رهبری امرالله صالح را به عنوان دولت مشروع و برخاسته از قانون اساسی بشناسیم.
محمد علی بهمنی قاجار
منافع ملی ایران و تحولات افغانستان
در ایران چه در زمان پهلوی و چه در عصر جمهوری اسلامی ، چه در میان روشنفکران و دانشگاهیان و چه میان دیپلمات ها و حکومتی ها ، درک دقیق و درستی از منافع ملی ایران در افغانستان وجود ندارد ، معدود کسانی بودند مانند چنگیز پهلوان که تعریف درستی از منافع ملی ایران در افغانستان ارائه داده اند ، اما منافع ما در افغانستان چیست؟ منافع ما در افغانستان، برقراری نزدیگترین مناسبات سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی با افغانستان در محور پیوندهای فرهنگی و تمدنی است ، همان هدفی که ترکیه در جمهوری آذربایجان به آن رسیده است ، اگرچه باتوجه به فقر افغانستان و تکثر قومی و مذهبی آن و ورشکستگی دولتش ، کار ایران در افغانستان به مراتب سخت تر و انگیزه هایش نیز شاید کمتر باشد، اما هدف گذاری و جهت گیری یک سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی ایران در افغانستان، نباید جز این باشد ، مشکل کار اینجاست که سخن گفتن از اشتراکات و پیوندهای مدنی و فرهنگی در ایران و افغانستان با سو تفاهم ها و تنش هایی همراه بوده و این گویا منجر به دلسردی در میان ما ایرانیان شده است که تصور کنیم پیوندهای فرهنگی و مدنی مان قابل اعتنا و سرمایه گذاری نیستند ، اما با این وجود رکن رکین سیاست خارجی ایران نسبت به افغانستان بایستی ایجاد اتحاد همه جانبه بر محور پیوندهای مدنی و فرهنگی باشد ، افغانستان به عنوان کشوری با هویت فرهنگی مشترک با ما ، ایران را به چین و آسیای مرکزی و کمربند فارسی متصل می سازد که به کشمیر و تورفان چین و پامیر می رسد ، رها سازی افغانستان در چنگال نیروهای ضد فرهنگ نوروز ، خطایی بس بزرگ و استراتژیک خواهد بود ، در این میان، تحولات اخیر برای ایران تهدیدی است که با هوشیاری و تعمق می تواند به فرصتی تاریخ ساز تبدیل گردد ، پس از دویست سال استعمار غرب که عامل اصلی جدایی و افتراق ایران و افغانستان بود با نکبت و فضاحت افغانستان را ترک کرده است ، حال انتخاب باماست آیا می خواهیم از خلا حضور غربی ها استفاده کرده و در کنار مردم افغانستان بایستیم و یا می خواهیم به سود پاکستان و قطر و ترکیه و سعودی و عامل و کارگزار اجرایی شان یعنی طالبان ، کناره بکشیم ، آیا در تحولات افغانستان ملاک برای ما محور تمدنی و زبان و مذهب و فرهنگ است یا به اصالت اسلحه معتقد هستیم و هر آن که سلاح و زور دارد را تکریم خواهیم کرد ، فرصتی استثنایی و تاریخی برای ایران فراهم آمده است ، غرب و غرب گرایی در افغانستان شکستی مفتضحانه را تحمل کرده است ، در این چند روز مردم افغانستان از گلایه های دیرینه دست برداشته و با درک خیانت آمریکا به آنان، همه جانبه دست نیاز عاطفی و روحی به ایران دراز کرده اند ، ما ایرانی باید این دست را به گرمی بفشاریم . بله تعامل و ایجاد و حفظ کانال های ارتباطی با طالبان مثبت بوده و می تواند در کاهش خشونت علیه مردم افغانستان موثر باشد، هم چنین عدم دخالت نظامی در افغانستان بی تردید اقدامی سنجیده بوده و جای تعجب دارد که برخی تحلیلگران ارزشی ، هر انتقادی به سیاست ایران در قبال افغانستان را با این کلیشه توخالی پاسخ می دهند که توقع داشتید در افغانستان بجنگیم ؟ خیر چنین توقعی نبود و نیست ، ارتباط با طالبان هم مثبت و ضروری بوده ولی تطهیر طالبان چه توجیه و مبنایی دارد ؟! رها سازی مردم افغانستان و پشت کردن به انان و نگاه به مسائل افغانستان از زاویه صرف خروج آمریکا، نادرست و غیر سازنده است .
ایران باید کانال های ارتباطی خود را با طالبان حفظ کرده و طالبان را به تعامل سازنده با سایر جناح های سیاسی افغانستان فرا بخواند، تاکید نماید که انحصار قدرت به وسیله طالبان و انتقال قهر آمیز قدرت را نمی پذیرد و نیز ما باید دیپلماسی فرهنگی و ارتباط رسانه ای خود با مردم افغانستان را تعمیق ببخشیم، باید امروز در کنار مردم پشتون جلال آباد باشیم که به درستی از پرچم ملی خود در برابر پرچم یک گروه صیانت کردند باید در کنار هزاره ای باشیم که حق دارد از تعدی به مجسمه شهید مزاری عزیز جگر خون گردد و باید در کنار احمد مسعود فرزند قهرمان ملی افغانستان و اسطوره معاصر حوزه تمدنی مشترک مان قرار بگیریم و تا طالبان عملا به روند صلح و پذیرش دولت انتقالی فراگیر نپیوستند ، دولت قانونی افغانستان به رهبری امرالله صالح را به عنوان دولت مشروع و برخاسته از قانون اساسی بشناسیم.
محمد علی بهمنی قاجار
@indianstudies
*جغرافیای سیاسی و مسئله طالبان در افغانستان*
از دیدگاه جغرافیای سیاسی میتوان گفت، بیش از هرچیز *دو عنصر جغرافیا و تاریخ* در تحلیل مسائل سیاسی امروز طالبان در افغانستان و آینده روابط با ایران دارای اهمیت هستند.
در *جغرافیا،* عوامل مکان، موقعیت، انسان و در *تاریخ* دو عامل زمان و فضا بطور همزمان بسیار مهم می باشند.
۱_ در بقدرت رسیدن طالبان و آینده سیاسی افغانستان، این جغرافیاست که منافع بازیگران را تعریف و تعیین کرده است. زیرا *جغرافیای افعانستان* تا کنون توانسته است به *کاهش و افزایش قدرت* همه بازیگران (رسمی و غیر رسمی؛ داخلی و خارجی) برای پیگیری منافعشان در این کشور کمک کند.
۲_ انواع قدرت در افغانستان نسبی و مشروط به زمان و فضا هستند. یعنی هیچکس نمی تواند به تنهایی به افغانستان و منطقه *نظم* دهد مگر آنکه خود را در پناه نسبتا امنی از *معاهدات و قراردادها* در باره آینده روابط با افغانستان قرار دهد.
۳_ کشمکش ها در افغانستان حداقل در یکصد سال اخیر با انواع *هویت های* فراملی( کمونیسم و اسلام)، ملی (پشتون)، و فروملی (خرده هویتهای قومی طایفگی) گره خورده است. از این رو، کشوری مانند ایران نمی تواند خود را از هرگونه کشمکش در افغانستان به دور دارد. زیرا خود به خود درگیر آن خواهد شد.
۴_امروزه اقتصاد جهانی شده، قادر است *استقلال و حق حاکمیت* دولتهایی مانند *ایران و افغانستان* را مورد فروپاشی قرار دهد. به همین جهت، میزان نقش آفرینی آینده ایران در افغانستان به شدت با این امر گره می خورد. زیرا هر کشوری با اقتصاد قدرتمندتر، سهم بیشتری در بازی های منطقه ای از جمله *محیط افغانستان* بخود اختصاص خواهد داد.
۵_ روند وضعیت اقتصادی ایران با شدت فزاینده ای رو به تنزل است،این امر با گسترش درصد فقر در جامعه ایرانی تا حدود ۵۰٪ همراه است. از این رو، کشور در معرض آسیب های اجتماعی فرهنگی زیادی قرار دارد. بنابر آمارهای نیروی انتظامی امنیت اجتماعی بشدت آسیب پذیر شده است. نتیجه اینکه، اولا، ایران توان پذیرش آوارگان بیشتری ندارد. دوما، شهرهای مرزی بویژه در شرق و در همسایگی با افغانستان و پاکستان در معرض آسیبهای احتمالی شدیدتر هستند.
۶_ شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد و حتی شهرهایی همچون چابهار که پذیرای افغانی های زیادی با بنیه اقتصادی نه چندان قوی هستند، در معرض خطر بالقوه نیروهای طالبان هستند. آیا کسی تضمین می دهد طالبان به تسلیح برخی افغانی های ساکن ایران و حتی برخی عزیزان اهل سنت که *همفکر عقیدتی طالبان* هستند، نپردازد؟ سخنان *مولوی عبدالحمید* در پی پیروزی طالبان را نباید نادیده گرفت. منظورم نه ایشان، بلکه *پیروان عقیدتی طالبان در ایران و در میان افغانهای عزیز ساکن ایران* است که امکان دارد با فتاوای ملایان طالبان اقدامات تحریک آمیزی در مراکزی مانند شهرهای بزرگ انجام دهند.
۷_ پدیده های جغرافیایی مانند آب، مرز، خطوط دسترسی، قومیت، هویت،... در رابطه ایران و طالبان در افغانستان، نه دوجانبه بلکه چند جانبه اند.
۸_ وجود *قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین* از ماهها پیش، وقوع تحولات خاص در منطقه را اجتناب ناپذیر ساخته بود. خروج سریع آمریکا از افغانستان و بی ثباتی آن، بر این تاکید می کند که ایران باید بشدت بر خوانش و درک *استراتژی های امریکا، چین، و روسیه* متمرکز شود.
۹_ بقای قدرت طالبان در آینده، بعنوان بخشی از واقعیت جغرافیای طبیعی و انسانی افعانستان، متکی به بخشی از دیگر اقوام و نرمش با آنها خواهد بود. همچنین تداوم بقای طالبان در گروی چگونگی *رفتار کشورهای حامی آن* خواهد بود. این امر بر پیچیدگی روابط کشورهایی مانند پاکستان، عربستان، امارات، قطر، ایران، ترکیه، روسیه، چین و آمریکا با یکدیگر می افزاید.
+ *پاکستان* بر اساس منافع خود از طالبان دفاع خواهد کرد. هرچند که مشکلات مرزی و قومی (پشتون) پاکستان با طالبان نیز ادامه خواهد یافت. پاکستان مایل به ثبات در افغانستان نبوده و نخواهد بود. زیرا بی ثباتی افغانستان ولو با طالبان نفع بیشتری برای او دارد تا ثبات افغانستان باطالبان.
+ *چین* خواهد کوشید تا در راستای اهداف اقتصادی بویژه پروژه جاده ابریشم به طالبان نزدیک تر شود؛ در حالیکه از این منظر، *هند* نیز برای موازنه در برابر پاکستان و چین، برای نزدیکی و جلب نظر طالبان تلاش خواهد کرد. زیرا این قانون *منطقه جنوب آسیا* است. طالبان هم به چین و هم به هند برای مقابله احتمالی با پاکستان نیازمند خواهد بود.
+ *عربستان و امارات* برخلاف تفکرات رایج سیاسی در رسانه ها، رضایت چندانی از تفکرات طالبانیزم نخواهند داشت زیرا از شیوع این تفکرات در بین افغانی های ساکن در کشورشان *هراسناک* خواهند بود، که مبادا *تفکرات سلفی* در بعد سیاسی دامنگیر جامعه خودشان شود.
*جغرافیای سیاسی و مسئله طالبان در افغانستان*
از دیدگاه جغرافیای سیاسی میتوان گفت، بیش از هرچیز *دو عنصر جغرافیا و تاریخ* در تحلیل مسائل سیاسی امروز طالبان در افغانستان و آینده روابط با ایران دارای اهمیت هستند.
در *جغرافیا،* عوامل مکان، موقعیت، انسان و در *تاریخ* دو عامل زمان و فضا بطور همزمان بسیار مهم می باشند.
۱_ در بقدرت رسیدن طالبان و آینده سیاسی افغانستان، این جغرافیاست که منافع بازیگران را تعریف و تعیین کرده است. زیرا *جغرافیای افعانستان* تا کنون توانسته است به *کاهش و افزایش قدرت* همه بازیگران (رسمی و غیر رسمی؛ داخلی و خارجی) برای پیگیری منافعشان در این کشور کمک کند.
۲_ انواع قدرت در افغانستان نسبی و مشروط به زمان و فضا هستند. یعنی هیچکس نمی تواند به تنهایی به افغانستان و منطقه *نظم* دهد مگر آنکه خود را در پناه نسبتا امنی از *معاهدات و قراردادها* در باره آینده روابط با افغانستان قرار دهد.
۳_ کشمکش ها در افغانستان حداقل در یکصد سال اخیر با انواع *هویت های* فراملی( کمونیسم و اسلام)، ملی (پشتون)، و فروملی (خرده هویتهای قومی طایفگی) گره خورده است. از این رو، کشوری مانند ایران نمی تواند خود را از هرگونه کشمکش در افغانستان به دور دارد. زیرا خود به خود درگیر آن خواهد شد.
۴_امروزه اقتصاد جهانی شده، قادر است *استقلال و حق حاکمیت* دولتهایی مانند *ایران و افغانستان* را مورد فروپاشی قرار دهد. به همین جهت، میزان نقش آفرینی آینده ایران در افغانستان به شدت با این امر گره می خورد. زیرا هر کشوری با اقتصاد قدرتمندتر، سهم بیشتری در بازی های منطقه ای از جمله *محیط افغانستان* بخود اختصاص خواهد داد.
۵_ روند وضعیت اقتصادی ایران با شدت فزاینده ای رو به تنزل است،این امر با گسترش درصد فقر در جامعه ایرانی تا حدود ۵۰٪ همراه است. از این رو، کشور در معرض آسیب های اجتماعی فرهنگی زیادی قرار دارد. بنابر آمارهای نیروی انتظامی امنیت اجتماعی بشدت آسیب پذیر شده است. نتیجه اینکه، اولا، ایران توان پذیرش آوارگان بیشتری ندارد. دوما، شهرهای مرزی بویژه در شرق و در همسایگی با افغانستان و پاکستان در معرض آسیبهای احتمالی شدیدتر هستند.
۶_ شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد و حتی شهرهایی همچون چابهار که پذیرای افغانی های زیادی با بنیه اقتصادی نه چندان قوی هستند، در معرض خطر بالقوه نیروهای طالبان هستند. آیا کسی تضمین می دهد طالبان به تسلیح برخی افغانی های ساکن ایران و حتی برخی عزیزان اهل سنت که *همفکر عقیدتی طالبان* هستند، نپردازد؟ سخنان *مولوی عبدالحمید* در پی پیروزی طالبان را نباید نادیده گرفت. منظورم نه ایشان، بلکه *پیروان عقیدتی طالبان در ایران و در میان افغانهای عزیز ساکن ایران* است که امکان دارد با فتاوای ملایان طالبان اقدامات تحریک آمیزی در مراکزی مانند شهرهای بزرگ انجام دهند.
۷_ پدیده های جغرافیایی مانند آب، مرز، خطوط دسترسی، قومیت، هویت،... در رابطه ایران و طالبان در افغانستان، نه دوجانبه بلکه چند جانبه اند.
۸_ وجود *قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین* از ماهها پیش، وقوع تحولات خاص در منطقه را اجتناب ناپذیر ساخته بود. خروج سریع آمریکا از افغانستان و بی ثباتی آن، بر این تاکید می کند که ایران باید بشدت بر خوانش و درک *استراتژی های امریکا، چین، و روسیه* متمرکز شود.
۹_ بقای قدرت طالبان در آینده، بعنوان بخشی از واقعیت جغرافیای طبیعی و انسانی افعانستان، متکی به بخشی از دیگر اقوام و نرمش با آنها خواهد بود. همچنین تداوم بقای طالبان در گروی چگونگی *رفتار کشورهای حامی آن* خواهد بود. این امر بر پیچیدگی روابط کشورهایی مانند پاکستان، عربستان، امارات، قطر، ایران، ترکیه، روسیه، چین و آمریکا با یکدیگر می افزاید.
+ *پاکستان* بر اساس منافع خود از طالبان دفاع خواهد کرد. هرچند که مشکلات مرزی و قومی (پشتون) پاکستان با طالبان نیز ادامه خواهد یافت. پاکستان مایل به ثبات در افغانستان نبوده و نخواهد بود. زیرا بی ثباتی افغانستان ولو با طالبان نفع بیشتری برای او دارد تا ثبات افغانستان باطالبان.
+ *چین* خواهد کوشید تا در راستای اهداف اقتصادی بویژه پروژه جاده ابریشم به طالبان نزدیک تر شود؛ در حالیکه از این منظر، *هند* نیز برای موازنه در برابر پاکستان و چین، برای نزدیکی و جلب نظر طالبان تلاش خواهد کرد. زیرا این قانون *منطقه جنوب آسیا* است. طالبان هم به چین و هم به هند برای مقابله احتمالی با پاکستان نیازمند خواهد بود.
+ *عربستان و امارات* برخلاف تفکرات رایج سیاسی در رسانه ها، رضایت چندانی از تفکرات طالبانیزم نخواهند داشت زیرا از شیوع این تفکرات در بین افغانی های ساکن در کشورشان *هراسناک* خواهند بود، که مبادا *تفکرات سلفی* در بعد سیاسی دامنگیر جامعه خودشان شود.
مطالعات شبه قاره هند
@indianstudies *جغرافیای سیاسی و مسئله طالبان در افغانستان* از دیدگاه جغرافیای سیاسی میتوان گفت، بیش از هرچیز *دو عنصر جغرافیا و تاریخ* در تحلیل مسائل سیاسی امروز طالبان در افغانستان و آینده روابط با ایران دارای اهمیت هستند. در *جغرافیا،* عوامل مکان، موقعیت،…
+ *ایران* خواه ناخواه بعنوان بخشی از *واقعیت همسایگی افغانستان*، مورد توجه طالبان باقی خواهد ماند. بویژه روابط غیردوستانه ایران با امریکا، دریچه اطمینانی برای آینده طالبان خواهد بود.
*از نظر همسایگی*، روابط ایران و طالبان در چارچوب روابط با دیگر اقوام افغانستان مانند *هزاره و تاجیک* صورت خواهد گرفت. طالبان گرچه شیعیان افغان و حتی ایران شیعی را ناخوش می دارد، اما اینرا هم میداند که ایران بسیار کمتر از پاکستان برای او خطرناک است؛ هم به دلیل *استقرار پشتونها در بخش وسیعی از قلمرو مرزی پاکستان و افغانستان!* که بطور بالقوه و بالفعل، امکان مداخله پاکستان در افغانستان را تشدید خواهد کرد و هم به لحاظ *گروهبندی های درون اعتقادی آنها*.
*هیچ داوری عادلانه تر از جغرافیا و تاریخ عمل نمی کند*
*مرجان بدیعی ازنداهی، گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران*
*از نظر همسایگی*، روابط ایران و طالبان در چارچوب روابط با دیگر اقوام افغانستان مانند *هزاره و تاجیک* صورت خواهد گرفت. طالبان گرچه شیعیان افغان و حتی ایران شیعی را ناخوش می دارد، اما اینرا هم میداند که ایران بسیار کمتر از پاکستان برای او خطرناک است؛ هم به دلیل *استقرار پشتونها در بخش وسیعی از قلمرو مرزی پاکستان و افغانستان!* که بطور بالقوه و بالفعل، امکان مداخله پاکستان در افغانستان را تشدید خواهد کرد و هم به لحاظ *گروهبندی های درون اعتقادی آنها*.
*هیچ داوری عادلانه تر از جغرافیا و تاریخ عمل نمی کند*
*مرجان بدیعی ازنداهی، گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران*
@indianstudies
درخواست جمعی از اساتید،دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران برای اختصاص تسهیلات حمایتی به دانشجویان افغانستانی متاثر از تحولات اخیر
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeQ7kejre3vooLz83hRsGCY18IJqOpoCjwWPyED2zf7EPxlZA/viewform?vc=0&c=0&w=1&flr=0
درخواست جمعی از اساتید،دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران برای اختصاص تسهیلات حمایتی به دانشجویان افغانستانی متاثر از تحولات اخیر
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeQ7kejre3vooLz83hRsGCY18IJqOpoCjwWPyED2zf7EPxlZA/viewform?vc=0&c=0&w=1&flr=0
Google Docs
درخواست جمعی از اساتید،دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران برای اختصاص تسهیلات حمایتی به دانشجویان افغانستانی متاثر از تحولات…
آنان که به خدا ایمان آوردند و از وطن خود هجرت نمودند و در راه خدا با مال و جانشان کوشش کردند و هم آنان که منزل دادند و یاری کردند آنها دوستدار و مددکار یکدیگرند.(انفال/۷۲)
بسمه تعالی
جناب آقای دکتر نیلی احمدآبادی، ریاست محترم دانشگاه تهران
عرض سلام و…
بسمه تعالی
جناب آقای دکتر نیلی احمدآبادی، ریاست محترم دانشگاه تهران
عرض سلام و…
مطالعات شبه قاره هند
@indianstudies و کابل هم به دست طالبان افتاد دیروز و در مقابل بهت توام با سکوت جهان اشرف غنی و دو یار نزدیکش افغانستان را ترک کردند درست زمانی که طالبان از غرب وارد کابل شدند و هواپیماهای آمریکایی نیروهای باقیمانده را از کابل خارج می کردند. هنوز معلوم…
@indianstudies
اشرف غنی به امارات رفته
امارات اعلام کرد محمد اشرف غنی، رئیسجمهور پیشین افغانستان و خانوادهاش را پذیرفته و در بیانیهای اعلام کرد که این اقدام به دلایل بشردوستانه صورت گرفته است.
همزمان رسانهها به نقل از سفیر افغانستان در تاجیکستان مدعی شدهاند اشرف غنی قبل از سقوط کابل با کیفهای محتوی ۱۶۹ میلیون دلار افغانستان را ترک کرده است.
برخی منابع هم از بستری شدن او در یک بیمارستان در امارات خبر می دهند.
اشرف غنی به امارات رفته
امارات اعلام کرد محمد اشرف غنی، رئیسجمهور پیشین افغانستان و خانوادهاش را پذیرفته و در بیانیهای اعلام کرد که این اقدام به دلایل بشردوستانه صورت گرفته است.
همزمان رسانهها به نقل از سفیر افغانستان در تاجیکستان مدعی شدهاند اشرف غنی قبل از سقوط کابل با کیفهای محتوی ۱۶۹ میلیون دلار افغانستان را ترک کرده است.
برخی منابع هم از بستری شدن او در یک بیمارستان در امارات خبر می دهند.
مطالعات شبه قاره هند
@indianstudies حمله ی نیروهای پلیس هند به عزاداران امام حسین علیه السلام در جمون کشمیر در هشتمین روز محرم سربازان هندی اجازه برگزاری مراسم سنتی هشتم محرم را به مردم ندادند و خبرنگاران و عکاسان خبری را مورد ضرب و شتم قرار داده، اجازه ی پوشش مراسمات عزاداری…
@indianstudies
عزاداری شیعیان شبه قاره در عاشورا
اگرچه این روزها طالبان سعی می کند نشان دهد تغییر کرده است و مثلا «قاری احمدعلی غوردروازی» دبیرکل حزب الله افغانستان و از رهبران مردمی اهل تشیع در هرات به خبرنگار دفتر تسنیم درباره تامین امنیت مراسمهای عزاداری گفته که با روی کار آمدن امارت اسلامی دیگر نگران بروز مشکلات امنیتی در مراسم عزای اباعبدالله الحسین و دیگر مراسم مذهبی نیستیم. همچنین تکفیریها نیز پی بردهاند که دیگر نمیتوانند علیه اهل تشیع فعالیت داشته باشند زیرا هرجایی که طالبان حضور دارد، امنیت نیز تامین شده است.
یا معاون والی هرات که از طالبان است امروز با حضور در یکی از تکایای عزاداری سالار شهیدان در فلکه بکرآباد این شهر همنوایی خود را با شیعیان اعلام کرد. و البته از این تصاویر و ویدئوها در این روزها بسیار وجود دارد و البته در مقابل برخی از افراد طالبان چند روز پیش پرچم امام حسین را در برخی ولایات جمع آوری می کردند اما جدا از نگرش کنونی طالبان که با شک و تردید به آن نگاه می شود اوضاع در پاکستان و هند بهتر نیست.
امروز تصاویری از زیر گرفتن یکی از شیعیان عزادار کشمیری توسط پلیس هند منتشر شد. بیش از سی ساله عزادارای امام حسین ع برای شیعیان کشمیری ممنوع شده است.
آیین عزاداری شیعیان به مناسبت عاشورای حسینی در شهر «بهاول نگر» واقع در ایالت پنجاب پاکستان هدف پرتاب چند نارنجک قوی قرار گرفت که باعث انفجار مهیب در محل شد.
گفته میشود دست کم ده ها نفر از عزاداران حسینی در این اقدام تروریستی به شدت زخمی و حداقل پنج نفر شهید شده اند.
همزمان تدابیر امنیتی در شهرهای مهم پاکستان از جمله اسلامآباد، راولپندی، لاهور، کراچی، کویته، پیشاور و مولتان تشدید شده است و نیروهای امنیتی برای هر اقدامی در حالت آماده باش قرار دارند.
عزاداری شیعیان شبه قاره در عاشورا
اگرچه این روزها طالبان سعی می کند نشان دهد تغییر کرده است و مثلا «قاری احمدعلی غوردروازی» دبیرکل حزب الله افغانستان و از رهبران مردمی اهل تشیع در هرات به خبرنگار دفتر تسنیم درباره تامین امنیت مراسمهای عزاداری گفته که با روی کار آمدن امارت اسلامی دیگر نگران بروز مشکلات امنیتی در مراسم عزای اباعبدالله الحسین و دیگر مراسم مذهبی نیستیم. همچنین تکفیریها نیز پی بردهاند که دیگر نمیتوانند علیه اهل تشیع فعالیت داشته باشند زیرا هرجایی که طالبان حضور دارد، امنیت نیز تامین شده است.
یا معاون والی هرات که از طالبان است امروز با حضور در یکی از تکایای عزاداری سالار شهیدان در فلکه بکرآباد این شهر همنوایی خود را با شیعیان اعلام کرد. و البته از این تصاویر و ویدئوها در این روزها بسیار وجود دارد و البته در مقابل برخی از افراد طالبان چند روز پیش پرچم امام حسین را در برخی ولایات جمع آوری می کردند اما جدا از نگرش کنونی طالبان که با شک و تردید به آن نگاه می شود اوضاع در پاکستان و هند بهتر نیست.
امروز تصاویری از زیر گرفتن یکی از شیعیان عزادار کشمیری توسط پلیس هند منتشر شد. بیش از سی ساله عزادارای امام حسین ع برای شیعیان کشمیری ممنوع شده است.
آیین عزاداری شیعیان به مناسبت عاشورای حسینی در شهر «بهاول نگر» واقع در ایالت پنجاب پاکستان هدف پرتاب چند نارنجک قوی قرار گرفت که باعث انفجار مهیب در محل شد.
گفته میشود دست کم ده ها نفر از عزاداران حسینی در این اقدام تروریستی به شدت زخمی و حداقل پنج نفر شهید شده اند.
همزمان تدابیر امنیتی در شهرهای مهم پاکستان از جمله اسلامآباد، راولپندی، لاهور، کراچی، کویته، پیشاور و مولتان تشدید شده است و نیروهای امنیتی برای هر اقدامی در حالت آماده باش قرار دارند.