🔳 #احلی_من_العسل
حیات و مرگ جسمی مهم نیست ، حیات روحی ، حیات قلب مهم است که در ارتباط با معصوم حیات میگیرد.
شیرینی مرگ برای حضرت قاسم علیه السلام این است که میگوید من در کنار امامم باشم. مرگ و حیاتم با امامم باشد.
بیاییم مرگ و حیاتمان را با اماممان قرار دهیم و با امام باشیم.
آن لحظهای که انسان با امام زمانش و به یاد امام زمانش نباشد ، آن لحظه اگر اهل عقل و درک باشد، برایش جهنم است.
▪️استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
@imam_zaman
حیات و مرگ جسمی مهم نیست ، حیات روحی ، حیات قلب مهم است که در ارتباط با معصوم حیات میگیرد.
شیرینی مرگ برای حضرت قاسم علیه السلام این است که میگوید من در کنار امامم باشم. مرگ و حیاتم با امامم باشد.
بیاییم مرگ و حیاتمان را با اماممان قرار دهیم و با امام باشیم.
آن لحظهای که انسان با امام زمانش و به یاد امام زمانش نباشد ، آن لحظه اگر اهل عقل و درک باشد، برایش جهنم است.
▪️استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
@imam_zaman
▪️بفرمایید دو خط روضه
السلام علیک یا ابا عبدالله
شب جمعہ شد و روضه مراریخت بهم
فاطمه آمده و ڪرببلا ریخت بهم
واژهای نظم جهان رابه تلاطم انداخت
مادری گفت بُنَیّ همه جا ریخت بهم
#شب_زیارتی_ارباب
#حسین_غریب_مادر
@imam_zaman
السلام علیک یا ابا عبدالله
شب جمعہ شد و روضه مراریخت بهم
فاطمه آمده و ڪرببلا ریخت بهم
واژهای نظم جهان رابه تلاطم انداخت
مادری گفت بُنَیّ همه جا ریخت بهم
#شب_زیارتی_ارباب
#حسین_غریب_مادر
@imam_zaman
سلام مولای سوگوارمان ، مهدی جان
نخستین آدینه ی محرم ... عطر یاد شما و شمیم مشکبار نام جدتان ...
ما و روضه های غریبانه ... ما و استیصال کشنده ی آخرالزمان... ما و چشم براهی و بغض ...
خدا شما را برساند...
@imam_zaman
نخستین آدینه ی محرم ... عطر یاد شما و شمیم مشکبار نام جدتان ...
ما و روضه های غریبانه ... ما و استیصال کشنده ی آخرالزمان... ما و چشم براهی و بغض ...
خدا شما را برساند...
@imam_zaman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️مظلومیّت امام زمان ارواحنافداه، از مظلومیّت مولا امیرالمؤمنین علیه السّلام و حضرت سیّد الشّهداء علیهالسّلام کمتر نیست.
امام زمان ارواحنافداه فرمودند: «یا جدّاه! هر صبح و شام بر مصائب شما اشک میریزم»، یعنی به ما مردم پیغام دادند که ای مردم! برای من هم هر صبح و شام اشک بریزید.
حضرت صادق علیهالصّلاةوالسّلام فرمودند:
«فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً »
منتظر باید هر صبح و شب گوشهای بنشیند و بگوید یا صاحب الزّمان!
یا حجّة ابن الحسن!
چطور مردم بر مصائب اهلبیت علیهمالسّلام گریه میکنند امّا دلها بسوزد برای مهدی زهرا سلاماللّهعلیها که هیچ گریه کنندهای ندارد.
در این مصیبت عظمایی که آقا روی کرهی زمین گیر کرده، دائم پیغام میدهد که «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ » ؛ همچون جدّ مظلومشان که میفرمودند: «هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی» و هیچ کس نبود آقا را یاری کند.
▪️استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
@imam_zaman
امام زمان ارواحنافداه فرمودند: «یا جدّاه! هر صبح و شام بر مصائب شما اشک میریزم»، یعنی به ما مردم پیغام دادند که ای مردم! برای من هم هر صبح و شام اشک بریزید.
حضرت صادق علیهالصّلاةوالسّلام فرمودند:
«فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً »
منتظر باید هر صبح و شب گوشهای بنشیند و بگوید یا صاحب الزّمان!
یا حجّة ابن الحسن!
چطور مردم بر مصائب اهلبیت علیهمالسّلام گریه میکنند امّا دلها بسوزد برای مهدی زهرا سلاماللّهعلیها که هیچ گریه کنندهای ندارد.
در این مصیبت عظمایی که آقا روی کرهی زمین گیر کرده، دائم پیغام میدهد که «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ » ؛ همچون جدّ مظلومشان که میفرمودند: «هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی» و هیچ کس نبود آقا را یاری کند.
▪️استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
@imam_zaman
💚سلام و صلوات بر سیدالشهداء، رمز ظهور
🔻فرازی از زیارتنامههای امام حسین علیهالسلام:
🔹خداوندا، بر مولای من سیدالشهدا صلوات بفرست
صلواتی که از برکت آن،
یاد و آوازه او را در جهان بلند کنی
و ظهور امر او را برسانی
و در یاری او تعجیل فرمایی!
🔸اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى سَيِّدي ومَولايَ صَلاةً تَرفَعُ بِها ذِكرَهُ، وتُظهِرُ بِها أمرَهُ، وتُعَجِّلُ بِها نَصرَه🤲
📚 مصباح الزائر: ص ۲۴۵.
📚 بحار الأنوار ج۹۸، ص: ۲۲۵.
.
.
🖇دو نکته مهم از این فراز زیارتنامه استفاده میشود:
📌اول»» سلام و صلوات بر سیدالشهداء و زیارت آن حضرت موجب تعجیل فرج میشود
📌دوم»» جهانی شدن آوازه سیدالشهداء علیهالسلام یکی از مقدمات ظهور است.
@imam_zaman
🔻فرازی از زیارتنامههای امام حسین علیهالسلام:
🔹خداوندا، بر مولای من سیدالشهدا صلوات بفرست
صلواتی که از برکت آن،
یاد و آوازه او را در جهان بلند کنی
و ظهور امر او را برسانی
و در یاری او تعجیل فرمایی!
🔸اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى سَيِّدي ومَولايَ صَلاةً تَرفَعُ بِها ذِكرَهُ، وتُظهِرُ بِها أمرَهُ، وتُعَجِّلُ بِها نَصرَه🤲
📚 مصباح الزائر: ص ۲۴۵.
📚 بحار الأنوار ج۹۸، ص: ۲۲۵.
.
.
🖇دو نکته مهم از این فراز زیارتنامه استفاده میشود:
📌اول»» سلام و صلوات بر سیدالشهداء و زیارت آن حضرت موجب تعجیل فرج میشود
📌دوم»» جهانی شدن آوازه سیدالشهداء علیهالسلام یکی از مقدمات ظهور است.
@imam_zaman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شش ماهه حسین علیه السلام- سیدعلی سیدنورانی
«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مقبل_کاشانی
قسمت اول
مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته .
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا .
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان .
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت.
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه .
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه.
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن .
مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند
مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود .
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:...
@imam_zaman
قسمت اول
مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته .
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا .
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان .
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت.
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه .
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه.
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن .
مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند
مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود .
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:...
@imam_zaman
سلام مولای داغدارم ، مهدی جان
این روزهای پراندوه ... بر شما که هرلحظه روضه ی مجسم می بینید ، چه می رود؟
من و پدر و مادرم به فدای چشمان خون فشان و قلب صبورتان ...
@imam_zaman
این روزهای پراندوه ... بر شما که هرلحظه روضه ی مجسم می بینید ، چه می رود؟
من و پدر و مادرم به فدای چشمان خون فشان و قلب صبورتان ...
@imam_zaman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◾️جاذبهی حب امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام
این سفینة النجاة لنگر انداخته و به بهانههای مختلف دارد جذب میکند تا نجات بدهد. نمیخواهد کسی جهنمی شود. این مغناطیس قوی امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام برای همهی عوالم وجود، جاذبه دارد. چیدمانی ایجاد میکند که هر کس جذب شد بکِشد و بیاورد.
یکی از مؤثرات مهم در عالم هستی که هر شیئی را تحت تاثیر قرار میدهد، جاذبهی حب امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام است.
حب و محبت، یکی از درسهای شب عاشورای امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام است.
در شب عاشورا، بعضی از اصحاب امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام به مدارج عالیه رسيده بودند و بعضیها میبایست برسند مثل حرّ که تازه توبه کرده بود. باید سطحش را بالا بیاورند تا همه یکسان شوند.
آقا برنامهای ترتیب میدهند که تا شب عاشورا همه را تا محبت بالا میکشند، بعد اذن جهاد به آنها میدهند و بعد هم با مدرک زرین بندگی فارغ التحصیل میشوند.
این مسیری است که میتوانید برسید. انشاءالله حرکتمان را بر این مسیر تنظیم کنیم.
▪️استاد حاج آقا زعفریزاده
@imam_zaman
این سفینة النجاة لنگر انداخته و به بهانههای مختلف دارد جذب میکند تا نجات بدهد. نمیخواهد کسی جهنمی شود. این مغناطیس قوی امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام برای همهی عوالم وجود، جاذبه دارد. چیدمانی ایجاد میکند که هر کس جذب شد بکِشد و بیاورد.
یکی از مؤثرات مهم در عالم هستی که هر شیئی را تحت تاثیر قرار میدهد، جاذبهی حب امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام است.
حب و محبت، یکی از درسهای شب عاشورای امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام است.
در شب عاشورا، بعضی از اصحاب امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام به مدارج عالیه رسيده بودند و بعضیها میبایست برسند مثل حرّ که تازه توبه کرده بود. باید سطحش را بالا بیاورند تا همه یکسان شوند.
آقا برنامهای ترتیب میدهند که تا شب عاشورا همه را تا محبت بالا میکشند، بعد اذن جهاد به آنها میدهند و بعد هم با مدرک زرین بندگی فارغ التحصیل میشوند.
این مسیری است که میتوانید برسید. انشاءالله حرکتمان را بر این مسیر تنظیم کنیم.
▪️استاد حاج آقا زعفریزاده
@imam_zaman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🏴 دعای امام حسین علیه السلام برای تعجیل فرج
هنگام شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام؛
🤲 خداوندا، اگر امروز یاری اهل آسمان را از ما دریغ کردی،
آن را برای زمانی بهتر (یعنی روز ظهور) قرار بده،
و انتقام ما را از این ظالمان بستان!
📖 ربِّ، إن تَكُن حَبَستَ عَنَّا النَّصرَ مِنَ السَّماءِ، فَاجعَل ذلِكَ لِما هُوَ خَيرٌ، وَانتَقِم لَنا مِن هؤُلاءِ القَومِ الظّالِمينَ.
📚 الإرشاد ج ۲ ص ۱۰۸.
👈طبق روایات اهل آسمان برای یاری امام حسین علیه السلام فرود آمدند اما (از طرف خود حضرت) اذن جهاد پیدا نکردند و خود حضرت خواستند این یاری دریغ شود.
و از آنجا که اراده امام همان اراده خداست، حضرت در کلام مبارکشان این دریغ شدن را به خداوند نسبت میدهند.
@imam_zaman
هنگام شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام؛
🤲 خداوندا، اگر امروز یاری اهل آسمان را از ما دریغ کردی،
آن را برای زمانی بهتر (یعنی روز ظهور) قرار بده،
و انتقام ما را از این ظالمان بستان!
📖 ربِّ، إن تَكُن حَبَستَ عَنَّا النَّصرَ مِنَ السَّماءِ، فَاجعَل ذلِكَ لِما هُوَ خَيرٌ، وَانتَقِم لَنا مِن هؤُلاءِ القَومِ الظّالِمينَ.
📚 الإرشاد ج ۲ ص ۱۰۸.
👈طبق روایات اهل آسمان برای یاری امام حسین علیه السلام فرود آمدند اما (از طرف خود حضرت) اذن جهاد پیدا نکردند و خود حضرت خواستند این یاری دریغ شود.
و از آنجا که اراده امام همان اراده خداست، حضرت در کلام مبارکشان این دریغ شدن را به خداوند نسبت میدهند.
@imam_zaman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کانال جهانی محبین امام زمان ارواحنافداه
#مقبل_کاشانی قسمت اول مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته . یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل…
#مقبل_کاشانی
سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده .
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله:
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت
مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است .
شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا زور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سر نگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها
غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .
ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند.
براى سلامتی و فرج مولای مهربانمان صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج...
اللهم ارزقنا توفیق زیارة الحسین ع اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا .
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبيلك.
🍃🌿🏴🖤🏴🌿🍃
@imam_zaman
سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده .
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله:
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت
مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است .
شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا زور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سر نگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها
غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .
ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند.
براى سلامتی و فرج مولای مهربانمان صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج...
اللهم ارزقنا توفیق زیارة الحسین ع اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا .
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبيلك.
🍃🌿🏴🖤🏴🌿🍃
@imam_zaman
سلام مولای من ، مهدی جان
بیا برایمان روضه بخوان ...
خیمه ی عزا بگستران ...
تو بگو در وداع اباعبدالله با پاره ی تنش ... بر قلب حجت خدا چه گذشت ؟ ...
بیا از لحظه ی خونین " اربا اربا " ، از دیدگان مضطرب عمه جان ، از جگر سوخته ی رباب ...
روضه بخوان ...
تو روضه هایی می دانی که هیچ کس برایمان نخوانده است ...
ما بی تاب روضه خوانیِ توایم ...
بیا تا در گرداگردت سینه بزنیم ، گریه کنیم ...
@imam_zaman
بیا برایمان روضه بخوان ...
خیمه ی عزا بگستران ...
تو بگو در وداع اباعبدالله با پاره ی تنش ... بر قلب حجت خدا چه گذشت ؟ ...
بیا از لحظه ی خونین " اربا اربا " ، از دیدگان مضطرب عمه جان ، از جگر سوخته ی رباب ...
روضه بخوان ...
تو روضه هایی می دانی که هیچ کس برایمان نخوانده است ...
ما بی تاب روضه خوانیِ توایم ...
بیا تا در گرداگردت سینه بزنیم ، گریه کنیم ...
@imam_zaman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◾️درسی که حضرت علی اکبر علیهالسّلام به بشر میدهد
حضرت علی اکبر علیهالسّلام همراهی با امام زمامش را لحظهبهلحظه حفظ کرد.
این درس را از حضرت علی اکبر علیهالسّلام بگیرید.
او در پیش روی امامش چه کرد و شما برای امامتان چه کردید؟
او وقتی دید جان امامش در خطر است، جانش را تقدیم کرد. شما وقتی دیدید اسم امام زمانتان در خطر بود چکار کردید؟ چه چیزی را تقدیم کردید؟ مال تقدیم کردید؟ آبرو تقدیم کردید؟ از منافع دنیوی چشمپوشی کردید؟ چکار کردید؟
باید زمان ظهور، به امام زمان ارواحنافداه جواب بدهیم.
چقدر در این میدانِ زمینهسازی برای فرج قدم برداشتیم؟ چقدر حرف شنیدیم؟ چقدر سیلی خوردیم؟
- اینجا اسم امام زمان ارواحنافداه را نبرید. به ما میگویند حجتی است. آبرویمان میرود! ما اگر کربلا بودیم چنین و چنان میکردیم.
خب الان هم کربلاست و امام زمانِ تو ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر داده. بسم الله، برو جلو ببینم چکارهای؟
▪️استاد حاج آقا زعفریزاده
@imam_zaman
حضرت علی اکبر علیهالسّلام همراهی با امام زمامش را لحظهبهلحظه حفظ کرد.
این درس را از حضرت علی اکبر علیهالسّلام بگیرید.
او در پیش روی امامش چه کرد و شما برای امامتان چه کردید؟
او وقتی دید جان امامش در خطر است، جانش را تقدیم کرد. شما وقتی دیدید اسم امام زمانتان در خطر بود چکار کردید؟ چه چیزی را تقدیم کردید؟ مال تقدیم کردید؟ آبرو تقدیم کردید؟ از منافع دنیوی چشمپوشی کردید؟ چکار کردید؟
باید زمان ظهور، به امام زمان ارواحنافداه جواب بدهیم.
چقدر در این میدانِ زمینهسازی برای فرج قدم برداشتیم؟ چقدر حرف شنیدیم؟ چقدر سیلی خوردیم؟
- اینجا اسم امام زمان ارواحنافداه را نبرید. به ما میگویند حجتی است. آبرویمان میرود! ما اگر کربلا بودیم چنین و چنان میکردیم.
خب الان هم کربلاست و امام زمانِ تو ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر داده. بسم الله، برو جلو ببینم چکارهای؟
▪️استاد حاج آقا زعفریزاده
@imam_zaman