جرعه آب خنکی خوردم و گفتم با اشک
به فدای لب عطشان اباعبدالله...💔

أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ
أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ
أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ
أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ..

▪️تشرف مرحوم مقدس اردبیلی


از جمله كسانى كه به فيض ملاقات حضرت "صاحب الامر" ارواحنا فداه نائل آمده و پاسخ اشكالات علميش را از آن وجود مقدّس دريافت كرده است، عالم بزرگوار مقدّس اردبيلى (متوفّى ۹۹۳) رضوان اللّه تعالى عليه است. رادمرد بزرگى كه در تقوى و عبادت به مقامى رسيده بود كه هر كه را بخواهند در قدس و تقوى مثال بزنند به او تشبيهش مى كنند.
     مشهـور اسـت كـه گاهى در بعض مسائل دشوارى كه برايش پيش مى آمده و از حلّ آن عاجز مى گشته، خود را به كنار ضريح مقدّس حضرت "اميرالمؤمنين على" (عليه السّلام) مى رسانيده و از آن حضرت سؤال مى نموده و آن حضرت نيز پاسخش را مى دادند.
     شگفتا! از چنين يقينى در دين، نسبت به امامت و چنان رتبه اى در تقوى و زهادت؛

يكى از شاگردان خاصّ آن مرحوم كه از دانشمندان زمان خويش بوده و بر اسرار زندگى استاد نيز واقف گرديده مى گويد:
     "يكى از شبها كه در صحن مطهّر حضرت اميرالمؤمنين على (عليه السّلام) در حالى كه شب از نيمه گذشته بود و خسته از مطالعات علمى بودم قدم مى زدم: ناگهان در آن فضاى نورانى، شبحى را ديدم كه به سوى حرم شريف على بن ابيطالب (عليه السّلام) روان است، در حالى كه همه ى درهاى حرم مطهّر قفل بودند، با كنجكاوى او را تعقيب كردم، ديدم كه او چون به در حرم نزديك شد قفلها باز شدند و در حرم گشوده گشت. او به هر درى كه دست مى گذارد، باز مى شد. تا اينكه با كمال وقار و سنگينى كنار حرم مطهّر حضرت امير (عليه السّلام) ايستاد و سلام نمود. من جواب سلام او را شنيدم و سپس با همان صاحب صدا شروع به صحبت كرد. هنوز از آن گفتگو چيزى نگذشته بود كه آن مرد خارج شد و از شهر بيرون رفت و به سوى مسجد كوفه سرازير شد من نيز به لحاظ كنجكاوى او را تعقيب كردم او به مسجد كوفه رسيد و به مسجد رفت آنجا در مسجد داخل محراب گرديد و پس از لحظه اى به سوى شهر مراجعت نمود. وقتى نزديك دروازه ى نجف كه رسيد تازه سپيده صبح دميده بود و خفتگان آرام آرام سر از بستر برمى داشتند و آماده نيايش صبحگاهى مى شدند. ناگهان در طول راه مرا عطسه اى گرفت كه نتوانستم جلوى آن را بگيرم و آن مرد متوجّه من شد و برگشت چون به چهره اش نگاه كردم، ديدم استادم آيه اللّه مرحوم مقدّس اردبيلى است.

     *ادامه دارد...*

▪️حضرت آیت الله سید حسن ابطحی رحمة الله علیه


@imam_zaman

#دعا_برای_فرج

🌟در کربلای امروز ما، آیا ندای «هَلْ مِنْ نَاصِرٍ یَنْصُرُنِی» امام‌زمانمان را نشنیده‌ایم که می‌فرماید:
- و أَكْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ -

👈سفارش می‌کنند، پیغام می‌دهند، شیعیانم برای فرج من دعا کنید، شیعیانم چرا به یاد من نیستید؟
⁉️آیا زمان آن نرسیده که به غیبت امام‌زمانمان پایان بدهیم؟
به خود بیاییم، بیدار شویم.

⚜استاد حاج آقا زعفری زاده


@imam_zaman

▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید!

🎵 روایت هجدهم:
منزلگاه‌های عسقلان و جبل‌جوشن

▪️

محرم سال ۱۴۴۶ هم گذشت …

یک خط روضه 💔

@imam_zaman

تشرف مرحوم مقدس اردبیلی




پس از سلام و انجام مراحل ادب به ايشان عرض كردم كه: من در طول شب از لحظه ى ورود به حرم مطهّر تاكنون همراه شما بوده ام لطفا بفرمائيد كه در حرم مطهّر و در محراب مسجد كوفه با چه كسى سخن مى گفتيد؟
     مرحوم مقدّس اردبيلى ابتداء از من قول گرفتند كه اين راز را تا زمانى كه ايشان در قيد حيات هستند فاش نكنم، سپس فرمودند:
     فرزندم گاه مى شود كه حلّ مسائل بر من دشوار مى گردد و چون از كشف آن عاجز مى شوم، خدمت حلاّل مشكلات حضرت على بن ابيطالب (عليه السّلام) شرفياب شده و جواب آن را از آن مولا مى گيرم.
     امّا شب گذشته حضرت امير (عليه السّلام) مرا به سوى حضرت "صاحب الزّمان" (عليه السّلام) راهنمائى كرد و فرمود: "فرزندم "مـهـدى" (عليه السّلام) در مسجد كوفه است، او "امام زمان" تو است نزد او برو و مسائلت را از او فراگير".
و من به امر آن حضرت داخل مسجد كوفه شدم و از حضرتش كه در محراب ايستاده بودند يعنى مولايم حضرت "مـهـدى" ارواح العالمين له الفداء مشكلاتم را پرسيدم.


حضرت آیت الله سید حسن ابطحی رحمة الله علیه


@imam_zaman

🔳امام زمان ارواحنافداه سفینةالنجاة است، انسان را از تمام غرق‌آب‌ها و مهالک حفظ می‌کند.

هر چقدر که دنیا در فساد پیش برود و امواج فساد، بلند شود، وقتی انسان در کشتی امام زمان ارواحنافداه نشسته و به آن غار، کهف‌الحصین، پناهگاه محکم و استوار پناه برده، او حفظش می‌کند.


▪️استاد حاج آقا زعفری زاده
@imam_zaman

▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید!


🎵 روایت نوزدهم:
دِیر راهب، مرزین، حرّان و ...

❣یا صاحب الزمان

ظهور کن نگار من بیا که از سر شعف
فدای قامتت کنم دو چشم اشک بار را

تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را

#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@imam_zaman

#اربعین

🏴تأثیر جاذبه‌ی حسینی

مردم نسبت به همدیگر متواضع هستند.
یک محبتی نسبت به همدیگر دارند،
یک رقّت قلبی پیدا می‌کنند. این یعنی همان تابش نور محبّت حضرت سیّدالشهداء علیه‌الصّلاةوالسّلام که در این قلوب تابش پیدا کرده و این یخ‌های ظلمت و غفلت را آب کرده است.

◾️همه‌ی این مردم تحت جاذبهٔ امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام همه به یک سو و به یک سمت دارند می‌روند. اگر انسان این محبّت و توجّه را حفظ کند که باید تلاش و کوشش او هم بعد از این سفر این باشد.

◾️صبح اربعین همه عازم شهر و خانه و کاشانه‌ی خودشان هستند.
➖یعنی آیا می‌شود این حالت و این توجّه را حفظ کرد؟
➖همیشه زائر امام حسين علیه‌السّلام بود؟
➖همیشه در زمره‌ی مشّایین واقعی بود؟

نه فقط آنهایی که تنها ظاهرشان در این مسیر قدم برمی‌دارد، بلکه با تمام وجود.

💠استاد محترم اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
@imam_zaman

🍀 سلام حضرت طبیب ، مهدی جان

تا چشم می گشایم هر گوشه از دلم
پر از بهانه ی شما می شود ..،
طعم شیرین صبح در اندوه ندیدنتان
گم می شود و هزار گره بر شادی سپیده دمانم می افتد ...

این دل جزبا آمدنتان سرخوشی را تجربه نخواهد کرد ...

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج


@imam_zaman