آنچه این روزها اتفاق میافتد...
رضا آقازاده
کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی
@iranboom_ir
واژه امروزی است ولی مفهوم دیروزی، یعنی پیشینگان این رویکردها را داشته و لمس کردهاند. دموکراسی، ملّیگرایی، حقوق بشر، تساوی جنسیتی. باید دانستن با وجود امروزی بودن این چند واژه اما؛ بسیاریِ جریانات فرهنگیِ ما در نمودی آشکار خود را مینمایاند به دلیل نکات قوّتی که در این تاریخ چند هزار ساله وجود دارد. کشف پاسخ مثبت به درخواستِ بخشی از مردم خوزستان مبنی بر بقای شهردارِ شهرشان به دلیل خوب کار کردنش از سوی پادشاه نشان دهندهی دموکراسی و احترام به رأی مردم در آن هزارههای دور است/متأسفانه با وجود گشتن منبع را نیافتم!/ و همه،ماجرای حقوق زنانِ باردارِ در تخت جمشید را میدانیم. دریاسالاری زنان ما در دوران هخامنشی و... این نکات قوّت است که ایرانستیزان را بر آن داشته تا به پرخاشگری به ایرانِ بزرگ فرهنگی بپردازند. همه نیک میدانیم برای کاربرد این واژهها در ایران شواهدی هست این شواهد باید مطالعه شود. بشر یک دفعه به چیزی نرسیده است و دانش سلسلهای پیوسته است، داد و قانون/ اَشَه و حق جریانی دامنهدار در سیر تفکرات ایرانی داشته است و پایداری این جریانات در ایران و دیگر کشورها است که حقوق بشر،دموکراسی و ... را جلوهای جدید میبخشد نه این که اینها در گذشته نبوده است. مثلاً انسان امروز میخواهد بگوید که در بُعد انسانی و رعایت حقوق بشر پیشرفت بیشتری نسبت به مردمان پیشین داشته است؟ حاشا و کلّا از این استدلالها؟!
نویسنده حریم و محدودهای برای واژه پستابی در نظر نگرفته است منظور او در استفاده این اصطلاح درباره دین بیشتر به تأویل و هرمونوتیک میخورد تا پستابی. این واژهی پستابی شامل اشیای باستانی نمیشود مانند این که بگوییم چرخ واژهای امروزی است و قائل شدن به پیشنهای در دوران باستان گرایش به پستابی است در حالی که میدانیم در هزاره دوم پیش از میلاد ما ایرانیان چرخ را ساختهایم و زیباتر این که برای چرخ پَرّه هم گذاشتهایم./ به کتابهای باستانشناسی نگاه شود و نیز دانشنامه کاشان، جهانشاه درخشانی، جلد 3/.
گذری در تاریخ
«حیات فعل در همه اجسام هست.»/روزبهان بقلی شیرازی در شرح شطحیات حسین حلّاج، رویه: 272/.
سر بسیاری از کتیبههای شاهانِ هخامنشی از جمله: داریوش و خشایارشا و اردشیر یکم، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم به این جمله دعایی بر میخوریم:
«بَگَ. وَزَرْکَ. اَئورَمَزْدا. هیَ. ایما. بومیم. اَدا. هیَ. اَوَم. اَسمانَم. اَدا. هیَ. مَرْتیَّم. اَدا. هیَ. شیاتیم. اَدا. مَرْتیَّهیا:بغ بزرگ است اهورامزدا که این بوم را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم[بشر، انسان] را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید.»/درسهای اوستا، راشد محصّل//داریوش در: نقش رستم 2 کتیبه، لوح گلی شوش، لوح آجری شوش، لوح مرمر شوش، تخته سنگ تنگه داریوش در مصر، گنج نامهی الوند، خشایارشا در: الوند، در دروازه ملّتها تخت جمشید، بر نمای پلّکان شمالی و غربی آپادانا، بر نمای پلّکان جنوبی و بر ایوان تَچَر، بر نمای پلّکان غربی و شمالی و بر ایوان غربی کاخ خشایارشا، لوح سنگی تخت جمشید، کتیبه دیوان، لوح سنگی تخت جمشید شبیه لوح دوم داریوش در نقش رستم، در وان، نخستین اردشیر در: نمای پلّکان کاخ اردشیر یکم در تخت جمشید، داریوش دوم در: 2 لوح زرّین در شوش، اردشیر دوم در: لوح زرّین همدان، اردشیر سوم در: کاخ اردشیر و بر نمای پلّکان غربی تَچَر در تخت جمشید./کتیبههای هخامنشی، انتشارات نوید شیراز، 1387.
آن چه در این جمله دعایی جلب نظر میکند دو واژه شادی و مردم است. نیک پیدا است رشد انسانی و معنوی شاهان و صد البته مردمانِ ایرانی که به این مهم دست یافتهاند که شادی پایه و بُنِ هر دریافتِ دیگری در زندگی است، این که شاهان هخامنشی بدان پای میفشرند از عُلُوِّ همّتِ ایشان است:
چو شادی بکاهد بکاهد روان/ خرد گردد اندر میان ناتوان
سخن فردوسی است. واژه مهم دیگر مردم است، مردم در این جمله دعایی به معنای تنها ایرانیان نیست بلکه مردم یعنی بشر و انسان. حال بسنجید اندیشه ایرانیان را که شادی را برای همه مردم جهان آرزو میکردند. ما از چه جامعهای سخن میگوییم؟ چه مردمانی با چه سطح پیشرفتی؟ نیک پیدا است که نماد بارزِ اندیشهی جهانی شاهان هخامنشی در منشور کوروش بزرگ نمایان میشود آن جای که:
«من نگذاشتم سربازانم در تمامی سومر و اَکَّد ترساننده باشند. من شهر بابِل و همه شهرها را در فراوانی نعمت پاس داشتم. درماندگیِ باشندگانِ درمانده در بابِل را چاره کردم و ایشان را از بیگاری[بردگی] برهانیدم. پیکره خدایان باشنده و مردم پراکنده را به جایگاههای خویش بازگرداندم. من همه(مردم) سرزمینها را در زیستگاهی آرام بنشاندم.»
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/17181-
@iranboom_ir
رضا آقازاده
کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی
@iranboom_ir
واژه امروزی است ولی مفهوم دیروزی، یعنی پیشینگان این رویکردها را داشته و لمس کردهاند. دموکراسی، ملّیگرایی، حقوق بشر، تساوی جنسیتی. باید دانستن با وجود امروزی بودن این چند واژه اما؛ بسیاریِ جریانات فرهنگیِ ما در نمودی آشکار خود را مینمایاند به دلیل نکات قوّتی که در این تاریخ چند هزار ساله وجود دارد. کشف پاسخ مثبت به درخواستِ بخشی از مردم خوزستان مبنی بر بقای شهردارِ شهرشان به دلیل خوب کار کردنش از سوی پادشاه نشان دهندهی دموکراسی و احترام به رأی مردم در آن هزارههای دور است/متأسفانه با وجود گشتن منبع را نیافتم!/ و همه،ماجرای حقوق زنانِ باردارِ در تخت جمشید را میدانیم. دریاسالاری زنان ما در دوران هخامنشی و... این نکات قوّت است که ایرانستیزان را بر آن داشته تا به پرخاشگری به ایرانِ بزرگ فرهنگی بپردازند. همه نیک میدانیم برای کاربرد این واژهها در ایران شواهدی هست این شواهد باید مطالعه شود. بشر یک دفعه به چیزی نرسیده است و دانش سلسلهای پیوسته است، داد و قانون/ اَشَه و حق جریانی دامنهدار در سیر تفکرات ایرانی داشته است و پایداری این جریانات در ایران و دیگر کشورها است که حقوق بشر،دموکراسی و ... را جلوهای جدید میبخشد نه این که اینها در گذشته نبوده است. مثلاً انسان امروز میخواهد بگوید که در بُعد انسانی و رعایت حقوق بشر پیشرفت بیشتری نسبت به مردمان پیشین داشته است؟ حاشا و کلّا از این استدلالها؟!
نویسنده حریم و محدودهای برای واژه پستابی در نظر نگرفته است منظور او در استفاده این اصطلاح درباره دین بیشتر به تأویل و هرمونوتیک میخورد تا پستابی. این واژهی پستابی شامل اشیای باستانی نمیشود مانند این که بگوییم چرخ واژهای امروزی است و قائل شدن به پیشنهای در دوران باستان گرایش به پستابی است در حالی که میدانیم در هزاره دوم پیش از میلاد ما ایرانیان چرخ را ساختهایم و زیباتر این که برای چرخ پَرّه هم گذاشتهایم./ به کتابهای باستانشناسی نگاه شود و نیز دانشنامه کاشان، جهانشاه درخشانی، جلد 3/.
گذری در تاریخ
«حیات فعل در همه اجسام هست.»/روزبهان بقلی شیرازی در شرح شطحیات حسین حلّاج، رویه: 272/.
سر بسیاری از کتیبههای شاهانِ هخامنشی از جمله: داریوش و خشایارشا و اردشیر یکم، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم به این جمله دعایی بر میخوریم:
«بَگَ. وَزَرْکَ. اَئورَمَزْدا. هیَ. ایما. بومیم. اَدا. هیَ. اَوَم. اَسمانَم. اَدا. هیَ. مَرْتیَّم. اَدا. هیَ. شیاتیم. اَدا. مَرْتیَّهیا:بغ بزرگ است اهورامزدا که این بوم را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم[بشر، انسان] را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید.»/درسهای اوستا، راشد محصّل//داریوش در: نقش رستم 2 کتیبه، لوح گلی شوش، لوح آجری شوش، لوح مرمر شوش، تخته سنگ تنگه داریوش در مصر، گنج نامهی الوند، خشایارشا در: الوند، در دروازه ملّتها تخت جمشید، بر نمای پلّکان شمالی و غربی آپادانا، بر نمای پلّکان جنوبی و بر ایوان تَچَر، بر نمای پلّکان غربی و شمالی و بر ایوان غربی کاخ خشایارشا، لوح سنگی تخت جمشید، کتیبه دیوان، لوح سنگی تخت جمشید شبیه لوح دوم داریوش در نقش رستم، در وان، نخستین اردشیر در: نمای پلّکان کاخ اردشیر یکم در تخت جمشید، داریوش دوم در: 2 لوح زرّین در شوش، اردشیر دوم در: لوح زرّین همدان، اردشیر سوم در: کاخ اردشیر و بر نمای پلّکان غربی تَچَر در تخت جمشید./کتیبههای هخامنشی، انتشارات نوید شیراز، 1387.
آن چه در این جمله دعایی جلب نظر میکند دو واژه شادی و مردم است. نیک پیدا است رشد انسانی و معنوی شاهان و صد البته مردمانِ ایرانی که به این مهم دست یافتهاند که شادی پایه و بُنِ هر دریافتِ دیگری در زندگی است، این که شاهان هخامنشی بدان پای میفشرند از عُلُوِّ همّتِ ایشان است:
چو شادی بکاهد بکاهد روان/ خرد گردد اندر میان ناتوان
سخن فردوسی است. واژه مهم دیگر مردم است، مردم در این جمله دعایی به معنای تنها ایرانیان نیست بلکه مردم یعنی بشر و انسان. حال بسنجید اندیشه ایرانیان را که شادی را برای همه مردم جهان آرزو میکردند. ما از چه جامعهای سخن میگوییم؟ چه مردمانی با چه سطح پیشرفتی؟ نیک پیدا است که نماد بارزِ اندیشهی جهانی شاهان هخامنشی در منشور کوروش بزرگ نمایان میشود آن جای که:
«من نگذاشتم سربازانم در تمامی سومر و اَکَّد ترساننده باشند. من شهر بابِل و همه شهرها را در فراوانی نعمت پاس داشتم. درماندگیِ باشندگانِ درمانده در بابِل را چاره کردم و ایشان را از بیگاری[بردگی] برهانیدم. پیکره خدایان باشنده و مردم پراکنده را به جایگاههای خویش بازگرداندم. من همه(مردم) سرزمینها را در زیستگاهی آرام بنشاندم.»
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/17181-
@iranboom_ir
ویژهنامه هفتم آبانماه،به مناسبت روز بزرگداشت«کوروش بزرگ»در ایرانبوم
طرح:مریم السادات موسویان
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
طرح:مریم السادات موسویان
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
من [ ما ملت ایران] بردهداری را برافکندم [برافکندیم]
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1503-man-barde-dari-ra-bar-afkandam.html
برگرفته از مجله خواندنی شماره 63 - رویه 38 تا 40
دکتر هوشنگ گنجهای
یک صد وسی یک سال پیش( 1879 میلادی). بر اثر کاوش در شهر باستانی بابل در میان رودان، استوانهای از گل پخته به دست آمد.
پس از بررسیهای باستان شناسی، آشکار شد که این استوانه، مربوط به سال 538 پیش از میلاد مسیح (1159 پیش از هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه) است که از سوی کوروش بزرگ شاهنشاه ایران پس از گشودن بابل، نویسانده شده است.
از سوی دیگر، در سالهای اخیر، آشکار شد که بخشی از یک لوحهی استوانهای که آن را متعلق به نبونید پادشاه بابل می دانستند، بخشی از استوانهی کوروش بزرگ است که مربوط به سطرهای 36 تا43 آن میباشد. از این رو، این قطعه که در دانشگاه ییل(yail ) آمریکا نگاهداری میشد ، به موزهی لندن گسیل گردید و به استوانهی اصلی پیوست داده شد. این منشور که در تعلق آن به ایران، جای هیچگونه دو دلی نیست ، در موزهی بریتانیا نگاهداری میشود.
منشور کوروش بزرگ در سال 1350 در جریان جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی برای ده روز به تهران آورده شد و در موزهی شهیاد (آزادی ) به نمایش گذارده شد.
پس از گذشت 39 سال از آن زمان، در بامداد روز آدینه 19 شهریور ماه 1389، دوباره این منشور به تهران آورده شده است و قرار است که در مدت 4 ماهی که در تهران خواهد بود، در موزهی ایران باستان به تماشای همگان گذارده شود.
با وجود گذشت 2548 سال از صدور منشور کوروش بزرگ و 65 سال پس از صدور و امضای منشور ملل متحد، جهان با همان خشونتها و جنایتهایی روبروست که نمونههای آن ثبت تاریخ جهان است.
در سدهی بیستم میلادی، جهان شاهد انسان کشی، نسل کشی و جنایتهای بسیاری در سرتاسر جهان علیه« بشریت» بود که در این سده نیز ادامه دارد.
از سال 1933 تا سال 1945 ، میلیونها انسان به دلیل تعلق به نژاد دیگر و دین دیگر، از سوی آلمانها، با افتخار و توام با شادی و احساس غرور و رضایت، قتل عام شدند.
در برابر در 2480 سال پیش از این جنایت، ملت ایران، همان مردمان را که باز به دلیل تعلق به نژاد دیگر و دین دیگر، به اسارت در آمده بودند وبه بردگی کشانده شده بودند، آزاد کرد و به خانههایشان باز گرداند و نیایشگاهایشان را باز سازی کرد.
اما از شگفت روزگار ، امروز همان مردمان، خانههای مردمان دیگر را ویران میکنند، زمینهایشان را اشغال میکنند و بر روی آنها خانه میسازند و نیز آنان را به اسارت و بردگی میکشانند.
از سال 1917 تا سال 1919 میلادی، میلیونها ومیلیونها انسان از سوی بلشویکها به سرکردگی لنین، استالین و دیگران به جرم «دگراندیشی» قتل عام شدند و به تبعید گاههای بدون بازگشت سیبری گسیل گردیدند.
در سرتاسر سدهی بیستم، دولت بریتانیا میلیون انسان را به اسارت کشیده بود و میلیونها انسان را به دلیل زادگاهی غیر از انگلستان، به قتل آورد. ملتهای بسیاری را نابود کرد وبه خواست خود،« ملت تراشی» و « دولت سازی» نمود.
البته دیگر اروپاییها نیز از سر مشق انگلیسها پیروی میکردند. آنان نیز تا توانستند ملتهای جهان را غارت کردند ومردمان جهان را به قتل آوردند و به بردگی کشاندند و مورد استثمار قرار دادند.
دولت ایالات متحده از لحظهی شکلگیری ، داس مرگ را درسرتاسر جهان به حرکت درآورد و از هیچ جنایتی در حق کشورهای جهان فروگذار نکرد و با لشگر کشی و ستیزه جویی، میلیونها انسان را به کام مرگ کشید و ...
و امروزه پس از گذشت بیش از دوهزار و پانصد سال از صدور منشور کوروش بزرگ و نیم قرن از امضای منشور ملل متحد، فرانسه که به دروغ و تزویر، خود را پرچم دار آزادی و حقوق بشر می داند، همان کاری را میکندکه کمابیش 50 سال پیش حکومت آلمان نازی انجام داد. فرانسویان، کولیها را به دلیل دارا بودن نژاد دیگر، دستجمعی از سر زمین خود میرانند و برآنان ستم روا میدارند.
امروز، میلیونها انسان به دلیل دارا بودن تبار دیگر و دین دیگر، در عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان و ...، مورد یورش و کشتار قرار میگیرند.
و شگفتا ، جهانی که منشور ملل متحد را امضا کرده است و منشور کوروش بزرگ را زینت ساختمان خود کرده است، گویی این جنایتها را نمیبینند و گوش آنان فریاد شادی انسان کشان و ناله و زاری مورد تجاوز قرار گرفتگان را، نمیشنوند !؟
اکنون ، برای این که فرق میان ملت بزرگ ایران و انسان کشان امروزین آشکار گردد ، متن کامل منشور کوروش بزرگ را از اینجا بخوانید.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1476-manshor-korosh-bozorg.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1503-man-barde-dari-ra-bar-afkandam.html
برگرفته از مجله خواندنی شماره 63 - رویه 38 تا 40
دکتر هوشنگ گنجهای
یک صد وسی یک سال پیش( 1879 میلادی). بر اثر کاوش در شهر باستانی بابل در میان رودان، استوانهای از گل پخته به دست آمد.
پس از بررسیهای باستان شناسی، آشکار شد که این استوانه، مربوط به سال 538 پیش از میلاد مسیح (1159 پیش از هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه) است که از سوی کوروش بزرگ شاهنشاه ایران پس از گشودن بابل، نویسانده شده است.
از سوی دیگر، در سالهای اخیر، آشکار شد که بخشی از یک لوحهی استوانهای که آن را متعلق به نبونید پادشاه بابل می دانستند، بخشی از استوانهی کوروش بزرگ است که مربوط به سطرهای 36 تا43 آن میباشد. از این رو، این قطعه که در دانشگاه ییل(yail ) آمریکا نگاهداری میشد ، به موزهی لندن گسیل گردید و به استوانهی اصلی پیوست داده شد. این منشور که در تعلق آن به ایران، جای هیچگونه دو دلی نیست ، در موزهی بریتانیا نگاهداری میشود.
منشور کوروش بزرگ در سال 1350 در جریان جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی برای ده روز به تهران آورده شد و در موزهی شهیاد (آزادی ) به نمایش گذارده شد.
پس از گذشت 39 سال از آن زمان، در بامداد روز آدینه 19 شهریور ماه 1389، دوباره این منشور به تهران آورده شده است و قرار است که در مدت 4 ماهی که در تهران خواهد بود، در موزهی ایران باستان به تماشای همگان گذارده شود.
با وجود گذشت 2548 سال از صدور منشور کوروش بزرگ و 65 سال پس از صدور و امضای منشور ملل متحد، جهان با همان خشونتها و جنایتهایی روبروست که نمونههای آن ثبت تاریخ جهان است.
در سدهی بیستم میلادی، جهان شاهد انسان کشی، نسل کشی و جنایتهای بسیاری در سرتاسر جهان علیه« بشریت» بود که در این سده نیز ادامه دارد.
از سال 1933 تا سال 1945 ، میلیونها انسان به دلیل تعلق به نژاد دیگر و دین دیگر، از سوی آلمانها، با افتخار و توام با شادی و احساس غرور و رضایت، قتل عام شدند.
در برابر در 2480 سال پیش از این جنایت، ملت ایران، همان مردمان را که باز به دلیل تعلق به نژاد دیگر و دین دیگر، به اسارت در آمده بودند وبه بردگی کشانده شده بودند، آزاد کرد و به خانههایشان باز گرداند و نیایشگاهایشان را باز سازی کرد.
اما از شگفت روزگار ، امروز همان مردمان، خانههای مردمان دیگر را ویران میکنند، زمینهایشان را اشغال میکنند و بر روی آنها خانه میسازند و نیز آنان را به اسارت و بردگی میکشانند.
از سال 1917 تا سال 1919 میلادی، میلیونها ومیلیونها انسان از سوی بلشویکها به سرکردگی لنین، استالین و دیگران به جرم «دگراندیشی» قتل عام شدند و به تبعید گاههای بدون بازگشت سیبری گسیل گردیدند.
در سرتاسر سدهی بیستم، دولت بریتانیا میلیون انسان را به اسارت کشیده بود و میلیونها انسان را به دلیل زادگاهی غیر از انگلستان، به قتل آورد. ملتهای بسیاری را نابود کرد وبه خواست خود،« ملت تراشی» و « دولت سازی» نمود.
البته دیگر اروپاییها نیز از سر مشق انگلیسها پیروی میکردند. آنان نیز تا توانستند ملتهای جهان را غارت کردند ومردمان جهان را به قتل آوردند و به بردگی کشاندند و مورد استثمار قرار دادند.
دولت ایالات متحده از لحظهی شکلگیری ، داس مرگ را درسرتاسر جهان به حرکت درآورد و از هیچ جنایتی در حق کشورهای جهان فروگذار نکرد و با لشگر کشی و ستیزه جویی، میلیونها انسان را به کام مرگ کشید و ...
و امروزه پس از گذشت بیش از دوهزار و پانصد سال از صدور منشور کوروش بزرگ و نیم قرن از امضای منشور ملل متحد، فرانسه که به دروغ و تزویر، خود را پرچم دار آزادی و حقوق بشر می داند، همان کاری را میکندکه کمابیش 50 سال پیش حکومت آلمان نازی انجام داد. فرانسویان، کولیها را به دلیل دارا بودن نژاد دیگر، دستجمعی از سر زمین خود میرانند و برآنان ستم روا میدارند.
امروز، میلیونها انسان به دلیل دارا بودن تبار دیگر و دین دیگر، در عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان و ...، مورد یورش و کشتار قرار میگیرند.
و شگفتا ، جهانی که منشور ملل متحد را امضا کرده است و منشور کوروش بزرگ را زینت ساختمان خود کرده است، گویی این جنایتها را نمیبینند و گوش آنان فریاد شادی انسان کشان و ناله و زاری مورد تجاوز قرار گرفتگان را، نمیشنوند !؟
اکنون ، برای این که فرق میان ملت بزرگ ایران و انسان کشان امروزین آشکار گردد ، متن کامل منشور کوروش بزرگ را از اینجا بخوانید.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1476-manshor-korosh-bozorg.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
ریشههای آزاد اندیشی کورش بزرگ
دکتر علی علی بابایی درمنی
گذشته از تحولات عمدۀ سیاسی که با فرمانروایی کورش بزرگ، یعنی برپایی بزرگترین شاهنشاهی جهان باستان و گذر از عهد عتیق به دوران باستان، میبینیم، در دوران این شاهنشاه بزرگ شاهد تحولات اخلاقی نیز در جهان باستان میباشیم، که به ویژه از نگاه مردم میان رودان که تا آن روزگار تحت حکومت شاهان مستبد میزیستند، بدعتی شگفت انگیز بود. بازتاب رفتار انسانمدارانه کورش بزرگ با ملتهای مغلوب را میتوانیم در تورات ببینیم، جایی که از کورش بزرگ به مانند یک پیامبرتجلیل میشود: «خداوند به مسیح خویش، یعنی کورش که: دست راست او را گرفتم تا به حضور وی امتها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم، تا درها را به به حضور وی مفتوح نمایم و دروازهها دیگر بسته نشود، چنین می گوید: که من پیش روی تو خواهم خرامید، و جایهای ناهموار را هموار خواهم ساخت، و درهای برنجین را شکسته و پشت بندهای آهنین را خواهم برید و گنج های تاریکی و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید.» (اشعیا، باب 45، بند 3-1) و همچنین: « [خداوند] در باره کورش می گوید: او شبان من است و شادی مرا تکمیل خواهد کرد.» (اشعیا، باب 44، بند 28)
یکی از مهمترین آثار یافت شده که گویای رفتار نیک این شاهنشاه هخامنشی با ملتهای مغلوب می باشد، استوانه کورش بزرگ است که در بابل یافت شده است، چنانچه شاهرخ رزمجو اشاره می کند: «این استوانه امروزه برای ایرانیان ارزشی نمادین پیدا کرده است که باورهای اصیل ایرانی و احترام به حقوق انسانی توسط نیاکانمان را به نسل امروز نشان می دهد.» (رزمجو، 1389، ص17) در این استوانه، کورش بزرگ در مورد سلوکش با ملتهایی که تحت حکومت هخامنشیان بودند، چنین می گوید: «خستگی هایشان را تسکین دادم، از بندها رهایشان کردم. مردوک سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت.» ( استوانه کورش بزرگ، بند 26، به نقل از: رزمجو، 1389، ص 65) و در جایی دیگر چنین می گوید:« من همۀ سرزمین ها در صلح قرار دادم.» ( همان، بند 36، ص 66) مردوک نیز گفته های کورش بزرگ را تصدیق می کند:« [کورش] به دادگری و راستی، شبانی کرد. مردوک سرور بزرگ، که پرورنده مردمانش است به کارهای نیک او و دل راستینش به نیکی نگریست.» ( همان، بند 14، ص 64)
یکی از مهمترین نمودهای منش انسانی کورش بزرگ، آزاد اندیشی آن مرد بزرگ است. تجلی این آزاداندیشی را هم میتوانیم در رها کردن ملتهای تحت ستم از قیود بندگی، و هم در آزاد نهادن ملتهای تحت حاکمیت هخامنشیان در انجام آیینهای دینیشان ببینیم. همانطور که کورش بزرگ خود در استوانۀ کورش به آن می گوید او «یوغ» بندگی را از روش ملل تحت ظلم و ستم برداشت و خستگی هایشان را تسکین داد و در سرزمینهایشان صلح برقرار کرد. یک منابع بابلی یعنی «روایت منظوم» اینچنین از آزادی بخشی کورش بزرگ تجلیل می کنند: « اکنون به ساکنان بابل قلبی شاد داده شد، آنان همچون زندانیانی هستند که درهای زندان بر رویشان گشوده شد است. به کسانی که گرفتار ستم بودند، بار دیگر آزادی عطا شده. همگان از دیدن او به عنوان پادشاه دلشادند.» ( همان، ص 71)
از دیگر سو کورش با رفتاری که بیانگر رواداری بی و حصر او می باشد، نه تنها از آزادی های دینی را در بابل حمایت می کند، بلکه در بازسازی برخی از پرستشگاه های بابل خود پیشقدم شد: «جایگاههای مقدس آن سوی دجله که از دیرباز محراب هایشان ویران شده بود، خدایانی را که درون آنها ساکن بودند، به جایگاه هایشان بازگرداندم و آنها را در جایگاه های ابدی خودشان نهادم. همه ی آن خدایان را گرد آوردم و به سکونت گاه هایشان بازگرداندم.» ( همان، بند 32-31، ص 66)
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15666-rishe-haye-azad-andishi-korosh-bozorg.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر علی علی بابایی درمنی
گذشته از تحولات عمدۀ سیاسی که با فرمانروایی کورش بزرگ، یعنی برپایی بزرگترین شاهنشاهی جهان باستان و گذر از عهد عتیق به دوران باستان، میبینیم، در دوران این شاهنشاه بزرگ شاهد تحولات اخلاقی نیز در جهان باستان میباشیم، که به ویژه از نگاه مردم میان رودان که تا آن روزگار تحت حکومت شاهان مستبد میزیستند، بدعتی شگفت انگیز بود. بازتاب رفتار انسانمدارانه کورش بزرگ با ملتهای مغلوب را میتوانیم در تورات ببینیم، جایی که از کورش بزرگ به مانند یک پیامبرتجلیل میشود: «خداوند به مسیح خویش، یعنی کورش که: دست راست او را گرفتم تا به حضور وی امتها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم، تا درها را به به حضور وی مفتوح نمایم و دروازهها دیگر بسته نشود، چنین می گوید: که من پیش روی تو خواهم خرامید، و جایهای ناهموار را هموار خواهم ساخت، و درهای برنجین را شکسته و پشت بندهای آهنین را خواهم برید و گنج های تاریکی و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید.» (اشعیا، باب 45، بند 3-1) و همچنین: « [خداوند] در باره کورش می گوید: او شبان من است و شادی مرا تکمیل خواهد کرد.» (اشعیا، باب 44، بند 28)
یکی از مهمترین آثار یافت شده که گویای رفتار نیک این شاهنشاه هخامنشی با ملتهای مغلوب می باشد، استوانه کورش بزرگ است که در بابل یافت شده است، چنانچه شاهرخ رزمجو اشاره می کند: «این استوانه امروزه برای ایرانیان ارزشی نمادین پیدا کرده است که باورهای اصیل ایرانی و احترام به حقوق انسانی توسط نیاکانمان را به نسل امروز نشان می دهد.» (رزمجو، 1389، ص17) در این استوانه، کورش بزرگ در مورد سلوکش با ملتهایی که تحت حکومت هخامنشیان بودند، چنین می گوید: «خستگی هایشان را تسکین دادم، از بندها رهایشان کردم. مردوک سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت.» ( استوانه کورش بزرگ، بند 26، به نقل از: رزمجو، 1389، ص 65) و در جایی دیگر چنین می گوید:« من همۀ سرزمین ها در صلح قرار دادم.» ( همان، بند 36، ص 66) مردوک نیز گفته های کورش بزرگ را تصدیق می کند:« [کورش] به دادگری و راستی، شبانی کرد. مردوک سرور بزرگ، که پرورنده مردمانش است به کارهای نیک او و دل راستینش به نیکی نگریست.» ( همان، بند 14، ص 64)
یکی از مهمترین نمودهای منش انسانی کورش بزرگ، آزاد اندیشی آن مرد بزرگ است. تجلی این آزاداندیشی را هم میتوانیم در رها کردن ملتهای تحت ستم از قیود بندگی، و هم در آزاد نهادن ملتهای تحت حاکمیت هخامنشیان در انجام آیینهای دینیشان ببینیم. همانطور که کورش بزرگ خود در استوانۀ کورش به آن می گوید او «یوغ» بندگی را از روش ملل تحت ظلم و ستم برداشت و خستگی هایشان را تسکین داد و در سرزمینهایشان صلح برقرار کرد. یک منابع بابلی یعنی «روایت منظوم» اینچنین از آزادی بخشی کورش بزرگ تجلیل می کنند: « اکنون به ساکنان بابل قلبی شاد داده شد، آنان همچون زندانیانی هستند که درهای زندان بر رویشان گشوده شد است. به کسانی که گرفتار ستم بودند، بار دیگر آزادی عطا شده. همگان از دیدن او به عنوان پادشاه دلشادند.» ( همان، ص 71)
از دیگر سو کورش با رفتاری که بیانگر رواداری بی و حصر او می باشد، نه تنها از آزادی های دینی را در بابل حمایت می کند، بلکه در بازسازی برخی از پرستشگاه های بابل خود پیشقدم شد: «جایگاههای مقدس آن سوی دجله که از دیرباز محراب هایشان ویران شده بود، خدایانی را که درون آنها ساکن بودند، به جایگاه هایشان بازگرداندم و آنها را در جایگاه های ابدی خودشان نهادم. همه ی آن خدایان را گرد آوردم و به سکونت گاه هایشان بازگرداندم.» ( همان، بند 32-31، ص 66)
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15666-rishe-haye-azad-andishi-korosh-bozorg.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
کارت شادباش کوروش بزرگ به مناسبت ۷ آبان - ۱۳۸۷
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1426-kart-shadbash-87.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1426-kart-shadbash-87.html
@iranboom_ir
متن برگهی شادباش کوروش بزرگ
بهنام خداوند جان و خرد
زمین را منم تاج تارک نشین
ملرزان مرا تا نلرزد زمین
نظامی گنجوی شاعر پارسی گوی
کوروش بزرگ، بزرگمردی بیهمتا که از برجستهترین مردان همه روز گاران بوده و تا ایران، نامی در جهان دارد، به نام نامی او میبالد و هرگز فراموشش نخواهد کرد. این شهریار فرزانه کمک به مردمان را آرمان خویش ساخته و یاری ستمدیدگان از رفتارهای همیشگی او بود.
خوشرویی و بزرگواری نیز منشهایی بودند که این شاه بزرگ را از خود بزرگ بینی دور داشته و فروتن مینمود.
به همین روی ایرانیان او را "پدر"، یونانیان "دادگر" و یهودیان "مسیح" میخوانند. پس نگون بختی است اگر که اینکه مردم ایران بر هستی چنین بزرگمردی آگاه نبوده و آنانی نیز که نام بلندش را به گوش شنیدهاند، از او بسیار اندک بدانند. این بخت نگون از آن روست که امروزه جهان یاد این جاودانه مرد را گرامی داشته و جهانیان بر بودنش به خود می بالند. اما هزار افسوس، ما که هستیمان وامدار اوست با او بیگانهترینیم، افسوس.
و به کوتاه سخن آن که این شاه توانا، تواسنت تا برگی زرین بر برگههای کارنامه کهن روزگاران افزوده و آن را از روزگار پیش و پس از خود جدا سازد.
چرا که او همواره در تلاش بود به "اندیشه" دست اندازد تا شمشیر.
برگرفته از بندهای 7 – 8 – 9 گردونه خشتی کوروش بزرگ (نخستین منشور حقوق بشر جهان):
من کوروش شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانا...
شاه سرزمینهای چهار گوشه جهان،
پسر "کبوجیه" شاه بزرگ شاه اَنشان، نوهی کوروش و نوادهی چپشپِش،
از تبار جاودانه شاهی،
شاهی که ایزدان گرامیاش داشتهاند...
بدان هنگام که در آرامش – و صلح – به شهر خداوند – بابل – گام نهادم، تخت شاهیام را در میان سرور و شادی مردمان استوار گردانیدم...
بدانگه که سپاهیان بسیارم، بدون کارزار و جنگ بدان شهر گام نهادند...
یوغی که برگردن مردمان نهاده شده بود،
من آن را برانداختم و تندگستیشان را از میان بردم،
از کارهای نیک من "ایزد بزرگ" شاد گشت، و خواست نیک خواهانهاش را آشکار نمود،
بر من کوروش شاهی که او را گرامی میدارد و نیز کبوجیه پسری از تن من، و نیز بر همهی سپاهیانم،
اکنون ما در برابر او، والاترین پایه خداییاش را میستاییم...
لازم به توضیح است که کارت شادباش به مناسبت روز بزرگداشت کوروش بزرگ به دست شماری از ایران دوستان به چاپ رسید و در روز 6 و 7 آبان ماه (سال 1387) در 10 تا از میدانهای تهران و در شهرهای سنندج، ساری، کاشان، اراک، خرمآباد به همراه شیرینی پحش شد. امید است که در سالهای آینده این مراسم توسط دیگر هممیهنان نیز پیگیری شود. و 7 آبان به یک جشن ملی تبدیل شود. فر ایران را میستاییم.
ایران به مانند ققنوس، بار دیگر از خاکستر خویش بر خواهد خاست.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1484-shadbash-korosh-boozrg.html
__
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
بهنام خداوند جان و خرد
زمین را منم تاج تارک نشین
ملرزان مرا تا نلرزد زمین
نظامی گنجوی شاعر پارسی گوی
کوروش بزرگ، بزرگمردی بیهمتا که از برجستهترین مردان همه روز گاران بوده و تا ایران، نامی در جهان دارد، به نام نامی او میبالد و هرگز فراموشش نخواهد کرد. این شهریار فرزانه کمک به مردمان را آرمان خویش ساخته و یاری ستمدیدگان از رفتارهای همیشگی او بود.
خوشرویی و بزرگواری نیز منشهایی بودند که این شاه بزرگ را از خود بزرگ بینی دور داشته و فروتن مینمود.
به همین روی ایرانیان او را "پدر"، یونانیان "دادگر" و یهودیان "مسیح" میخوانند. پس نگون بختی است اگر که اینکه مردم ایران بر هستی چنین بزرگمردی آگاه نبوده و آنانی نیز که نام بلندش را به گوش شنیدهاند، از او بسیار اندک بدانند. این بخت نگون از آن روست که امروزه جهان یاد این جاودانه مرد را گرامی داشته و جهانیان بر بودنش به خود می بالند. اما هزار افسوس، ما که هستیمان وامدار اوست با او بیگانهترینیم، افسوس.
و به کوتاه سخن آن که این شاه توانا، تواسنت تا برگی زرین بر برگههای کارنامه کهن روزگاران افزوده و آن را از روزگار پیش و پس از خود جدا سازد.
چرا که او همواره در تلاش بود به "اندیشه" دست اندازد تا شمشیر.
برگرفته از بندهای 7 – 8 – 9 گردونه خشتی کوروش بزرگ (نخستین منشور حقوق بشر جهان):
من کوروش شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانا...
شاه سرزمینهای چهار گوشه جهان،
پسر "کبوجیه" شاه بزرگ شاه اَنشان، نوهی کوروش و نوادهی چپشپِش،
از تبار جاودانه شاهی،
شاهی که ایزدان گرامیاش داشتهاند...
بدان هنگام که در آرامش – و صلح – به شهر خداوند – بابل – گام نهادم، تخت شاهیام را در میان سرور و شادی مردمان استوار گردانیدم...
بدانگه که سپاهیان بسیارم، بدون کارزار و جنگ بدان شهر گام نهادند...
یوغی که برگردن مردمان نهاده شده بود،
من آن را برانداختم و تندگستیشان را از میان بردم،
از کارهای نیک من "ایزد بزرگ" شاد گشت، و خواست نیک خواهانهاش را آشکار نمود،
بر من کوروش شاهی که او را گرامی میدارد و نیز کبوجیه پسری از تن من، و نیز بر همهی سپاهیانم،
اکنون ما در برابر او، والاترین پایه خداییاش را میستاییم...
لازم به توضیح است که کارت شادباش به مناسبت روز بزرگداشت کوروش بزرگ به دست شماری از ایران دوستان به چاپ رسید و در روز 6 و 7 آبان ماه (سال 1387) در 10 تا از میدانهای تهران و در شهرهای سنندج، ساری، کاشان، اراک، خرمآباد به همراه شیرینی پحش شد. امید است که در سالهای آینده این مراسم توسط دیگر هممیهنان نیز پیگیری شود. و 7 آبان به یک جشن ملی تبدیل شود. فر ایران را میستاییم.
ایران به مانند ققنوس، بار دیگر از خاکستر خویش بر خواهد خاست.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1484-shadbash-korosh-boozrg.html
__
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
هفتم آبان ماه، روز بزرگداشت کوروش بزرگ بر ملت ایران خجسته باد.
طرح از مریم السادات موسویان
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg.html
@iranboom_ir
طرح از مریم السادات موسویان
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg.html
@iranboom_ir
طرح شادباش هفتم آبان ماه، روز بزرگداشت کوروش بزرگ / آبان ۱۳۹۸
طراح: مریم السادات موسویان
ویژهنامه هفتم آبانماه،به مناسبت روز بزرگداشت«کوروش بزرگ»
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
طراح: مریم السادات موسویان
ویژهنامه هفتم آبانماه،به مناسبت روز بزرگداشت«کوروش بزرگ»
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
طرح شادباش هفتم آبان ماه، روز بزرگداشت کوروش بزرگ / آبان ۱۳۹۹
طراح: مریم السادات موسویان
ویژهنامه هفتم آبانماه،به مناسبت روز بزرگداشت«کوروش بزرگ»
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
طراح: مریم السادات موسویان
ویژهنامه هفتم آبانماه،به مناسبت روز بزرگداشت«کوروش بزرگ»
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
ویژهنامه هفتم آبانماه، به مناسبت روز بزرگداشت «کوروش بزرگ» در ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/36881
بهنام خداوند جان و خرد
زمین را منم تاج تارک نشین
ملرزان مرا تا نلرزد زمین
نظامی گنجوی شاعر پارسی گوی
ویژهنامه «کوروش بزرگ» با آثاری از دکتر پرویز ناتل خانلری، دکتر عبدالحسین زرین کوب، شادروان عنایت الله رضا، دکتر احمد جلالی، دکتر عبدالمجید ارفعی، دکتر جلال خالقی مطلق، استاد بهاء الدین خرمشاهی، شادروان محمد ابراهیم باستانی پاریزی، دکتر هوشنگ طالع، دکتر شیرین بیانی، دکتر روزبه زرینکوب، دکتر حکمت الله ملاصالحی، دکتر علی علی بابایی درمنی، دکتر آزاده احسانی چمبلی، رضا آقازاده، دکتر میر مهرداد میرسنجری، دکتر هوشنگ گنجهای، محسن قاسمی شاد، عقاب علی احمدی، ناهید زندی، دکتر صدرالدّین طاهری، مجید خالقیان، ویورل باجاکو، دکتر تبریزی، سیدعلی صالحی، عبدالله مرادعلی بیگی، استاد عبدالعلی ادیببرومند، توران شهریاری (بهرامی)، منصور رهبری، هما ارژنگی، صادق علی حق پرست، کاوش ساعی، عباس مسلمی کفاش، ماندانا خرم، محمد جهانآبادی، محسن محمدحسینی، مهرداد ایرانمهر و... در ایرانبوم منتشر شد.
پیوند ویژهنامه «کوروش بزرگ»:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
فر ایران را میستاییم.
ایران به مانند ققنوس، بار دیگر از خاکستر خویش بر خواهد خاست.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/36881
بهنام خداوند جان و خرد
زمین را منم تاج تارک نشین
ملرزان مرا تا نلرزد زمین
نظامی گنجوی شاعر پارسی گوی
ویژهنامه «کوروش بزرگ» با آثاری از دکتر پرویز ناتل خانلری، دکتر عبدالحسین زرین کوب، شادروان عنایت الله رضا، دکتر احمد جلالی، دکتر عبدالمجید ارفعی، دکتر جلال خالقی مطلق، استاد بهاء الدین خرمشاهی، شادروان محمد ابراهیم باستانی پاریزی، دکتر هوشنگ طالع، دکتر شیرین بیانی، دکتر روزبه زرینکوب، دکتر حکمت الله ملاصالحی، دکتر علی علی بابایی درمنی، دکتر آزاده احسانی چمبلی، رضا آقازاده، دکتر میر مهرداد میرسنجری، دکتر هوشنگ گنجهای، محسن قاسمی شاد، عقاب علی احمدی، ناهید زندی، دکتر صدرالدّین طاهری، مجید خالقیان، ویورل باجاکو، دکتر تبریزی، سیدعلی صالحی، عبدالله مرادعلی بیگی، استاد عبدالعلی ادیببرومند، توران شهریاری (بهرامی)، منصور رهبری، هما ارژنگی، صادق علی حق پرست، کاوش ساعی، عباس مسلمی کفاش، ماندانا خرم، محمد جهانآبادی، محسن محمدحسینی، مهرداد ایرانمهر و... در ایرانبوم منتشر شد.
پیوند ویژهنامه «کوروش بزرگ»:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
فر ایران را میستاییم.
ایران به مانند ققنوس، بار دیگر از خاکستر خویش بر خواهد خاست.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/
Telegram
ایران بوم
ویژهنامه هفتم آبانماه،به مناسبت روز بزرگداشت «کوروش بزرگ» در ایرانبوم
طراح: میم. کُرد
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
طراح: میم. کُرد
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
ویژهنامه هفتم آبانماه،به مناسبت روز بزرگداشت «کوروش بزرگ» در ایرانبوم
طراح: میم. کُرد
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
طراح: میم. کُرد
http://iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/15670-vijename-7-aban-1394-korosh-bozorg.html
@iranboom_ir
نیرومندبودن هویت ایرانی: اساس امنیت ملی
دکتر عطاء الله عبدی
«هویت تنها یک مقوله ی اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی نیست، بلکه اساس و بنیان امنیت ملی است. به طوری که تمامی برنامه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور حتی اگر به درستی هم تدوین شود ، بدون وجود نرم افزاری به نام «هویت ملی» دچار چالش شده و ناکام می ماند . »
وی با انتقاد از بی توجهی نظام آموزشی و رسانه ای کشور به این مهم تصریح کرد: « هرچند رسانه ها و دستگاه آموزشی برنامه ریزان هویت ملی هستند ، اما نگاه و رویکردی کاملا غیرمسئولانه به این موضوع داشته و نه تنها هویت ملی ما را تقویت نکرده اند بلکه با به غفلت بردن جوانان در دستگاه آموزش، همبستگی ملی را کاهش داده اند . »
وی نگاه جناحی به هویت ملی را محکوم کرده و افزود : « برخی تصور می کنند هویت ملی مربوط به یک دولت یا حتی یک حکومت است. سیاسیون ما آن را تبدیل به یک مقوله ی جناحی کرده و در انتخابات مختلف از آن خرج می کنند. از طرفی برخی روشنفکران ما با نگاهی تقلیل گرایانه ،اصل هویت ملی را انکار می کنند . »
عبدی، نگاه صرفا مذهبی یا باستانی به ملیت ایرانی را بسیار خطرناک دانسته و اضافه کرد : «افرادی تخت جمشید را ساخته ی رومیان دانسته و درمقابل عده ای هویت شیعی ما را نفی می کنند . امروزه هرکس بتواند به هویت باستانی- اسلامی ایران بتازد ، ژست روشنفکری به خود می گیرد. به قول بزرگی : همه چیز در این مملکت متولی و صاحب دارد به استثنای هویت ملی که بی کس و کار است. »
این استاد دانشگاه به رابطه میان محیط زیست و هویت ملی پرداخت و افزود : « هویت ملی یک بسته است که بخش مهمی از آن توسط ویژگی های جغرافیایی زیست در فلات ایران شکل گرفته است. از این رو وقتی دریاچه ای مثل هامون خشک می شود فرهنگ اسطوره ای مربوط به آن نیز تقلیل می یابد و شخصیت تاریخی مثل سیاوش کمرنگ می شود . »
عبدی ظرفیت های بالقوه ی فرهنگی «هویت ایرانی» را در منطقه بسیار مثبت ارزیابی کرده و گفت : « هر چند قاجار بخش بزرگی از ایران را با بی کفایتی تقدیم استعمارگران کرد، اما پیوندهای فرهنگی ما با مناطق جداشده همچنان پابرجاست. برای نمونه ، کشوری مانند تاجیکستان که به « هارتلند آسیای مرکزی » معروف است و بزرگترین منابع آبی منطقه را دارد، همانندی های فرهنگی و زبانی بسیاری با ما دارد که می تواند منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دو کشور را تامین کند . »
عبدی تصریح کرد : « پیوندهای هویتی مشترک میان ایرانیان بسیار مهم است تا بتوانیم با یاری جستن از آنها بر رقبای خود در منطقه غلبه کرده و مانع از سوء استفاده ی آنها از مسائل قومی و هویتی شویم . »
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/15731-niromand-bodan-hoviat-irani-abdi.html
@iranboom_ir
دکتر عطاء الله عبدی
«هویت تنها یک مقوله ی اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی نیست، بلکه اساس و بنیان امنیت ملی است. به طوری که تمامی برنامه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور حتی اگر به درستی هم تدوین شود ، بدون وجود نرم افزاری به نام «هویت ملی» دچار چالش شده و ناکام می ماند . »
وی با انتقاد از بی توجهی نظام آموزشی و رسانه ای کشور به این مهم تصریح کرد: « هرچند رسانه ها و دستگاه آموزشی برنامه ریزان هویت ملی هستند ، اما نگاه و رویکردی کاملا غیرمسئولانه به این موضوع داشته و نه تنها هویت ملی ما را تقویت نکرده اند بلکه با به غفلت بردن جوانان در دستگاه آموزش، همبستگی ملی را کاهش داده اند . »
وی نگاه جناحی به هویت ملی را محکوم کرده و افزود : « برخی تصور می کنند هویت ملی مربوط به یک دولت یا حتی یک حکومت است. سیاسیون ما آن را تبدیل به یک مقوله ی جناحی کرده و در انتخابات مختلف از آن خرج می کنند. از طرفی برخی روشنفکران ما با نگاهی تقلیل گرایانه ،اصل هویت ملی را انکار می کنند . »
عبدی، نگاه صرفا مذهبی یا باستانی به ملیت ایرانی را بسیار خطرناک دانسته و اضافه کرد : «افرادی تخت جمشید را ساخته ی رومیان دانسته و درمقابل عده ای هویت شیعی ما را نفی می کنند . امروزه هرکس بتواند به هویت باستانی- اسلامی ایران بتازد ، ژست روشنفکری به خود می گیرد. به قول بزرگی : همه چیز در این مملکت متولی و صاحب دارد به استثنای هویت ملی که بی کس و کار است. »
این استاد دانشگاه به رابطه میان محیط زیست و هویت ملی پرداخت و افزود : « هویت ملی یک بسته است که بخش مهمی از آن توسط ویژگی های جغرافیایی زیست در فلات ایران شکل گرفته است. از این رو وقتی دریاچه ای مثل هامون خشک می شود فرهنگ اسطوره ای مربوط به آن نیز تقلیل می یابد و شخصیت تاریخی مثل سیاوش کمرنگ می شود . »
عبدی ظرفیت های بالقوه ی فرهنگی «هویت ایرانی» را در منطقه بسیار مثبت ارزیابی کرده و گفت : « هر چند قاجار بخش بزرگی از ایران را با بی کفایتی تقدیم استعمارگران کرد، اما پیوندهای فرهنگی ما با مناطق جداشده همچنان پابرجاست. برای نمونه ، کشوری مانند تاجیکستان که به « هارتلند آسیای مرکزی » معروف است و بزرگترین منابع آبی منطقه را دارد، همانندی های فرهنگی و زبانی بسیاری با ما دارد که می تواند منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دو کشور را تامین کند . »
عبدی تصریح کرد : « پیوندهای هویتی مشترک میان ایرانیان بسیار مهم است تا بتوانیم با یاری جستن از آنها بر رقبای خود در منطقه غلبه کرده و مانع از سوء استفاده ی آنها از مسائل قومی و هویتی شویم . »
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/15731-niromand-bodan-hoviat-irani-abdi.html
@iranboom_ir
شب کاروانسراهای ایران
هفتصد و هفتاد و هفتمین شب از شبهای بخارا به کاروانسراهای ایران اختصاص یافته است. این نشست با همکاری پایگاه میراث جهانی کاروانسرای ایرانی، ادارۀ کل امور پایگاههای ملی و جهانی و پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ساعت ۱۷ چهارشنبه نهم آبانماه ۱۴۰۳ برگزار میشود.
سخنرانان:
سیدمحمد بهشتی
سیمون آیوازیان
مصطفی دهپهلوان
محمدحسین طالبیان
حمید بینایی فعال
عبدالمهدی همتپور
علی دهباشی
کاروانسراها یکی از پیروزیهای معماری ایرانی هستند. هیچ جا نمیتوانیم هماهنگی کاملتری از عملکرد و ساختار پیدا کنیم.
در معماری ایرانی، کاروانسراها بهویژه در امتداد شبکۀ ارتباطی و اطراف شهرهای اصلی موقعیت منحصربهفردی دارند. سیر تحول و گسترش کاروانسراها در ایران در مراحل مختلف تاریخی وابسته به جنبههای اجتماعی، اقتصادی و مذهبی بوده است.
ایران در طول تاریخ به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و همچنین راههای ارتباطی متعددش، کریدور اصلی ارتباط غرب به شرق جهان بوده و در واقع کاروانسراها مکمل راههای فلات ایران محسوب میشدند.
تهران، میدان توپخانه،نرسیده به خیابان سی تیر، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، تالار خلیج فارس
هفتصد و هفتاد و هفتمین شب از شبهای بخارا به کاروانسراهای ایران اختصاص یافته است. این نشست با همکاری پایگاه میراث جهانی کاروانسرای ایرانی، ادارۀ کل امور پایگاههای ملی و جهانی و پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ساعت ۱۷ چهارشنبه نهم آبانماه ۱۴۰۳ برگزار میشود.
سخنرانان:
سیدمحمد بهشتی
سیمون آیوازیان
مصطفی دهپهلوان
محمدحسین طالبیان
حمید بینایی فعال
عبدالمهدی همتپور
علی دهباشی
کاروانسراها یکی از پیروزیهای معماری ایرانی هستند. هیچ جا نمیتوانیم هماهنگی کاملتری از عملکرد و ساختار پیدا کنیم.
در معماری ایرانی، کاروانسراها بهویژه در امتداد شبکۀ ارتباطی و اطراف شهرهای اصلی موقعیت منحصربهفردی دارند. سیر تحول و گسترش کاروانسراها در ایران در مراحل مختلف تاریخی وابسته به جنبههای اجتماعی، اقتصادی و مذهبی بوده است.
ایران در طول تاریخ به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و همچنین راههای ارتباطی متعددش، کریدور اصلی ارتباط غرب به شرق جهان بوده و در واقع کاروانسراها مکمل راههای فلات ایران محسوب میشدند.
تهران، میدان توپخانه،نرسیده به خیابان سی تیر، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، تالار خلیج فارس
هشتم آبانماه سالروز درگذشت دکتر مظاهر مصفا
مُظاهر مُصفّا (۱ شهریور ۱۳۱۱ - ۸ آبان ۱۳۹۸) استاد دانشگاه، مصحح متون، و شاعر برجستهٔ معاصر ایران بود. او سالهای زیادی بهعنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بهخدمت مشغول بود. مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان شاخص ایرانی بود. تاکنون چند مجموعه شعر از او بهچاپ رسیده که از آن جمله است: «ده فریاد»، «سی سخن»، «پاسداران سخن»، «توفان خشم»، «سپیدنامه»، «سیپاره» و… همچنین تصحیحات او بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، «مجمع الفصحا» رضا قلیخان هدایت، مزاری قهستانی، سنایی، سعدی، جوامع الحکایات عوفی.
روانش شاد و یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
شادروان #مظاهر_مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17518-
بغض استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-
گفتوگو با دکتر امیربانو کریمی درباره جایگاه مظاهر مصفا در شعر و ادب فارسی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/17610-
قدر مصفا در زمان حیاتش شناخته نشد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17609-
میراث ماندگار استاد / گذری بر آثار برجای مانده از مظاهر مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17611-
گزارش شب «مظاهر مصفا»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9264-
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
مُظاهر مُصفّا (۱ شهریور ۱۳۱۱ - ۸ آبان ۱۳۹۸) استاد دانشگاه، مصحح متون، و شاعر برجستهٔ معاصر ایران بود. او سالهای زیادی بهعنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بهخدمت مشغول بود. مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان شاخص ایرانی بود. تاکنون چند مجموعه شعر از او بهچاپ رسیده که از آن جمله است: «ده فریاد»، «سی سخن»، «پاسداران سخن»، «توفان خشم»، «سپیدنامه»، «سیپاره» و… همچنین تصحیحات او بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، «مجمع الفصحا» رضا قلیخان هدایت، مزاری قهستانی، سنایی، سعدی، جوامع الحکایات عوفی.
روانش شاد و یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
شادروان #مظاهر_مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17518-
بغض استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-
گفتوگو با دکتر امیربانو کریمی درباره جایگاه مظاهر مصفا در شعر و ادب فارسی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/17610-
قدر مصفا در زمان حیاتش شناخته نشد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17609-
میراث ماندگار استاد / گذری بر آثار برجای مانده از مظاهر مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17611-
گزارش شب «مظاهر مصفا»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9264-
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
کتاب《پدر ایران》
داستانی بر پايه سرگذشت کوروش بزرگ
نوشته: دکتر میرجلال الدین کزازی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
پروردگار پاک را، از ژرفای جان و نهانجای دل، سپاس میگزارم که مرا توان و زمان آن داد که دومین داستان بلند خویش، پدر ایران، را به نگارش درآرم و به پیشگاه دلباختگان تاریخ و ادب ایران زمین، ارمغان بدارم. پدر ایران که داستانی است زیستنامه ای برگرفته از تاریخ ایران و سرگذشت کورش بزرگ، در ساختار، به یکبارگی، به فرزند ایران می ماند که سرگذشت فرزانه فرخنهاد توس، فردوسی را – که یادش خجسته باد! در آن نوشته ام. این مانندگی، راستی را، مایه شگفتی نیز نیست. زیرا پدر و فرزند از یک دودمانند و پیشینه و زمینه زیست شناختی….
#کوروش_بزرگ #هفتم_آبان #بزرگداشت_کوروش_بزرگ #ایران_بوم
#کورش #کوروش #کورش_کبیر #کوروش_کبیر #کورش_بزرگ #۷_آبان
داستانی بر پايه سرگذشت کوروش بزرگ
نوشته: دکتر میرجلال الدین کزازی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
پروردگار پاک را، از ژرفای جان و نهانجای دل، سپاس میگزارم که مرا توان و زمان آن داد که دومین داستان بلند خویش، پدر ایران، را به نگارش درآرم و به پیشگاه دلباختگان تاریخ و ادب ایران زمین، ارمغان بدارم. پدر ایران که داستانی است زیستنامه ای برگرفته از تاریخ ایران و سرگذشت کورش بزرگ، در ساختار، به یکبارگی، به فرزند ایران می ماند که سرگذشت فرزانه فرخنهاد توس، فردوسی را – که یادش خجسته باد! در آن نوشته ام. این مانندگی، راستی را، مایه شگفتی نیز نیست. زیرا پدر و فرزند از یک دودمانند و پیشینه و زمینه زیست شناختی….
#کوروش_بزرگ #هفتم_آبان #بزرگداشت_کوروش_بزرگ #ایران_بوم
#کورش #کوروش #کورش_کبیر #کوروش_کبیر #کورش_بزرگ #۷_آبان
بغض شفیعی کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
محمدرضا شفیعی کدکنی گفت: بعد از ملکالشعرای بهار که حالت استثنائی دارد و حمیدی که در همین حال و هوا شاعر عظیمشأن و بیمانندی بودند، دکتر مصفا ادامه سنت شعری این بزرگان در فرهنگ ملی ماست. مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در کلاس روز سه شنبه چهاردهم آبان ماه ۱۳۹۸ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قبل از این که مانند همیشه سراغ پاسخ به سوالات دانشجویان علاقهمند به ادبیات برود با یادآوری درگذشت همکار فقیدش، بغضش شکست و به همراه حضار یک دقیقهای به احترام دوست و همراه قدیمیاش ایستاد و فاتحهای خواند پس از آن از دانش و خدمت مظاهر مصفا گفت.
مظاهر مصفا ۷۰ سال در خدمت فرهنگ ملی ما فعالیت کرد
استاد شفیعی کدکنی در ابتدا اظهار کرد: استاد مظاهر مصفا به ظاهر یک دکتر ادبیات و یک استاد رشته ادبیات فارسی بود که در 100 سال اخیر که دانشگاه استاد ادبیات داشته، در دانشگاههای مختلف، مصادیق چنین استادی و چنین شخصیتی کم نیست اگر بگویم چندین هزار شاید اغراق نباشد؛ اما استاد مصفا امتیازات بسیار بزرگی بر همه مصادیق یک دکتر و استاد ادبیات داشت که بسیار استثنائی و نادر بود.
وی همچنین گفت: استعداد شخصی و فردی او، محیط خانوادگی او و شرایطی که برای تربیت او فراهم شده بود خود حالتی کاملا استثنائی داشته است و بعد هم تمام این 90 سال عمر را، حال بگویم 70 سال از این 90 سال عمر را شب و روز در خدمت فرهنگ ملی ما فعالیت کرد. او شاعر بزرگ تراز اول اسلوب قدما بود که واقعا در شاخه خود حداقل در نسل خود منحصر و متشخص بود.
این شاعر در ادامه افزود: به نظر من بعد از ملکالشعرای بهار که حالت استثنائی دارد و حمیدی شیرازی که در همین حال و هوا شاعر عظیمشأن و بیمانندی بودند، دکتر مصفا نیز ادامه سنت شعری این بزرگان در فرهنگ ملی ماست.
مصفا با نثر بسیار شیوا و دلانگیزی مینوشت
کدکنی درباره حالات درونی مظاهر مصفا بیان کرد: همه حالات خصوصی او خشم، نفرت، شادی و غمهایش اصیل، نجیب و ملی بود. برای من خیلی سخت است. به هر حال دانشگاه تهران استاد بسیار برجسته، ممتاز و بیمانندی را از دست داد، زبان فارسی شاعر بزرگ و تراز اولی را در نوع خود از دست داد؛ حوزه پژوهشهای شعر فارسی و ادب فارسی محقق بسیار بسیار برجستهای را از دست داد و جوانمردی و آزادگی یکی از مصادیق اجل و اتم خودش را با فقدان ایشان از دست داد.
محمدرضا شفیعی کدکنی در پایان گفت: دکتر مصفا با نثر بسیار شیوا و دلانگیزی مینوشت؛ شاید کم نوشته باشد ولی مجموعه آنچه او نوشته است حتی در حوزه نثر هم از نمونههای برجسته نثر فاخر زبان فارسی در عصر ماست. باید برای بزرگ داشت و تکریم او و معرفی فضیلتها و ارزشهای هنری او مجالسی در دانشگاه تهران تشکیل شود و صاحبنظران هرکدام گوشهای از چشمانداز پهناور خلاقیت او را بررسی کنند و حاصل آن به صورت کتابی آکادمیک تهیه و منتشر شود تا هم، اکنونیان و هم آیندگان نسبت به این استاد بزرگ معرفت هرچه بیشتری حاصل کنند.
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-shafiei-kadkani-9808-1.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
محمدرضا شفیعی کدکنی گفت: بعد از ملکالشعرای بهار که حالت استثنائی دارد و حمیدی که در همین حال و هوا شاعر عظیمشأن و بیمانندی بودند، دکتر مصفا ادامه سنت شعری این بزرگان در فرهنگ ملی ماست. مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در کلاس روز سه شنبه چهاردهم آبان ماه ۱۳۹۸ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قبل از این که مانند همیشه سراغ پاسخ به سوالات دانشجویان علاقهمند به ادبیات برود با یادآوری درگذشت همکار فقیدش، بغضش شکست و به همراه حضار یک دقیقهای به احترام دوست و همراه قدیمیاش ایستاد و فاتحهای خواند پس از آن از دانش و خدمت مظاهر مصفا گفت.
مظاهر مصفا ۷۰ سال در خدمت فرهنگ ملی ما فعالیت کرد
استاد شفیعی کدکنی در ابتدا اظهار کرد: استاد مظاهر مصفا به ظاهر یک دکتر ادبیات و یک استاد رشته ادبیات فارسی بود که در 100 سال اخیر که دانشگاه استاد ادبیات داشته، در دانشگاههای مختلف، مصادیق چنین استادی و چنین شخصیتی کم نیست اگر بگویم چندین هزار شاید اغراق نباشد؛ اما استاد مصفا امتیازات بسیار بزرگی بر همه مصادیق یک دکتر و استاد ادبیات داشت که بسیار استثنائی و نادر بود.
وی همچنین گفت: استعداد شخصی و فردی او، محیط خانوادگی او و شرایطی که برای تربیت او فراهم شده بود خود حالتی کاملا استثنائی داشته است و بعد هم تمام این 90 سال عمر را، حال بگویم 70 سال از این 90 سال عمر را شب و روز در خدمت فرهنگ ملی ما فعالیت کرد. او شاعر بزرگ تراز اول اسلوب قدما بود که واقعا در شاخه خود حداقل در نسل خود منحصر و متشخص بود.
این شاعر در ادامه افزود: به نظر من بعد از ملکالشعرای بهار که حالت استثنائی دارد و حمیدی شیرازی که در همین حال و هوا شاعر عظیمشأن و بیمانندی بودند، دکتر مصفا نیز ادامه سنت شعری این بزرگان در فرهنگ ملی ماست.
مصفا با نثر بسیار شیوا و دلانگیزی مینوشت
کدکنی درباره حالات درونی مظاهر مصفا بیان کرد: همه حالات خصوصی او خشم، نفرت، شادی و غمهایش اصیل، نجیب و ملی بود. برای من خیلی سخت است. به هر حال دانشگاه تهران استاد بسیار برجسته، ممتاز و بیمانندی را از دست داد، زبان فارسی شاعر بزرگ و تراز اولی را در نوع خود از دست داد؛ حوزه پژوهشهای شعر فارسی و ادب فارسی محقق بسیار بسیار برجستهای را از دست داد و جوانمردی و آزادگی یکی از مصادیق اجل و اتم خودش را با فقدان ایشان از دست داد.
محمدرضا شفیعی کدکنی در پایان گفت: دکتر مصفا با نثر بسیار شیوا و دلانگیزی مینوشت؛ شاید کم نوشته باشد ولی مجموعه آنچه او نوشته است حتی در حوزه نثر هم از نمونههای برجسته نثر فاخر زبان فارسی در عصر ماست. باید برای بزرگ داشت و تکریم او و معرفی فضیلتها و ارزشهای هنری او مجالسی در دانشگاه تهران تشکیل شود و صاحبنظران هرکدام گوشهای از چشمانداز پهناور خلاقیت او را بررسی کنند و حاصل آن به صورت کتابی آکادمیک تهیه و منتشر شود تا هم، اکنونیان و هم آیندگان نسبت به این استاد بزرگ معرفت هرچه بیشتری حاصل کنند.
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-shafiei-kadkani-9808-1.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir